اثر توفیق در پیشرفت انسانها
انسان در انجام كارهاى خیر، نیاز به عنایت و توفیق از جانب خداوند بزرگ دارد و تا توفیق الهى شامل حال او نشود، به انجام كارهاى خداپسندانه موفّق نخواهد شد.
بر این اساس به خاطر موفّقیت در برنامهها و رسیدن به اهداف عالى، لازم است از خداوند درخواست كنیم به ما توفیق عنایت كند تا رسیدن به هدفهاى مهم و ارزنده براى ما، امكان پذیر و آسان شود.
حضرت جواد الائمّه علیه السلام مىفرمایند:
اَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ اِلى تَوْفیقٍ مِنَ اللَّهِ وَواعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.(1)
انسانِ مؤمن به سه چیز محتاج است:
1- توفیقى كه از جانب خداوند بدست آورد.
2- از طریق نفس خود، موعظهگر خود باشد.
3- نسبت به كسى كه او را نصیحت مىكند، حالت قبول و پذیرش داشته باشد.
بنابراین فرمایش، توفیق الهى یكى از نیازهاى هر فرد مؤمن است تا با كمک آن تصمیم و اراده خود را جامه عمل بپوشاند.در دعائى كه هنگام زیارت مشاهد مشرّفه مستحبّ است قرائت شود، مىگوئیم:
اللَّهُمَّ صِلْ ... نِیَّتی بِالتَّوْفیقِ(2)؛ خداوندا ... تصمیم مرا به توفیق پیوند زن.
زیرا نیّت و تصمیم بر هر كار خداپسندانه در صورتى كه مقرون به توفیق الهى نباشد، اثر عملى ندارد. باید تصمیم و نیّت انسان، به توفیق الهى ضمیمه شود تا كارساز گردد، وگرنه تصمیم و نیّت در صورتى كه همراه توفیق نباشد، اثر عملى نخواهد داشت؛ گرچه انسان از ثوابى كه وعده داده شده، بهرهمند مىشود.
بنابراین، توفیق الهى یكى از نیازهاى هر فرد مؤمن است؛ زیرا اراده و قدرت بر انجام امور خیر، علّت تامّه براى تحقّق آنها نیست. براى تحقّق كارهاى پسندیده - گذشته از تصمیم و توانایى - احتیاج به توفیق الهى نیز دارید و در صورتى كه توفیق خداوند شما را یارى نكند، امكان انجام كارهاى خوب وجود ندارد.
خداوند از قول حضرت شعیب مىفرماید كه او به قوم خویش چنین فرمود:
«اِنْ اُریدُ اِلَّا الْاِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفیقی اِلاَّ بِاللَّهِ»(3)؛ من اراده ندارم مگر اصلاح را به قدرى كه استطاعت دارم و توفیق ندارم مگر به كمک خداوند.
این فرمایش دلیل بر آنست كه استطاعت و قدرت در انجام كارها كافى نیست، بلكه توفیق خداوند نیز مورد نیاز است. لطف و توفیق پروردگار باید قوّت و قدرت انسان را تكمیل كند و گرنه توانایى انسان، به تنهایى مشكل گشا نیست.
با این بیان نه تنها افراد معمولى بلكه بزرگان و اولیاء خدا در صورتى در انجام كارهاى خیر موفّق مىشوند، كه از جانب خداوند توفیق آن را پیدا كنند.
اعتقاد و توجه به این نكته كه همه افراد در انجام برنامههاى خداپسندانه باید توفیق الهى پشتیبان آنان باشد، نه تنها لازم و ضرورى است؛ بلكه از اثرى مهم برخوردار است و آن جلوگیرى از ایجاد غرور و منیّت مىباشد. مردان خدا و اولیاءاللَّه چون به این حقیقت توجّه دارند كه همه كارهاى نیک آنان، با توفیق خداوند است، آنان را غرور و كبر فرا نمىگیرد.
آنان خود را در این میان هیچ مىدانند. داشتن این روحیّه و اعتقاد، بر اخلاص آنان مىافزاید و از خودبینى و منیّت باز مىدارد.
صبر بر درد، نه از همّت مردانه ماست
درد از او، صبر از او، همّت مردانه از اوست
دگرى را به جز او، راه به ویرانه دل
نتوان داد، كه این گوشه ویرانه از اوست
شمع و پروانه از او سوختن آموختهاند
شعله شمع از او، سوزش پروانه از اوست
تصمیم، قدرت، توفیق و اصابت یا چهار ركن سعادت
انسان سعادتمند كسى است كه بر طبق توفیق بتواند عمل كند. یعنى علاوه بر تصمیم، قدرت و توفیق، بتواند توفیق الهى را به صورت عمل در آورده و با فریب و نیرنگ شیطان، توفیق را از دست ندهد. بسیارى از مردم همه شرایط موفقیّت را دارند، ولى به وسیله افكار منفى و شیطانى، از انجام آن خوددارى مىكنند و توفیق را از دست مىدهند.
امام صادقعلیه السلام مىفرمایند:
ما كُلُّ مَنْ نَوى شَیْئاً قَدَرَ عَلَیْهِ وَلاكُلُّ مَنْ قَدَرَ عَلى شَیءٍ وُفِّقَ لَهُ وَلاكُلُّ مَنْ وُفِّقَ لِشَیءٍ اَصابَ لَهُ، فَاِذَا اجْتَمَعَتِ النِّیَّةُ وَالْقُدْرَةُ وَالتَوْفیقُ وَالْاِصابَةُ فَهُنالِكَ تَمَّتِ السَّعادَةُ.(4)
این گونه نیست كه هر كس هر چه را تصمیم بگیرد، قدرت انجام آن را داشته باشد و بر تمام هر چه قدرت آن را دارد، توفیق انجام آن را داشته باشد، و بر تمام آنچه توفیق دارد، به آن اصابت كند و برسد. پس هرگاه نیّت، قدرت، توفیق و اصابت به مقصود، با هم جمع شدند، سعادت انسان كامل مىشود.
توفیق نیروئى است كه انسان را به سوى خوبیها و امور پسندیده رهبرى مىكند. در حقیقت توفیق، راهنمایى بر انجام كار خیر است، بدون آن كه مسئله جبر در كار باشد؛ زیرا فرد موفّق هیچ گونه اجبارى در انجام آن ندارد. این وظیفه اوست كه از نیروى توفیق استفاده كند و آن را ضایع نسازد
توفیق، قدرت رهبرى و هدایت به سوى نیكیهاست
نكتهاى از روایتى كه آوردیم استفاده مىكنیم، و آن این است كه در مسئله توفیق، قدرت اجرائىِ اجبارى وجود ندارد؛ زیرا براى رسیدن به سعادت علاوه بر توفیق، نیاز به اصابت نیز وجود دارد.
توفیق نیروئى است كه انسان را به سوى خوبیها و امور پسندیده رهبرى مىكند. در حقیقت توفیق، راهنمایى بر انجام كار خیر است، بدون آن كه مسئله جبر در كار باشد؛ زیرا فرد موفّق هیچ گونه اجبارى در انجام آن ندارد. این وظیفه اوست كه از نیروى توفیق استفاده كند و آن را ضایع نسازد.
بنابراین توفیق فقط عنوان راهنمایى و پیشوایى براى اعمال خیر را دارد، بدون آن كه اجبار و یا اكراهى وجود داشته باشد.
به این جهت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام مىفرمایند:
لا قائِدَ خَیْرٌ مِنَ التَّوْفیقِ(5)؛ راهنمایى بهتر از توفیق وجود ندارد.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام توفیق را به عنوان بهترین راهنما معرّفى مىفرمایند؛ زیرا همان گونه كه گفتیم در اعطاء توفیق، قدرت اجرائى اجبارى نهفته نیست؛ به این لحاظ گاهى خداوند توفیق را به ما عنایت مىكند، ولى ما آن را از دست داده و ضایع مىسازیم.
تعبیرى كه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودهاند، پاسخى است براى افرادى كه از انجام كارهاى پسندیده خوددارى مىكنند و اگر در این باره به آنان ایراد شود، مىگویند: خداوند توفیق آن را به ما نداده است.
با این بیان واضح مىشود كه در بسیارى از موارد، توفیق الهى ما را یارى مىكند، ولى ما آن را ضایع نموده و بر وفق آن عمل نمىكنیم!
بنابراین از شرایط حتمى كامیابى و دستیابى به هدف، رفتار بر طبق توفیق الهى است.
پی نوشت ها :
1- تحف العقول مرحوم حرّانى: 457.
2 - بحار الأنوار: 162/102.
3 - سوره هود، آیه 88.
4 - كنز الفوائد كراجكى به نقل بحار الأنوار: 210/5.
5 - بحار الأنوار: 94/1.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: کتاب اسرار موفقیّت ، جلد اول سید مرتضى مجتهدى سیستانى