تبیان، دستیار زندگی
با سعید خاک نگار مقدم؛ استاد کاشیکاری بناهای امروزی من و کاشی نشستیم سر سفره عقد در شیشه ای کارگاه که باز می شود، گرما و هیاهو و تیرگی پشت در جا می ماند و دنیای آهنی خیابان، جایش را به گل و بته های بند ختایی و شاه عباسی می دهد. از اینجا به بعد، شما هست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با سعید خاک نگار مقدم؛ استاد کاشیکاری بناهای امروزی

من و کاشی نشستیم سر سفره عقد

  1. در شیشه ای کارگاه که باز می شود، گرما و هیاهو و تیرگی پشت در جا می ماند و دنیای آهنی
    سعید خاک نگار مقدم
    خیابان، جایش را به گل و بته های بند ختایی و شاه عباسی می دهد. از اینجا به بعد، شما هستید و کاشی های لاجوردی و طرح های ظریف رنگارنگی که تکه تکه ی دیوار را پر کرده اند. سعید خاک نگار مقدم، استادترین بازمانده از خاندان کاشی کار خاک نگارمقدم، کنار هنرجویانش ایستاده و کار را برایشان مرور می کند. قلمو در دست استاد می چرخد و کاشی ها رنگ می گیرند. کاشی ها کوره پز می شوند و روی دیوار کنار هم می نشینند. کاشی ها محراب می شوند کنج شبستان مسجد... تابلو می شوند بر سر در دانشگاه... میز می شوند، کنج پذیرایی خانه... کاشی ها جان می گیرند و روح می بخشند. از کاخ گلستان تا کاخ مرمر... از باغ ملی تا سردر دانشگاه تهران... این کاری است که خاندان خاک نگار از یک قرن و اندی پیش انجام می دهند. با استاد سعید خاک نگار مقدم از حرفه خانوادگی اش گفتیم و هنری که سینه به سینه به او رسیده است.

- کاشی کاری از کدام عضو خانواده خاک نگار مقدم شروع شد؟

• کار پدربزرگ پدر من در زمینه تزئینات ساختمان ها بود. آن زمان می گفتند لندنی کاری. یعنی طراحی و نقاشی ظریف روی گچ بری های برجسته ساختمان ها. پدربزرگم از دوران کودکی کار پدرش را دیده بود و تا حدودی با آن آشنایی داشت. اما بعد از مرگ پدرش، یعنی زمانی که 12 ساله بود، مجبور شد سرپرستی خانواده را به عهده بگیرد و بنابراین خیلی زود وارد بازار کار شد.

- این مربوط به چه سالی می شود؟

• پدربزرگ من متولد سال 1263 بود و قاعدتا پدرش خیلی قبل از این ها کار را شروع کرده بود. یعنی اگر به لحاظ تاریخی بررسی کنیم، تقریبا به اواخر دوره قاجار می رسیم. یادم می آید یک بار پدربزرگم تعریف می کرد که وقتی شش، هفت ساله بود، همراه پدرش برای لندنی کاری کاخ گلستان رفته بود. پدر پدربزرگم قلموهای رنگی اش را دست او می دهد تا در پاشویه حوض بشوید و تاکید می کند که قلموها را در آب فرو نبر که آب حوض کثیف نشود. پدربزرگ می گفت همین طور که با دقت قلموها را در پاشویه می شستم و مراقب بودم حوض کثیف نشود، دیدم مردی درشت اندام با سیبیل های کلفت بالای سرم ایستاده و نگاهم می کند. پرسید چه کار می کنی بچه؟ گفتم قلموهای پدرم را می شویم. گفت پدرت کیست؟ گفتم استاد جواد که دارد ساختمان را طرح می زند. مرد، باریکلایی گفت و یک سکه دستم داد. من هم سکه را در جیبم گذاشتم و وقتی پیش پدرم رفتم قضیه را برایش تعریف کردم. پدرم وقتی شنید گفت می دانی این که بود؟ ناصرالدین شاه! به هر حال در چنین فضایی کار ادامه پیدا کرد و پدربزرگ، بعد از فوت پدرش زیر نظر اساتید بزرگ کاشیکاری آن دوره، مثل استاد محمد علی و استاد محمد حسین اصفهانی کار کرد و بعد از آنکه تبحر کافی به دست آورد، به صورت شراکتی کارگاهی را راه انداخت که در این کارگاه علاوه بر کار هفت رنگی، یعنی نقاشی روی گل و بته، کاشی هم درست می کردند. بعدها بر اساس اسنادی که در1290هجری خورشیدی تنظیم شدند، پدربزرگ با شریکش فسخ شراکت می کند و به صورت مستقل کارگاهی را رو به روی باغ ملی فعلی بنا می کند.

- سبک کاریشان سنتی بود یا مدرن قاجاری؟

• پدربزرگ نقش های هفت رنگی صفوی را احیا می کردند که اصیل تر بودند. کار نقاشی به جز گل و بته روی کاشی از زمان زندیه باب شد. قبل از آن، در دوران صفویه به ندرت آثار این چنینی روی کاشی وجود داشت. اما در دوره قاجار، طرح های سنتی با نقاشی های اروپایی تلفیق شد و طرح های جدیدی را به وجود آورد که به آن بته فرنگی می گویند. این طرح ها به طبیعت نزدیک تر هستند و برخلاف کار هفت رنگی سایه روشن دارند. اما در زمینه اجرای کار، پدربزرگم اصراری بر شیوه های سنتی نداشت. یعنی الزاما نیازی نمی دید کارگر روی زمین بنشیند و ساعت ها روی کار چمباتمه بزند و گردن درد و کمر درد بگیرد. پدر بزرگ یکی از اولین کسانی بود که کار را از روی زمین به روی میز منتقل کرد و همان زمان ها خیلی ها به پدربزرگ من لقب کاشیکار فوکولی دادند و این کار چندان به مذاقشان خوش نیامد.

- کاشیکاری کدام یک از بناهای تاریخی تهران کار پدربزرگتان بوده است؟

• پدر بزرگ در سال 1340 کاشیکاری سردر باغ ملی را شخصا انجام دادند. از طراحی، نقاشی گرفته تا اجرای کاشی ها. البته خط کاشی ها کار استاد عماد است. بخشی از این کاشیکاری، نقش توپ و سربازان مسلح قزاق و... را دارد که آن هم کار خود پدربزرگ است. پدربزرگ برای کشیدن این طرح ها، هر روز قزاق هایی را که به سربازخانه رفت و آمد داشتند زیر نظر می گرفته و همانجا با الهام از این سربازها، طرح هایش را روی کاغذ پیاده می کرده و بعد به کاشی انتقال می داده است. یعنی همه طرح ها زنده و واقعی هستند.

غیر از این بنا، برج آب بانک ملی در ساختمان مرکزی این بانک که هنوز در خیابان فردوسی برپاست، کار پدربزرگ بوده. سردر بانک شاهی که بعدها به بانک بازرگانی و بانک تجارت تغییر نام داد در میدان امام خمینی، سردر سنگی کاخ مرمر، دبیرستان انوشیروان دادگر در شمال خیابان انقلاب و چندین بنای دیگر.

-  طراحی کاشی چه مراحلی دارد؟

• اولین مرحله طراحی روی کاغذ است. بعد طرح مدادی را با سوزن سوراخ سوراخ می کنند و روی کاشی می گذارند. در مرحله بعدی، گرد ذغال را روی طرح می کشند تا ردی از ذغال بر کاشی بماند. حالا باید این طرح را با مرکب مخصوص پررنگ کرد و بعد از آن فضای داخل طرح را رنگ زد. بعد از این مرحله ایرادهای کار اصلاح می شود و از این مرحله به بعد کاشی آماده کوره دیدن است.

- پس کاشیکار باید به همه این فن ها وارد باشد. از طراحی و رنگ آمیزی گرفته تا خطاطی و تهذیب و...؟

• نه الزاما به همه آنها. مثلا خیلی کم پیش  می آید که خطاط و طراح یک کاشی یک نفر باشد و بهتر است که برای طراحی از بهترین طراح و برای خطاطی از بهترین خطاط استفاده شود.

- کاشیکاری چطور به پدر شما رسید؟

• پدر و عموی من از کودکی در کنار پدربزرگم کار عملی می کردند و به کاشیکاری آشنا بودند. کمی که بزرگتر شدند، پدر بزرگ کار را به پسرانش سپرد و خودش ا فضای کار فاصله گرفت. البته تا اوایل دهه 30 خودش کار طراحی انجام می داد اما توان کار اجرایی نداشت. در همان دوران، یعنی در فاصله سال های1320 تا 1326 که جنگ جهانی دوم بود و امکان واردات چینی به کشور وجود نداشت، پدر و عمویم کارگاه چینی سازی راه انداختند و ظروف چینی تولید کردند. بعد هم که کم کم کاشیکاری های صنعتی رواج پیدا کرد و کاشیکاری دستی تا حدودی در حاشیه قرار گرفت اما کار کاشی کاری هفت رنگی ما هنوز برپا بود و من بعد از برگشتن از سربازی، کارگاه هفت رنگی پدرم را اداره کردم.

- به خاطر آنکه پیشه خانوادگی تان بود یا واقعا علاقه داشتید؟

• قضیه من و کاشی کاری، مثل قضیه زوج هایی است که در قدیم ندیده و نشناخته با هم سر سفره عقد می نشستند اما در طول زندگی به یکدیگر علاقمند می شدند. من تا زمانی که دبیرستان می رفتم، تابستان ها در کارخانه پدرم کار می کردم. هر بار هم در حوزه جدیدی مشغول کار می شدم. بعد از دیپلم، پدرم پیشنهاد داد که هفت رنگی کار کنم. تا قبل از سربازی هم پیش استاد عرب زاده رفتم و کلاس طراحی را گذراندم. اما بعد از سربازی، یک روز پدرم پیش من آمد و پیشنهاد داد کارش را ادامه بدهم. من هم قبول کردم و وارد این کار شدم.

- یعنی دوست داشتید حرفه دیگری داشته باشید؟

• آن زمان تازه دانشگاه ملی تاسیس شده بود و در رشته دندانپزشکی بدون کنکور دانشجو می گرفت. دوست داشتم دندانپزشکی بخوانم اما دیدم پدرم چندان رغبتی نشان نمی دهد. نه این که مخالفت کند اما انگار دوست داشت پیشه او را ادامه دهم. من هم تصمیم گرفتم به کارخانه بروم و کم کم آنقدر به کار وابسته شدم که حالا حتی جمعه ها هم دوست دارم به کارگاه سر بزنم. هنوز بعد از این همه سال، وقتی یک کار جدید اجرا می کنم و در کوره می گذارم، ذوق می کنم و صبح زودتر از همیشه می آیم تا نتیجه کار را ببینم. از این ها گذشته، علاقه مردم، واکنشی که به کارهای توی کارگاه دارند، ذوق و شوق دانشجویان هنر که می خواهند کارهایشان را اینجا اجرا کنند و... همه انگیزه های جدیدی به من می دهند تا کارم را با علاقه بیشتری دنبال کنم.

- فرزندانتان کاشیکاری می کنند؟

• من دو دختر دارم که یکی پزشک است و دیگری مهندس کامپیوتر. هر دو هم به کار علاقه دارند و گاهی در کارگاه دستی به رنگ می برند. اما این که حرفه اصلی شان باشد، نه.

- پس پیشه خانوادگی شما چطور ادامه پیدا می کند؟

• به هر حال کسانی که کاشیکاری را ادامه بدهند زیادند.

- کاشی کاری را  چطور می توان در دنیای امروز جا داد؟ به نظر می رسد معماری ساختمان های امروزی ما جایی برای کاشیکاری نداشته باشند.

• به هر حال باید فضاهای امروزی را در نظر گرفت و برای چنین فضاهایی کاشی طراحی کرد. اسکلت کار ما همان اصول دوران صفویه است اما باید در جزئیات کار تغییراتی ایجاد کنیم. مثلا در تکرار و تعدد طرح ها، در رنگ آمیزی و تنوع رنگی کار. نمی شود برای یک ساختمان گرانیتی، کاشی لاجوردی استفاده کرد. اینجاست که ما مجبور می شویم کاشی کاری قرمز و قهوه ای به کار ببریم. چیزی که در گذشته وجود نداشت. اگر قرار باشد این هنر را با فضاهای امروز سازگار کنیم، می توانیم کاشی کاری را تا فضای داخلی خانه ها و دکوراسیون خانه های امروزی پیش ببریم. مثلا در طراحی ستون های خانه، فضای بالای شومینه، میزهای پذیرایی و حتی تابلوهای خانه، کاشیکاری می تواند همچنان ارزشمند و زیبا باشد.

- نمونه کارهای شما در کدام بناهای شهری است؟

• من کاشیکاری 120 مسجد و 200 محراب کشور را انجام داده ام. علاوه بر این ها، کاشیکاری تابلوهای دانشگاه تهران، سر در دانشگاه علوم پزشکی تهران، سر در استادیوم ورزشی شهید کاوه و... را هم من انجام داده ام.


گفتگو: آرزو رستم زاد- اطلاعات

تنظیم از گروه هنر تبیان