فصل اول زن در قرآن - زن در آیینه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در آیینه جمال و جلال - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی؛ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ و ت‍ن‍ظی‍م:‌ م‍ح‍م‍ود ل‍طی‍ف‍ی‌؛ وی‍رایش: س‍ع‍ی‍د ب‍ن‍دع‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل اول زن در قرآن

تفسير موضوعى وترتيبى در تفسير آموزش قرآنى، تفسير موضوعى بعد از تفسير تر تيبى است، انسان ابتدا بايد به نحو ترتيب در خدمت قرآن كريم باشد، يعنى، از اول تا آخر قرآن را به نوبه خود بررسى نموده وحضور ذهنى وعلمى داشته باشد، كه اگر آيه اى از قرآن مطرح شد، بعيدالذهن از آن نباشد، آنگاه پس از آشنايى بامضمون آيات وبا سرمايه تفسير ترتيبى، موضوعى از موضوعات را انتخاب كرده، ودرباره آن بحث كند. يعنى آياتى از قرآن را كه حاوى اين موضوع است بعد از جمع آورى، جمع بندى كرده، سپس به جمع آورى وجمع بندى روايات در آن زمينه بپردازد، ودر مرحله نهايى بين دو جمع بندى به دست آمده از آيات وروايات جمع بندى سومى به عمل آورد تا بتواند، آن را به عنوان نظر اسلام، وقرآن وعترت ارائه دهد. وزان تفسير موضوعى وتفسير ترتيبى همان وزان شرح الحديث با فقه بنابراين، تفسير موضوعى بدون تفسير ترتيبى ميسر نيست وزمانى ممكن است انسان موضوع شناس باشد، وموضوعى را از قرآن كريم استنباط كند، كه اول تفسير ترتيبى را گذرانده باشد، وهر آيه اى را ملاحظه صدر وذيل آن بحث در نظر بگيرد وهمچنين همه آياتى كه به نحوى با موضوع محل بحث ارتباط دارد، خواه بطور اثبات وتاييد يا به طور سلب وتكذيب ملحوظ شود.

مراحل تفسير موضوعى

اگر كسى بخواهد موضوعى را از نظر قرآن وعترت بررسى كند بايد لااقل شش مرحله تحقيقى را طى كند تا مشخص نمايد كه، نظر اسلام درباره آن موضوع چيست. مرحله اول: آياتى كه در آن زمينه وارد شده است، جمع آورى كند. در اين مرحله آنچنان بايد حضور ذهن درباره قرآن كريم داشته باشد كه، به مقدار وسع وبه مقدار تكليف، همه آياتى كه در اين زمينه نظر دارند خواه راجع به گفتار معصومين عليهم السلام باشد يا ناظر به رفتار آنان نفيا واثباتا جمع آورى نموده تا چيزى از روايات فروگذار نشود. مرحله چهارم: بين اين روايات جمع آورى شده، جمع بندى كند. يعنى مطلقات را با مقيدات، عامها را خاص، محكمهاى روائى را ما متشابهات، ناسخ ها را با منسوخ، مجملها را با مبين بسنجد، وهمان كارى كه در استنباط فقهى عمل مى شود بايد در هر موضوعى انجام دهد، تا بتواند نتايجى را كه از بررسى روايات حاصل شده، ارائه دهد. مرحله پنجم: نتايج متعددى كه از آيات به دست آمده است، به صورت يك اصل مهم درآورد، وهمچنين ثمرات گوناگونى كه از روايات حاصل شده است، به صورت يك اصل جامع ارائه نمايد. مرحله ششم: در اين مرحله بين نتايج به دست آمده از قرآن وثمرات استنباط شده از روايات يك جمع بندى نهايى بنمايد تا با هماهنگى قرآن وعترت، يك مطلب را استنباط كند. اگر اين مراحل ششگانه تحقيقى را پيمود وخواست درباره موضوعى سخن بگويد، ادب دينى واحتياط علمى اقتضا مى كند كه بگويد: مقتضاى اين آيه، اين است يا مقتضاى اين روايت، چنين است نه آن كه بگويد اسلام چنين مى گويد. واگر خواست نظر اسلام را نقل كند، به خود اسناد ندهد، بلكه محصول تحقيق محققانى كه اين شش مرحله استنباطى را سپرى نموده اند، نقل كند، وبگويد: محققين ما چنين نظر داده اند، كه نظر اسلام در اين زمينه چنين است. نقل عقل واجماع در تبيين معارف اسلامىدر اجماع دو حيثيت لازم است:

1 - اين كه كاشف از راى معصوم عليهم السلام باشد، يا خود معصوم سلام الله عليه داخل در بين مجمعين باشد.

2 - بعد از آن كه اجماع، كشف از راى معصوم كرد عقل حكم مى گند به اين كه: كاشف از راى معصوم حجت است. ويا اگر داخل در مجمعين باشد عقل مى گويد: راى معصوم به اراء ديگران بها مى دهد وآنها را حجت مى كند. پس، نتيجه اجماع از يك نظر به نت برمى گرددبه لحاظ مكشوف واز جهت ديگر به عقل بر مى گردد. وعقل نيز گرچه در مقام استدلال يك نيروى قوى است، ليكن اگر يك مطلب يا ماده قضيه اى را عقل به عهده بگيرد، آن مطلب يا با صراحت، يا به نحو التزام، ويا به نحو ملازمه در بيان قرآن وعترت آمده است. زيرا عقل در مقام اثبات معتبر است واز خود نظرى ندارد، واگر در مواردى نظير «مستقلات عقليه » از خود نظرى ارائه مى دهد، آن را هم يا در متن شرع مى توان يافت، ويا شرع امضا نموده است واگر عين قضيه در متن شرع نيامده بر اساس ملازمه آن را امضا كرده است. بنابراين گرچه منابع استدلال، «كتاب » و «سنت » و «اجماع » و «عقل » است ويك محقق در تمام مراحل تفسيرى از منبع عقل واجماع نيز غفلت نخواهد داشت، اما بايد توجه كند كه بازگشت حجيت عقل واجماع به حجيت كتاب وسنت است و وقتى مى توان موضوعى را به قرآن كريم اسناد داد كه همه اين منابع قوى وغنى، مورد ملاحظه قرار گرفته باشد.

/ 78