اول فرار از زندان و حالا گروگان
پس از موفقیت دوبله سریال «فرار از زندان» سریال «گروگان» با دوبله فارسی وارد بازار رسمی شد.
سال گذشته با دوبله شدن سریال جذاب فرار از زندان (Prison Break) سنگ بنای خوبی در رسانههای ویدئویی كشور گذاشته شد تا بتوانند سریالهای غیروطنی كه قابلیت پخش شدن در ایران دارند را با كمترین دخل و تصرف دوبله و روانه بازار كنند. رسانه دنیای هنر هم با چنین نیتی به تازگی دست به دوبله یك سریال 13 قسمتی زده كه در سال 2006 از شبكه NBC به صورت هفتگی پخش میشد. گروگان (Kidnapped) نام این سریال درام – جنایی آمریكایی است كه چند وقتی است در گوشه و كنار شهر، سیدیهای آن بهوفور یافت میشود، سریالی كه روی كاورش نام یكی از پربینندهترین سریالهای خارجی را یدك میكشد.
تلویزیون سونی (تولید كننده اصلی سریال) زمانی دست به ساخت سریال زد كه هنوز تب سریالهای كپی شده از روی سریال لاست ادامه داشت اما این تلویزیون با روی كار آوردن جیسون اسمیلوویچ تصمیم گرفت راهوروشی تازه در پی بگیرد كه سریال آنها را با لاست یكی ندانند، هرچند بعدها گروگان را تا حدودی شبیه سریال دیگری كه آن روزها بحثش داغ بود دانستند؛ سریال 24. اسمیلوویچ تا قبل از اینكه وارد ماجرای ساخت سریال شود به عنوان یكی از تهیهكنندگان فرعی سریال كارن سیسكو شناخته شد.
اما دلیل اصلی آوردن او نوشتن فیلمنامه فیلم شماره شانس اسلیون به كارگردانی پل مكگیگان است كه در همان سال 2006 اكران شده بود. ماجرای فیلم مكگیگان درباره ربودن جوانی بهنام اسلیون است، اما نویسنده با رو كردن چند ترفند كه موجب سردرگمی تماشاگرش میشود نشان میدهد از همان اول میخواسته اصل غافلگیری را به خوبی ایجاد كند. حالا چنین نویسندهای به عنوان رهبر و مغز متفكر گروه سازنده سریال انتخاب شده تا با دستانی باز بتواند آنچه دلش میخواهد به تصویر بكشد.
نویسندگان سریال به سرپرستی اسمیلوویچ سعی كردهاند با بهوجود آوردن گرههای داستانی مختلف - مثل فلشبكهای داستانی شخصیتهای اصلی سریال یا آوردن بازیگران مهمان برای ایجاد فضایی جدید - این ریتم را به یك تعادل نسبی برسانند
بدون شك با شروع سریال و رو نمایی از داستان آن خود به خود متوجه میشویم اسمیلوویچ هنوز ذهنش درگیر فیلم شماره شانس اسلیون است. دزدیده شدن بچهای به نام لئوپاد كین 15 ساله (فرزند خانواده میلیونر كینها) توسط چند فرد ناشناس كه شمایل آنها نشان میداد ربایندگان كاملا با هدف و نقشه قبلی دست به چنین كاری زدهاند به خوبی خبر از این موضوع دارد كه نویسنده میخواهد با تكیه بر تجربه قبلی خود كار جدیدش را شروع كند.
با گذر از اتفاقات اول سریال كم كم غالب اصلی سریال گروگان خودنمایی میكند. از این به بعد بدنه اصلی سریال به سه قسمت اصلی تقسیم میشود؛ لئوپاد و ربایندگان آن بخشی از محتوای همیشگی سریال را برعهده دارند. به طور مشخص این بخش اغلب به نقشههای لئوپاد برای فرار كردن از دست دزدان یا ارتباط دزدان با خانواده او برای گرفتن پول ختم میشود.
اما طرف دیگری كه درگیر ماجرای ربوده شدن است گروههای امنیتی مختلف از جمله سازمان افبیآی است. گروه سه نفرهای از ماموران این سازمان مسئولیت بیشتری در این زمینه دارند كه بهطور مسلم همان نقشهای اصلی سریال محسوب میشوند. لوسین نپ مامور اجرایی سابق افبیآی است كه به صورت توافقی وارد این ماجرا شده، لاتمیر كینگ مامور رسمی سازمان و رهبر این عملیات شناخته میشود و ترنر هم به عنوان دستیار و رابطه كینگ و نپ ایفای نقش میكند. قسمت سوم ماجرا مربوط به خانواده كین است. با ربوده شدن لئوپاد، پدر خانواده كوراد كین (با بازی تیموتی هاتن) میخواهد به هر دری بزند تا هرچه سریعتر فرزندش را دوباره در كانون خانوادهاش ببیند. او حتی برای این كار با یكی از گنگسترهای شهر كه سابقا دوستش بوده نیز درگیری ایجاد میكند و ماجرا را پیچیدهتر از گذشته میكند. مادر خانوداه از طرفی خود را به انجمنی میرساند كه دیگر خانوادههای همدرد خودش آنجا جمع میشوند تا كمی تسلی پیدا كنند.
از طرفی این خانواده كانون اصلی اتفاقات نیز محسوب میشوند زیرا هم با ربایندگان در تماس هستند و هم با نیروهای امنیتی كه میخواهند بنا بر وظیفهای كه دارند این پرونده را ختم به خیر كنند.
بهترین روش برای سرپا نگه داشتن چنین سریالی كه بخشهای متعدد و مختلف داستانی دارد این است كه هر خط داستانی را بنا به آنچه كه نیاز دارد به بهترین شیوه ممكن جذاب و خوش خط و خال نشان بدهند. یكی از بزرگترین مشكلات سریال گروگان این است كه نتوانسته تمام و كمال این وظیفه خود را به سرانجام برساند.
ریتم متغیر ضرباهنگ سریال كه به شكلی نابرابر (در بخشهای سهگانه تعریف شده) پخش شده، یكی از دلایلی است كه باعث شده سریال از آن تب و تابی كه باید داشته باشد بیفتد. برای مثال در بعضی از قسمتهای سریال هر سه قسمت با ضرباهنگی تند و اتفاقاتی كه اطلاعات بیشمار دارند سراغ بیننده میروند و او را شوكزده میكنند. در حالی كه در قسمتی دیگر هر سه قسمت با ریتم كندی كه دارند میتوانند تماشاگر را از دیدن ادامه آن بیزار كنند.
با این حال نویسندگان سریال به سرپرستی اسمیلوویچ سعی كردهاند با بهوجود آوردن گرههای داستانی مختلف - مثل فلشبكهای داستانی شخصیتهای اصلی سریال یا آوردن بازیگران مهمان برای ایجاد فضایی جدید - این ریتم را به یك تعادل نسبی برسانند.
موفق یا ناموفق شدن این ایدهها به كنار، زیرا یكی از دلایلی كه آنها به سراغ این ایدهها میرفتند این بود كه ماجرای اصلی هر چند وقت یكبار به بن بستی میرسید و آنها برای رهایی از این بن بست مجبور بودند و به هر نحوی كه شده گرههایی (هر چند منطقی یا غیر منطقی) را به طرح اصلی داستان اضافه كنند.
از طرفی دیگر سریال با مشكلی به نام تكراری بودن شخصیتها و كم بدون تعداد آنها درگیر است. نپ مثل اغلب قهرمانهای سریالها فردی شجاع اما زخم خورده است، كوراد كین فردی خود ساخته است كه میخواهد تمام مشكلات بهوجود آمده را بهدست خود حلوفصل كند اما گذشتهاش را نمیتواند فراموش كند، كینگ بهعلت كهولت سن آخرین روزهای مامور افبیآی بودن را تجربه میكند و دیگر شخصیتهای اصلی به همین ترتیب بالاوبلندهایی دارند كه شاید اگر كمی پیچیدهتر و پرلایهتر بودند میتوانستند به تنهایی جذابیتی به سریال گروگان بیفزایند.
وجود چند مشكل دیگر مثل كم تماشاگر بودن سریال - با اینكه شبكه انبیسی تمام سعیاش را كرد تا در بهترین موقع آن را به نمایش بگذارد – یا وجود رقبایی سرسخت مثل سریال لاست یا 24 دست به دست هم دادند تا فقط یك فصل 13 قسمتی از این سریال ضبط و آماده پخش شود.
این تصمیم از سونی در حالی گرفته شد كه حداقل دو فصل 22 قسمتی معمول برای این سریال درنظر گرفته شده بود اما بهوجود آمدن مشكلات ذكر شده باعث شدند مسئولان امر قید ساخت قسمتهای بیشتر سریال را بزنندو به همان 13 قسمت بسنده كنند. نیلسن ریتینگ كه وظیفه ارزشگذاری روی سریالها را دارد برای تكفصل این سریال امتیاز متوسط 6 از 10 و7.5 میلیون ببیننده برای آن را در نظر گرفته.
منبع: بهزاد یوسفی - تهران امروز تنظیم از گروه هنر تبیان