تبیان، دستیار زندگی
مورد رابطه «حبط اعمال» و «توبه» چند پرسش، قابل طرح است از قبیل: 1- اگر کسی بعد از انجام گناهی که باعث حبط اعمال می گردد، پشیمان شود و به صورت صحیح و کامل توبه کند؛ آیا توبه او فقط عقاب و کیفر آن گناه را ساقط می سازد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه حبط اعمال و توبه


اصل حبط اعمال، هنگام انجام گناه، تحقق می پذیرد ولی زمان مرگ، حتمی می شود و قطعیت پیدا می کند».  بر اساس این سخن ، توبه صحیح و مقبول، علاوه بر آنکه عقاب گناه را ساقط می کند، مانع از حتمی شدن حبط ثواب نیز می شود.


توبه

در مورد رابطه «حبط اعمال» و «توبه» چند پرسش، قابل طرح است از قبیل:

1- اگر کسی بعد از انجام گناهی که باعث حبط اعمال می گردد، پشیمان شود و به صورت صحیح و کامل توبه کند؛ آیا توبه او فقط عقاب و کیفر آن گناه را ساقط می سازد، یا اینکه علاوه بر آن، باعث می شود که ثواب عمل حبط شده نیز باز گردد؟

2- آیا در این باره، بین توبه فوری و توبه تأخیری تفاوتی وجود دارد؟ زیرا گاهی گناهکار، بلافاصله بعد از گناه، توبه می کند و گاهی دیگر، با فاصله و با گذشت زمان، توبه می کند.

3- آیا مقدار تأخیر توبه و فاصله زمانی میان انجام گناه و توبه، در تأثیر آن نقش دارد؟

در مورد این پرسش ها، چند پاسخ ارائه شده است. این پاسخ ها براساس دیدگاه های مختلفی است که در این مساله وجود دارد.

پاسخ اول: توبه، فقط عقاب و کیفر گناه را ساقط می سازد و در خنثی کردن حبط و باز گرداندن استحقاق ثواب نابود شده، هیچ تأثیری ندارد؛ زیرا طاعت پیشین، قابل بازگشت نیست چونکه زمان طاعت (یعنی انجام دادن فعل براساس دستور شرع) سپری شده است و به هیچ وجه نمی توان آن را باز گرداند استحقاق ثواب عمل حبط شده نیز قابل بازگشت نیست، زیرا آن استحقاق، حبط و نابود شده است و باز گرداندن معدود، امکان ندارد.

پاسخ دوم: توبه، باعث می شود استحقاق ثواب عمل حبط شده نیز باز گردد، زیرا توبه، در گناه به گونه ای تأثیر می کند که گویا گناهی انجام نشده است. وقتی انسان گناه می کند، این گناه مانع می شود که ثمره طاعت یعنی استحقاق ثواب، بروز کند. حال اگر او توبه کند، توبه اش آن مانع را برمی دارد و مرتفع می سازد؛ بنابراین، استحقاق ثواب محقق می شود، مانند آشکار شدن نور خورشید زمانی که ابرها از مقابل آن می رود و آسمان صاف می شود.

پاسخ سوم: توبه، ثواب سابق را باز نمی گرداند و لیکن باعث می شود که طاعت گذشته در آینده، ثمره داشته باشد و توبه کننده، مستحقّ ثواب شود. عمل نیک گذشته مانند درختی است که آتش، شاخه و میوه هایش را سوزانده و خاموش شده است. در این صورت، درخت دوباره سبز می شود، رشد می کند و میوه می دهد.1

تحقیق مطلب آن است که پاسخ پرسش های مذکور بر اساس مبانی مختلفی که در مساله « ثواب و عقاب، حبط اعمال و توبه» وجود دارد، متفاوت است و توضیح اجمالی و فشرده آن بدین شرح است:

1- بلافاصله بعد از انجام گناه، اعمال نیک گناهکار حبط می شود و ثواب آن، نابود می گردد. در این صورت هیچ عاملی نمی تواند چیزی را که نابود شده است، باز گرداند. بنابراین، توبه تنها عامل حبط را خنثی می کند و باعث سقوط کیفر گناه می شود؛ ولی ثواب نابود شده را باز نمی گرداند.

ثوابی که بر اعمال نیک، مترتّب می شود و توبه ای که عقاب گناه را خنثی می کند، براساس فضل و بخشش پروردگار است؛ و از لطف و کرم الهی هیچ بعید نیست که او نه تنها از کیفر گناهکار بگذرد و او را عفو کند بلکه، ثواب عمل حبط شده را نیز باز گرداند و به او عطا کند

2- بعد از انجام گناه، بلافاصله اعمال، حبط نمی شود. اگر در این مهلت و فرصت بعد از گناه و قبل از حبط، توبه انجام گیرد، در این صورت توبه، عامل حبط را خنثی می کند و مانع از تأثیر آن می شود؛ ثواب عمل نیز نابود نشده است تا سخن از بازگشت آن باشد.2

3- علّامه طباطبائی در زمینه زمان تحقق حبط اعمال می نویسد:

«اصل حبط اعمال، هنگام انجام گناه، تحقق می پذیرد ولی زمان مرگ، حتمی می شود و قطعیت پیدا می کند». 3 بر اساس این سخن علامه، توبه صحیح و مقبول، علاوه بر آنکه عقاب گناه را ساقط می کند، مانع از حتمی شدن حبط ثواب نیز می شود.

4- ثوابی که بر اعمال نیک، مترتّب می شود و توبه ای که عقاب گناه را خنثی می کند، براساس فضل و بخشش پروردگار است؛ و از لطف و کرم الهی هیچ بعید نیست که او نه تنها از کیفر گناهکار بگذرد و او را عفو کند بلکه، ثواب عمل حبط شده را نیز باز گرداند و به او عطا کند.

در فصل گذشته بیان شد که در روایتی آمده است: شخصی، در حال شادمانی، خدمت امام جواد علیه السلام رسید و بیان داشت که امروز توفیق خداوند، یارش شده و به مستمندان صدقه فراوان داده است. در ادامه سخن، او منّت می گذارد و آن صدقات را حبط می کند. ولی در پایان و در محضر حضرت، توبه می کند. سپس امام علیه السلام فرمود:

« الان قد عادت الیک مثوبات صدقاتک و زال عنها الاحباط»؛ «هم اکنون ثواب صدقه های تو بازگشت و احباط از آن ها زایل شد».

توبه

بالاتر از این مطلب، حتّی در مواردی سیّئات برخی از افراد توبه کننده، به حسنات تبدیل می شود. چنانچه قرآن کریم می فرماید: (الا من تاب و آمن و عمل عملاً صالحاً فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفوراً رحیماً)؛4 «مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است».

در روایتی نیز آمده است: «روز قیامت که می شود بعضی از افراد را حاضر می کنند. خداوند دستور می دهد: گناهان صغیره را به او عرضه کنید و کبیره ها را بپوشانید؛ به او گفته می شود: تو در فلان روز فلان گناه صغیره را انجام دادی و او به آن اعتراف می کند ولی قلبش از کبائر، ترسان و لرزان است.

در اینجا هر گاه خدا بخواهد به او لطفی کند دستور می دهد به جای هر سیّئه، حسنه ای به او بدهید، عرض می کند: پروردگارا! من گناهان مهمّی داشتم که آن ها را در اینجا نمی بینم».5 در ادامه روایت آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آیه شریفه مذکور را تلاوت فرمود.

5- بر اساس مبنای «تجسّم اعمال» گناه روی نفس، تأثیر سوء دارد و به گونه ای آثار مثبت اعمال نیک  را خدشه دار ساخته و حبط می کند. توبه نیز آثار مثبتی دارد و آثار منفی گناه را به نحوی خنثی می کند. بنابر این می توان پذیرفت که توبه، اجمالاً کیفر گناهان را ساقط می سازد.

اما در مورد ثواب عمل سابق که حبط شده، به نظر می رسد که آن ثواب، قابل بازگشت نیست؛ مگر با لطف و کرم الهی به اندازه آن، به انسان ثواب داده شود که این مطلب دیگری است.

صدرالمتالهین در این باره پس از بیان مطالبی در تأثیر افعال انسان بر روی نفس می نویسد: «به این اشاره شده است آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده که فرموده باشد: « من قارن دنیا فارقه عقل لم یعد الیه ابداً»؛ « هر که مرتکب گناهی شود، از او عقلی مفارقت می کند که هرگز بر نمی گردد.

معنای حدیث آن است که در قلبش کدورتی حاصل می شود که اثر آن هرگز زایل نمی گردد؛ زیرا که غایت امر، آن است که حسنه ای را به دنبال آن بیاورد که سیّئه را محو گرداند. پس اگر انجام آن حسنه با عدم تقدّم معصیت می بود بدون تردید بر اشراق و نورانیّت قلب می افزود و چون سیّئه بر آن تقدّم دارد، فایده آن حسنه ساقط می شود و قلب بر می گردد به آن حالت که پیش از سیّئه بر آن بود و بر نور آن نمی افزاید و این خسران و نقصانی است که خلاص از آن ممکن نیست». 6

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم فرمودند: «ادخرت شفاعتی لاهل الکبائر من امّتی» ؛ 9 «من شفاعتم را برای آن گروه از امّتم که مرتکب گناه کبیره شده اند؛ ذخیره کرده ام»

رابطه حبط اعمال و شفاعت

اصل وقوع شفاعت در قیامت و جهان آخرت، از اصول مسلّم اعتقادی ماست و هیچ شکّ و تردیدی در آن راه ندارد. در این زمینه آیات و روایات فراوانی وجود دارد. در مورد شفاعت، بحث های گوناگونی مطرح است از قبیل: کیفیّت شفاعت، شرایط شافعان و کسانی که مشمول شفاعت می شوند و... 7

اما آنچه به بحث مورد نظر ما ارتباط دارد، این پرسش که چه کسانی از نعمت شفاعت بهره مند می شوند؟ در باره پاسخ این پرسش دو نظر وجود دارد:

نظر اول: معتزله اعتقاد دارند که شفاعت مربوط است به افزون شدن ثواب و پاداش صالحان و ارتقاء درجه آنان. کسانی که مرتکب گناه کبیره شوند و توبه نکنند، از شفاعت بهره ای نمی برند و در آتش جهنّم تا ابد عذاب می شوند.8

براساس این نظر، بین حبط اعمال و شفاعت هیچ رابطه ای وجود ندارد؛ زیرا کسانی که اعمال شان حبط و نابود می شود مشمول شفاعت نمی شوند و آنان که از شفاعت بهره مند می گردند، اعمال شان حبط نشده است.

نظر دوّم: امامیّه و اشاعره معتقدند: کسانی که مرتکب گناه شوند و توبه نکنند از نعمت شفاعت بهره مند می گردند و مشمول آن واقع می شوند.

جهنم شیطان آتش

این روایت را شیعه و سنّی قبول دارند که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم فرمودند: «ادخرت شفاعتی لاهل الکبائر من امّتی» ؛ 9 «من شفاعتم را برای آن گروه از امّتم که مرتکب گناه کبیره شده اند؛ ذخیره کرده ام».

براساس نظر دوّم بین حبط اعمال و شفاعت، امکان رابطه متصوّر است؛ زیرا اگر فرض شود در این جهان، اصل «حبط اعمال» محقق می شود ولی در جهان دیگر، حتمی می شود و قطعیّت پیدا می کند، در این صورت اگر قبل از حتمی شدن حبط، شفاعت انجام گیرد، شفاعت علاوه بر اینکه عقاب گناه را ساقط می کند هم چنین مانع می شود که گناه، در ثواب اعمال تأثیر کند.

اما اگر حبط اعمال در این دنیا و قبل از مرگ، محقق و حتمی شود و باعث نابود شدن ثواب اعمال نیک گردد، در این صورت شفاعت، موجب بازگشت آن ثواب نمی شود. البته اگر گفته شود: شفاعت به بخشش کیفر گناهکاران اختصاص ندارد و اضافه بر آن، موجب افزون شدن ثواب نیز می شود؛ در این وجه ممکن است مرتکب گناه کبیره، به اندازه ثواب عمل حبط شده اش بهره مند گردد.

پی نوشت ها:

1- ر. ک: شرح المقاصد، ج5، ص 168.

2- مورد 1 و 2 در صورتی است که استحقاق ثواب و عقاب را امری عقلی بدانیم و تأثیر توبه در ساقط کردن عقاب گناه. را حتمی و لازم فرض کنیم.

3- المیزان، ج2، ص 172.

4- بحارالانوار، ج 65، ص 160.

5- فرقان، آیه 70.

6- تفسیر نور التقلین، ج4، ص 33، به نقل از تفسیر نمونه، ج 15، ص 160.

7- المبدأ و المعاد، ص 368، و ترجمه آن، ص 425 این روایت، در کتاب المحجة البیضاء (ج 8، ص 160) چنین نقل شده است: «من قارف ذنیا فارقة عقل لا یرجع الیه ابداً»

8- در مورد بحث های شفاعت به «منشور جاوید، ج8» مراجعه  شود.

9- ر. ک. کشف المراد، ص 443 – الالهیّات، ج 4، ص 349.

بخش قرآن تبیان


منبع : کتاب سرنوشت اعمال