برتری گوش بر چشم در قرآن
در بسیارى از آیات قرآن «سمع» بر «بصر» مقدم شده و در پارهاى از آیات و روایات سمع به معناى فهم آمدهاست . این نکات حاکى از برترى سمع بر بصر و نقش ممتاز آن در فهم و یادگیرى است . یادگیرى قرآن به طریق سمعى از دیرباز در میان صحابه و طبقات بعدى تاکنون کمابیش رواج دارد .
برخى از مهمترین امتیازات این روش بر روخوانى فراگیرى آن در عموم مردم اعم از کودک و جوان و پیر، و باسواد و بى سواد و نیز سهولتیادگیرى و پایدارى آن است . نتایج پژوهشها نیز همین نکات را تایید مىکند .
با رفتن به سراغ مبدأ فراگیرى قرآن کریم در حال حاضر و مقایسه آن با شیوه تعلیم قرآن کریم در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، تفاوتى آشکار و تعیینکننده مىیابیم که عبارت از اهمیت دادن زمان آن حضرت به نقش قوه شنوایى یا «سمع» و بىتوجهى این زمان به در حال حاضر است . چیزى که به کارگیرى صحیح آن مورد تاکید آیات و روایات و دانش بشرى نوین است ولى متاسفانه در حال حاضر از جایگاه شایسته و واقعى خود به کنارى نهاده شدهاست . در این تحقیق کوشیده شده نقش و اهمیت «سمع» در حد مجال و از دیدگاه سه منبع مذکور مورد بررسى قرار گیرد .
جایگاه قوه سامعه در آیات قرآن کریم
در آیات قرآن کریم، به صراحت در مورد به کارگیرى «سمع» در امور آموزشى سخن گفته نمىشود اما نحوه تعبیر قرآن کریم در مورد مقوله «سمع» به صورتى است که ما را متوجه اهمیت و جایگاه این حس در ادراک و فراگیرى مىکند . یکى از شیوههاى بیان قرآن کریم در مورد «سمع» تقدیم آن بر «بصر» در مواضع گوناگون است [احقاف/26] مانند:
«قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْكُرُونَ » [ملک/23] بگو: او کسى است که شما را پدید آورد و گوش و چشم و دل برایتان قرار داد . اندکى سپاس مىگزارید» .
اهمیت سمع از دیدگاه حدیث
اهمیتسمع در احادیث نیز مورد تاکید قرار گرفته است . امام رضا (علیه السلام) در روایتى بهصراحت، گوش را دروازه قلب مىخواند آنجا که مىفرماید:
«. . . فملک الجسد القلب و حصن الجسد و حرزه الاذنان . لایدخلان على الملک الا مایوافقه لانهما لایقدران ان یدخلا شیئا حتى یوحى الملک الیها فاذا اوحى الملک الیها لترک الملک منصتا له حتى یسمع فیه فیجیبه بما یرید فیترجم عنه اللسان بادوات کثیرة .» ؛ فرمانروایى بدن انسان، قلب است و حزر و حصار آن گوشهایند . این دو بر پادشاه چیزى را وارد نمیکنند که با آن موافق نباشد زیرا پیش از اشاره پادشاه به آن دو نمىتوانند، چیزى را وارد سازند و اگر پادشاه به آن دو اشاره کند، پادشاه خود سراپا گوش خواهد شد تا به آنچه مایل است، پاسخ دهد و زبان نیز با ابزارهاى فراوانى آن را تعبیر و تفسیر مىکند (1).
در حدیثى از حضرت امیرالمومنین علیهالسلام، نیز چنین نقل شده است:
راس العلم التواضع و بصره البرائة من الحسد و سمعه الفهم و لسانه الصدق و قلبه حسن النیة، و عقله معرفة اسباب الامور (2)
در این بخش حدیث که در اینجا نقل شده است، ضمن تشبیه ارکان مختلف علم به هر یک از اعضاى بدن، «فهم» به مثابه «گوش» علم دانسته شده است .
حکمت تقدیم «سمع» بر «بصر» در قرآن کریم
بدون شک فهم بشرى قادر به احاطه کامل بر حکمت هاى آیات و عبارات قرآن کریم نیست لکن از آنجا که همه ما به تدبر در قرآن کریم امر شدهایم، باید در حد توان و ظرفیتخویش در حکمت آیات قرآنى اندیشه کنیم . تدبر در آیات مختلفى که در آنها الفاظ و مفاهیم سمع و بصر آمده، این نکات را به دست مىدهد:
الف - «سمع» دروازه قلب است . حسى که رابطه مستقیم با قلب و روح انسانى دارد، حس شنوایى است (3). دروازهبودن گوش براى قلب، امرى است که در روایت، چنانکه خواهیم دید، مورد تصریح قرار گرفتهاست . رابطه خاص این دو مقوله از آیات قرآنى نیز به نحو بارزى قابل استظهار است . این رابطه حتى در آیاتى که «قلب» ، «سمع» و «بصر» در آنها کنار یکدیگر و با هم آمده، محفوظ و ملحوظ است چنان که مىفرماید:
« خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ [بقره/7] خدا بر دلها و گوششان مهر نهاد و بر چشمانشان پردهاى است» .
« أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» [جاثیه/23] ؛ آیا او را که خواهش خود را خداى خویش ساخت و خدا او را از روى آگاهى گمراه کرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده زد، دیدى؟ چه کسى پس از خدا او را راهنمایى خواهد کرد؟ آیا پند نمىگیرید؟
در آیه زیر نیز ارتباط قلب و سمع به صورتى زیبا و با رعایت این ظرافتبیانشدهاست . این آیه از قلب شروع مىشود و به «سمع» منتهى مىگردد:
« أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ [اعراف/100] آیا براى آنان که زمین را پس از ساکنانش به ارث مىبردند، آشکار نشد که اگر مىخواستیم به سبب گناهانشان به عذاب گرفتارشان مىگردیم و بر دلهایشان مهر مىزدیم چنانکه که نشنوند» ؟
شیوه «سمعى» تعلیم قرآن کریم، یکى از ویژگىهاى تعلیم نبوى بوده و این موضوع در طول قرنها ادامه یافته است . با توجه به آنچه درباره نحوه جمع قرآن و میزان آشنایى مردم با هنر خواندن و نوشتن گذشت، روشن مىگردد، اهمیتى که به این جنبه داده مىشده، در محرومیت مردم از سواد و نبود نوشتافزار ریشه نداشتهاست همچنانکه تا قرنها بعد و تا همین ازمنه اخیر، فراوانى لازم نوشتافزار در بسیارى از جاها، نقش قوه سامعه را از بین نبرده است . هر جا نیز این نقش و اهمیت، مورد کمتوجهى قرار گرفته، دیر یا زود آثار منفى به دنبال داشتهاست .
گفته مىشود، یکى از دلایل محرومیت دوباره اندلس (اسپانیایى فعلى) از اسلام، آن بود که اعراب فاتح به منظور تسریع قرآن آموزى و نیز اجبار سازى آن، براى نخستینبار از شیوه روخوانى استفاده کردند یعنى شیوه بصرى را به جاى روش سمعى تعلیم قرآن معمول کردند . در نتیجه، مسلمانان نوآموز آن سامان، قرآن را زمانى فرا مىگرفتند که اهمیت لازم را نیافته بودند و روش کارا و زنده تعلیم قرآن، جاى خود را به شیوهاى ناکارآمد داد (4).
اهمیت و جایگاه سمع در امر آموزش از دیدگاه دانش بشرى
دانش بشرى نیز به فراخور پیشرفتخود توانستهاست، به برخى از رمزها و رازهاى شنوایى و جایگاه بلند آن در آموزش دستیابد . محمد عثمان نجاتى در کتاب خود با عنوان «علم النفس فى حیاتنا الیومیه» درباره علل تقدیم سمع بر بصر در آیات قرآن کریم، به ذکر مواردى از دیدگاه دانش بشرى پرداخته است . وى مىگوید:
1. گوش در ادراک حسى و یادگیرى و تحصیل علوم از چشم مهمتر است . زیرا یادگیرى زبان و تحصیل علوم در صورت از دست دادن بینایى براى انسان امکانپذیر است ولى اگر شنوایى از دستبرود، یادگیرى زبان و تحصیل دانش مشکل خواهدبود . یکى از دلایلى که نشان دهنده اهمیت تأثیر گوش در ادراک و آموزش است، (5) این است که قرآن، آن را به تنهایى کنار عقل ذکر کرده است تا بفهماند، میان گوش و عقل رابطه محکمى وجود دارد:
« وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ [ملک/10] ؛ و گفتند: اگر گوش فرا مىدادیم یا اندیشه مىکردیم، در میان آتشیان نبودیم»
همچنین در بسیارى از آیات قرآن «سمع» به معناى فهم و تدبر و تعقل به کار رفتهاست نظیر:
« وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ [جن/13] ؛ و ما چون هدایت را دریافتیم، به آن گرویدیم» .
« وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ [اعراف/100] ؛ و بر دلهایشان مهر مىنهیم چنان که نفهمند» .
2. حس شنوایى به طور مستقیم و بدون هیچ فاصلهاى پس از تولد و به کار مىافتد زیرا نوزاد، به محض تولد مىتواند صداها را بشنود حال آنکه دیدن اشیا براى او به طور واضح پس از گذشت مدتى ممکن مىشود .
3. حس شنوایى وظیفه خود را همیشه و بدون توقف انجام مىدهد در حالى که حس بینایى، گاهى از انجام وظیفه باز مىایستد مثل وقتى که انسان مىخوابد اما صدایى شدید مىتواند، او را از خواب بیدار کند . به همین دلیل است که خداوند، در داستان اصحاب کهف ذکر کرده است که بر گوشهاى آنان مهر زدیم تا در خواب عمیق فرو روند و هیچ صدایى نتواند بیدارشان کند .
« فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِی الْكَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا » [کهف/11].
4. حس شنوایى (گوش) همه وقت و همه جا چه در روشنایى و چه در تاریکى مىشنود اما حس بینایى (چشم) تنها در روشنایى مىبیند. (6)
در این جا ذکر یک نکته بىمناسبت نیست و آن، این که قرآن گوش را به صورت مفرد ذکر مىکند ولى چشم را در اکثر آیات به صورت صیغه جمع (ابصار) مىآورد . این خود یکى از نشانههاى اعجاز در روش قرآن است .
حس سامعه صداهایى را که از تمام جهات مىرسد، دریافت مىکند در حالى که چشم فقط وقتى مىتواند ببیند که انسان خواسته باشد و چشم را به طرف چیزى که مىخواهد به آن بنگرد، بگرداند (7) و اگر در مکانى، افرادى جمع باشند و صدایى به وجود آید، همگى تقریبا همان صداها را به طور یکسان مىشنوند . در صورتى که همین عده یک چیز را از زوایاى مختلف مىتوانند ببینند به همین دلیل دیدنشان نسبتبه آن چیز به طور یکسان و شبیه هم نخواهد بود .
اهمیت به کارگیرى قوه سامعه در تعلیم و تعلم قرآن کریم
پس از آن چه درباره جایگاه خاص قوه سامعه و اهمیت آن در امر آموزش و فراگیرى معلومات و ارتباط مستقیم آن با قلب بیان شد، نوبت توجه به آن در بعد عمل، در امر تعلیم و تعلم قرآن کریم مىرسد .
بنا کردن بنیان پر اهمیت آموزش قرآن کریم بر شنوایى، آثار و برکات فراوانى دارد . یکى از این موارد زیر نفوذ گرفتن مستقیم قلب، مرکز فرماندهى وجود انسانى و به دست دادن آموزشى زنده و پویا است . دستاورد دیگر رختبر بستن هراسهایى است که از غلط خواندن قرآن دامنگیر خیل مشتاق قرآنآموز شده و مىشود و حتى خیل عظیمى از ایشان را از محافل و مجالس تعلیم و ترویج قرآن طرد مىکند .
القاى آیات قرآن کریم به قرآنآموز باید به صورت سمعى باشد و این القا چندان تکرار گردد که آیات قرآن کریم بر دل قرآنآموز نقش بندد و تا زمان عدم تحقق کامل این حالت، بصر نباید استعمال و کاربرد بیابد .
در چنین روشى با سواد و بىسواد، کوچک و بزرگ، زن و مرد، همه و همه یکسان و در یک صف مىتوانند به فراگیرى آیات قرآن بپردازند آیات آن را زمزمه کنند و با انواع مشقتها در تبدیل علائم نوشتارى رسم الخطهاى زبان حاضر به علائم صوتى - که جز یک روخوانى کماثر و بریده از روح و قلب را به دست مىدهد مواجه نباشند .
نتیجه :
روشن شد که گوش ها دروازه های قلب ما هستند و آنچه از این دروازه ها عبور کند وارد قلب شده تأثیرات مثبت و یا منفی خود را می گذارد .متأسفانه بسیاری از ما از این دروازه ها خوب مواظبت نمی کنیم و به جای وارد کردن آیات جانبخش و روح فزای قرآن خیلی از موسیقی های سر سام آور را مهمان خانه قلب خود می کنیم . و نتایج منفی آن را دیر یا زود خواهیم دید . و در زمینه اخلاقی هم گفته اند کسی که به دنبال تزکیه و تهذیب است باید از گوش هایش و آنچه می شنود به خوبی مواظبت کرده و به مواعظ گوش بسپارد که تأثیر فروانی در سازندگی روح و شخصیت افراد دارد .
پىنوشت ها:
1. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1412ق، ج62، ص 309 .
2. محمدرضا حکیمى، الحیات، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368 ش، ج2، ص335، به نقل از بحارالانوار، ج78، ص6 .
3. ر . ک: عبدالله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن مجید، عبدالله جوادى آملى به مرکز نشر فرهنگى رجاء، چ14، 1366 ش، ج4، ص64 .
4. محمدعلى لسانى فشارکى، طرح جامع آموزش زبان قرآن کریم، به کوشش مهدى غفارى، مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، 1375 ش، ص 13 .
5. براى بررسى بیشتر کارکردهاى زبان و نقش آن در تفکر رک: على اکبر شعارىنژاد، روانشناسى رشد، انتشارات اطلاعات، تهران، 1364ش، ص159 و اتوکلاین برگ، روانشناسى اجتماعى، ترجمه على محمد کاردان، شرکتسهامى اندیشه، تهران، 1342ش، ج1، ص47، لوسمنوویچ ویگوتسکى، اندیشه و زبان، ترجمه ا . صبورى، نشر نوین، تهران، چ1، 1361 ش.
6. محمد متولى شعراوى، معجزة القرآن، بیروت، 1405ق، ج1، ص 95- 98 .
7. مصطفى محمود، القرآن محاولة لفهم عصرى، مصطفى محمود، دارالمعارف، قاهره، 1395 ش، ص 251، به نقل از القرآن و الاعجاز العلمى، ابراهیم محمد اسماعیل .
منبع : صحیفه مبین شماره 22