تبیان، دستیار زندگی
در مقالات گذشته به برخی از مکاتب کلامی ریز و درشت که در طول تاریخ تفکر اسلامی ظهور کردند اشاره کردیم. برخی از این مکاتب کلامی در طول تاریخ اهمیت بیشتری یافته‌اند. به گونه‌ای که می‌توان در هر مبحث کلامی نامی از تفکرات آن‌ها مشاهده کرد. نام مکاتب کلامی معتز
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نزدیک‌ترین مکتب کلامی به شیعه

آشنایی با مکاتب مهم کلامی

مکتب معتزله

نظام و قواعد عقاید و مباحث علم کلام تاریخی است و در گذر روزگار شکل گرفته و پدید میآید (سبحانی، معجم طبقات المتکلمین: ج1،ص6).

این شماره: مکتب معتزله


آنچه گذشت:

در مقالات گذشته به برخی از مکاتب کلامی ریز و درشت که در طول تاریخ تفکر اسلامی ظهور کردند اشاره کردیم. برخی از این مکاتب کلامی در طول تاریخ اهمیت بیشتری یافته‌اند. به گونه‌ای که می‌توان در هر مبحث کلامی نامی از تفکرات آن‌ها مشاهده کرد. نام مکاتب کلامی معتزله و اشاعره برای هر کسی که مروری سطحی بر مباحث کلامی داشته است، نام‌هایی آشناست. حتی متکلمین معاصر برای ذکر دیدگاه‌های شیعه درباره یک مسئله کلامی به تاریخچه آن از دیدگاه معتزله و اشاعره اشاره می‌کنند. در مقالات پیش رو تلاش خواهیم کرد به برخی نکات تاریخی و اعتقادی در شکل گیری این مکاتب اشاره داشته باشیم.


وجه تسمیه "معتزله"

اعتزال در لغت به معنای کناره گیری و یا همان عزلت گزیدن است.  در اینکه چرا این مکتب کلامی را معتزله نامیده‌اند، اختلاف نظر وجود دارد ولی به نظر برخی این نام به دلیل کناره گیری رئیس این مکتب فکری (واصل بن عطا؛ متوفای 131ه/748م) از اعتقادات کلامی فرق پیشین بوده است. پیش‌تر، با اعتقادات افراط و تفریطی خوارج و فرقه مرجئه آشنا شدیم. خوارج مرتکب گناه کبیره را خارج از دایره‌ی اسلام می‌دانستند و مرجئه به نوعی اباحه گری در این زمینه معتقد بودند. مکتب اعتزال، که در بین مکاتب کلامی بیشترین شباهت را به اعتقادات شیعه دارند، هیچکدام از این دو قول را نمی‌پذیرد. به همین دلیل نخستین معتزلی (واصل بن عطا) از هر دو مکتب پیشین کناره گرفت و اعتزال را برگزید. به نظر آن‌ها، هیچکدام از اقوال این دو مکتب فکری درست نیست و سعی کردند راه حل معتدل‌تری را برگزینند. به نظر معتزله، مرتکب گناه کبیره نه کافر است و نه مومن، بلکه «مسلمان فاسق» است.

بنابراین، نخستین مسئله‌ی کلامی که می‌توان آن را وجه ممیزه‌ی معتزله از دیگر متکلمین دانست، مسئله «تعریف مسلمان» است. نخستین طرفدار این مکتب، همانطور که گفته شد، واصل بن عطا است. واصل بن عطا (متوفای 131ه/748م) در نیمه اول قرن دوم هجری (هشتم میلادی) در بصره این مکتب کلامی را تاسیس کرد. پس از واصل، راه او را «عمرو بنعبید» ادامه داد ولی به وجود آمدن یک نظام فکری منسجم و مجموعه‌ای از اعتقادات شناخته شده سال‌های زیادی به طول انجامید و ظاهرا اولین کسی که در این زمینه اقدام به تدوین اعتقادات معتزله کرد، «ابوهذیل» بود. چهره برجسته مکتب اعتزال، قاضی عبدالجبار همدانی از معاصران شیخ مفید بود. او در آغاز حیات خود در فروع پیرو مذهب شافعی، و در اصول پیرو اشعری بود. بعد از مدتی  به اعتزال گرایید و برجسته‌ترین شخصیت  معتزله شد. المغنی، شرح الاصول الخمسه، و المحیط بالتکلیف از آثار مهم او هستند.ابوالحسین بصری، ابو رشید نیشابوری، ابوالحسن اصطخری، ابوالقاسم تنوخی و ابو یوسف قزوینی و محمّد بن احمد بن عبداللّه (م 478ق) از بزرگان اعتزال در دوره سلجوقیان بهشمار میروند (ابن المرتضی، طبقات المعتزله، ص 112).

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مکتب کلامی، رویکرد آن‌ها نسبت به «عقل» در شناخت معارف دینی بود. معتزله عقل را منبع اصلی شناخت معارف میدانستند. به نظر آن‌ها انسان تنها به کمک عقلِ خود میتواند در نبود وحی یا پیش از آن، به بعضی از مسائل، دست یابد ولی در عین حال معتزله متکلماند و نه فیلسوف و هدف آن‌ها این است که به عنوان مسلمان، و با کمک نقل و عقل، به تفسیر صحیحی از قرآن و دین برسند

مکتب معتزله

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مکتب کلامی، رویکرد آن‌ها نسبت به «عقل» در شناخت معارف دینی بود. معتزله عقل را منبع اصلی شناخت معارف میدانستند. به نظر آن‌ها انسان تنها به کمک عقلِ خود میتواند در نبود وحی یا پیش از آن، به بعضی از مسائل، دست یابد ولی در عین حال معتزله متکلماند و نه فیلسوف و هدف آن‌ها این است که به عنوان مسلمان، و با کمک نقل و عقل، به تفسیر صحیحی از قرآن و دین برسند. یکی از وجوه اشتراک شیعه با معتزله در همین رویکرد عقل گرایانه به معارف دینی بود که هر دوی آن‌ها را در تقابل با مکاتب کلامی دیگری چون اشاعره قرار می‌دهد ولی در عین حال، اختلاف‌هایی نیز  میان معتزله و امامیه وجود داشته و کتاب‌هایی نیز در رد یکدیگر نوشتهاند. برای مثال، قاضی عبدالجبار همدانی (م417ق) کتاب المغنی فی التوحید و العدل را نوشت و در مسئله امامت به ردّ دیدگاه شیعیان در مورد امامان معصوم علیهم‌السلام پرداخت و در برابر شبهات او، به ردّ دیدگاه‌های عبدالجبار پرداخت. ولی همیشه در طول تاریخ فکر اسلامی، این دو جریان فکری، با تفکر اهل سنت ناسازگاری و مناقشه داشته‌اند. برای مثال، هر دوی این مکتب فکری، به حسن و قبح عقلی و مسئله عدل اعتقاد داشتند. برخلاف اشاعره که معتقد بودند هرگونه رفتاری (حتی ظلم) برای خداوند عدل محسوب می‌شود ولی معتزله و امامیه معتقد بودند، خداوند حکیم ظلم نمی‌کند.

می‌توان بسیاری از مسائل کلامی را برشمرد که از اختصاصات و وجوه ممیزه‌ی مکتب اعتزال شمرده می‌شود و پیروان معتزلی دیدگاه‌های اختصاصی خود را درباره‌ی آن‌ها بیان کرده‌اند. برای مثال، معتزله درباره‌ی صفات الهی (مثل قدرت، علم، حیات، اراده، کلام و ...) به عینیت صفات با ذات معتقد بودند (نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 65). این دیدگاه از جهات بسیاری، شبیه دیدگاه شیعه درباب ذات و صفات خداوند متعال است و در تقابل با دیدگاه اشاعره قرار دارد که معتقد بودند؛ صفات خدا غیر از ذات خداوند هستند. مسئله جبر و تفویض، نیز از دیگر مسائلی است که می‌توان معتزله را با آن شناخت. معتزله برخلاف اشاعره (اعتقاد به جبر) قول به تفویض را برگزیدند.

اعتقاد به حسن و قبح عقلی و انکار رویت خداوند در قیامت نیز از دیگر ویژگی‌های این مکتب کلامی است. ولی یکی از مهم‌ترین مباحثی که مورد اختلاف معتزله و اشاعره بود، مسئله حادث دانستن یا قدیم دانستن کلام الهی بود (در مقاله‌ای جداگانه این مسئله را مورد بررسی قرار خواهیم داد). اشاعره اعتقاد به قدیم بودن کلام الهی داشتند و معتزله به حدوث زمانی آن معتقد بودند. ویژگی مشترک همه نظریات بالا، عقل گرایی مشهود در آن‌هاست.

 علیزاده

بخش اعتقادات تبیان


منابع:

1. جعفر سبحانی، معجم طبقات المتکلمین، قم، موسسة الامام الصادق، 1382ش

2. ابن المرتضی، طبقات المعتزله، بیروت، دارالمنتظر، 1409ق.

3. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، تحقیق علی ربانی گلپایگانی.

4. استرین ولفسن هری، فلسفة علم کلام، احمد آرام، الهدی، 1368ش.

5. ربانی گلپایگانی علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، اول، 1377.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.