تبیان، دستیار زندگی
آیا این‌ گونه‌ جان‌ كندن‌ سخت، برای‌ شخصی‌ از امت‌ تو (مسلمان) نیز ممكن‌ است‌ صورت‌ گیرد؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: آری‌ جان‌ دادن‌ سه‌ نفر از امت‌ من، اینگونه‌ است: 1.حاكم‌ ظالم‌2. كسی‌ كه‌ از روی‌ ظلم، مال‌ یتیم‌ را بخورد3. كسی‌ كه‌ گواهی‌
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بدون حساب و کتاب وارد بهشت شوید!!

فقط دروغ نگویید بقیه گناهان آزاد!


مرد انصاری‌ علت‌ ناراحتی‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دریافت، و فوراً‌ رفت‌ و آن‌ بارگاه‌ را ویران‌ نمود. تا روزی‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آنجا عبور كرد و دیگر آن‌ ساختمان‌ را ندید، پرسید: این‌ ساختمان‌ چه‌ شد؟ همراهان‌ جریان‌ را گفتند، فرمود: هر بنائی‌ در روز قیامت‌ وَبال‌ (و مایه‌ بازخواست) صاحب‌ اوست، مگر آن‌ مقداری‌ كه‌ به‌ آن‌ نیازمند است .


حضرت محمد (ص)

پیامبر اکرم در عمر پربرکتشان از هر فرصتی و کلامی به نحو احسنت در راستای اهداف الهی و رساندن افراد به کمال معنوی استفاده می نمودند و نکاتی را متناسب با آن موضوع ارائه می فرمودند تا بتوانند به طور مستقیم یا غیر مستقیم با گفتار و رفتارهایشان مردم را هدایت کنند.

كلید نجات‌

مردی‌ خدمت‌ حضرت‌ رسول(صلی الله علیه و آله) آمد و عرض‌ كرد: مرا راهنمائی‌ كن‌ به‌ نافع ترین‌ كارها حضرت‌ فرمود: " راستگویی‌ را پیشه‌ كن‌ و از دروغ‌ بپرهیز هر گناه‌ دیگری‌ می‌خواهی‌ انجام‌ ده"، از این‌ سخن‌ مرد، در شگفت‌ شد و فرمایش‌ آن‌ جناب‌ را پذیرفته‌ و مرخص‌ گردید. با خود گفت‌ پیغمبر(صلی الله علیه و آله) مرا از غیر دروغگویی‌ نهی‌ كرده‌ پس‌ اكنون‌ به‌ خانه‌ فلان‌ زن‌ زیبا می‌روم‌ و با او زنا می‌كنم‌ همینكه‌ به‌ طرف‌ خانه‌ او رفت‌ فكر كرد اگر این‌ عمل‌ را انجام‌ دهد و كسی‌ از او بپرسد از كجا می‌آیی‌ نمی‌تواند دروغ‌ بگوید و بر فرض‌ راست‌ گفتن‌ به‌ كیفر شدید و بدبختی‌ بزرگی‌ مبتلا می‌شود. لذا منصرف‌ شد. باز فكر كرد گناه‌ دیگری‌ انجام‌ دهد همین‌ اندیشه‌ و خیال‌ را نمود در نتیجه‌ از همه‌ گناهان‌ بواسطه ترك‌ دروغ‌ دوری‌ جست.

مسكن‌ به‌ قدر مورد نیاز

روزی‌ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از گذرگاهی‌ عبور می‌كرد، چشمش‌ به‌ قبه‌ و بارگاهی‌ افتاد كه‌ در كنار جاده‌ بود، از همراهان‌ پرسید: این‌ چیست؟ عرض‌ كردند: ساختمانی‌ است‌ كه‌ به‌ یكی‌ از انصار تعلق‌ دارد، پس‌ از اندكی‌ تأمل، صاحب‌ آن‌ ساختمان‌ از راه‌ رسید، و سلام‌ كرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله)(جواب‌ سلام‌ او را نداد) و رو از او گرداند، و این‌ كار چند بار تكرار شد. مرد انصاری‌ آثار خشم‌ را در چهره‌ حضرت‌ دید، موضوع‌ را از یاران‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرسید. آنها گفتند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن‌ ساختمان‌ مجلل‌ تو را كه‌ دید، سئوال‌ كرد: مال‌ كیست؟ گفتیم‌ مال‌ فلان‌ كس، از این‌ رو خشمگین‌ شد. مرد انصاری‌ علت‌ ناراحتی‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دریافت، و فوراً‌ رفت‌ و آن‌ بارگاه‌ را ویران‌ نمود. تا روزی‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) از آنجا عبور كرد و دیگر آن‌ ساختمان‌ را ندید، پرسید: این‌ ساختمان‌ چه‌ شد؟ همراهان‌ جریان‌ را گفتند، فرمود: هر بنائی‌ در روز قیامت‌ وَبال‌ (و مایه‌ بازخواست) صاحب‌ اوست، مگر آن‌ مقداری‌ كه‌ به‌ آن‌ نیازمند است .

ناگهان‌ دیدم‌ گروهی‌ سفید روی‌ و نورانی‌ آمدند مثل‌ سرعت‌ برق، از صراط‌ گذشتند، پرسیدم: آیا اینها پیامبران‌ بودند؟ گفتند: نه، گفتم‌ آیا اینها از اوصیا پیامبران‌ بودند؟ گفتند: نه، بلكه‌ آنها از امت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودند (به‌ آنها علاقمند شدم) از این‌ روز میل‌ به‌ اسلام‌ پیدا كرده‌ام

یك‌ مثال‌ روشن‌ درباره‌ پیامبر و خویشان‌ و پیروانش‌

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند پیامبران‌ را از درخت‌های‌ گوناگون‌ آفرید من‌ و علی‌ از یك‌ درخت‌ هستیم، من‌ اصل‌ و ریشه‌ آن‌ درخت، و علی‌ فرع‌ و شاخه‌ آن‌ درخت‌ و فاطمه(سلام الله علیها) موجب‌ باروری‌ آن‌ درخت، حسن(علیه السلام) ‌ و حسین(علیه السلام)  میوه‌ آن‌ درخت‌ و پیروان‌ ما برگ‌های‌ آن‌ درخت‌ هستند، هركس‌ كه‌ به‌ شاخه‌ای‌ از این‌ درخت‌ تمسك‌ جست‌ نجات‌ می‌یابد و گرنه‌ راه‌ انحراف‌ را می‌پیماید، و اگر بنده‌ای‌ بین‌ صفا و مروه‌ (كنار كعبه) هزار سال‌ و باز هزار سال‌ و باز هزار سال‌ عبادت‌ كند به‌ گونه‌ای‌ كه‌ مانند مشك‌ كوچك‌ خشكیده‌ (یا پوسیده) شود ولی‌ محبت‌ ما را در نیابد، خداوند او را به‌ صورت‌ در آتش‌ می‌افكند، سپس‌ این‌ آیه‌ را تلاوت‌ فرمود: "قل‌ لا اسئلكم‌ علیه‌ اجراً‌ الا الموده‌ فی‌ القربی. بگو من‌ از شما برای‌ رسالت‌ پاداشی‌ جز دوستی‌ در مورد خویشان‌ نمی‌خواهم." پیامبر(صلی الله علیه و آله) در فرصت‌های‌ مناسب‌ با مثالها و بیان‌های‌ گوناگون، امامان‌ بعد از خود را معرفی‌ می‌كرد و مردم‌ را سفارش‌ به‌ پیروی‌ از آنها می‌نمود، و در این‌ مورد كمال‌ اتمام‌ حجت‌ را كرد.

سرفرازی‌ امت‌ محمد(صلی الله علیه و آله)

روزی‌ یك‌ نفر مسیحی‌ به‌ حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسید و عرض‌ كرد: اسلام‌ را بر من‌ عرضه‌ كن، تا آن‌ را بپذیرم‌ و مسلمان‌ شوم، رسول‌ اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: علت‌ چیست‌ كه‌ به‌ اسلام‌ مایل‌ شده‌ای؟ مسیحی‌ عرض‌ كرد: دیشب‌ در عالم‌ خواب‌ دیدم‌ كه‌ قیامت‌ برپا شده، و مردم‌ بسیار در زحمت‌ بودند، ناگهان‌ دیدم‌ گروهی‌ سفید روی‌ و نورانی‌ آمدند مثل‌ سرعت‌ برق، از صراط‌ گذشتند، پرسیدم: آیا اینها پیامبران‌ بودند؟ گفتند: نه، گفتم‌ آیا اینها از اوصیا پیامبران‌ بودند؟ گفتند: نه، بلكه‌ آنها از امت‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) بودند (به‌ آنها علاقمند شدم) از این‌ روز میل‌ به‌ اسلام‌ پیدا كرده‌ام‌ تا مسلمان‌ شوم‌ و در صف‌ آنها قرار گیرم. پیامبر(صلی الله علیه و آله) اسلام‌ را بر او عرضه‌ كرد و او مسلمان‌ شد.

حضرت محمد (ص)

آن‌ حضرت‌ با جمعی‌ از اصحاب‌ از مدینه‌ بیرون‌ رفتند تا به‌ در غاری‌ رسیدند، صدائی‌ از غار شنیدند كه‌ شخصی‌ با تضر‌ع‌ و التماس‌ می‌گوید: خدایا مرا از امت‌ مرحومه‌ گردان، (یعنی‌ از امت‌ محمد(صلی الله علیه و آله) كه‌ آنها را مشمول‌ رحمتت‌ قرار داده‌ای‌ گردان).

رسول‌ اكرم(صلی الله علیه و آله) به‌ یكی‌ از جوانان‌ از اصحابش‌ فرمود: برو داخل‌ غار ببین‌ كیست‌ كه‌ این‌ دعا را می‌كند؟! او وارد غار شد، شخصی‌ را دید كه‌ صورتش‌ را به‌ خاك‌ نهاده‌ و عرض‌ می‌كند: خدایا مرا از امت‌ محمد(صلی الله علیه و آله) گردان. به‌ او سلام‌ كرد، او جواب‌ سلام‌ را داد و پرسید: ای‌ جوان‌ تو كیستی؟ جوان‌ گفت: من‌ از اصحاب‌ پیامبر اسلام‌ هستم، او گفت: سلام‌ مرا به‌ رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) برسان‌ و بگو برادرت‌ خضر است‌ كه‌ از خداوند می‌خواهد تا او را از امت‌ تو قرار دهد.

ارزش‌ تحمل‌ و عفو

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ضمن‌ گفتاری‌ فرمود: هنگامی‌ كه‌ روز قیامت‌ می‌شود، منادی‌ ندا می‌كند به‌ گونه‌ای‌ كه‌ همه‌ صدای‌ او را می‌شنوند و می‌گویند كجایند «صاحبان‌ فضل». گروهی‌ از مردم‌ بر می‌خیزند، فرشتگان‌ از آنها استقبال‌ می‌نمایند و به‌ آنها می‌گویند: فضیلت‌ شما چه‌ بوده‌ كه‌ به‌ عنوان‌ «صاحب‌ فضل» شما را صدا زده‌اند؟ آنها در پاسخ‌ گویند: در دنیا وقتی‌ كه‌ از ناحیه‌ نا آگاهان‌ به‌ ما آسیب‌ می‌رسید «تحمل» می‌كردیم‌ و اگر از ناحیه‌ آنها به‌ ما بدی‌ می‌شد، «عفو» می‌نمودیم. منادی‌ از طرف‌ خداوند اعلام‌ می‌كند: این‌ بندگانم‌ راست‌ می‌گویند: آنها را آزاد بگذارید تا بدون‌ حساب‌ وارد بهشت‌ شوند.

آیا این‌ گونه‌ جان‌ كندن‌ سخت، برای‌ شخصی‌ از امت‌ تو نیز ممكن‌ است‌ صورت‌ گیرد؟ پیامبر(ص)فرمود: آری‌ جان‌ دادن‌ سه‌ نفر از امت‌ من، اینگونه‌ است: 1.حاكم‌ ظالم‌2. كسی‌ كه‌ از روی‌ ظلم، مال‌ یتیم‌ را بخورد3. كسی‌ كه‌ گواهی‌ ناحق‌ بدهد

جان‌ كندن‌ سخت‌

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌ حضرت‌ علی(علیه السلام)  فرمود: عزرائیل‌ وقتی‌ كه‌ برای‌ قبض‌ روح‌ كافر می‌آید، روح‌ او را با آهنی‌ گداخته‌ به‌ آتش‌ كه‌ بریان‌ كننده‌ است‌ از بدنش‌ بیرون‌ می‌آورد، و دوزخ‌ (در این‌ هنگام) صیحه‌ می‌كشد. علی(علیه السلام)  عرض‌ كرد: آیا این‌ گونه‌ جان‌ كندن‌ سخت، برای‌ شخصی‌ از امت‌ تو (مسلمان) نیز ممكن‌ است‌ صورت‌ گیرد؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله)فرمود: آری‌ جان‌ دادن‌ سه‌ نفر از امت‌ من، اینگونه‌ است: 1.حاكم‌ ظالم‌2. كسی‌ كه‌ از روی‌ ظلم، مال‌ یتیم‌ را بخورد3. كسی‌ كه‌ گواهی‌ ناحق‌ بدهد (كه‌ از آن‌ به‌ «شهاده‌ الزور» تعبیر می‌شود.)

وسائل‌ بهشت‌

شخصی‌ به‌ حضور رسول‌ خدا(صلی الله علیه و آله) آمد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به‌ او فرمود: نمی‌خواهی‌ تو را راهنمائی‌ كنم‌ تا خدا بوسیله‌ آن‌ تو را به‌ بهشت‌ ببرد. عرض‌ كرد: چرا ای‌ رسول‌ خدا! فرمود: از آنچه‌ خدا به‌ تو داده‌ به‌ دیگران‌ بده. عرض‌ كرد: اگر خودم‌ نیازمندتر باشم‌ چه‌ كنم؟ فرمود: شخص‌ نادان‌ را راهنمائی‌ كن. عرض‌ كرد: اگر خودم‌ نادانتر از او باشم‌ چه‌ كنم؟ فرمود: "فَاصمُت‌ لِسانَكَ‌ اِلا مِن‌ خَیرٍ. زبانت‌ را جز در موارد خیر، خاموش‌ و كنترل‌ كن." آیا دوست‌ نداری‌ كه‌ یكی‌ از این‌ خصال‌ را داشته‌ باشی‌ و تو را به‌ بهشت‌ ببرد؟!

از این‌ نصیحت‌ بیاد شعر حافظ‌ افتادم‌ كه‌ در وصف‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود:

نگار من‌ كه‌ به‌ مكتب‌ نرفت‌ و خط‌ ننوشت         به‌ غمزه‌ مسأله‌ آموز صد مدرس‌ شد

فرآوری: علی نورگستر

بخش عترت و سیره تبیان


منبع:

الگوهای‌ رفتاری پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)/محمدرضاطباطبائی‌نسب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.