تبیان، دستیار زندگی
تكبّر و تعصّب به شیطان دست داد و بر آدم علیه السلام به خاطر خلقت خویش افتخار كرد و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصّب ورزید. پس [به همین دلیل] این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستكبران است و كسی است كه بنای تعصّب را پی ریزی كرد.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیطان پیشوای متعصبان است


رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: هر كس تعصب [ناروا] بورزد یا دیگران به خاطر او تعصّب بورزند، رشته‌های ایمان را از گردن خود باز كرده است


شیطان

هنگامی كه خداوند به فرشتگان دستور داد برای آدم علیه السلام سجده كنند، همگی اطاعت كردند، جز شیطان. حضرت علی علیه السلام درباره راز این سرپیچی می‌فرماید:

«اِعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیةُ فَافْتَخَرَ عَلی آدَمَ بِخَلْقِهِ وَتَعَصَّبَ عَلَیهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ اِمامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِینَ الَّذِی وَضَعَ اَساسَ الْعَصَبِیةِ؛ 1

تكبّر و تعصّب به او دست داد و بر آدم علیه السلام به خاطر خلقت خویش افتخار كرد و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصّب ورزید. پس [به همین دلیل] این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سر سلسله مستكبران است و كسی است كه بنای تعصّب را پی ریزی كرد.»

تعصب ناروا و مذموم آثار زیانبار فراوانی دارد كه به اهم آنها اشاره می‌شود:

1. از دست دادن ایمان

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِیمانِ مِنْ عُنُقِهِ؛ 2 هر كس تعصب [ناروا] بورزد یا دیگران به خاطر او تعصّب بورزند، رشته‌های ایمان را از گردن خود باز كرده است.»

تعصّب، وابستگی غیر منطقی به قوم یا عقیده باطل و یا عادات و رسوم خاص است كه این حالت پرده ضخیمی بر دیده و عقل انسان ایجاد می‌كند و انسان را از درك حقایق و تشخیص حق و باطل، و مصلحت و مفسده محروم می‌سازد

2. محشور شدن با اعراب جاهلی

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ كانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ اَعْرابِ الْجاهِلِیةِ؛ 3 هر كس در دلش به اندازه [دانه] خردلی عصبیت باشد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت [دوران قبل از اسلام] محشور می‌كند.»

3. عذاب آخرت

امام علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللَّهَ یعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَةِ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیةِ وَالدَّهاقِینَ بِالْكِبْرِ وَالْأُمَراءَ بِالْجَوْرِ وَالْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَالتُّجَّارَ بِالْخِیانَةِ وَأَهْلَ الرَّساتِیقِ بِالْجَهْلِ؛ 4 خداوند شش گروه را به خاطر شش چیز عذاب می‌كند: عرب را به خاطر تعصّب، اربابان را به خاطر تكبّر، حاكمان را به خاطر ستم، و فقیهان را به خاطر حسد، تجّار را به خاطر خیانت و اهل روستاها را به خاطر جهل و نادانی.»

4. مطرود شدن

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «لَیسَ مِنَّا مَنْ دَعا اِلی عَصَبِیةٍ وَ لَیسَ مِنَّا مَنْ قاتَلَ عَلی عَصَبِیةٍ وَلَیسَ مِنَّا مَنْ ماتَ عَلی عَصَبِیةٍ؛ 5 از ما نیست كسی كه [مردم را] به تعصّب دعوت كند و از ما نیست كسی كه به خاطر تعصّب [ناروا] بجنگد و از ما نیست كسی كه با تعصّب [مذموم] بمیرد.»

5. بازماندن از درك حقایق

اشاره شد كه تعصّب، وابستگی غیر منطقی به قوم یا عقیده باطل و یا عادات و رسوم خاص است كه این حالت پرده ضخیمی بر دیده و عقل انسان ایجاد می‌كند و انسان را از درك حقایق و تشخیص حق و باطل، و مصلحت و مفسده محروم می‌سازد.

از این رو قرآن در جواب مشركین مكّه كه می‌گفتند: «ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می‌كنیم.» می‌فرماید: «أَوَ لَوْ كَانَ ءَابَآؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیا وَ لَا یهْتَدُونَ ‌»؛ 6 «آیا اگر پدران آنها چیزی نمی‌فهمیدند و هدایت نیافتند [باز از آنها پیروی می‌كنند] !»

این جملات نشان می‌دهد كه مشركان مكّه از درك این مسئله كه پدران آنها چیزی نمی‌فهمیدند و گمراه بودند، عاجز بودند.

اتحاد

6. از بین رفتن اتّحاد و انسجام جامعه

استعمارگران تلاش می‌كنند بین ملّتهای اسلامی تعصّب منفی و مذموم را تشدید كنند و انسجام اسلامی را خدشه دار نمایند. در داخل كشور نیز همواره تلاش كرده اند با ایجاد تعصّب بین اقوام مختلف و گروهها و احزاب گوناگون وحدت ملّی را از بین ببرند.

7. ایجاد كینه

امام علی علیه السلام در این باره فرمود: «فَاللَّهَ اللَّهَ فِی كِبْرِ الْحَمِیةِ وَفَخْرِ الْجاهِلِیةِ فَاِنَّهُ مَلاقِحُ الشَّنَئانِ وَمَنافِخُ الشَّیطانِ الَّتِی خَدَعَ الْاُمَمَ الْماضِیةَ وَالْقُرُونَ الْخالِیةَ حَتّی اَعْنَفُوا فِی حَنادِسِ جَهالَتِهِ وَمَهاوِی ضَلالَتِهِ؛ 7 خدا را خدا را [در نظر بگیرید] ! در مورد تكبر ورزی از روی تعصّب و افتخار جاهلی كه تعصّب و حمیت [ناروا] زادگاه كینه است و محل دمیدن شیطان كه با آن امّتهای گذشته و روزگاران قدیم را فریب داده است تا اینكه در تاریكی های نادانی و گمراهی او پنهان شدند.»

8. كفر

در بخشی از آیات خواندیم كه اكثر امتهای گذشته بر اثر تعصّب و لجاجت در مقابل پیامبران قرار گرفتند و از راه حق و هدایت دور گشتند و طریق كفر و ضلالت را در پیش گرفتند.

و در یكی از این آیات خواندیم كه: «و این گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذار كننده‌ای نفرستادیم، مگر اینكه ثروتمندان مست و مغروران گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌كنیم.» 8

چنان كه شیطان نیز بر اثر تكبّر و تعصّب راه كفر را در پیش گرفت.

اگر ناگزیر باید متعصّب باشید، پس تعصّب خود را در مسیر یاری حق و فریادرسی به دردمند به كار گیرید.» این كار، همان تغییر محتوای تعصّب و جهت صحیح دادن به آن است

9. درد و رنج

قبل از ورود پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به مدینه، سالها دو قبیله «اوس‌» و «خزرج‌» بر اثر تعصّبهای كور درگیر و گرفتار رنج و زحمتهای فراوان بودند؛ ولی با مسلمان شدن این دو طائفه، تعصبها به برادری و مهربانی تبدیل گشت و رنجهای چندساله از بین رفت.

راههای درمان تعصّب

برای تعصّب چون دیگر رذائل اخلاقی راههایی برای درمان وجود دارد كه به اهمّ آنها اشاره می‌شود:

1. توجّه به آثار زیانبار تعصّب

انسان اگر كم‌ترین توجّهی به پی آمدها و آثار زیانبار تعصّب داشته باشد كه سعادت دنیا و آخرت انسان را نابود می‌كند، سعی می‌كند این رذیله را از خود دور نماید.

2. تغییر و تعویض

راه سوّم این است كه در محتوای آن تغییر ایجاد نماییم؛ به این صورت كه انگیزه‌ها را از بخشهای منفی و مذموم به سمت تعصّب ممدوح و مثبت هدایت كنیم؛ یعنی تعصّب را نمیرانیم، بلكه به آن سمت و سو و جهت صحیح بدهیم.

این روش همان است كه امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «اگر بناست تعصّب داشته باشید، سعی كنید تعصّب به خاطر مكارم اخلاق و محامد افعال و محاسن امور باشد.» 9

و در جای دیگر فرمود: «اِنْ كُنْتُمْ لا مَحالَةَ مُتَعَصِّبِینَ فَتَعَصَّبُوا لِنُصْرَةِ الْحَقِّ وَاِغاثَةِ الْمَلْهُوفِ؛ 10 اگر ناگزیر باید متعصّب باشید، پس تعصّب خود را در مسیر یاری حق و فریادرسی به دردمند به كار گیرید.»  این كار، همان تغییر محتوای تعصّب و جهت صحیح دادن به آن است.

پی نوشت:

1) نهج البلاغه، خطبه 192؛ منتخب میزان الحكمة، ص 350، ح 4279.

2) الكافی، كلینی، ج 2، ص 308، ح 2؛ منتخب میزان الحكمة، محمدی ری شهری، دار الحدیث، 1382 ش، ص 350، ح 4276؛ پیام قرآن، ناصر مكارم شیرازی، مدرسه امیر المؤمنین علیه السلام، ص 212، ح 5.

3) الكافی، ج 2، ص 308، ح 3؛ منتخب میزان الحكمة، ص 350، ح 4277؛ پیام قرآن، ص 211.

4) الكافی، ج 8، ص 162، ح 17، به نقل از: پیام قرآن، ص 211.

5) منتخب میزان الحكمة، ص 350، ح 4277؛ پیام قرآن، ص 350.

6) بقره/170.

7) نهج البلاغه، خطبه 192.

8) زخرف/22.

9) نهج البلاغه، خطبه 192.

10) غرر الحكم، ح 3738، به نقل از: منتخب میزان الحكمة، ص 350، ح 4282.

فرآوری :محمدی

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره98

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.