تبیان، دستیار زندگی
یکی از سوالاتی که در تعاملات اجتماعی و سیاسی مسلمانان مطرح است, چگونگی رابطه با کافران می باشد. سوال این است که آیا اسلام به مسلمانها اجازه تعامل و ارتباط با کافران را داده و یا از چنین ارتباطی نهی کرده است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با کافران تعامل یا سرسختی؟

کافر

یکی از سوالاتی که در تعاملات اجتماعی و سیاسی مسلمانان مطرح است, چگونگی رابطه با کافران می باشد. سوال این است که آیا اسلام به مسلمانها اجازه تعامل و ارتباط با کافران را داده و یا از چنین ارتباطی نهی کرده است؟

آنان که می خواهند از اسلام چهره ای خشن و سرسخت نشان دهند, آیاتی از قرآن را به صورت گزینشی به نمایش می گذارند و می خواهند بگویند که اسلام اهل تعامل نیست. چنین افرادی می خواهند این نکته را به باور مردم القا کنند که اسلام نه تنها اهل مهر و محبت و نوع دوستی نیست, بلکه همواره به دنبال کشت و کشتار و کشورگشایی است.

شاید اگر با روح قرآن آشنایی نداشته باشیم و با این کتاب آسمانی انس نگرفته باشیم، در نگاه اول با دیدن چنین آیاتی حق را به طرف مقابل دهیم. برای نمونه در سوره بقره چنین می خوانیم:

وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوكُمْ ... . 

و آنها را هر كجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا كه شما را بیرون ساختند (مكه)، آنها را بیرون كنید!

و یا در سوره توبه می خوانیم:

قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیكُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ. 

با آنها پیكار كنید، كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏كند و آنان را رسوا مى‏سازد و سینه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد (و بر قلب آنها مرهم مى‏نهد).

برخورد متفاوت قرآن با گروه های مختلف کافران

قرآن, به صراحت کافران را به دو گروه عمده تقسیم نموده و متناسب با آن برخورد متفاوتی را بیان داشته است. این تقسیم بندی صریح, در آیات 8 و 9 سوره ممتحنه بیان شده است.

دسته اول کفار:

گروه اول که بیش از دیگر کفار مورد بحث قرار گرفته اند , دشمنان اصلی مسلمانان یا کافران حربی هستند. کسانی که هر روز با توطئه ای تازه در اندیشه ریشه کن ساختن اسلام و مسلمین هستند.

قرآن در برابر چنین گروهی ذره ای کوتاه نیامده و دفاع و جهاد در برابر آنان را وظیفه هر مسلمانی می داند. آیاتی که در ابتدای سخن مطرح شد در مورد این دسته از کفار است. برای نمونه در سوره بقره چنین می خوانیم:

وَ قَاتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَكُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ـ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوكُمْ ... 

و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‏جنگند، نبرد کنید. و از حدّ تجاوز نکنید. زیرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد.

و آنها را (بت پرستانى كه از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند) هر كجا یافتید، بکشید! و از آن جا كه شما را بیرون ساختند (مكه)، آنها را بیرون كنید!

مشاهده می کنید که در این آیات به صراحت مساله دشمنی کفار مطرح گردیده و دلیل جهاد با آنان همین دشمنی و عداوت آنان عنوان شده است. آیا قانون عقل چیزی جز این است که اگر کسی بر شما تجاوز کرد, ساکت نمانید و در برابر آن استوار و پابرجا بایستید؟

ترحم بر پلنگ تیز دندان   ستمکاری بود بر گوسفندان.

نکته جالب و قابل تامل این است که حتی همین قانونی که حق همه انسانها است, با احتیاط کامل به مسلمانان عرضه شده است. قیدهای فراوانی که در اینگونه آیات دیده می شود, نشانگر حساسیت قرآن به حقوق انسانهای بی گناه و لو کافر است. برای نمونه به نکاتی که در این آیه آمده توجه کنید.

و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‏جنگند، نبرد کنید. و از حدّ تجاوز نکنید. زیرا خداوند تجاوزكاران را دوست نمى‏دارد. و آنها را (بت پرستانى كه از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند) هر كجا یافتید، بکشید! و از آن جا كه شما را بیرون ساختند (مكه)، آنها را بیرون كنید

1ـ تعبیر به «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، هدف اصلى جنگهاى اسلامى را روشن مى‏سازد. جنگ در منطق اسلام هرگز به خاطر

اسلام و کفر

انتقام جویى, جاه طلبى, كشورگشایى یا بدست آوردن غنائم و اشغال سرزمینهاى دیگران نیست.

اسلام همه اینها را محكوم مى‏كند و مى‏گوید: سلاح به دست گرفتن و به جهاد پرداختن فقط باید در راه خدا و براى گسترش قوانین الهى و بسط توحید و عدالت و دفاع از حق و ریشه كن ساختن ظلم و فساد و تباهى باشد.

همین نكته است كه جنگهاى اسلامى را از تمام جنگهایى كه در جهان روى مى‏دهد جدا مى‏سازد و نیز همین هدف است که در تمام ابعاد جنگ اثر مى‏گذارد. كمیت و كیفیت جنگ، نوع سلاح و چگونگى رفتار با اسیران را به رنگ «فى سبیل اللَّه» در مى‏آورد.

2ـ جمله «الَّذِینَ یُقاتِلُونَكُمْ» نیز صراحت دارد كه این دستور مخصوص مقابله با كسانى است كه دست به اسلحه مى‏برند. بنابراین قانون اسلام این است که تا دشمن به مبارزه بر نخیزد، مسلمانان نباید حمله كنند. این اصل در دوران پیامبر خدا (جز در بعضى موارد استثنایى) همه جا محترم شمرده شده است.

از این جمله می فهمیم كه هرگز غیر نظامیان مخصوصا زنان و كودكان نباید مورد تهاجم واقع شوند. زیرا آنها به مبارزه بر نخواسته اند.

3ـ قرآن به این دو قید بسنده نمی کند و در ادامه آیه با صراحت به مسلمانان گوشزد می کند که حتى در میدان جنگ و در برابر دشمنان هم از حدّ تجاوز نکنید. (لا تَعْتَدُواْ)

درست به همین دلیل است كه در جنگهاى اسلامى و بر خلاف بسیاری از جنگهاى دیگر, رعایت اصول اخلاقى فراوانى توصیه شده است.

مثلا افرادى كه سلاح بر زمین بگذارند یا كسانى كه توانایى جنگ را از دست داده اند و یا اصولا قدرت بر جنگ ندارند، همچون مجروحان، پیر مردان، زنان و كودكان نباید مورد تعدى قرار گیرند. باغستانها و گیاهان و زراعتها را نباید از بین برد و از مواد سمى براى زهرآلود كردن آبهاى آشامیدنى دشمن (جنگ شیمیایى و میكروبى) نباید استفاده كرد.

این تنها نمونه ای از دستورات قرآن در برابر دشمنان است که در نهایت خویشتن داری شکل گرفته است.

دسته دوم کفار:

دسته دیگر کفار, کسانی هستند که با اینکه کافرند و به اسلام اعتقادی ندارند, اما نه دشمنی می ورزند و نه در صدد توطئه علیه مسلمانان اند. نه با آنها پیكار مى کنند و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان می نمایند. ارتباط, تعامل و حتی اظهار محبت به چنین افرادی اشکالی نخواهد داشت. قرآن در این باره می گوید:

لا یَنْهَاكمُ‏ُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوكُمْ فىِ الدِّینِ وَ لَمْ یخُْرِجُوكمُ مِّن دِیَارِكُمْ أَن تَبرَُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیهِْمْ  إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُقْسِطِین.

خدا شما را از نیكى كردن و رعایت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دین با شما پیكار نكردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى‏كند. چرا كه خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.

این آیه با دو جمله کوتاه دو دستور بزرگ را در مواجهه با این گروه از کفار ارائه داده است.

اول اینکه رابطه و تعامل شما با آنان همراه با نیکی و مهر و محبت باشد و هرگز با خشونت و دشمنی آمیخته نگردد. (تَبرَُّوهُمْ)

دوم اینکه در برخوردها و تعاملات خود با آنها هیچ گاه از جاده عدالت خارج نشوید و همیشه با آنان برخوردی عادلانه داشته باشید.

بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که «سیاست خارجی اسلام» و همچنین «سیاست داخلی با اقلیت های دینی» بر اساس دو محور «محبت» و «عدالت» پایه ریزی شده است.

البته از آیات دیگر قرآن استفاده می شود که حدّ و اندازه این رابطه دوستانه نباید به اندازه رابطه پر مهر و محبت با مسلمان باشد. همچنین باید مراقب بود که این رابطه دوستانه موجب نفوذ و یا تسلط آنها بر مسلمانان نگردد.

سیدمصطفی بهشتی – گروه دین و اندیشه تبیان