تبیان، دستیار زندگی
با استفاده از چه راهبردهایی می توان اطمینان حاصل کرد که همه دانش آموزان مطالب درسی را فرا گرفته اند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رویدادهای آموزشی در کلاس درس

رویدادهای آموزشی در کلاس درس

اشاره

معلمان با تجربه هایی که دارند، در کلاس های درس، به فعالیت های متنوعی دست می زنند. هدف و منظور معلمان از انجام این فعالیت ها، کمک به دانش آموزان برای یادگیری بهتر است. اما گاهی با وجود کوشش و تلاش معلمان برای یاد دادن مطالب آموزشی به دانش آموزان، آن ها چنان که انتظار می رود مطالب را یاد نمی گیرند. در این صورت، تنها کوشش فراوان معلم است که سبب می شود، برخی از دانش آموزان (نه همه ی آن ها) درس جدید را یاد بگیرند. گانیه الگویی را ارائه می دهد که در آن، 9 رویداد آموزشی وجود دارد. توجه به این رویدادها می تواند به معلمان کمک کند، از بروز مشکل فوق جلوگیری کنند.

سرآغاز

رابرت گانیه احتمالاً با کتاب معروف خود تحت عنوان «شرایط یادگیری» شناخته می شود. این کتاب بین سال های 1965 تا 1985 چهار بار تجدید چاپ شد. اگرچه اندیشه های او ریشه در رفتارگرایی دارد، اما کار او عمیقاً تحت تأثیر دیدگاه پردازش اطلاعات در یادگیری است و مورد استفاده ی فراوان طراحان آموزشی قرار گرفته است. گانیه در کتاب «شرایط یادگیری»، آن چه را که تشکیل دهنده ی آموزش است، شرح می دهد. نظریه ی او شامل یک طبقه بندی از بازده های یادگیری، شرایط خاص یادگیری مورد نیاز برای دست یابی به هر یک از این بازده ها و رویداد آموزشی نه گانه است. گانیه آن چه را که افراد می آموزند، «بازده یادگیری» نامیده است. وی عقیده دارد، بازده های یادگیری را می توان در پنج گروه کلی قرار دارد:

1. اطلاعات کلامی

2. مهارت های ذهنی

3. راهبردهای شناختی

4. نگرش ها

5. مهارت های حرکتی.

اطلاعات کلامی آن دسته از معلوماتی هستند که به میزان زیادی در طول زندگی یاد گرفته می شوند و افراد آن ها را به صورت جمله یا لغت به کار می برند. مهارت های ذهنی به توانایی فرد در به کارگیری علائم و نشانه ها اطلاق می شود. طبقه ی مهارت های ذهنی به بازده های فرعی تری تقسیم می شود که عبارت اند از: تمیز دادن، مفاهیم عینی، مفاهیم تعریف شده، قواعد، و قواعد سطح بالا. راهبردهای شناختی نیز مهارت هایی هستند که یادگیرنده با استفاده از آن ها به تنظیم فرایندهای درونی ذهن خود مانند توجه، یادگیری، یادآوری و تفکر می پردازد. نگرش ها بیان گر انتخاب فرد در شرایط مشخص هستند.

برای مثال، موقعیتی که ترجیح می دهید از بین فعالیت های متفاوت هنگام فراغت، دوچرخه سواری را انتخاب کنید، نگرش شما را نشان می دهد. مهارت های حرکتی نیز عبارت است از انجام فعالیت ها و مهارت های یدی به طور منظم. برای دست یابی به بازده های یادگیری، باید شرایط درونی و بیرونی خاص هر یک را محقق ساخت. برای مثال، برای یادگیری نحوه ی نوشتن حروف با خط نستعلیق، تحقق شرایط درونی مانند دانستن نحوه ی نوشتن حروف و یادآوری آن، و شرایط بیرونی، مانند وجود وسایلی چون جوهر، کاغذ و قلم خوش نویسی لازم است.

رویدادهای آموزشی

رویدادهای آموزشی در کلاس درس

گانیه آموزش را مجموعه ای از رویدادهایی می داند که نسبت به یادگیرنده بیرونی هستند و برای پشتیبانی از فرایندهای درونی یادگیرنده طراحی شده اند. هدف از طراحی رویدادهای آموزشی آن است که یادگیرندگان را از موقعیت فعلی به موقعیت مورد نظر (هدف) برسانند.

ازرویدادهای آموزشی می توان در طراحی یک درس یا آموزش استفاده کرد. گانیه معتقد است که در آموزش باید کمابیش از این توالی رویدادها پیروی شود، اما دریافته است که رعایت این توالی، ضرورت قطعی ندارد. انتخاب و ترتیب رویدادهای آموزشی و چگونگی انجام آن ها به موقعیت یادگیری بستگی دارد. در ادامه رویدادهای آموزشی را شرح می دهیم. در ضمن برای فهم بهتر، یک موقعیت آموزشی فرضی را مثال می زنیم:

1. جلب توجه

در این مرحله، معلم توجه یادگیرندگان را به موضوع درسی جلب می کند. او می تواند برای جلب توجه دانش آموزان از تصویر، پوستر، نوار کاست، و یا یک سؤال استفاده کند. مهم این است که جلب توجه آن قدر قوی باشد تا سایر محرک های غیرمرتبط موجود در فضای آموزشی را تحت تأثیر قرار دهد و آن ها را از موقعیت ارتباطی معلم و دانش آموز حذف کند.

مثال: معلمی قصد دارد، مفهوم چگالی را به دانش آموزان بیاموزد. او یک قطعه سرب را که به نظر حجم زیادی هم ندارد، به دانش آموزان می دهد و از آنان می پرسد: «به نظر شما چرا این قطعه سرب سنگین است؟»

2. مطلع کردن یادگیرندگان از هدف های آموزشی

در این مرحله، معلم هدف های آموزشی را برای دانش آموزان به طور واضح بیان می کند. در حقیقت او مشخص می کند، از دانش آموزان انتظار می رود در پایان درس چه عملی را انجام دهند. این کار به زمان زیادی نیاز ندارد. معلم نباید فرض کند، دانش آموزان هدف های آموزشی را می دانند.

مثال: معلم هدف های آموزشی مربوط به درس چگالی را این گونه بیان می کند: «ما قصد داریم امروز درباره ی چگالی بیاموزیم. شما در انتهای این جلسه خواهید توانست مفهوم چگالی را توضیح دهید. هم چنین قادر خواهید بود، با داشتن حجم و جرم یک ماده، چگالی آن را محاسبه کنید.»

رویدادهای آموزشی رابطه با فرایند یادگیری

جلب توجه دریافت پیام از طریق گیرنده های حسی

مطلع کردن یادگیرنده از هدف ها فعال کردن فرایند اجرای کنترل

تحریک یادآوری پیش نیاز یادگیری فراخواندن یادگیری قبلی به حافظه ی فعال

ارائه ی محرک تأکید بر اجزا برای ادراک انتخابی

تدارک راهنمایی یادگیری رمزگذاری معنایی، نشانه هایی برای بازیابی

فراخواندن عملکرد فعال کردن سازمان دهی ادراک

تدارک بازخورد در مورد درستی عملکرد پایه گذاری تقویت

سنجش عملکرد فعال کردن بازیابی، ممکن ساختن تقویت

دست یابی به یادداری و انتقال تدارک نشانه ها و راهبردها برای بازیابی

3. یادآوری آموخته های قبلی

رویدادهای آموزشی در کلاس درس

یادگیری مطالبی که معلم می خواهد آموزش دهد، معمولاً نیازمند به یاد آوردن مطالب دیگری است و معلم باید آن ها را به یاد شاگردان بیاورد. گاه معلم با گفتن جملاتی شبیه به: «به یاد دارید که در جلسه ی قبل ما... را مرور کردیم»، مطالب قبلی را به یاد دانش آموزان می آورد. در این جا معلم باید مطمئن شود که مطالب پیش نیاز درس جدید در ذهن یادگیرندگان فعال شده است. معلم می تواند برای انجام این کار، چند سؤال شفاهی در مورد مطالبی که دانش آموزان قبلاً یاد گرفته اند، بپرسد.

مثال: معلم می داند که برای یاد گرفتن مفهوم چگالی، دانش آموزان باید با مفاهیمی چون حجم و جرم آشنا باشند. او از دانش آموزان سؤالات زیر را می پرسد تا مفاهیم فوق را به یاد آن ها بیاورد:

- بچه ها، بگویید حجم چیست؟ وقتی می گوییم ماده حجم دارد، منظورمان چیست؟ جرم ماده چیست؟ چرا عناصر متفاوت جرم های متفاوتی دارند؟

4. ارائه ی مطالب محرک

در این مرحله، مطالب محرک یادگیری ارائه می شوند. برای مثال، اگر قرار است دانش آموزان یک مهارت حرکتی مانند نوشتن حروف الفبا را بیاموزند، باید به آن ها نحوه ی نوشتن حروف الفبا را نشان داد، نه این که معلم درباره ی نوشتن حروف الفبا سخنرانی کند. در این مثال، نحوه ی نوشتن حروف الفبا محرک یادگیری است. ارائه ی محرک برای یادگیری مفاهیم و قواعد مستلزم استفاده از مثال های متنوع است. مثلاً وقتی می خواهیم مفهوم مربع را آموزش دهیم، بهتر است نه تنها مربع های بزرگ و کوچک را برای دانش آموزان روی تخته رسم کنیم، بلکه مربع هایی را که از مقوا و در رنگ های متفاوت تهیه شده اند، به آنان نشان دهیم.

مثال: برای آموزش چگالی معلم قصد دارد، ابتدا مفهوم چگالی را به دانش آموزان یاد بدهد. در این صورت وی چندین شیء را که از نظر حجم تقریباً یکسان هستند، در اختیار دانش آموزان قرار می دهد و از آن ها می خواهد، اشیا را از نظر جرم مقایسه کنند.

5. راهنمایی برای یادگیری

در این مرحله، یادگیرنده توسط معلم راهنمایی می شود تا مطلب آموزشی را یاد بگیرد. یکی از عواملی که در مقدار راهنمایی تأثیر می گذارد، مطلبی است که معلم قصد دارد آن را آموزش دهد. اگر مطلب آموزشی کاملاً تازه باشد (مثلاً نام اجزای گوناگون یک سلول) راهنمایی بیش تر خواهد بود. مقدار راهنمایی به فرد دانش آموز نیز بستگی دارد. بعضی از دانش آموزان به راهنمایی کمتری نیاز دارند. آن ها به سرعت نکته ها را می گیرند. در صورتی که ممکن است معلم مجبور شود، برای دانش آموزان دیگر چند سؤال ارائه دهد تا آنان برای یادگیری راهنمایی شوند و به نکته ی مورد نظر معلم پی ببرند.

مثال: هنگامی که معلم قصد دارد شیوه ی تعیین چگالی را آموزش دهد، فرمول چگالی را برای دانش آموزان شرح می دهد. سپس چند عدد را می نویسد و مقابل هر عدد یادداشت می کند که کدام مربوط به جرم و کدام مربوط به حجم است. سپس از دانش آموزان می خواهد، عددها را در فرمول قرار دهند و چگالی را محاسبه کنند. در این صورت، معلم دانش آموزان را در تعیین چگالی راهنمایی می کند.

6. فراخواندن عملکرد

تا این جا دانش آموز مطلب را یاد گرفته است. معلم در این مرحله از دانش آموزان می خواهد آموخته های خود را به نمایش بگذارد. تمرین های تازه ای می دهد یا موقعیت جدیدی فراهم می آورد تا دانش آموزان عملکردی را که تازه آموخته اند، به معلم نشان دهند.

مثال: معلم از دانش آموزان می خواهد چگالی چند شیء را که او با خود به کلاس آورده است، محاسبه کنند. در این صورت دانش آموزان باید آن چه را یاد گرفته اند، در موقعیتی تازه به کار گیرند و نشان دهند که آیا نحوه ی استفاده از فرمول و محاسبه ی چگالی را یاد گرفته اند یا خیر.

7. تدارک بازخورد در مورد درستی عملکرد

رویدادهای آموزشی در کلاس درس

در این مرحله، معلم در مورد صحت عملکرد دانش آموزان اطلاعاتی در اختیار آن ها قرار می دهد. همیشه باید در مورد صحت عملکرد یا درجه ی صحت عملکرد یادگیرنده اطلاعاتی در اختیارش گذاشت تا یادگیری او پایدار شود. در برخی از موارد، بازخورد به طور اتوماتیک انجام می گیرد. مثل وقتی که تیرانداز بعد از عمل تیراندازی می بیند که محل برخورد تیر با سیبل، از نقطه ی خال فاصله ی زیادی دارد، یا کودکی که الفبا را می نویسد و با سرمشق معلم مقایسه می کند و از میزان صحت عملکرد خود مطلع می شود. اما همیشه این طور نیست. در بسیاری از موارد، باید به یادگیرندگان در مورد عملکردشان بازخورد داد. برای مثال، وقتی دانش آموز عمل تقسیم را انجام می دهد، باید او را از نتیجه ی کارش مطلع ساخت و دقیقاً به او گفت که در چه مواردی اشتباه کرده است. گاه نیز بازخورد به یادگیرنده، به صورت لبخند یا سر تکان دادن معلم به علامت تأیید صورت می گیرد.

مثال: معلم اعمالی را که دانش آموز انجام می دهد تا حجم و جرم جسم را به دست آورد، مشاهده می کند. در ضمن، نحوه ی قرار دادن اعداد در فرمول چگالی توسط دانش آموز را بررسی می کند و در مورد درستی یا نادرستی اعمال دانش آموز او را آگاه می سازد.

8. سنجش عملکرد

در این مرحله از تدریس، معلم عملکرد دانش آموز را می سنجد. برای سنجش عملکرد یادگیرنده براساس هدف های آموزشی، می توان آزمونی تهیه کرد. معلمان نام موقعیت برگزاری این آزمون ها را «امتحان» می گذارند. امتحان باید عملکرد دانش آموزان را در رابطه با هدف بسنجد و این کار را دقیق انجام دهد. سنجش عملکرد دانش آموز برای معلم مفید است، زیرا علاوه بر این که میزان دست یابی به هدف های آموزشی توسط دانش آموزان را به معلم نشان می دهد، نیاز به آموزش ترمیمی و نیز وجود مشکلات خاص در روش تدریس را برای معلم آشکار می سازد.

مثال: معلم برای سنجش عملکرد دانش آموزان در رابطه با یادگیری چگالی، برای آنان سؤالات زیر را تدارک دیده است:

* مفهوم چگالی را با یک مثال توضیح دهید.

* اگر حجم یک ماده 50 و جرم آن 10 باشد، چگالی آن چه قدر است؟

* چگالی جسمی با حجم 20 و جرم 10 بیش تر است یا چگالی جسمی با حجم 200 و جرم 100؟ چرا؟

9. دست یابی به یادداری و انتقال

اگر مطالبی که آموزش داده می شوند، در زمینه ی (بافت) معناداری یاد گرفته شوند، یادآوری آن ها بسیار آسان خواهد بود. شبکه ی روابطی که مطالب تازه یاد گرفته شده در آن قرار دارند، نشانه های زیادی برای به یاد آوردن آن در اختیار یادگیرنده قرار می دهند. بهترین کار برای این که مطالب بهتر به یاد سپرده شوند، آن است که تمرین های متعددی روی آن ها انجام گیرند. البته تمرین هایی که با فاصله ی زمانی تکرار شوند، بهتر از تمرین هایی هستند که بلافاصله بعد از یادگیری صورت می گیرند.

انتقال یادگیری وقتی صورت می گیرد که تکلیف ارائه شده به دانش آموز دارای تنوع باشد. تنوع نه تنها از نظر اجزایی که تکلیف را تشکیل می دهند، بلکه از نظر موقعیت هایی که تکلیف آموخته شده، در آن ها به کار گرفته می شود. برای مثال، اگر معلمی می خواهد هم خوانی فعل و فاعل در زبان انگلیسی را آموزش دهد، می تواند ابتدا فاعل و مصدر را به دانش آموزان بدهد و سپس از آن ها بخواهد فعل هایی بسازند که برای فاعل های مورد نظر مناسب باشند. در ادامه، معلم از دانش آموزان می خواهد، با فاعلی که او پیشنهاد می کند، جملات جدیدی بسازند که در آن ها، فعل های مناسب و متفاوتی به کار رفته باشند. در مرحله ی بعد بهتر است یک مجموعه تصویر در اختیار دانش آموزان قرار دهد و از آن ها بخواهد درباره ی آن ها جمله بسازند.

مثال: معلم برای بهتر به یاد ماندن مفهوم چگالی از دانش آموزان می خواهد، مواد و اجسام متفاوتی را که در اطرافشان وجود دارند، شناسایی و چگالی آن ها را با یک دیگر مقایسه کنند. یا این که دانش آموزان را تشویق می کند، چند تکه جسم تهیه کنند که دارای چگالی یکسان باشند. آن ها می توانند از اجسام و موادی استفاده کنند که در خانه، محل کار پدرشان و یا هر جای دیگر وجود دارند. علاوه بر اشیا و اجسام، دانش آموزان چگالی مایعاتی مانند روغن، آب، شیر و نظایر آن را محاسبه می کنند.

رشد تکنولوژی آموزشی

مرکز یادگیری سایت تبیان، تنظیم: شکوفه باصری