تبیان، دستیار زندگی
در برخی از روایات، دروغگو با مرده یکسان شمرده شده است و در این باره آمده: (الکذاب و المیت سواءٌ فانّ الفضیلة الحی علی المیت الثقة به، فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته)4. دروغگو با مرده یکسان است، زیرا فضیلت و برتری زنده بر مرده، به سبب همان اعتمادی است که م
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهدی صفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این شخص با جسدش فرقی ندارد!


در برخی از روایات، دروغگو با مرده یکسان شمرده شده است و در این باره آمده: (الکذاب و المیت سواءٌ فانّ الفضیلة الحی علی المیت الثقة به، فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته)4. دروغگو با مرده یکسان است، زیرا فضیلت و برتری زنده بر مرده، به سبب همان اعتمادی است که مردم به انسان زنده دارند، و لذا اگر به سخن انسان زنده اعتماد نشود، زندگی او باطل شده و با مرده فرقی ندارد.


دروغ

همه می دانیم هر کار زشت و ناپسندی که در قرآن و روایات مورد مذمّت و بدگویی قرار گرفته، و پرودگار هستی و پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) ترک آنها را از ما خواسته اند، به یقین آثار شوم و پیامدهای ناگواری با خود به همراه دارد، که اگر کسی در اثر بی اعتنایی به این آثار، آن را مرتکب شود، حتماً آتش ویرانگر آن عمل زشت، دامنش را گرفته و در شعله ی سوزان آن که خود روشنگرش بوده خواهد سوخت.

یکی از آن کارهای بسیار زشت و ناپسند که در اثر شدّت زشتی، در آیات و روایات مورد مذمّت فراوان قرار گرفته، دروغ گفتن است. ما در این نوشتار بر آنیم که به پاره ای از آثار مرگبار دروغ اشاره نماییم، به امید آنکه آشنایی با آنها، روح نفرت و بیزاری از آن عمل زشت را در کالبد وجودمان زنده کند، تا همواره در زندگی از آن بیزاری جسته و با کناره گیری از این خصلت ناپسند، خود را در برابر آثار ویرانگرش بیمه نماییم.

1) دروغ ساختمان ایمان را تخریب می کند!

ایمان مهمترین سرمایه ای است که مؤمن، همواره در حفظ آن کوشیده و در زندگی با تمام وجود از آن حراست می نماید.

ایمان گنجینه ای بسیار گرانبها است، که از نظر ارزش و بهاء هیچ چیزی در این عالم نمی تواند با آن برابر نماید، چرا که به برکت ایمان است که آدمی می تواند بار سعادت و خوشبختی ابدی را به سر منزل مقصود رسانده، و در دنیا و آخرت از آثار درخشان آن بهره مند شود، آثار ارزشمندی چون امید، آرامش، نشاط و شادی و ... که هریک به تنهایی از ارزشی مثال زدنی برخوردار بوده، به گونه ای که توصیف آن از توان قلم و بیان خارج است.

در باب ایمان، دانستن این مطلب لازم است و ضروری است، که همواره چیزهای با ارزش در معرض خطر و آسیب جدی هستند، بنابراین کاملاً باید هوشیار باشیم که به سرمایه ی عظیم ایمان ما لطمه ای وارد نشود. یکی از کارهای زشت و ناپسندی که می تواند، به پیکره ی ایمان انسان، صدمه ی جدّی وارد نماید، دروغ گفتن است.

کسی که دروغ می گوید، یا به این خاطر است که به منفعتی برسد و یا از مشکلی رهایی یابد، در حالی که اگر انسان واقعاً به خدا ایمان داشته باشد، می داند که خیر و شر او به دست خداست. و گره کور مشکلات زنگی تنها به دست آن قدرت بی مثال باز شدنی است، بنابراین چنین انسان مؤمنی هرگز در زندگی به دروغ پناه نمی آورد

اثر تخریبی دروغ، بر ساختمان ایمان انسان، در حدّی است که پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت، امام باقر (علیه السلام) بدون هیچ اغماض و چشم پوشی و با صراحت تمام پیرامون آن فرموده: (ان الکذب هو خراب الایمان) 1. دروغ خراب کننده ایمان است.

این بیان از امام باقر (علیه السلام) از این جهت است که، دروغ بزرگترین مانع بر سر راه ایمان بوده، به گونه ای که با دروغ گفتن، آدمی هرگز در زندگی طعم واقعی ایمان را نخواهد چشید. مولای متقیان علی (علیه السلام) در کلامی این حقیقت را به زیبایی بازگو نموده و در این باره فرموده: (لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله وجدّه) 2. بنده ای طعم ایمان را نمی چشد مگر آنکه دروغ را چه جدّی و چه شوخی ترک نماید.

بنابراین ایمان به هیچ وجه با دروغ نمی سازد و حکایت آن دو، حکایت آب و روغن است، که هرگز با هم مخلوط نمی شوند.

اکنون که با اثر تخریبی دروغ بر روی ساختمان ایمان آشنا شدید، ممکن است این پرسش در  ذهن شما نقش بسته شود که چرا ایمان با دروغ نمی سازد؟! در دروغ چه چیزی نهفته است که با ایمان قابل جمع نیست؟!

در پاسخ به این پرسش مهّم باید گفت: کسی که دروغ می گوید، یا  به این خاطر است که به منفعتی برسد و یا از مشکلی رهایی یابد، در حالی که اگر انسان واقعاً به خدا ایمان داشته باشد، می داند که خیر و شر او به دست خداست. و گره کور مشکلات زنگی تنها به دست آن قدرت بی مثال باز شدنی است، بنابراین چنین انسان مؤمنی هرگز در زندگی به دروغ پناه نمی آورد.

2) دروغ رسوایی به بار می آورد

یکی دیگر از آثار زیان بار دروغ، آن است که دروغ انسان را رسوا و بی آبرو می کند، که این خود یکی از سنگین ترین صدماتی است که دروغ بر آدمی وارد می سازد، چرا که عزّت و آبرو گنج گرانبهایی است که بنیان خانواده را مستحکم نموده، و به حفظ موقعیت فردی و اجتماعی انسان کمک شایانی می کند، اما گاهی انسان در اثر ندانم کاری، با رفتارهای زشتی مثل دروغ به این عزّت و آبرو لطمه زده، و به شدّت آن را در معرض هلاکت و نابودی قرار می دهد.

ضرب المثل معروفی می گوید: خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند، که این ضرب المثل در مورد انسان دروغگو کاملاً صدق می کند، زیرا تجربه نشان می دهد که دروغ بودن یک سخن را برای مدّت طولانی نمی توان پنهان داشت، مخصوصاً اگر در مورد مسئله مهّمی این دروغ گفته شده باشد، که در این گونه مسائل، سرانجام واقعیّت خود را نشان می دهد.

جسد

انسان دروغگو خبر دروغی را دست و پا کرده و بر آن لباس واقعیّت می پوشاند، و به دروغ آن را واقعی جلوه می دهد، او گمان می کند که با این کار می تواند حقیقت را بپوشاند، اما غافل است از اینکه به هرحال روزی لباس دروغین کنار رفته و دروغ بودن سخنش بر همگان آشکار می شود، و لذا اگر شنیده ایم که دروغگو کم حافظه است، به معنای ضعیف بودن حافظه اش نیست، زیرا اساساً خبر دروغ به گونه ای است که نمی توان آن را برای همیشه حفظ کرد، و علّتش هم این است که وقتی خبر دروغی گفته می شود، این خبر مربوط به حوادث اطراف ما است و این حوادث از یکدیگر بیگانه نبوده، بلکه به نوعی با هم مرتبط می باشند، که دروغگو نهایتاً،می تواند گوشه ای از حوادث را به نفع خود تفسیر نماید ولی مابقی، همچنان بلاتکلیف باقی مانده و همخوانی نداشتن آنها با خبر دروغی که گفته شده کاملاً خود را نشان می دهد، که در چنین وضعیتی اطرافیان کم کم متوجه اوضاع شده و به دروغ بودن آن ماجرا پی می برند و لذا امروزه ما شاهدیم که در محافل قضایی، وکلای ماهر و زبر دست با طرح پرسش هایی، به راحتی دست مجرم دروغگو را رو کرده، و دروغ بودن ادّعای او را ثابت می کنند.

بنابراین انسان دروغگو باید بداند که روزگار همیشه بر وفق مرادش نمی باشد، بلکه روزی طبل رسوایی او به صدا در آمده و با بر ملا شدن دروغش، مهر خفّت و خواری و رسوایی بر صفحه ی قلبش نهاده خواهد شد.

برادران حضرت یوسف (علیه السلام) رسوا می شوند!

نقل است: برادران حضرت یوسف قبل از اینکه یوسف پیغمبر را در چاه بیندازند، پیراهن او را از تن در آورده، و با بدن برهنه او را در چاه افکندند.

وقتی به نزد پدرشان حضرت یعقوب (علیه السلام) برگشتند، برای اینکه آن حضرت خبر دروغ آنها را باور کند پیراهن یوسف را به خون بزغاله یا آهویی آلوده کردند، تا آن را نزد پدر به عنوان شاهد قول خود مطرح کنند که گرگ یوسف را دریده است، و این پیراهن خون آلود هم دلیل بر صدق گفتار ما است، و لذا وقتی حضرت یعقوب سراغ یوسف را از آنها می گیرد، آنها در پاسخ می گویند: ما برای مسابقه به مکان دور دستی رفته بودیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاشتیم، از بخت برگشته ما، گرگ او را در غیاب ما دریده و خورد، وقتی ما آمدیم با کشته ی نیم خورده ی او مواجه شدیم، این هم پیراهن خون آلود اوست که شاهدی بر گفتار ما است.

آنها با این ترفند شیطانی خود، قصد فریب حضرت یعقوب را داشتند، اما غافل از آنکه طولی نمی شد که دستشان رو می شود. حضرت یعقوب وقتی پیراهن را دید، متوجه شد که آن پیراهن هیچ گونه پارگی و بریدگی ندارد، و لذا فرمود: این گرگ، عجب گرگ مهربانی بوده است، تاکنون چنین گرگی ندیده ام که کسی را بدرد، ولی به پیراهنش آسیبی نرساند. با شنیدن این جمله، برادران حرف خود را تغییر داده و گفتند: ما اشتباه کردیم دزدها او را کشتند.

حضرت یعقوب (علیه السلام) فرمود: چگونه می شود که دزدها او را بکشند، ولی پیراهنش را رها کنند، آنها به پیراهن بیشتر احتیاج دارند.خلاصه، دروغ های شاخه دار آنها به حالشان سودی نبخشید و نزد پدر رسوا و بی آبرو شدند.3

این بیان از امام باقر (علیه السلام) از این جهت است که، دروغ بزرگترین مانع بر سر راه ایمان بوده، به گونه ای که با دروغ گفتن، آدمی هرگز در زندگی طعم واقعی ایمان را نخواهد چشید. مولای متقیان علی (علیه السلام) در کلامی این حقیقت را به زیبایی بازگو نموده و در این باره فرموده: (لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله وجدّه) 2. بنده ای طعم ایمان را نمی چشد مگر آنکه دروغ را چه جدّی و چه شوخی ترک نماید

3) دروغگو بی اعتبار می شود!

یکی دیگر از آثار ویرانگر دروغ، آن است که انسان را نزد مردم بی اعتبار می سازد، که این خود پیامدهای بسیار ناگواری به همراه خواهد داشت، زیرا انسان به خاطر اعتمادی که مردم به او دارند، می تواند با دیگران ارتباط برقرار کرده و برای گذران امور زندگی با آنها در تعامل باشد، و در حل مشکلات و سختی های زندگی از آنها یاری بجوید.اما دروغ به شدّت این اعتماد مردی را در معرض خطر و نابودی قرار داده، به گونه ای که در مدّت کوتاهی انسان پایگاه مردمی خود را از دست داده، و کمتر کسی در زندگی به او اعتماد می کند.

در هر موردی که دیگران با او قصد ارتباط داشته باشند، دچار شک و تردید شده و همواره با این سؤال مواجه هستند که آیا او در این ارتباط صادق است یا دروغگو؟!

دروغگو با مرده فرقی ندارد!

در برخی از روایات، دروغگو با مرده یکسان شمرده شده است و در این باره آمده: (الکذاب و المیت سواءٌ فانّ الفضیلة الحی علی المیت الثقة به، فاذا لم یوثق بکلامه بطلت حیاته)4. دروغگو با مرده یکسان است، زیرا فضیلت و برتری زنده بر مرده، به سبب همان اعتمادی است که مردم به انسان زنده دارند، و لذا اگر به سخن انسان زنده اعتماد نشود، زندگی او باطل شده و با مرده فرقی ندارد.

در روایت دیگری نیز، مولای متقیان علی (علیه السلام) به زیبایی این واقعیّت را بازگو نموده و در این باره فرموده اند: (من عرف بالکذب قلّت الثقة به)5؛ کسی به دروغگویی معروف شود، اعتماد مردم به او کم می شود.

بنابراین اگر دوست داریم، پایگاه مردمی خویش را حفظ نموده و در این رهگذر، زندگی شیرین و لذّت بخشی را تجربه نماییم، حتماً باید دروغ را در زندگی کنار گذاشته و به هیچ وجه زبان خود را به زشتی این گناه بزرگ آلوده نسازیم .

پی نوشت ها :

1- کافی، ج2، ص339

2- کافی، ج2، ص340

3- برگرفته از قصه های قرآن؛ نوشته ی محمّدی اشتهاردی، ص172-171

4- غرر الحکم، ص220، ح4386

5- همان، ح4389

مهدی صفری

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.