تبیان، دستیار زندگی
با همه مخلفات واقعا با همه مخلفات عرضه شده است. از مرگ و نیستی تا ساندویچی که همه چیز داخل آن قرار دارد. از غول چراغ جادو تا شیپور عظیم الجثه، از دشت دست تا درازترین سوسیس دنیا و اتومبیل پادار. خلاصه سیلورستالین همه خرت و پرت‌های ممکن و ناممکن را یکجا در
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هر چی لازم داری


با همه مخلفات واقعا با همه مخلفات عرضه شده است. از مرگ و نیستی تا ساندویچی که همه چیز داخل آن قرار دارد. از غول چراغ جادو تا شیپور عظیم الجثه، از دشت دست تا درازترین سوسیس دنیا و اتومبیل پادار. خلاصه سیلورستالین همه خرت و پرت‌های ممکن و ناممکن را یکجا در کتابش جمع کرده است، درست مثل اتاق عجیب وغریب دکتر بالتازار.

با همه مخلفات.

با همه مخلفات. شل سیلورستاین. مترجم: حمید خادمی. تهران: نشر پنجره. چاپ اول: 1390. 1100نسخه. 200صفحه مصور. 6500 تومان.

« اعضای گم شده بدن

حرف زدم سرم رفت

کار کردم پشتم به باد فنا رفت

گریه کردم چشمام زد بیرون

راه رفتم پا برام نموند

آواز خوندم دلم جا موند

جدا جان من ببین

به واقع چندان چیزی نمونده از من نازنین»[1]

شل سیلورستاین برای بچه‌ها نمی‌نویسد او شعرهایش را برای همه می‌نویسد. سیلورستاین با نگاه تیزبین خود به زندگی و عالم کودکی و خلاقیت بی‌بدیل خود، مخاطب را مجذوب می‌کند. مخاطبی که تفاوتی نمی‌کند کودک باشد یا بزرگسال. از این جهت می‌توان گفت شعرهایش را هم کودکان می‌پسندند و هم بزرگسالان. با همه مخلفات دومین کتابی است که پس از مرگ سیلورستاین منتشر می‌شود. شعرهای سیلورستاین، ترکیبی از احساسات گوناگون و گاه متضاد است. دست نوشته‌های خنده‌دار، احمقانه، ملموس، نامربوط و عاقلانه. همین‌هاست که باعث شده کتاب «با همه مخلفات» اثری ارزشمند برای افزوده شدن به آثار قبلی وی به شمار آید.

با همه مخلفات واقعا با همه مخلفات عرضه شده است. از مرگ و نیستی تا ساندویچی که همه چیز داخل آن قرار دارد. از غول چراغ جادو تا شیپور عظیم الجثه، از دشت دست تا درازترین سوسین دنیا و اتومبیل پادار. خلاصه سیلورستالین همه خرت و پرت‌های ممکن و ناممکن را یکجا در کتابش جمع کرده است، درست مثل اتاق عجیب وغریب دکتر بالتازار که به محض باز کردن در اتاق جادویی او، هزاران شیء عجب و غریب  از توی آن بیرون می‌ریزد. خلاصه سیلورستاین با همه چیز تلاش دارد خنده را بر لب‌های خواننده‌اش بنشاند. سیلورستاین در کتاب با همه مخلفات با کمک شعرهای سورئالیستی، فانتزی و تخیلی، بازی با کلمات و آواها تلاش می‌کند به دنیای کودکانه سری بزند و شگفتی‌های این دنیا را بیرون بکشد. این اشعار همراه با تصویرهای خلاقانه معنای بهتری به خود می‌گیرد و از این جهت حضور شعرها بدون تصاویر را بی معنی می‌کند. حمید خادمی تلاش کرده است اشعار را دوباره در زبان فارسی بازنویسی کند و به همین دلیل گاه کلماتی در اشعار آورده می‌شود که ممکن است برای کودک امروزی کلمه تازه‌ای نباشد و به فرهنگی کهن‌تر پهلو بزند. همچنین تلاش کرده است اشعار را با ریتم و وزن شعر فارسی دوباره نویسی کند و همه این تلاش‌ها، هم می‌تواند برای اثر سیلورستان مثبت باشد و هم منفی. چرا که خواننده ایرانی ممکن است با آن ارتباط بهتری برقرار کند و اشعار برایش ملموس‌تر شود اما از خود سیلورستان دور شود. هرچند محمد خادمی این بازنویسی و تطبیق اشعار با متن اصلی را به خوبی به انجام رسانده و از این نظر ترجمه بسیار شیوایی از اشعار ارائه داده است. اشعار اصلی نیزبه زبان اصلی در کنار هر شعر آورده شده و کتاب متنی دو زبانه است. ناشر در پشت جلد کتاب می‌نویسد:«مجموعه حاضر در سال 2011 پس از مرگ سیلورستاین جمع آوری و منتشر شده است. در کنار برگردان فارسی اشعار متن انگلیسی نیز چاپ شده است. به امید اینکه خواننده محترم از هر دو نوشته – انگلیسی و برگردان فارسی- به یک اندازه بهرمند شود.» [2]

مجموعه حاضر در سال 2011 پس از مرگ سیلورستاین جمع آوری و منتشر شده است. در کنار برگردان فارسی اشعار متن انگلیسی نیز چاپ شده است. به امید اینکه خواننده محترم از هر دو نوشته – انگلیسی و برگردان فارسی- به یک اندازه بهرمند شود

« یه مسابقه برگزار کردیم: مسابقه "کثیف‌ها"

درست وسط خیابان "گل ولای"

همه بچه‌هایی که پاهاشون نشُسته بود و کثیف

اومدن با اون پاهاشون دیگه – پیف

بیلی پا برهنه و تیلی بی انگشته هم بودن

و یه پسر که کارش بود روی خردل راه رفتن

پا تاولی هم بود، بوگندوهه که دوست داشت تاول بچلونه – اه چه بویی

اون هم در چی فرنی لیمویی

از توی خاک و گل ولای و کثافت ولجن

همه شون از این سو و آن سو می‌آمدن

ما کلی کثیفی‌های پای تک تک اونها رو خراشیدیم وتراشیدیم یکسره

تا ببینیم کدوم‌شون از همه سنگین‌تره

چرک‌های پای تیلی بی انگشته نزدیک به هفت کیلو بود

اما برنده مسابقه " تنبل پاشنه سمبل" بود

چون وقتی که تمام چرک و کثافت‌هاش رو تراشیده بودند عملا

اون وقت دیگه پایی در کار نبود اصولا.»[3]

شلدون آلن سیلوراستاین نویسنده، شاعر، تصویرپرداز و نمایشنامه ‌نویس امریکایی اهل شیکاگو است. او دو فرزند داشت که یکی از آنها در یازده سالگی از دنیا رفت و دیگری دوازده ساله بود که پدرش سیلورستاین را از دست داد. با این حال سیلورستاین همیشه با دنیای کودکانه سر وکار داشته و تلاش کرده است با نوشته‌هایش همه را بخنده بیندازد و شاد کند. در آغاز کتاب با همه مخلفات می‌نویسد:

«سال‌ها بعد

با این که نمی‌بینم روی شما را

اون دم که ورق می‌زنید این شعرهای من را

من هم

جایی از دور دست

اون دور دورا

لبخنده‌ای بر لبم میاد

تا می‌شنوم خنده تان را.»[4]

حمید خادمی مترجم این کتاب پیش از این کتاب‌های بالا افتادن، جایی که پیاده رو تموم می‌شه، نوری در اتاق زیر شیروانی و دنیای دیوانه دیوانه را از همین نویسنده و همین ناشر ترجمه کرده است. حمید خادمی مترجم و ویراستاری است که شهرتش را به خاطر ترجمه روان کتاب‌های سیلورستاین به دست آورده است.

پی نوشت:

[1] صفحه 94 کتاب

[2] پشت جلد

[3] صفحه 52 کتاب

[4] صفحه 9 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان