تبیان، دستیار زندگی
با ورود آریایی ها به ایران دو قوم اصلی در ایران قدرت را به دست گرفتند، مادها و پارسها. این مقاله به ویژگی های قومیتی و هنری به جای مانده از اقوام ماد می پردازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر  و تمدن ماد


با ورود آریایی ها به ایران دو قوم اصلی در ایران قدرت را به دست گرفتند، مادها و پارسها. این مقاله به ویژگی های قومیتی و هنری به جای مانده از اقوام ماد می پردازد.


هنر  و تمدن ماد

مادها و پارسیان در اواخر قرن نهم پیش از میلا د در تاریخ ظهور می کنند. نام این دو حکومت همواره در بایگانی های نظامی و اداری پادشاهان آشوری که برای برقراری امنیت مرزهای شرقی امپراتوری و باز نگه داشتن راه ها به سوی تجارت و باج و خراج، فروش اسب، تمبر و فلز از ایران به آشور به این نواحی لشکرکشی می کردند به چشم می خورد. به احتمال زیاد نفوذ مادها به غرب ایران زودتر صورت گرفته است، اما شواهد و مدارک باستانشناسی دال بر تاریخچه این ناحیه پیش از ثبت آن در منابع مکتوب همچنان ناتمام است.

مادها در مسیر شرق احتمالا از طریق راه باستانی که از تپه دامغان در مسیر ساوه به همدان و کرمانشاه می گذشت گذر کرده اند. با توجه به مکان بعدی پایتخت مادها واقع در اکباتان درمی یابیم که مادها به زودی در دشت حاصلخیزی در همدان مستقر شدند. مادها از این نقطه مرزهای خود را تا شمال و غرب نیز گسترش دادند. در عصر سارگون دوم، مادها بین مانیان در شمال و عیلا می ها در جنوب واقع شده بودند.

پارسیان که مطابق منابع آشوری در عصر سارگون دوم سرزمین شان پارسوآ خوانده می شده یکی از ایالات ثابت آشوریان بود که احتمالا در جایی که امروزه ناحیه سولدوز واقع در حسنلو خوانده می شود قرار داشت. از دوره سناخریب از پارسوآ در جنوب غربی ایران و شمال عیلام یاد شده است. سرانجام در عصر هخامنشی از پارسوآ در ایالت پارس که امروزه آن را استان فارس می خوانند یاد می شود. این اختلاف مکانی این ذهنیت را به وجود می آورد که پارسیان از شمال غربی ایران رو به جنوب و بعدها به شرق نقل مکان کرده اند. این احتمال هم وجود دارد که در آن واحد سه منطقه پارسوآ در ایران وجود داشته است. پس این نکته که چه زمانی و چگونه ایران که تحت تابعیت هوریان آسیانیک، مانیان و شاید عیلا می ها قرار داشت به یک حاکمیت واحد هندواروپایی با عنوان مادها و پارسیان بدل شد، همچنان در سایه ای از ابهام قرار دارد. احتمال آن می رود که هندواروپایی ها در مناطقی که اورارتویی ها، مانیان ها، عیلا می ها یا آشوریان دیگر از آن دفاع مثمرثمری نمی کردند برای خود به قدرتی دست یافته باشند. در مناطقی که حکام قدیمی آن همچنان قدرت خود را حفظ کرده بودند تازه واردان به کارهایی چون کشاورزی یا امور نظامی مشغول می شدند.

مادها در مسیر شرق احتمالا از طریق راه باستانی که از تپه دامغان در مسیر ساوه به همدان و کرمانشاه می گذشت گذر کرده اند. با توجه به مکان بعدی پایتخت مادها واقع در اکباتان درمی یابیم که مادها به زودی در دشت حاصلخیزی در همدان مستقر شدند

در عصر آساردهون، پادشاه آشوری، پیمانی برای اطمینان یافتن از جانشینی پسر آشوربانیپال و کسب اطلاعاتی مربوط به قبایل مادی و فرماندهانشان با ایران بسته شد. این پیمان، شاهزادگان ایرانی را ملزم به پذیرش حاکمیت آشوری ها می کرد که بر الواح گلی نگاشته شده و به صورت امانت در نزد نمرود، در کاخ کالاه کهن می ماند. با تخریب کاخ کالاه به دست مادها در سال 612 پیش از میلا د، این الواح شکسته و سوزانده شدند. این اقدام سمبلیک در حقیقت نابودی تمامی پیوندهایی بود که میان مادها و آشوریان وجود داشت. پادشاه پیروز ماد، کیاکسر بود که نینوا را هم با همراهی نبوخادنزار بابلی و دسته های سکایی فتح کرد. دوره 28 ساله حاکمیت ترس و وحشت سکایی ها که هرودت هم مدعی بود به وسیله اورارتویی ها از میان رفته ، احتمالا تنها کمی بعد از سقوط نینوا بوده است.

مادها تنها زمانی که از دخالت های سکایی ها رهایی یافتند توانستند بر میراث آشوری ها و اورارتویی ها مسلط شوند. این بزرگ ترین کشورگشایی برای مادها بود. آنها توانسته بودند بر غرب ایران مسلط شوند و امپراتوری را از نواحی سابق اورارتوری ها و مانیان، در شمال غرب ایران و شمال بین النهرین به آسیای صغیر، جایی که رود هالیس مرز میان مادها و لودیه بود، گسترش دهند. با این وجود امپراتوری بزرگ عمر چندانی نیافت. آستیاگس، فرزند کیاکسر در 550 پیش از میلا د در نبردی که مادها و پارسیان را با هم متحد کرد و مایملک خارجی مادها تحت اختیار پارسیان درآمد مغلوب کوروش کبیر، شهریار پارسی شد.

هنر  و تمدن ماد

هنوز نمی توان برآورد کاملی از هنر مادی داشت، چون هیچ گونه اثری کاوش نشده و هیچ منبع مکتوبی که دال بر هنر مادی باشد وجود ندارد. ادعاهای چندی در مورد آثار قرن هفتم و زیویه وجود دارد اما همچنان کاملا اثبات نشده است. با این وجود هنر مادی نقش عمده ای را در میانه سبک های هنری متفاوت قرون هشتم و نهم پیش از میلاد بازی می کرد. هنر پارسی هم در دوره حکومت هخامنشیان در اواخر قرون ششم و پنجم پیش از میلا د در ایران رواج داشت.

تعدادی مقبره سنگی در شمال غرب ایران واقع در کردستان و آذربایجان وجود دارد که البته هیچ کدام از این مقبره ها به اعتقاد هرتزفلد قطع مسلم مربوط به مادها نیست و به پادشاهان هخامنشی یا پس از آن برمی گردد. جالب ترین مقبره از این نوع که قیزقاپان خوانده می شود در سرحد مرز ایران و عراق در کردستان عراق قرار دارد که حجاری بالای در آن، دو مرد را نشان می دهد که لباس مادی بر تن دارند و در دو سوی آتش ایستاده اند.

این دو نفر لباس هایی همچون مادها؛ نیم تنه، شلوار چرمی و کلاه هایی با لبه های برآمده شال مانند که تصاویر آن در تخت جمشید هم موجود است، بر تن دارند. به علاوه مردی که در سمت چپ آتش ایستاده، نیم تنه ای احتمالا از جنس خز به تن دارد که آستین هایش از دو طرف آویزان است. هر دو مرد، کمانی در دست چپ گرفته و نوک آن را رو به پایین گرفته اند. نمونه یکی از این اشکال در جام طلا ی حسنلو قابل مشاهده است. نحوه قرارگیری این دو نفر، سبکی نظامی و تشریفاتی ای است که از اواخر هزاره در حسنلو تا مقبره های مادی در نیمه هزاره نخستین پیش از میلا د رایج بوده است.

تاریخ تقریبی این آرامگاه را تنها می توان از روی سبک معماری آن حدس زد. این مقبره که در صخره ای سنگی واقع شده است، ایوانی است که چندین ستون و سرستون دارد و از این نظر مشابه ستون های یونانی پیچان است. شکل این سرستون ها و تزئین نخلی شکل آن، تاریخچه این بنا را به قرن ششم پیش ازمیلا د برمی گرداند. این احتمال نیز وجود دارد که این بنا در دوره هخامنشیان برای یک مادی ساخته شده است. به طور مشابه، مقبره سنگی دائو دختر به صورت حلقه ای شکل ساخته شده که یاد آور سرستون های یونانی قرن پنجم است و بیشتر احساس می شود که مربوط به دوره هخامنشی است و نه دوره دیگری. شاید سبک احداث مقبره های سنگی که در آسیای صغیر هم در نیمه هزاره اول پیش از میلاد رایج شده بود توسط داریوش وارد ایران شد.

در عصر آساردهون، پادشاه آشوری، پیمانی برای اطمینان یافتن از جانشینی پسر آشوربانیپال و کسب اطلاعاتی مربوط به قبایل مادی و فرماندهانشان با ایران بسته شد.

مطابق کشفیات به عمل آمده استفاده از ستون به این نحو، در نیمه قرن نهم پیش از میلاد با یافتن پایه های ورقه ورقه برای ستون ها در حسنلو کاربرد داشته است. با این وجود از تنه های چوبی و سرستون های این جرزها چیزی بر جای نمانده است. منابع سوری، آشوری و بابلی در قرن های نهم و هشتم پیش از میلاد به ستون هایی با سرستون های حلقه ای شکل اشاره دارند. چنین استفاده ای از سرستون های حلقه ای شکل راه را برای پذیرش بعدی این سبک در ایران باز کرد.

این سبک بعدها اصلاح شد و بیش از پیش غنی گشت. ویژگی جالب دیگری که در تزئین ستون ها در تخت جمشید وجود دارد و ما را به سوی کاوش به دنبال شواهد و مدارکی از هنر مادی یا سبک های مادی می کشاند، نوعی ستون با دیواره ای چوبی است که با گچ پوشانده شده و کتیبه های آن به رنگ های قرمز، آبی یا سفید بوده اند. این الگوها با خطوط مورب نگاشته می شدند و کاملا با الگوهای متداول خاور نزدیک کهن که محوریتی متقارن داشت متفاوت بود.

بخش هنری تبیان


منابع:

ادیت پورادا / ترجمه: رضا دستجردی

روزنامه اعتماد ملی