حکمت سنت امتحان و ابتلا چیست؟
در انسان شناسی قرآن، سلسله قوانینی بر حیات انسانها حکومت میکند که قرآن از آنها به سنتهای الهی تعبیر میکند؛ همان گونه که در عالم طبیعت، قوانینی حاکم است که تخلف از آنها محال است مانند قانون جاذبه. بر حیات فردی و اجتماعی انسانها نیز سلسله قوانینی حکومت میکند مه تخلف ناپذیر است.
شناخت این سنتها برای انسانها، هدایتگر و راهگشاست. از نظر جهان بینی اسلامی عامل هستی، واحد زنده و با شعور بوده و با حیات انسانها در رابطه است. اعمالی که انسان انجام میدهد، در عالم تأثیر گذارده و موجب عکسالعملهایی میشود. اگر اعمال انسان خوب و مثبت و از سر راستی و درستی باشد، موجب یک سلسله عکسالعمل های خوب از ناحیه مبدأ هستی در زندگی افراد خواهد شد و اگر اعمال انسان منفی و ظلم و فساد و بی عدالتی و دروغ باشد، عامل هستی واکنش منفی از خود نشان خواهد داد. بنابراین این گونه نیست که فرد یا جامعه ای دست به فسق و فجور و یا تبهکاری و قساوت و سنگدلی بزند، اما از هجوم مصائب و بلیات در امان باشد یا فرد و جامعه ای متقی و پرهیزکار و خالص باشد و در عین حال از نعمتهای الهی محروم باشد.
باید توجه داشت که حاکمیت سنتهای الهی مغایر آزادی و اراده و اختیار انسانها نیست. از دیدگاه جهان بینی اسلامی هیچ گاه پذیرش سنتهای الهی، به معنای نفی نقش اراده انسان در تغییر جامعه و تاریخ نیست؛ زیرا انسان با اختیار خویش زمینه اجرای سنتهای الهی را فراهم میسازد. همچنین سنتهای الهی عام و غیر قابل تبدیل و تحویل هستند؛ یعنی اگر افراد جامعه ای بر اثر اعمال و رفتار خود در مسیر یکی از سنتهای الهی قرار گیرند و سرنوشت خاصی در مورد آنها قطعیت پیدا کند، امکان ندارد سرنوشت دیگری بر حیات آنها حاکم شود. سنتهای الهی نه به کلی عوض میشود و نه حتی کم و زیاد و خفیف و شدید میشود؛ چنان که خداوند میفرماید: «سُنَّةَ اللّهِ الَّتی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدیلاً»؛ «این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت».(1)
برخی از سنتها بر حیات فردی انسانها حاکم است و برخی دیگر به حیات اجتماعی انسانها مربوط میشود. برخی سنتها هم بر برخی دیگر حاکمیت دارند؛ یعنی اگر زمینه اجرا و تحقق سنتی از میان برود، سنتی دیگر جایگزین آن خواهد شد. یکی از سنتهای الهی، عذاب قطعی کفار و مجرمان است، مگر آنکه توبه کنند و به مسیر حق رهسپار شوند. در این حالت توبه حاکم بر سنت قبلی شده و از اجرای آن جلوگیری میکند: « وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ « و (نیز) تا استغفار میکنند، خدا عذابشان نمیکند».(2)
سنت ابتلا
یکی از سنتهای الهی که در قرآن کریم بر آن تأکید بسیار شده، امتحان و آزمایش است. قرآن از این سنت گاه به «ابتلا» تعبیر نموده و در مواردی با عنوان «امتحان» از آن یاد کرده است. آزمایش، از اهداف خلقت شمرده شده است: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ»؛ «آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل میکنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است».(3)
همه انسانها در طول حیات خویش با وسایل مختلفی مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرند: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ»؛ «قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان».(4)
این آزمایشها برای رفع جهل و ابهام است، اما در مورد خدا میتوان چنین قضاوت کرد؟
مسلماً خیر؛ زیرا خداوند علم قبلی به همه موجودات و رویدادهای جهان داشته و هیچ پدیده ای از نظر او پنهان نیست تا بخواهد با آزمایش آن را آشکار کند. بنابراین هدف از آزمایشهای الهی باید به انسان بازگردد، نه به خداوند.
خداوند میخواهد با آزمایش از انسانها، استعدادهای درونی آنها را شکوفا و بارور سازد. امتحان موجب میشود انسان شایستگیهای رشد و کمال خود را نشان دهد و شخصیت خود را خالصتر گرداند و به نقاط ضعف خود بیشتر پی ببرد و درصدد رفع آنها برآید تا بتواند به سمت هدف اعلای حیات خویش گام بردارد، درست همانند فولادی که برای استحکام بیشتر آن را در کوره قرار میدهند تا آبدیده شود.
خداوند آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش میدهد تا مقاوم گردد و مس وجودش به طلا تبدیل شود. «لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ به ذاتِ الصُّدُورِ»؛ «خداوند، آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دلهای شما (از ایمان) است، خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سینههاست، با خبر است».(5)
سنت امتحان یک سنت عمومی است و شامل همه انسانها میشود و انبیا نیز از این حکم مستثنا نیستند؛ چنان که درباره ابراهیم علیهالسلام میفرماید: «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ به کلماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا»؛ «(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم».(6)
وجود حوادث سخت گاه در زندگی انسانها ـ از پیامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادی ـ ضرورت است؛ ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهای نهفته و سرانجام تکامل وجود انسان. از این جهت، پیامبران بر همه افراد در مواجه شدن با سختیها اولویت دارند.
در آیات سوره اعراف، به صحنه ای از تاریخ پرماجرای بنی اسرائیل اشاره شده است. این ماجرا مربوط به جمعی از بنی اسرائیل است که در ساحل یکی از دریاها در بندری به نام ایله زندگی میکردند و از طرف خداوند به عنوان آزمایش و امتحان دستوری به آنها داده شد که صید ماهی را در روز شنبه تعطیل کنند، اما آنها این دستور را زیر پا نهادند.
هنگامی که این جمعیت در برابر آزمایش بزرگ که با زندگی آنان کاملاً آمیخته بود، قرار گرفتند ـ چون قسمتی از درآمدشان از همین طریق بود ـ به سه گروه تقسیم شدند: گروه کثیری به مخالفت پرداختند، گروهی آنها را از کارشان نهی کردند و عده ای ساکت و بی طرف نشستند. ظاهر آیات نشان میدهد از آن سه گروه، تنها گروه اندرز دهندگان از مجازات الهی مصون ماندند: «فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا به عذابٍ به ما کانُوا یَفْسُقُونَ»؛ «اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم».(7) مجازات آنها این بود که به شکل میمونهای طرد شده درآمدند.(8)
پی نوشت ها:
1. فتح: 23.
2. انفال: 33.
3. ملک: 2.
4. بقره: 155.
5. آل عمران: 154.
6. بقره: 124.
7. اعراف: 165.
8. ر.ک: مهدوی، سید سعید، نگاهی به قصه و نکات تربیتی آن در قرآن، ص 246 ـ 236.
زهرا رضاییان
بخش قرآن تبیان