زن در مقام تعليم و هدايت - زن در آیینه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در آیینه جمال و جلال - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی؛ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ و ت‍ن‍ظی‍م:‌ م‍ح‍م‍ود ل‍طی‍ف‍ی‌؛ وی‍رایش: س‍ع‍ی‍د ب‍ن‍دع‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زن در مقام تعليم و هدايت

سؤالى كه طرح مى شود اين است كه تدريس مردها نيز اولا: يك كار اجرايى است و اگر زن نمى تواند با مردها تماس بگيرد، چگونه مى تواند با تدريس در مجامع علمى، قاضى، مجتهد، مرجع تقليد، والى و فرمانده لشگر تربيت كند. و ثانيا: اثبات وجوب تعليم و آموزش توسط زن، كار آسانى نيست. و در صورت عدم وجوب، باتوجه به اين كه شنيدن صداى زن براى مرد مكروه است، لذا تدريس او نه تنها زمينه كمال و ارزش نيست، بلكه يك منقصت و ضعفى براى او خواهد بود. جواب شبهه اين است كه، اولا: اگر زنانى بتوانند به مقام شامخ فقاهت برسند، و به نكات دقيقى از مطالب اسلامى آگاهى يابند كه مردها به آن توجه نكرده اند، در اين مقام، تدريس و تعليم، بر زن واجب عينى مى شود، چه اين كه اگر علومى را، هم زن بلد باشد و هم مرد بداند، تعليم و تدريس واجب كفائى مى باشد. پس اثبات وجوب تعليم جاهلان بر زن كار مشكلى نيست. وثانيا: در نحوه تعليم نيز اگر زنى به چنان مقام علمى برسد كه بتواند در سطح عالى حوزه هاى علميه و مراكز علمى ودانشگاهها تدريس كند، چنانچه جزو «القواعد من النساء» (1) باشد، سن سالمندى ايجاب مى كند كه در مساله حجاب از تخفيفى برخوردار باشددر صورتى كه تظاهر به زينت نداشته باشد، چه رسد به صدا كه صدا و صوت زن در صورتى كه سخن معروف بگويد عورت نيست. واگر بحد «القواعد من النساء» نرسيده است، چون تعليم يا واجب عينى و يا كفائى است و شنيدن صداى زن گرچه احتمال دارد براى مرد مكروه باشد، ولى مكروه بودن اسماع صدا براى زن بعيد است مگر به دليل خاص، چرا كه اين گونه حكم ها ملازم هم نيستند، نظير اين كه گفته اند:

پوشاندن مقدارى از صورت و دست بر زن واجب نيست، اما آيا مرد، مى تواند نگاه كند يا نه؟ حكمى جدا دارد، اينطور نيست كه هرچه پوشاندنش بر زن واجب نباشد نگاه مرد هم جايز باشد. و در صورتى كه ثابت بشود اسماع مكروه است، اين كراهت نظير كراهت در عبادات به معناى «اقل ثوابا» است، اين گونه امور از باب اهم و مهم هستند، كه در صورت تزاحم دو حكم، مفهوم كراهت به «اقل ثوابا» بر مى گردد. مضافا بر اينكه وقتى محور بحث، علوم اسلامى باشد هم شركت كننده ها با نزاكت وخلوص مى آيند وهم درس دهنده ها با عفاف وخلوصند. قهرا فضاى آموزش نيز فضاى آموزش نيز فضاى عصمت و طهارت خواهد بود. در نتيجه، آن كسى كه اين مجاهدت را تحمل مى كند و براى رضاى خدا، تدريس مى كند و تعليم مى دهد، چه به صورت كتاب، و چه به صورت نوار، و اگر ممكن نشد، من وراء حجاب و اگر هيچ يك ميسر نشد به صورت حضورى، اين يا كراهت ندارد و اگر كراهت داشته باشد نظير كراهت در باب عبادات است. به عنوان نمونه خطبه اى كه در باب احتجاجات معصومين از حضرت فاطمة الزهراء نقل شده، مربوط به مساله تعليم است. زيرا براى آن حضرت واجب نبود كه به خاطر استرداد فدك يا استحقاق خلافت همسرش، آن خطبه مفصل توحيدى را مطرح كند. در صورتى كه اين خطبه تقريبا يك جزء قرآن كريم است، انگيزه قيام و اقدام آن حضرت براى تعليم و تدريس و مناظره سياسى و شركت و حضور در صحنه جهت استرداد خلاف و فدك بود. اتفاقا يكى از حافظان و ناقلان اين خطبه نورانى وجود مبارك حضرت زينب صلوات الله عليها است كه در دوران خردسالى آن خطبه را آموخت، فهميد و نقل كرد. ولى چون متاسفانه شناخت ما از اولياى دين در حد مجالس سوگ وماتم است، ديگر از معارف بلند عقلى آنان بى خبريم كه چه كردند و چه گفتند.

1- نور،60.

/ 78