تبیان، دستیار زندگی
خداوند می فرماید: و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوى خالق خود باز گردید! و یک دیگر را به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است». سپس خداوند توبه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مجازات گوساله پرستی بنی اسرائیل


کشتن انسان اگر چه عملى زشت و حرام است، ولى گاهى از نظر پاره اى مصالح، نیکو و واجب می گردد و یک نوع مصلحت دینى و اجتماعى عنوان آن را تغییر می دهد. در مورد بنى اسرائیل نیز چون کشتن آنان، مصلحتی؛ مانند جلوگیرى از تکرار این نوع گناه بزرگ را داشت نیکو، و حاضر شدن به آن، نیز امرى پسندیده به شمار مى‏آید .


بنی اسرائیل

خداوند می فرماید: "و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوى خالق خود باز گردید! و یک دیگر را به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است». سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه‏پذیر و رحیم است”‌.[1]

مفسّرین در این که مراد خداوند در این آیه که امر به کشتن بنی اسرائیل به دست هم دیگر کرده است سه احتمال داده اند:

1, امر به کشتن در این آیه یک امر امتحانی بوده است مانند امر به حضرت ابراهیم (علیه السلام) به کشتن اسماعیل، که قبل از کشته شدن اسماعیل خطاب آمد: ”اى ابراهیم تو دستورى را که در خواب گرفته بودى، انجام دادى.[2] در داستان موسى (علیه السلام) هم خداوند فرمود: ”توبه کنید، و یک دیگر را بکشید که این در نزد خداوند شما، برایتان بهتر است، ولی قبل از این که به صورت کامل فرمان خداوند اجرا شود خداى سبحان کشتن بعض را کشتن کل به حساب آورده، توبه آنان را پذیرفت.[3]

2,مراد از قتل و کشتن در این آیه قطع شهوات نفسانی و وسوسه های شیطانی است و معناى آیه این است که شهوات نفسانى و وساوس شیطانى را از خود قطع کنید و با اخلاص تمام به وحدانیت الهى مقرّ و معترف شوید.[4]

3, مراد از قتل در آیه، قتل حقیقى است؛ یعنى یک دیگر را بکشید و هلاک کنید[5]؛ زیرا این کشته شدن از زندگانى دنیا برای شما بهتر است.

کشتن انسان اگر چه عملى زشت و حرام است، ولى گاهى از نظر پاره اى مصالح، نیکو و واجب می گردد و یک نوع مصلحت دینى و اجتماعى عنوان آن را تغییر می دهد. در مورد بنى اسرائیل نیز چون کشتن آنان، مصلحتی؛ مانند جلوگیرى از تکرار این نوع گناه بزرگ را داشت نیکو، و حاضر شدن به آن، نیز امرى پسندیده به شمار مى‏آید

کسانی که گفته اند مراد خداوند متعال، کشتن حقیقی بوده است برای این حکم خداوند حکمت و فلسفه هایی ذکر کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

الف. این کشته شدن موجب تطهیر بنی اسرائیل از کفر و شرک و سبب وصول آنان به زندگی جاودانی و بهجت سرمدى است.[6]

ب. کشتن انسان اگر چه عملى زشت و حرام است، ولى گاهى از نظر پاره اى مصالح، نیکو و واجب می گردد و یک نوع مصلحت دینى و اجتماعى عنوان آن را تغییر می دهد. در مورد بنى اسرائیل نیز چون کشتن آنان، مصلحتی؛ مانند جلوگیرى از تکرار این نوع گناه بزرگ را داشت نیکو، و حاضر شدن به آن، نیز امرى پسندیده به شمار مى‏آید.[7]

ج. پرستش گوساله سامرى، گناه کوچکى نبود، ملتى که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسى (علیه السلام) همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به کلى اصل و اساس توحید و آئین خدا را زیر پا گذارده و بت پرست شوند. اگر این موضوع براى همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصاً بعد از مرگ موسى (علیه السلام)، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آئین او به کلى به خطر افتد در این جا باید شدّت عمل به خرج داده شود، و هرگز به پشیمانى و توبه زبانی نباید قناعت گردد، لذا فرمان شدیدى از طرف خداوند، صادر شد که در تمام طول تاریخ پیامبران مثل و مانند ندارد، و آن این که ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دست جمعى گروه کثیرى از گنه کاران به شکل خاصی (به دست خودشان) صادر شد.

شدّت و بالا بودن سطح این مجازات به این دلیل است که مسئله انحراف از اصل توحید و گرایش به بت پرستى مسئله ساده اى نبود که به این آسانى قابل گذشت باشد، آن هم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمت هاى بزرگ خدا.

شدیدترین مجازات های دنیوی با کوچکترین عذاب آخرت قابل مقایسه نبوده و بر همین اساس، اگر شخصی بتواند با تحمّل مجازاتی هر چند دشوار، خود را از سختی هایی که مستحقّ آن در روز معاد است، برهاند، تجارتی بس سودمند انجام داده است و ما معتقدیم که حدود و مجازات های الاهی در این دنیا، کفاره گناه اشخاصی خواهد بود که از صمیم قلب توبه کرده اند

در حقیقت همه اصول ادیان آسمانى را مى‏توان در توحید و یگانه پرستى خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانى دین، اگر مسئله گوساله پرستى ساده تلقّى مى‏شد، شاید سنتى براى آیندگان مى‏گشت، به خصوص این که بنى اسرائیل به شهادت تاریخ مردمى لجوج و بهانه جو بودند، لذا باید چنان گوشمالى به آنها داده شود که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و کسى هرگز بعد از آن به فکر بت پرستى نیفتد، و شاید جمله ”ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ”‌؛ ”این کشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است”‌ اشاره به همین معنا باشد.[8]

بازخوانی قانون تشدید مجازات محتکران و گرانفروشان پس از ‌23 سال
مقایسه مجازات دنیوی و اخروی

در پایان، بیان این نکته لازم است که شدیدترین مجازات های دنیوی با کوچکترین عذاب آخرت قابل مقایسه نبوده و بر همین اساس، اگر شخصی بتواند با تحمّل مجازاتی هر چند دشوار، خود را از سختی هایی که مستحقّ آن در روز معاد است، برهاند، تجارتی بس سودمند انجام داده است و ما معتقدیم که حدود و مجازات های الاهی در این دنیا، کفاره گناه اشخاصی خواهد بود که از صمیم قلب توبه کرده اند.

در این رابطه توجه به این روایت خالی از لطف نیست.

گروهی از دزدان را نزد امیرالمؤمنین آوردند. آن حضرت دست های آنان را قطع کرده و سپس این دزدان را به مکان مناسبی برده و دستور فرمود که اقدامات درمانی لازم صورت پذیرد و بعد از آن، با غذاهای لذیذی چون گوشت و عسل از افراد مجازات شده پذیرائی کرده و خطاب به آنان فرمود: ای گناهکاران! اکنون دست های شما وارد جهنم شد. البته اگر توبه کنید و خدا بداند که در توبه خود صادق هستید، دست هایتان را از آتش نجات داده و با خود به بهشت خواهید برد، در غیر این صورت، آن دست های بریده شده هستند که شما را به جهنم خواهند کشاند.[9]

در ارتباط با کشتگان بنی اسرائیل نیز یکی از دو احتمال وجود دارد:

1, یا آنان توبه کردند که در این صورت به بهشت جاودانی وارد خواهند شد که تحمّل هر سختی در راه رسیدن به آن ارزشمند است.

2, و یا بر عقیده باطل خود پایدار ماندند که مجازات مرگ نیز با توجه به نشانه ها و معجزاتی که مشاهده کردند، اندک است.

پی نوشت ها :

[1]. بقره،54: ”وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ‏ لِقَوْمِهِ یَاقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتخَِّاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ‏ بَارِئکُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ عِندَ بَارِئکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم‏”‌.

[2]. صافات، 105: ”یا إِبْراهِیمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا”‌.

[3]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج 1، ص 288 (با اندکی تصرف).

[4]. کاشانى، ملا فتح الله‏،‏ تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج ‏1، ص 192، نشر کتابفروشى محمد حسن علمى، تهران‏، 1336 ش.

[5].همان، ص 192,

[6]. همان.

[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج‏1، ص 179 .

[8]. مکارم شیرازى، ناصر،‏ تفسیر نمونه، ج‏1، ص 256 .

[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 7، ص 266، ح 31.

بخش قرآن تبیان


منبع :

اسلام پدیا