شواهد قرآنى (2) - زن در آیینه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در آیینه جمال و جلال - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی؛ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ و ت‍ن‍ظی‍م:‌ م‍ح‍م‍ود ل‍طی‍ف‍ی‌؛ وی‍رایش: س‍ع‍ی‍د ب‍ن‍دع‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شواهد قرآنى (2)

خلقت انسان ذات اقدس اله مساله انسان را به يك اصل كه روح اوست، وبه يك فرع كه تن اوست، تحليل مى كند واين فرع را به طبيعت ومادّه وطين وتراب اسناد مى دهد كه: انّي خالق بشراً من طين (1) وآن اصل را به خود اسناد مى دهد ومى فرمايد: ونفخت فيه من روحي (2) ودر سوره مؤمنون وقتى كودك مراحل جنينى را طى مى كند ورشد جنين به پايان مى رسد آنگاه مى فرمايد: ثمّ انشاناه خلقاً آخر (3) ما به او روح داديم، يعنى روح وقتى مى آيد كه مساله زن ومرد تمام شده باشد، يعنى بعد از: فكسونا العظام لحماً (4) وقتى صورتگر، صورت سازى نمود ومساله ذكورت وانوثت تمام شد، آنگاه نوبت ثمّ انشاناه خلقاً آخر مى رسد كه آن خلق آخر ديگر ذكور واناث ندارد. در آيه اى ديگر ارتباط ذكورت وانوثت را به طبيعت وماده بر مى گرداند ومى فرمايد: الم يكُ نطفة من منى # يُمنى ثم كان علقة فخلق فسوّى، فجعل منه الزوجين الذّكر والاُنثى (5) آيا او نطفه اى از منى كه (در رحم) ريخته مى شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد وخدا او را آفريد وپرداخت واز او دو زوج مرد وزن قرار داد. اين آيه ناظر به آن است كه از پدر ومادر جز اِمْناء كار ديگرى ساخته نيست، آنچه به نام خلقت است از آنِ ذات اقدس اله است. در اين آيه مى فرمايد اگر مذكر ومؤنثى هست به مَنىّ يُمنى بر مى گردد، نه به نفخت فيه من روحي. تفاوت در كيفيت تصويرگرى است وتصوير ذكورت وانوثت بعد از مرحله علقه بودن طرح مى شود وبعد از آن كه مساله ذكور واناث تمام شد، آنگاه نوبت به روح مى رسد. وروح خواه بر اساس «الارواح جنود مجنّدة » ونظر عدّه اى كه قائلند ارواح قبل از ابدان است تفسير بشود، خواه بر اساس تفكر ديگران كه مى گويند: روح مجرد، همزمان با كمال بدن حادث مى شود، وخواه روى مبناى سومى كه ديگران پذيرفته اند، در هر صورت روح بعد از پيدايش ذكورت وانوثت است. يعنى بعد از اين كه بدن دوران مذكر ومؤنث را پشت سر گذاشت، آنگاه روح پديد مى آيد. چون ذات اقدس اله كار پدر ومادر را امناء مى داند وكار خود را خلقت، لذا به كار خود بها مى دهد وبه آفرينش زن ومرد يكجا ويكنواخت سوگند ياد مى كند وبه اين «خلقت » حرمت مى نهد ومى فرمايد: والليل اذا يغشى والنّهار اذا تجلّى وما خلق الذّكر والاُنثى (6) پس از آن كه سوگند به شب وسوگند به روز را در دو حالت گوناگون آنها ياد مى كند، سوگند به آفرينش زن ومرد را هم ياد مى كند. چون كلمه «ما» در وما خلق الذكر والاُنثى مصدريه است، بنابراين موضوع مورد سوگند خلقت است نه مخلوق، وخداوند به زن ومرد سوگند ياد نمى كند، بلكه به «خلقت » زن ومرد كه فعل سوگند مى خورد.

1. ص، 72.

2. حجر، 29.

3. مؤمنون، 14.

4. مؤمنون، 14.

5. قيامت، 39 -37.

6. ليل، 3-1

/ 78