تبیان، دستیار زندگی
دهم اردیبهشت ماه در تقویم تاریخی و سیاسی ایرانیان به نام پاینده خلیج نیلگون فارس، مزین شده است نامی به جای مانده از کهن ترین منابع تاریخی و ثبت شده در دیرینه ترین جغرافیای جهان.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلیج فارس در آیینه تاریخ


دهم اردیبهشت ماه در تقویم تاریخی و سیاسی ایرانیان به نام پاینده خلیج نیلگون فارس، مزین شده است نامی به جای مانده از کهن ترین منابع تاریخی و ثبت شده در دیرینه ترین جغرافیای جهان.

خلیج فارس

ظاهرا محقق است كه از زمان‌های بسیار قدیم، سواحل عربی خلیج‌فارسی دشت‌های جنوب غربی كشور ایران و كشورهای سومری اورمسكن(از اقوام سامی‌نژاد) بوده است. به احتمال زیاد در حدود 2600‌سال قبل از میلاد در «اماكن» كه شاید «عمان» امروزی باشد، مردمی دریانورد سكونت داشته‌اند و حتی پیش از این، بین هند و جنوب عراق ارتباط برقرار بوده است.

مسلما بابلی‌ها در قرن هفتم قبل از میلاد در خلیج‌فارس دریانوردی می‌كرده‌اند و با توجه به داستان اردوكشی «سنا خریب» ثابت می‌شود كه بحر پیمایی در خلیج فارس از قرن هشتم قبل از میلاد به این طرف سابقه داشته است. آنان، پیش از تسلط آریایی‌ها بر سرزمین ایران، در كتیبه‌های خود از این دریا به نام «نارمرتو» كه به معنی رود تلخ است نام برده‌اند.

پس از تاسیس دولت هخامنشی، سلاطین این سلسله به اهمیت نیروی دریایی در خلیج فارس واقف شدند و به تدریج ایرانیان در سواحل آن نفوذ یافتند.

در زمان هخامنشیان تمام سواحل و جزایر خلیج‌فارس تحت نفوذ ایران قرار داشت و ملوانان ایرانی با كشتی‌های خود در سرتاسر آن با حمایت دولت مقتدر هخامنشی كه كلیه كشورهای بزرگ آن زمان را از پای درآورده بود، به سیر و سیاحت مشغول بودند. زمانی كه داریوش اول در هند بود (512ق.م) سفاینی ساخت و «اسكیلاس»، دریانورد یونانی، را مامور كرد تا درباره خلیج‌فارس و دریای عمان تحقیق و بررسی نماید.

پس از تاسیس دولت هخامنشی، سلاطین این سلسله به اهمیت نیروی دریایی در خلیج فارس واقف شدند و به تدریج ایرانیان در سواحل آن نفوذ یافتند

این ماموریت برای ایران اكتشافات جغرافیایی مهمی دربرداشت و توانست از طریق بنادر و جزایر خلیج فارس با سرزمین‌های دوردست، از جمله عربستان، هندوستان، چین و آفریقا به تجارت پردازند. به احتمال زیاد می‌توان ادعا كرد كه ایران، تا دوران تسلط پرتغالی‌ها بر خلیج فارس، چنین وضعیت و نفوذی در منطقه داشته است.

در مدت سلطنت انوشیروان (531-579م) علاوه‌بر سواحل و جزایر خلیج فارس، دریای عمان، سواحل جنوبی عربستان، عدن و یمن نیز در تصرف ایران بود و نفوذ این كشور تا سواحل بحر احمر و آفریقا گسترش یافت. بنابر قول بلاذری مقارن ظهور اسلامی، بحرین به ایران تعلق داشته است. بعد از انقراض ساسانیان، در نتیجه فتوحات سپاهیان اسلام،‌ كشور ایران تحت حكومت اسلامی قرار گرفت و تا تاسیس سلسله آل‌بویه خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس بر جزایر و سواحل خلیج فارس تسلط داشتند. ضمن اینكه تا حدود یك قرن بعد از جنگ نهروان (39هجری) بحرین، عمان و جزایر دیگر خلیج فارس پناهگاه «خوارج» شده بودند.

خلیج فارس

در زمان سلطنت كریم‌خان (1163-1193 هجری‌قمری) نیز، تحولات زیادی در اوضاع خلیج فارس به وقوع پیوست. مقارن این ایام تجارت بحری خلیج فارس در دست هلندی‌ها و انگلیسی‌ها بود.

چهار سال بعد از این واقعه انگلیس‌ها مركز بازرگانی خود را به بندر بصره كه آن زمان به امپراتوری عثمانی تعلق داشت، منتقل كردند. هلندی‌ها هم مراكز بازرگانی خود را از خلیج‌فارس به خاك عثمانی بردند.

در نتیجه بروز این حوادث لطمه شدیدی به تجارت ایران وارد شد. كریم‌خان كه علاقه زیادی به پیشرفت بازرگانی ایران داشت، در سال 1177 هجری قمری انگلیس‌ها را به بندر بوشهر برگرداند و به آنها امتیازی داد، به طوری كه عملا صادرات و واردات از راه بوشهر را در انحصار خود گرفتند و تا سال 1183 هجری قمری در همین بندر به توسعه تجارت اشتغال داشتند. در این تاریخ باز هم به علت  تعدیات شیوخ عرب و نداشتن امنیت، ناچار بوشهر را رها كردند و رهسپار بصره شدند.

در سال 1167‌هجری قمری (1753‌م) كنیپ هاوزن رییس تجارتخانه هلندی جزیره خارك را تصرف كرد و در آنجا قلعه نظامی بنا نمود و آن جزیره را مركز صید و تجارت مروارید قرار داد. چندی نگذشت شیخ بندر ریگ یعنی «میر مهنا» بر «صادق‌خان» والی فارس شورش كرد و چون نتوانست در مقابل سپاهیان صادق‌خان مقاومت كند به جزیره خارك حمله برد و آنجا را از هلندی‌ها گرفت(179 ق) و سپس به راهزنی در دریا پرداخت. كریم‌خان برادر مادری خود «زكی‌خان» را مامور سركوبی وی كرد. میرمهنا به بصره گریخت و در آنجا كشته شد و جزایر خارك و خاركو به تصرف كریم‌خان درآمد.

با انتقال مجدد مركز تجارتی انگلیس‌ها به بصره، كریم‌خان مصمم شد آنجا را تصرف كند، تا هم بصره را از اعتبار تجاری آن بیندازد و هم‌ انگلیس‌ها را مرعوب نماید. صادق‌خان در اجرای این تصمیم و مداخله در خاك عراق، سوء‌رفتار عثمانی‌ها را نسبت به زوار ایرانی بهانه قرار داد و حمله كرد و سرانجام بصره را در سال 1190‌هجری قمری به تصرف درآورد.

بعد از درگذشت كریم‌خان، اختلافات شدیدی كه بین جانشینان او بر سر تصرف تاج و تخت به‌وجود آمد، نفوذ دولت ایران را در خلیج‌فارس و سواحل آن بسیار كاهش داد. مضافا به این كه مقارن این ایام «وهابیه» هم از موقعیت استفاده كرد؛ از جمله محمدبن خلیفه در سال 1193 هجری قمری بحرین را به تصرف خود در آورد.

در اواخر سلسله زندیه اغلب بنادر و سواحل خلیج‌فارس تحت نفوذ «قواسم» بود. در سال 1209 هجری قمری سلطان احمدبن‌ احمد هم پس از تثبیت موقعیت خود در عمان، بنادر چاه‌بهار، جاسك، گواتر، بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را تصرف كرد و برای تحكیم موقعیت خود در نقاط مذكور فرمانی از آغا‌محمد‌خان قاجار گرفت، حاكی از این كه بندرعباس و جزایر قشم و هرمز به مدت 75‌سال در اجاره او و فرزندانش باشد.

تا قرن نوزدهم میلادی فعالیت‌های شركت هند شرقی بریتانیا تنها جنبه‌ تجاری داشت ولیكن از این پس با حمایت دولت انگلستان این فعالیت‌ها جنبه نظامی و سیاسی نیز پیدا كرد.

بندر عباس، قشم، خلیج فارس و تنگه هرمز

دریا‌زنی و برده فروشی در این قرن بهانه‌ای شد تا انگلستان در خلیج‌فارس دخالت كند با روسیه و فرانسه به رقابت‌های سیاسی پردازد.

در نتیجه، صدمات زیادی به ایران وارد شد و بسیاری از حقوق حقه ایران پایمال شد.

دریازنی در خلیج‌فارس سابقه‌ای طولانی دارد و مراكز مهم آن در شیخ‌نشین‌های سواحل عربستان مستقر بود.

بعد از كشته شدن نادر، «قواسم» بر فعالیت‌ دریازنی خود افزودند و ناحیه‌ای را كه به سواحل «متصالح» یا «دریازنان» معروف بود، تصرف كردند و بندر بوشهر در معرض تهدید آنها قرار گرفت.

فتحعلی شاه قاجار برای جلوگیری از تجاوزهای «قواسم و اعراب عتوبی» در دوازدهم ذی‌حجه سال 1229 هجری قمری مطابق بیست و پنجم نوامبر سال 1814 میلادی پیمانی شامل یازده فصل، با دولت انگلستان منعقد كرد كه متاسفانه باید آن را از بدترین معاهدات در تاریخ ایران دانست.

زیرا به موجب مفاد آن ایران در حقیقت از لحاظ ارتباط سیاسی، به طور دربست تحت نظر دولت انگلستان قرار می گرفت. خلاصه تعهدات انگلستان به شرح زیر بود:

1-سالی یك صد و پنجاه هزار لیره به فتحعلی شاه بپردازد، به شرط این كه این مبلغ با نظارت نماینده آن دولت فقط برای نگهداری سپاه در سرحدات شمالی ایران صرف شود.

.در امور داخلی افغانستان به هیچ وجه مداخله نكند 2-

3-از كمك و معاونت به سركشان و شاهزادگانی كه علیه تاج و تخت پادشاه قاجار قیام كنند، خودداری نماید.

4-اگر ایران به كمك نیروی دریایی انگلیس در خلیج‌فارس احتیاج داشته باشد به او (ایران) كمك كند مشروط بر این كه این امداد عملا برای آن دولت (انگلستان) میسر باشد

. اگر دولت دیگری به خاك ایران تعرض كند، حتی‌المقدور از كمك مساعدت با ایران خودداری نكند 5-

سرانجام قواسم مقهور شدند و شیوخ سواحل دریازنان در سال 1235 هجری قمری با انگلستان پیمانی مبنی بر ترك دریازنی امضا كردند.

درباره نام خلیج فارس تا اوایل دههء 1960 میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دانشنامه‌ها و نقشه‌های جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبان‌ها به همین نام یاد شده‌است

در اواخر قرن نوزدهم میلادی خرید و فروش سلاح در خلیج‌فارس جانشین برده فروشی شد و بوشهر و مسقط از مراكز مهم فروش آن بودند.

دولت ایران كه خطر مسلح شدن ایلات و عشایر را احساس كرده بود با كمك انگلستان به اقدامات شدیدی مبادرت كرد.

با این همه قاچاق سلاح ریشه كن نشد و تنها مراكز فروش از مسقط به بندرگاه‌های كوچك مكران منتقل گردید.

انگلستان بعد از این كه از توجه دولت روسیه به خلیج‌فارس و از توجه دولت آلمان به كویت مطلع گردید برای تثبیت موقعیت خود عهدنامه‌ای با شیخ مبارك، شیخ كویت منعقد كرد (1899م.) و اگرچه كویت تا اكتبر سال 1914 میلادی تابع دولت عثمانی بود لیكن طبق مفاد پیمان مذكور این كشور (كویت) تحت‌الحمایه انگلستان قرار گرفت.

در اوایل قرن بیستم به موجب مفاد قرارداد 1907 میلادی كه بین دولت‌های روسیه و انگلستان منعقد شد، انگلستان نقشه روسیه را برای نفوذ در خلیج‌فارس نقش بر آب كرد.

خلیج فارس

با پیدایش نفت در مسجد سلیمان، خلیج‌فارس، سواحل، بنادر و جزایر این منطقه بیش از پیش مورد توجه انگلستان قرار گرفت.

دولت آلمان نیز برای راه یافتن به خلیج‌فارس امتیاز تاسیس راه‌آهن از آناتولی تا بغداد و بصره را از دولت عثمانی به خود اختصاص داد (1903م.). از طرف دیگر، طبق پیمانی كه در سال 1913 میلادی بین دولت‌های عثمانی و انگلستان بسته شد، به موجب مفاد آن، انگلستان حق نظارت بر تاسیس راه‌آهن در جنوب بصره را به دست آورد.

گذشته از این، دولت عثمانی خودمختاری كویت و پیمان‌های منعقد شده بین انگلستان و شیوخ خلیج‌فارس را به رسمیت شناخت و همچنین از دعاوی خود نسبت به قطر و بحرین و مسقط صرف‌نظر كرد.

در جنگ جهانی اول، دفاع از منافع انگلستان در خلیج فارس، متضمن دفاع از شیوخ دست‌نشانده و منابع نفتی جنوب ایران بود. نقض بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، دخالت‌های ناروای انگلستان در امور داخلی ایران و انعقاد قرارداد 1919 میلادی با وثوق‌الدوله، نخست‌وزیر وقت، تماما برای حفظ منافع آن دولت در ایران، به ویژه در سواحل خلیج‌فارس بود. در جنگ جهانی دوم نیز، نقش خلیج‌فارس برای رسانیدن مهمات از طریق راه‌آهن سرتاسری به دولت روسیه بسیار تعیین‌كننده و به سود متفقین بود. با این همه دولت‌های انگلیس و روسیه شوروی به بی‌طرفی ایران توجه نكردند و از طریق خلیج‌فارس و جلفا یكی بعد از دیگری سرتاسر ایران را به اشغال خود درآوردند. آمریكا نیز در این جنگ برای اینكه از رقیبان و همرزمان خود عقب نماند، وارد میدان شد و موقعیت خود را در خلیج‌فارس و سرزمین‌های اطراف تثبیت كرد.

پیشینه تغییر نام خلیج فارس

درباره نام خلیج فارس تا اوایل دههء 1960 میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و آمریکایی و دانشنامه‌ها و نقشه‌های جغرافیایی این کشورها نام خلیج فارس در تمام زبان‌ها به همین نام یاد شده‌است.

اصطلاح «خلیج عربی» برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخ نشین‌های خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام رودریک اوون در کتابی به نام حبابهای طلایی در خلیج عربی در سال 1958 نوشت که «من در تمام کتب و نقشه‌های جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابراین ادب حکم می‌کند که این خلیج را عربی بنامیم» وی و فرد دیگری به نام سر چارلز بلگریو به قصد تفرقه بین ایران و کشورهای عرب این موضوع را مطرح کردند.

سر چارلز بلگریو که بیش از 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بوده‌است، پس از بازگشت به انگلستان در سال 1966 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن نوشت که «عرب‌ها ترجیح می‌دهند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند.»

بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو که نام قبلی سواحل جنوبی خلیج فارس یعنی «ساحل دزدان» را بر روی کتاب خود نهاده اصطلاح «الخلیج العربی» در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کرده و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح «عربین گولف» جایگزین اصطلاح «پرشین گولف» شد.

فرآوری:طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع: 1- فشم آنلاین /2-هرمزگان نیوز