تبیان، دستیار زندگی
در دنیاى امروز همه جا سخن از اکثریّت ها است، و امروزه بسیارى از مسایل سرنوشت ساز بشر، بر محور رأى اکثریّت دور مى زند، معیار چیست؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا همیشه حق با اکثریت است؟


در دنیاى امروز همه جا سخن از اکثریّت ها است، و امروزه بسیارى از مسایل سرنوشت ساز بشر، بر محور رأى اکثریّت دور مى زند، معیار چیست؟


اکثریت

اکثریت از منظر دین مبین اسلام

از نظر دین مبین اسلام اکثریت از آن جهت که اکثریت است، معیار قرار نمی گیرد و ارزشی ندارد. رای و نظر اکثریت را نه می توان به طور مطلق پذیرفت و نه می توان به طور مطلق رد نمود، بلکه اسلام دین معیارها و ضوابط راستین است و معیار در پذیرش هر امری، حق بودن است. اما اینکه حق چیست و باطل کدام است با توجه به تعاریف گوناگونی که از دو مفهوم متضاد حق و باطل ارائه شده، جای تامل دارد. از دیدگاه اسلام حق مطلق، ذات مقدس خداوند است. بر همین اساس، معیار حقانیت هر امری به ارتباط یا عدم ارتباط آن به حق مطلق بستگی دارد. از میان همه مسلک ها، دین خداوند و به تبع آن، کتاب دین، قرآن نیز حق است. در نتیجه آنچه با پیام های قرآنی و موازین دینی مطابقت نداشته باشد، باطل خواهد بود. از نظر اسلام حکومت از آن خداست و قوانین باید قانون الهی باشد و فقط اصول و احکام دینی و الهی می تواند در جامعه جنبه عملی و اجرایی داشته باشد، از این رو کسی حق حکومت را داراست که عالم و آگاه به احکام و قوانین الهی باشد و بر اجرای آنها نظارت و کنترل داشته باشد. از این رو رای و انتخاب اکثریت باید تحت نظر قانون الهی و اصل الهیات باشد.

قال على (علیه السلام):

«اَیُّهَا النّاسُ لا تَسْتَوْحِشُوا فى طَریقِ الْهُدى لِقِلَّةِ اَهْلِهِ»؛ «اى مردم! در طریق هدایت از کمى طرفداران آن وحشت نکنید.»(1)

شرح و تفسیر

یکى از آفت هاى عقل انسان، تسلیم شدن در برابر اکثریّت کمّى جامعه است، که از آن در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) نهى شده بلکه در برخى از این آیات، به مدح اقلیّت و مذمّت اکثریّت پرداخته شده است مثلا در آیه شریفه 116 سوره انعام مى خوانیم: «وَ اِنْ تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِى الاَْرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللهِ»؛ «اگر از بیش تر کسانى که در روى زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند» علاوه بر این، در بیش از ده آیه اکثریت به جهالت، و در 5 آیه به ناسپاسى، و در 4 آیه به فقدان ایمان، توصیف شده است.

مسأله اکثریّت در دنیاى امروز، راه چاره بیچارگى است! زیرا معیارى براى اکثریّت کیفى در جوامع غیر دینى وجود ندارد و همه مدعى هستند که بهترین هستند. بنابراین براى حفظ نظام جامعه ناچارند طبق نظر اکثریّت عمل کنند هر چند به مقتضاى آن، یک عالم دانشمند و مدیر و مدبّر یک رأى، و یک فرد بى سواد ناآگاه هم یک رأى داشته باشد! بنابراین آیات مزبور و مانند آن ناظر به یک جامعه سالم و صالح نیست

حال با توجّه به آنچه از آیات و روایات استفاده مى شود، که اکثریّت مذمّت شده، و از سوى دیگر در دنیاى امروز همه جا سخن از اکثریّت ها است، و امروزه بسیارى از مسایل سرنوشت ساز بشر، بر محور رأى اکثریّت دور مى زند، معیار چیست؟

پاسخ این است که جوامع بشرى متفاوت است، اگر در جامعه اى صالحان متولیّان امور آن باشند، بدون شک تبعیّت از اکثریّت تقوى و صلاح است، ولى اگر هواپرستان متولیان امور جامعه اى بودند، هیچ گاه اسلام تبعیّت از اکثریّت هواپرست را سفارش و توصیه نمى کند زیرا با منطق و عقل سازگار نیست.

به تعبیر دیگر اسلام تابع اکثریّت کیفى است، نه اکثریّت کمّى! به همین جهت خداوند متعال در آیه شریفه هفتم سوره هود و دوم سوره ملک مى فرماید: (لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلا) و نفرمود: «اَکْثَرُ عَمَلا» چون اکثریّت کیفى مهمّ است، نه اکثریّت کمّى! ولى توجّه این نکته مهمّ است که مسأله اکثریّت در دنیاى امروز، راه چاره بیچارگى است! زیرا معیارى براى اکثریّت کیفى در جوامع غیر دینى وجود ندارد و همه مدعى هستند که بهترین هستند. بنابراین براى حفظ نظام جامعه ناچارند طبق نظر اکثریّت عمل کنند هر چند به مقتضاى آن، یک عالم دانشمند و مدیر و مدبّر یک رأى، و یک فرد بى سواد ناآگاه هم یک رأى داشته باشد! بنابراین آیات مزبور و مانند آن ناظر به یک جامعه سالم و صالح نیست.

پیام این حدیث

ما نباید در زندگى اخلاقى خویش تابع اکثریّت ها باشیم، هر چند مجبوریم در زندگى سیاسى تابع باشیم. بنابراین اگر اکثریّت مردم روى زمین مال حرام مى خورند و پرهیز نمى کنند، ما نباید به رنگ جماعت اکثریّت درآییم. اگر اکثریّت مردم به هنگام به خطر افتادن منافع خویش دروغ مى گویند، ما نباید از صف راستگویان، به بهانه در اقلیّت بودن آن ها، خارج شویم و از کمى تعداد و نفرات صادقین بترسیم و در صف دروغگویان درآییم. انسان مؤمن در مسایل اخلاقى باید مستقل باشد، یعنى اگر تمام مردم روى زمین (فرضاً) آلوده شراب شدند او نباید از تنهاییش در این مسیر به خود هراس راه دهد و از منطق رسواى «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو!» پیروى کند. یا بگوید: «چه کسى راست مى گوید که ما راست بگوییم؟» و مانند این ها زیرا بدون شک فرداى قیامت این بهانه ها پذیرفته نیست. زمانى انسان صالح مى شود و در مسیر سلوک الى الله قرار مى گیرد، که نگاه نکند دیگران چه مى گویند، بلکه بنگرد خداوند چه مى گوید.

پروردگارا ما را همواره در طریق حق بدار، و وحشت تنهایى در راه حق را از ما زایل کن.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه، خطبه 201.

فرآوری : محمدی

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع : سایت آفتاب

كتاب 110 سرمشق از سخنان حضرت على(علیه‎السلام)، آیت الله مكارم شیرازی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.