تبیان، دستیار زندگی
چند روز پیش ، خبر و چند عکس در سایت‌ها منتشر شد که بدجوری حال و هوایم را به هم ریخت. خبر این بود: شورای شهر سوسنگرد به بهانه اعتراض برخی از کسبه محل که این تانک را مزاحم فعالیت خود می‌دانستند طی هفته گذشته اقدام به برداشتن این تانک از چهارراه طالقانی سو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آنان که از صدام استقبال کردند ...


چند روز پیش ، خبر و چند عکس در سایت‌ها منتشر شد که بدجوری حال و هوایم را به هم ریخت.

خبر این بود:

شورای شهر سوسنگرد به بهانه اعتراض برخی از کسبه محل که این تانک را مزاحم فعالیت خود می‌دانستند طی هفته گذشته اقدام به برداشتن این تانک از چهارراه طالقانی سوسنگرد کرد


چند روز پیش ، خبر و چند عکس در سایت‌ها منتشر شد که بدجوری حال و هوایم را به هم ریخت.

خبر این بود:

شورای شهر سوسنگرد به بهانه اعتراض برخی از کسبه محل که این تانک را مزاحم فعالیت خود می‌دانستند طی هفته گذشته اقدام به برداشتن این تانک از چهارراه طالقانی سوسنگرد کرد.

این تانک مدل تی 72 از سی و یک سال پیش تاکنون به عنوان نماد مهم مقاومت و پایداری سوسنگرد در دوران دفاع مقدس محسوب می‌شد و یاد و خاطره شهدا و ایثارگران را در اذهان بینندگان زنده می‌کرد.

آنان که از صدام استقبال کردند ...

فرمانده قرارگاه حفظ ابنیه و آثار سرزمینی دفاع مقدس خوزستان گفت: متأسفانه در سال 84 شاهد به سرقت رفتن 6 دستگاه تانک منهدم شده عراقی در پل سابله بین دو منطقه بستان و دهلاویه بودیم که متأسفانه سارقان این موضوع هنوز پیدا نشده‌اند و یا هر مدت یک بار شاهد برش خوردن ادوات به جای ماده از جنگ هستیم.

در همین رابطه ناصر ربیعه عضو هیئت رزمندگان ثارالله سوسنگرد، ضمن ابراز تأسف عمیق از چنین اقدامی در گفت و گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران گفت: مردم انقلابی ما از حذف نابجای این نماد مهم مقاومت، بسیار ناراحت هستند و انتظار دارند این نماد هر چه سریع‌تر به جای خود بازگردانده شود.

وی تاکید کرد: مسئولین امر هنوز هیچ اقدامی در جهت رسیدگی به خواست مردم انجام نداده‌اند اما ما همچنان تا رسیدن به هدف خود این مسئله را پیگیری خواهیم کرد.

متأسفانه در سال 84 شاهد به سرقت رفتن 6 دستگاه تانک منهدم شده عراقی در پل سابله بین دو منطقه بستان و دهلاویه بودیم که متأسفانه سارقان این موضوع هنوز پیدا نشده‌اند و یا هر مدت یک بار شاهد برش خوردن ادوات به جای ماده از جنگ هستیم

خیلی ساده! یعنی:

تانکی که بیش از 30 سال تمام، نماد تجاوزگری و جنایت اشغالگران بعثی بود، چون مزاحم احوال و اوقات و کسب و کاسبی عده‌ای خاص بود، از صحنه تاریخ حذف شد!

حالا که کار به این جا رسید، بگذارید سر دلم را باز کنم و برای ادای دین و احترام به دلیرمردان سوسنگردی که برای دفاع از دین، شرافت و سرزمین و خانه خویش، جان پاک خود را فدا کردند، حقیقتی تلخ را چه بسا برای اولین بار، بازگو کنم.

آنان که از صدام استقبال کردند ...

چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید این حقیقت تاریخی را بپذیریم که:

هنگامی که ارتش متجاوز بعث صدام مرزهای رسمی را زیر شنی تانک‌های پولادین خود قرار گرفت، صدام که در ذهن مریض خود استقبال بی نظیر و چشمگیر مردم عرب زبان خوزستان را می‌دید، با واقعیتی بسیار تلخ روبه رو شد.

مقابله مردمی که خانه و کاشانه‌شان زیر بمب‌ها و توپ‌های صدامیان ویران می‌شد، عرصه را بر ارتش بعث تنگ کرد.

در آن میان، تنها چشم امید صدام به مزدوران و خودفروختگانش بود که در قالب "حزب خلق عرب" در خرمشهر، بستان و سوسنگرد، از هفته‌ها قبل تلاش کرده بودند تا زمینه را برای ورود پیروزمندانه صدامیان به خاک پاک جمهوری اسلامی ایران مهیا کنند.

آنان که از صدام استقبال کردند ...

و آن شد که در برخی خاطرات می‌خوانیم:

در بعضی شهرها مثل سوسنگرد و بستان، عده‌ای مزدور، با قربانی کردن گاو و گوسفند در برابر قدوم سربازان متجاوز، از آنان استقبال کردند و ...

تابستان 1363 که در اردوگاهی کنار رود سابله در بستان مستقر بودیم، وقتی برای مرخصی به سوسنگرد می‌رفتیم، مردم خود آن سامان می‌گفتند:

"وقتی عراقی‌ها شهر را اشغال کردند، تعداد اندکی از مزدوران که از آمدن ارتش عراق ذوق زده شده بودند، در برابر تانک‌های آنان گاو و گوسفند قربانی کردند و به رقص و پای کوبی پرداختند. حتی صدام وقتی برای مشاهده فتوحات سربازانش به سوسنگرد آمد، در همین مسجد کنار رودخانه کرخه، برای تعداد کمی از مردم که نتوانسته بودند از شهر خارج شوند، سخنرانی کرد و فردی بدبخت را که زمان شاه امام جمعه منصوب حکومت طاغوت بود و با پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم برکنار شده بود، مجدداً به امامت جمعه سوسنگرد برگزید که پس از آزادی سوسنگرد به درک واصل شد."

راست و دروغش با خود اهالی سوسنگرد که با همت همان دلیرمردان بود که پوزه خائنین و اشغالگران به خاک مالیده شد و سوسنگرد عزیز به آغوش ایران اسلامی بازگشت و خائنان راه فرار در پیش گرفتند ...!!!

آنان که از صدام استقبال کردند ...

نه!

فرار به عراق، نه!

ماندند. همچون کفتار به گوشه‌ای خزیدند تا زهر و کینه خویش را بر جان مردم مقاوم جنوب و خوزستان عزیز بریزند.

و امروز، آن چه می‌بینیم و می‌شنویم، ادامه مسیر همان خائنان پستی است که نمادهای مقاومت ملت شریف سوسنگرد در برابر متجاوزان را طاقت نمی‌آورند.

خلق عرب، خلق بعث، خلق صدام، هرچه و هر که باشند، با این عمل رذیلانه خود، در حق عرب زبانان و فارسی زبانان خوزستان که از سال‌های کهن تا امروز، دوست و برادر در کنار یکدیگر زیسته‌اند، خیانتی بس نابخشودنی مرتکب شده‌اند.

آن چه جای تأسف بسیار دارد، این است که مسئولین امر که به دنبال مشابه سازی و کپی برداری موزه‌های جنگ با بودجه‌های چند صد میلیاردی هستند، در برابر تحریف و تخریب این اثر که با قرار داشتن در وسط شهر سوسنگرد، نماد تجاوزگری بعثیان در حق مردم است، و نشانی از موزه‌ای مردمی به وسعت خوزستان عزیز، سکوت اختیار کرده‌اند!

آنان که از صدام استقبال کردند ...

راستی!

اگر اعضای فداکار! حماسه آفرین! و خدوم!!! شورای شهر سوسنگرد به دنبال بازستاندن خسارت تانک منهدم شده به پس مانده‌های صدام هستند، توجه کنند:

کسی که توانست ماشین جنگی صدامیان را در سوسنگرد منهدم کند و ارتش اشغالگران را زمین گیر سازد تا مبادا خوزستان را اشغال کنند، هنوز در قید حیات است. او کسی نیست جز ستوان نیروی هوایی "حسین اخوان" که با وجودی که محل خدمتش آن جا نبود، مزاحم ارتش صدام شد و دوشادوش برادرش "کاظم" (که قریب 30 سال پیش به همراه احمد متوسلیان، سید محسن موسوی و تقی رستگار توسط مزدوران صهیونیسم در لبنان ربوده شدند) به آفریدن حماسه‌های بس شگفت پرداخت.

خیلی ساده! یعنی:

تانکی که بیش از 30 سال تمام، نماد تجاوزگری و جنایت اشغالگران بعثی بود، چون مزاحم احوال و اوقات و کسب و کاسبی عده‌ای خاص بود، از صحنه تاریخ حذف شد

از دیگر جرم‌های عظیم او این که، سردار شهید دکتر "مصطفی چمران" که سوسنگرد آزادی‌اش را مدیون او و هم رزمان شهیدش است، در یکی از نوشته‌های خود در خصوص حماسه سوسنگرد این گونه آورده است:

"شوق دیدار دوستانم در سوسنگرد در دلم موج میزد و هنگامی که شجاعت و مقاومتهای تاریخی آن‌ها در نظرم جلوه میکرد، قطره اشکی بر رخسارم میغلتید. ستوان "فرجی " و ستوان "اخوان" را به یاد میآورم که با بدن مجروح، با آن روحیه قوی، از پشت تلفن با من صحبت میکردند، در حالی که سه روز بود که غذا نخورده و حاضر نشده بودند بدون اجازه رسمی حاکم شرع، دکانی یا خانهای را باز کنند و از نان موجود در محل، سدّ جوع نمایند. آن دو صرفاً پس از این که حاکم شرع اجازه داد که رزمندگان به شرط داشتن صورت حساب میتوانند اموال مردمی را که از شهر گریخته بودند بردارند، حاضر شدند پس از سه روز گرسنگی وارد یک دکان شوند و بعد از نوشتن فهرست مایحتاج خود، از آن‌ها استفاده کنند. این تقوا در این شرایط سخت از طرف این جوانان پاک رزمنده و مقاوم، آن چنان قلبم  را می‌لرزانید که سر از پا نمی‌شناختم.

برای مشاهده تصاویر در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


نویسنده : حمید داوود بادی