تبیان، دستیار زندگی
خداوند متعال که در دنیا برای هر چیزی مراتبی از استعداد رشد وکمال گذارده و خود فرموده که به اندازه همان توانی که داده تکلیف میکند و پاسخ میخواهد برای پاداش و عقاب هم مراتبی دارد وبهشت هم مراتبی دارد که هر کس با توشه ای که آورده گوشه ای ا رحل اقامت میافکند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شما به کدام بهشت وارد میشوید؟

اسامی بهشت های خداوند متعال را خدمت شما  عزیزان عرض میکنیم و مراتب آنها را نیز یاد آوری میکنیم و اینکه هر کدام از این بهشت ها خانه چه جور انسانی خواهد بود بعد شما بفرمایید بگویید در کدام منزل انشاء الله وارد خواهید شد؟

باید دانست‌: بهشت‌هایی‌ كه‌ در قرآن‌ از آنها نام‌ برده‌ شده‌ است‌ چهار تا است‌:

طبیعت

جَنّت‌ عَدْن‌ و جنّت‌ فِرْدَوس‌ و جنّت‌ نَعیم‌ و جنّت‌ مأوَی؛ همچنانكه‌ در روایت‌ وارد است

«... و غیر از این‌ چهار بهشت‌، خداوند تعالی‌ بهشت‌هائی‌ دارد كه‌ این‌ چهار بهشت‌ آنها را احاطه‌ كرده‌ و در برگرفته‌ است‌.» [1]

امّا جنّة‌ النّعیم‌ در بسیاری‌ از آیات‌ قرآن‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌؛ مانند:

«وَالسَّـابقُونَ السَّـابقُونَ * أُولَـئكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِی‌ جَنَّاتِ النَّعِیمِ.» [2]؛ پیشی‌ گیرندگان‌ در أعمال‌ صالحه‌، پیشی‌ گیرندگان‌ در غفران‌ و رحمت‌ خداوند هستند. و ایشانند مقرّبان‌ خدا كه‌ در بهشت‌های‌ نعیم‌ هستند.

و مانند:

«أَیَطْمَعُ كُلُّ امْرِی‌ءٍ مِنْهُمْ أَن‌ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ * كَلاَّ.» [3] ؛ آیا هر فرد از ایشان‌ چنین‌ طمعی‌ دارد كه‌ در بهشت‌ نعیم‌ داخل‌ شود؟ نه‌، چنین‌ نیست‌.

و امّا جنّت‌ عَدن‌ نیز در بسیاری‌ از آیات‌ قرآن‌ نام‌ آن‌ برده‌ شده‌ است‌؛ مانند:

«وَ مَسَـاكِنَ طَیِّبَةً فِی‌ جَنَّـاتِ عَدْنٍ ذَ ا لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.» [4] ؛ و (خداوند شما را داخل‌ میكند) در مسكن‌های‌ پاک و پاكیزه‌ای‌ كه‌ در بهشت‌های‌ عدن‌ است‌؛ و اینست‌ فوز عظیم‌!

و امّا جنّت‌ فردوس‌ در دو جای‌ قرآن‌ نام‌ آن‌ برده‌ شده‌ است‌؛ اوّل‌: در سورة‌ كهف‌:

«إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـالِحَـاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّـاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً * خَـالِدِینَ فِیهَا لاَ یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً.» [5] ؛ حقّاً آن‌ كسانیكه‌ ایمان‌ آورده‌اند و أعمال‌ صالحه‌ بجای‌ می‌آورند، برای‌ آنان‌ بهشت‌های‌ فردوس‌ مهیّا و به‌ عنوان‌ پذیرائی‌ و كرامتِ آنان‌ خواهد بود؛ در آن‌ بهشت‌ها بطور جاودان‌ می‌مانند و هیچگونه‌ تغییر و جابجائی‌ از آن‌ را طلب‌ نمی‌كنند.

حضرت‌ حقّ وعدة‌ دیدار داده‌ است‌، و متجاوز از بیست‌ جا در قرآن‌ كریم‌ لقاء و زیارت‌ خود را وعده‌ میدهد، پس‌ جَنَّت‌ لِقاء یكی‌ از بهشت‌هاست‌؛ آنهم‌ چه‌ بهشتی‌!

دوّم‌: در سورة‌ مؤمنون‌:

 أُولَـئِكَ هُمُ الْوَ ا رِثُونَ * الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَـالِدُونَ. [6] ؛ آنان كه‌ فردوس‌ را به‌ ارث‌ برند. و ایشان‌ در آن‌ بهشت‌ فردوس‌ بطور جاودان‌ زیست‌ می‌نمایند.

و جنّت‌ مأوی‌ نیز در دو مورد از قرآن‌ آمده‌ است‌؛ اوّل‌: در سورة‌ سجده‌:

«أَمَّا الَّذِینَ أمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـالِحَـاتِ فَلَهُمْ جَنَّـاتُ الْمَأْوَی‌ا نُزُلاَ بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ.» [7] ؛امّا آن‌ كسانیكه‌ ایمان‌ آورده‌اند و اعمال‌ صالحه‌ انجام‌ میدهند، پس‌ برای‌ آنان‌ بهشت‌های‌ مأوی به‌ عنوان‌ پذیرائی‌ و پاداش‌ كارهائی‌ كه‌ در دنیا بجای‌ می‌آورده‌اند مهیّا و آماده‌ می‌باشد.

و دوّم‌: در سورة‌ نجم‌:

«عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَی‌ا * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَی.» [8] ؛در نزد سدرة‌ المنتهی‌، كه‌ آخرین‌ درخت‌ است‌. و در نزد آن‌ سدرة‌ و درخت‌، بهشت‌ مأوی‌ است‌.

 جَنّة‌ الخُلد، بهشتی‌ غیر از این‌ بهشت‌ها نیست‌ كه‌ جزو این تقسیم بندی باشد،  و همانطور كه‌ اشاره‌ شد اضافة‌ جنّت‌ به‌ خُلد برای‌ تحقّق‌ معنای‌ جاودانی‌ بهشت‌ است‌.

ولیكن‌ جَنّة‌ النّعیم‌ بهشت‌ ولایت‌ است‌؛ و هر جا كه‌ در قرآن‌ نامی‌ از نعمت‌ برده‌ شده‌ است‌، مراد ولایت‌ است‌. [9]

طبیعت
بهشت‌ لقاء، و جنّت‌ ذات‌

حضرت‌ حقّ وعدة‌ دیدار داده‌ است‌، و متجاوز از بیست‌ جا در قرآن‌ كریم‌ لقاء و زیارت‌ خود را وعده‌ میدهد، پس‌ جَنَّت‌ لِقاء یكی‌ از بهشت‌هاست‌؛ آنهم‌ چه‌ بهشتی‌!

«وُجُوهٌ یَوْمَنءِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَی رَبِّهَا نَاظِرَةٌ.» [10] ؛ چهره‌هایی‌ در آن‌ روز، با طراوت‌ و خرّم‌اند؛ و بسوی‌ پروردگارشان‌ نظر می ‌كنند.

«فَمَن‌ كَانَ یَرْجُوا لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَـالِحًا وَ لاَ یُشْرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا.» [11] ؛ پس‌ هر كس‌ كه‌ امید دیدار پروردگارش‌ را داشته‌ باشد باید عمل‌ نیكو انجام‌ دهد و در پرستش‌ پروردگار خود هیچكس‌ را شریک قرار ندهد.

و میتوان‌ این‌ نام‌ جَنّت‌ لقآء را از نسبت‌ این‌ جنّت‌ به‌ خود خدا استفاده‌ نمود، آنجا كه‌ فرماید:

«یَـا´أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَنءِنَّةُ * ارْجِعِی‌´ إِلَی‌ا رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً* فَادْخُلِی‌ فِی‌ عِبَـادِی‌ * وَادْخُلِی‌ جَنَّتِی‌.»[12] ؛ای‌ نفسی‌ كه‌ به‌ مقام‌ سكینه‌ و اطمینان‌ و آرامش‌ رسیده‌ای‌! بسوی‌ پروردگارت‌ بازگشت‌ كن‌ در حالیكه‌ هم‌ تو از پروردگارت‌ راضی‌ و خشنود هستی‌ و هم‌ او از تو راضی‌ و خشنود است‌! پس‌ داخل‌ شو در میان‌ بندگان‌ من‌، و داخل‌ شو در بهشت‌ من‌!»

در اینجا ملاحظه‌ می‌شود كه‌ جَنَّتِی‌ فرموده‌ است‌، و این‌ بهشت‌ مخصوص چنین‌ بندگانی‌، نسبت‌ به‌ خود داده‌ است‌.و یا بعضی‌ از بهشت‌ها را به‌ عنوان‌ جَنّت‌ تعبیر نكرده‌، بلكه‌ به‌ عنوان‌ دار یعنی‌ خانه‌ ذكر كرده‌ است‌؛ مانند جَنّة‌ السّلام‌: لَهُمْ دَارُ السَّلَـامِ عِندَ رَبِّهِمْ. [13]

و در تفسیر آمده‌ است‌ كه‌ گفته‌ شده‌ است‌: سَلام‌، خودِ خداست‌؛ و خانة‌ او بهشت‌ اوست‌. [14]

و از جمله‌ مقامات‌ سالک بسوی‌ خدا، مقام‌ فَناء فی‌ الله‌ است‌ من‌ از همه جهات است، و بنابراین‌ حتماً جَنّةُ الذّات‌ یكی‌ از بهشت‌هائی‌ است‌ كه‌ حضرت‌ حقّ به‌ مؤمن‌ وعده‌ داده‌ است‌.

به‌ زیورها بیارایند وقتی‌ خوبرویان‌ را              تو سیمین‌تن‌ چنان‌ خوبی‌ كه‌ زیورها بیارائی‌

مقامات‌ و درجات‌ مختلف‌ بهشت‌

در «مناقب‌» ابن‌ شهرآشوب‌ از أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ كرده‌ است‌ كه‌:

 إنَّ لِلْجَنَّةِ إحْدَی‌ وَ سَبْعِینَ بَابًا، یَدْخُلُ مِنْ سَبْعِینَ مِنْهَا شِیعَتِی‌ وَ أَهْلُ بَیْتِی‌، وَ مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ سَآئِرُ النَّاسِ. [14]

«بهشت‌ هفتاد و یک در دارد، از هفتاد در آن‌ شیعیان‌ من‌ و اهل‌بیت‌ من‌ وارد می‌شوند، و از یک در آن‌ سائر افراد مردم‌.»

همچنانكه‌ در «كافی‌»  از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ كرده‌ است‌ كه‌:

 إنَّ لِلْجَنَّةِ بَابًا یُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ، لاَ یَدْخُلُهُ إلاَّ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ. وَ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی‌ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی‌ ا لاْ خِرَةِ. [15]

؛برای‌ بهشت‌ دری‌ است‌ كه‌ به‌ آن‌ مَعْروف‌ گویند، و در آن‌ در داخل‌ نمی‌شوند مگر اهل‌ معروف‌ و كارهای‌ خیر و پسندیده‌ و نیكوكاران‌. و اهل‌ معروف‌ در دنیا همان‌ اهل‌ معروف‌ در آخرت‌ هستند. و در «أمالی‌» صدوق‌ از حضرت‌ صادق‌، از جدّش‌ (علیهم‌ السّلام)‌ روایت‌ كرده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمودند:

 لِلْجَنَّةِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ، یَمْضُونَ إلَیْهِ فَإذَا هُوَ مَفْتُوحٌ، وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ سُیُوفَهُمْ، وَالْجَمْعُ فِی‌ الْمَوْقِفِ. الْمَلاَ´ئِكَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ.

پس‌ هر كس‌ كه‌ امید دیدار پروردگارش‌ را داشته‌ باشد باید عمل‌ نیكو انجام‌ دهد و در پرستش‌ پروردگار خود هیچ كس‌ را شریک قرار ندهد.

فَمَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ، أَلْبَسَهُ اللَهُ ذُلاًّ فِی‌ نَفْسِهِ، وَ فَقْرًا فِی‌ مَعِیشَتِهِ، وَ مَحْقًا فِی‌ دِینِهِ. إنَّ اللَهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی‌ أَعَزَّ أُمَّتِی‌ بِسَنَابِكِ خَیْلِهَا وَ مَرَاكِزِ رِمَاحِهَا. [16]؛ بهشت‌ دری‌ دارد كه‌ به‌ آن‌ درِ مجاهدان‌ گویند، كه‌ مردم‌ مجاهدِ در راه‌ خدا بسوی‌ آن‌ در روانه‌ می‌شوند و آن‌ در باز است‌، در حالیكه‌ مجاهدان‌ همگی‌ شمشیرهای‌ خود را به‌ نیام‌ بسته‌اند، و هنوز خلائق‌ در موقف‌ حساب‌ هستند. فرشتگان‌ به‌ آنها تهنیت‌ و خیر مَقدم‌ میگویند.

طبیعت

كسیكه‌ جهاد را ترک كند، خداوند در نفس‌ او لباس‌ ذلّت‌ را می‌پوشاند، و در معیشت‌ او فقر و فاقه‌ را می‌آورد، و در دین‌ او نابودی‌ و هلاكت‌ را پدید میكند. خداوند تبارک و تعالی‌ امّت‌ مرا به‌ سُم‌های‌ اسبانشان‌، و محلّ كوبیدن‌ و فرو كردن‌ نیزه‌هایشان‌ عزّت‌ بخشیده‌ است‌.

البتّه‌ بهشت‌ دارای‌ درجات‌ و مقاماتی‌ است‌ كه‌ بعضی‌ از بعضی‌ برتر و بالاتر است‌. و همینطور خود بهشت‌های‌ هشتگانه‌ متفاوت‌ هستند. درهای‌ ورود به‌ آنها نیز مختلف‌ است‌. فلذا میتوان‌ برای‌ بهشت‌ درجات‌ و ابواب‌ بسیاری‌ دانست‌.

حضرت‌ أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ می‌فرماید:

دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ. لاَ یَنْقَطِعُ نَعِیمُهَا، وَ لاَ یَظْعَنُ مُقِیمُهَا، وَ لاَ یَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَ یَبْأَسُ سَاكِنهَا. [17]

بهشت‌ دارای‌ درجات‌ مختلف‌ و متفاوتی‌ است‌ كه‌ برخی‌ بر برخی‌ فضیلت‌ دارد، و دارای‌ منزل‌های‌ متفاوتی‌ است‌. نعیمش‌ أبداً منقطع‌ نمی‌شود، و ساكن‌ در آن‌ هیچگاه‌ كوچ‌ نمی‌كند، و شخص‌ مخلّد در آن‌ پیر نمی‌شود و ساكن‌ در آن‌ نیازمند و محتاج‌ نمی‌گردد.

خوشا بحال شما از کدام دسته بودید؟

منبع : معاد شناسی علامه طهرانی

فرآوری: فاطمه محمدی - گروه دین واندیشه تبیان


پی نوشت:

1 ـ «علم‌ الیقین‌» فیض‌ كاشانی‌، ص‌ 224.

2 ـ آیات‌ 10 تا 12، از سوره‌ الواقعة‌.

3 ـ آیة‌ 38 و 39، المعارج‌ .

4 ـ ذیل‌ آیة‌ 12،: الصّفّ .

5 ـ آیة‌ 107 و 108الكهف‌ .

6 ـ آیة‌ 10 و 11، المؤمنون.‌

7 ـ آیة‌ 19، از سوره‌  السّجدة‌

8 ـ آیة‌ 14 و 15، از سورة‌  النّجم

9- ر. ک. معاد شناسی علامه طهرانی جلد  8مجلس 58‌ .

10 ـ آیة‌ 22 و 23، از سورة‌ 75: القیامة‌.

11 ـ قسمتی‌ از آیة‌ 110، از سورة‌ 18: الكهف‌ .

12 ـ آیات‌ 27 تا 30، از سورة‌ 89: الفجر .

13 ـ صدر آیة‌ 127، از سورة‌ 6: الانعام‌.

14 ـ «بحار الانوار» طبع‌ حروفی‌، ج‌ 8، ص‌ 139 .

15 ـ «كافی‌» ج‌ 4، ص‌ 30.

16 ـ «أمالی‌» صدوق‌، مجلس‌ 85، طبع‌ سنگی‌، ص‌ 344.

18 ـ «نهج‌ البلاغة‌» خطبة‌ 83 از طبع‌ عبده‌ مصر، ص‌ 149.