تبیان، دستیار زندگی
امسال که بنا به فرمایش حکیمانه رهبر معظم انقلاب، سال همت و کار مضاعف نام نهاده شده است شایسته است که با تامل و غور در قرآن و میراث روایی بر جای مانده از اهل بیت علیهم السلام، شناختی جامع و متمایز از ابعاد گوناگون این مقوله به دست آورده تا ان شاء الله زمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همت مضاف در کلام خدا و معصوم

همت مضاعف و کار مضاعف

اشاره:

امسال که بنا به فرمایش حکیمانه رهبر معظم انقلاب، سال "همت و کار مضاعف" نام نهاده شده است شایسته است که با تامل و غور در قرآن و میراث روایی بر جای مانده از اهل بیت علیهم السلام، شناختی جامع و متمایز از ابعاد گوناگون این مقوله به دست آورده تا ان شاء الله زمینه برای تحقق بخشیدن به این مهم فراهم آید.

در اخبار و احادیثی كه از معصومین سلام‌ الله علیهم اجمعین رسیده ، از همت عالی مدح و ستایش زیادی شده و فرموده‌اند : همچنان كه مرغ با بال و پر خویش پرواز می‌كند ، انسان هم با صفت حمیده بلند همتی می‌تواند به مقاصد عالیه خود دست یابد.

در حدیثی كه زینت بخش این بحث شد، امام صادق علیه السلام می‌فرماید :

ارزش هر كس به مقدار نظر بلند و علوّ همت اوست شخصی از حضرت پیغمبر اكرم(ص) سؤال كرد یا رسول الله دو كبوتری كه در هوا در حال پرواز هستند ، كدامیك از آنها نزد شما محبوب تر است؟

فرمودند آنكه بالاتر رفته و خود را به اوج زیادتر رسانده است.

سعدالدین تفتازانی از علماء و پایه گذاران فن بلاغت است، از پسرش پرسید میل داری به چه مقامی برسی؟گفت به مقام علمی شما، پدر گفت همتت كوتاه است، من تصمیم گرفتم به مقام علمی امام صادق علیه السلام برسم ، با تلاش و كوشش به اینجا رسیده‌ام ، تو به كجا خواهی رسید

در قرآن هم كه كلام خداست به اسبان تندرویی كه از كثرت سرعت از زیر سم آنها موقعی كه به سنگ برخورد می‌كنند برق جستن می‌كند قسم یاد فرموده :

والعادیات ضجاً فالموریات قدحاً یعنی قسم به اسبان تندرویی كه در اثر سرعت و شتاب صدای نفس و شكم های آنها از دور شنیده می‌شود، و هرگاه سم اسبان به سنگی برسد در اثر سرعت از زیر سم آنها برق می‌جهد، و در آیه دیگر می‌فرماید:

فالسابقات سبقاً یعنی به آن اسبانی كه در میدان مسابقه جلو می‌روند ، وقتی كه حیوانی تندرو و چالاك اینقدر مورد علاقه حضرت احدییت است كه باو قسم می‌خورد، پس مؤمن متقی كه گل سر سبد عالم وجود است هرگاه دارای جانی گرم و همتی عالی گردید به چه سرحدی از سعادت قدم خواهد گذاشت و نیز علی علیه‌السلام می‌فرماید :

برای حیات شما قیمتی نمی‌شود فرض كرد، پس او را ارزان از دست ندهید جز با قیمت بهشت .

ابوریجان بیرونی در پی‌گیری علم شهرت خاصی دارد، می‌گویند در لحظات آخر عمرش یكی از فقها به عیادتش آمد با اینكه رشته تخصصی او فلسفه و ریاضیات و جامعه شناسی بوده و منجم خوبی هم بود، از فقیه مسئله‌ای در باره ارث پرسید.

فقیه گفت الآن چه وقت این مسئله است، گفت این را هم بدانم و بمیرم بهتر است؟

یا ندانم و بمیرم ؟ 1

قال علی علیه‌السلام :

الفخر بالهمم العالیه لا بالرممم البالیه یعنی سربلندی و افتخار به همت و فكر بلند است نه به استخوان پوسیده گذشتگان .

سعدالدین تفتازانی از علماء و پایه گذاران فن بلاغت است، از پسرش پرسید میل داری به چه مقامی برسی؟

گفت به مقام علمی شما، پدر گفت همتت كوتاه است، من تصمیم گرفتم به مقام علمی امام صادق علیه السلام برسم ، با تلاش و كوشش به اینجا رسیده‌ام ، تو به كجا خواهی رسید.2

خاطره‌ای از مؤلف :

موقعی كه وزارت فرهنگ و آموزش عالی می‌رفتم با اینكه شغلم آموزش معارف اسلامی بود كه هر روز در یكی از ساختمانهای آن وزارتخانه به پرسنل آموزش معارف اسلامی می‌دادم، ولی همه روزه نماز را در ساختمان مركزی به جماعت می‌خواندم طرز سلوك و رفتارم با اشخاص بقدری حسنه بود كه از شخص وزیر گرفته تا طبقات پایین همه نسبت به من محبت داشتند، زیرا مردم دار بودم.

روزی اطلاع حاصل شد كه مادر یكی از كارمندان فوت كرده است به رفقا گفتم بیائید دسته جمعی به منزلش برویم و اظهار همدردی نمائیم، اتوبوسی از پاركنیگ خواستم دسته جمعی به منزل او كه در جنوب شهر بود رفتیم، من كه در ردیف جلو سوار شده بودم زودتر پیاده شدم، دیدم این بنده خدا در خانه محقر و كوچكی زندگی می‌كند كه ظرفیت سرپا ایستادن ما را هم ندارد، به آن دوستمان گفتم اعلامیه مجلس ترحیم ‌تان را بدهید ، تا روز معین در مجلس ختم‌تان شركت كنیم، اعلامیه را گرفتیم و برگشتیم و روز معین در مسجد و مجلس ختم شركت كردیم، و بعد از شب هفت چند نفر فرستادیم او را سركار آوردند.

ایشان به اطاق من آمد و گفت شما مرا در محل خیلی سرافراز كردید، من در محل آدم گمنامی بودم، آمدن شما با آن تشریفات باعث سربلندی من شد، گفتم روز اول كه آمدیم من در حقت دعا كردم، از خدا خواستم كه خانه بزرگتری به شما بدهد.

لبخندی زد و گفت آقا خودم مقصرم، چند سال پیش برای اولین بار مشهد رفتم، عرض كردم آقا امام رضا من از مستأجری در تهران خسته شده‌ام، از خدا بخواه به من خانه‌ای كرامت كند ولو اینكه جای یكدست رختخواب داشته باشد، گفتم بنده خدا چرا همتت كوتاه بوده، حالا كه شخصیتی مانند حضرت امام رضا علیه‌السلام را در خانه خدا واسطه كرده‌ای چرا خانه بزرگتری نخواسته‌ای؟

من خودم همیشه نظر و همت بلندی داشته و دارم همیشه عرض كرده‌ام خدا، میخواهم خوب بخورم، خوب بپوشم، ماشین خوب داشته باشم، خانه خوب داشته باشم، بچه خوب داشته باشم، همسر خوب داشته باشم، همینطور هم عطا فرموده، من خدا را بد عادت نكرده‌ام ، معتقدم هر طوری بخواهی همانطور می‌دهد، خوب دقت كنید، وقتی كه خدا را قادر مطلق می‌دانم و خدا را بخیل و تنگ نظر نمی‌دانم، من چرا همتم كوتاه باشد؟

بعضی‌ها میگویند خدا نان زیر برفی بدهد، بهار كه شد دستم كار می‌كند و دهانم می‌خورد، همانطور هم به او می‌دهد.

توصیه می‌كنم كه همیشه همتی بلند داشته باشید، خداوند هم بلندنظرها را دوست دارد.

بعضی‌ها می‌گویند خدا آخرتمان را خوب كند، دنیا می‌گذرد ، من اینطور نمی‌گویم، من می‌گویم خدا هم این دنیایم را خوب كن و هم آن دنیایم را، ربنا آتنا فی‌الدنیا حسنه و فی‌الآخره حسنه خدا كه صفت بد ندارد (بخیل و تنگ نظر نیست) بلكه كرمش حد و حصر ندارد و با ظرف بزرگ درخانه‌اش به گدائی می‌روم.

همت بلند دار كه مردان روزگار     از همت بلند به جایی رسیده‌اند

مردی بلند همت :

سپاهیان اسكندر ، شهری را فتح كردند و پرچم حكومت اسكندر را بر فراز خانه‌های آنها برافراشتند پس از مدتی اسكندر وارد آن شهر شد و پرسید :

آیا از شاهزادگان قبلی كسی در این شهر باقی مانده ؟

جواب دادند تنها یك مرد باقی مانده و او نیز همواره در قبرستان بسر می‌برد، و كنار قبرها را محل سكونت خود قرار داده است.

در اخبار و احادیثی كه از معصومین سلام‌ الله علیهم اجمعین رسیده ، از همت عالی مدح و ستایش زیادی شده و فرموده‌اند : همچنان كه مرغ با بال و پر خویش پرواز می‌كند ، انسان هم با صفت حمیده بلند همتی می‌تواند به مقاصد عالیه خود دست یابد.

اسكندر دستور احضارش را داد ، او را مخاطب قرار داد و گفت چرا كنار قبرها را محل سكونت خود قراردادی؟

شاهزاده گفت دوست داشتم بین استخوانهای شاهان و نوكرانشان را در گورستان مشخص كنم و از همدیگر متمایز سازم، ولی به این كار موفق نشدم، زیرا دیدم استخوانهای همه (شاه و گدا) یكسانند.

اسكندر گفت اگر از من متابعت و پیروی كنی و همتی بلند داشته باشی ، تو را به پادشاهی همین جا منصوب می‌كنم تا شكوه و عظمت گذشته تان را بازیابی ، شاهزاده گفت همت من بلندتر از اینها است كه گفتی ، من بدنبال زندگی‌ای هستم كه مرگ نداشته باشد، بدنبال جوانی‌ای هستم كه پیری نداشته باشد، بدنبال ثروتی هستم كه فقر و نداری از پی او نباشد، من بدنبال شادمانی‌ای هستم كه اندوه از پی‌آن نباشد .

اسكندر گفت چنین اموری كه همت تو خواهان آنست در نزد من پیدا نمی‌شود، شاهزاده گفت پس مرا به حال خود بگذار تا بروم سراغ كسی كه (خدائی) كه این امور (زندگی جاوید) در نزد اوست.

نوشته : سید غلامرضا موسوی بروجردی

فرآوری: شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان

___________________________

1- صفحه 415 اسلام و مقتضیات زمان استاد مطهری .

2- صفحه 65 رمز پیروزی مردان بزرگ نوشته استاد جعفر سبحانی چاپ هشتم.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.