تبیان، دستیار زندگی
به‏طور قطع روشن‏ترین نمونه‏ها و مصادیق آیات متشابه را در قرآن، باید در میان آیات مربوط به صفات و افعال خداوند جست. این مجموعه از آیات در كنار آیات دیگرى كه به هدایت و ضلالت انسان ناظرند و یا مسائلى نظیر وحى و موجودات غیبى را بیان مى‏كنند، امر را براى عده‏
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محکم و متشابه در قرآن

قسمت چهارم:  نمونه‏هایى از آیه‌های متشابه قرآن‏

قرآن کریم

فهرست مجموعه

آنچه گذشت: فلسفه‌ی وجود آیات متشابه

به‏طور قطع روشن‏ترین نمونه‏ها و مصادیق آیات متشابه را در قرآن، باید در میان آیات مربوط به صفات و افعال خداوند جست. این مجموعه از آیات در كنار آیات دیگرى كه به هدایت و ضلالت انسان ناظرند و یا مسائلى نظیر وحى و موجودات غیبى را بیان مى‏كنند، امر را براى عده‏اى مشتبه ساخته است.

شاید بتوان گفت كه از همان قرن نخست تا به امروز در برخورد با این‏گونه از آیات، برداشتهاى متفاوتى پدیدار گشته كه بعضاً انحرافى بوده و به پیدایش فرقه‏هاى گوناگون انجامیده است. در یك بررسى كوتاه و صرفاً براى آشنایى با علل پدیدارى این فرقه‏ها، كه مستندات هر یك، شمارى از آیات قرآن كریم بوده است، این آیات را مرور مى‏نماییم و همین‏جا یادآور مى‏شویم كه مذاهب انحرافى به وجود آمده در برداشت از آیات قرآن دو مسأله را از یاد برده بودند: یكى آن‏كه در برخورد با آیات (به عنوان مثال آیات مربوط به هدایت) ضرورى است كه آیات دیگر در همان زمینه را نیز مورد توجه قرار داده و از مجموع آیات به نتیجه رسید.

دیگر آن كه علاوه بر بررسى همه‏جانبه آیات قرآن در یك زمینه خاص، باید این‏گونه آیات را با محكمات قرآن سنجیده و با آیات مادر منطبق نمود.

احتمال دیگرى كه در مورد برخى از هواداران مذاهب انحرافى، نظیر مجسّمه یا جبریّه و امثال آنان مى‏رود، این است كه گرایش ابتدایى به تجسیم یا جبر در آنان وجود داشته و در هنگام برخورد با قرآن طبعاً آنان متوجه آیاتى گردیده‏اند كه به ظاهر دلالت بر جسمانیت خداوند، یا جبر مى‏كرده است، و چون با چنین پیش‏فرضى به قرآن روى آورده‏اند، در مقام توجیه آیات دسته مقابل برآمده و در نتیجه به انحراف كشیده شده‏اند.

مرورى بر آیات متشابه

الف) اوصاف الهى

از آیات زیر به غلط برداشت «جا و مكان» براى خداوند شده است:

1. ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ 1 سپس آهنگ آفرینش آسمان كرد و آن بخارى بود.

2. ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ 2 آن‏گاه بر عرش استیلا یافت.

3. الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى 3 خداى رحمان كه بر عرش استیلا یافته است.

آیاتى كه از «دست خدا» سخن گفته‏اند:

4. و قالت الیهودُ یداللَّه مغلولةٌ غُلَّتْ أَیْدیهم وَلُعِنوا بما قالوا بَلْ یداهُ مبسوطتان؛4

و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» دست‏هاى خودشان بسته‏ باد و به سزاى آن‏چه گفتند، از رحمت خدا دور شدند. بلكه هر دو دست او گشاده است.

5. یدُاللَّه فوقَ أیدیهم؛5 دست خدا بالاى دستهاى آنان است.

6. وَأَنَّ الفَضْلَ بید اللَّه یُؤتیه من یَشاء 6؛ و فضل در دست خداست؛ به هركس بخواهد آن را عطا مى‏كند.

آیه دیگر، آیه رؤیت است:

7. وجوهٌ یومئذٍ ناضرةٌ إلى ربّها ناظرة؛7 در آن روز صورت‏هایى شاد و مسرور است و به پروردگارش مى‏نگرد!

آیات مربوط به اثبات «عین»!

8. واصبر لحكم ربّك فانّك بِأَعْیُنِنا؛8 و در برابر دستور پروردگارت شكیبایى پیشه‏كن كه تو خود در حمایت مایى.

9. اصْنَعِ الفُلكَ بِأَعْیُنِنا وَوَحْیِنا؛9 زیر نظر ما و به وحى ما كشتى را بساز.

چشم‏ها او را درنمى‏یابند و اوست كه دیدگان را درمى‏یابد و او لطیف آگاه است. و نیز قرآنى كه در مورد خداوند مى‏گوید: لیس كَمِثْلِهِ شى‏ءٌ وَهُوَ السَّمیع الْبَصیر

آیات مربوط به اثبات «وجه»!

10. وَللّه المشرقُ والمغربُ فأَینما تُوَلَّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه؛10 و مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو كنید، آن‏جا روى به خداست.

11. كُلُّ مَنْ علیها فانٍ ویبقى‏ وَجهُ ربّك؛11 هر چه بر زمین است فانى‏شونده است. و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.

آیه راجع به «آمدن خداوند»!

12. و جاء ربّك والملك صَفّاً صَفّاً؛12 و (فرمان) پروردگارت و فرشته‏ها صف درصف آیند.

اندكى تأمل در آیات گذشته و توجه به آیات دیگر كه آیات محكمات هستند، هرگونه ابهام را از آیات برطرف مى‏سازد و توهّم جسمانیّت را كه خداوند از آن منزّه است، از ذهن دور مى‏نماید.

خداوندى كه مى‏فرماید: لاتُدرِكُهُ الأَبْصار وهو یُدْرِك الأبصار وهو اللّطیف الخبیر؛13 چشم‏ها او را درنمى‏یابند و اوست كه دیدگان را درمى‏یابد و او لطیف آگاه است. و نیز قرآنى كه در مورد خداوند مى‏گوید: لیس كَمِثْلِهِ شى‏ءٌ وَهُوَ السَّمیع الْبَصیر؛14

چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا، زمینه هرگونه تشبیه خداوند به انسان و موجودات مادى را از بین برده است.

منظور از «عرش و كرسى» نیز، كه در قرآن ذكر گردیده‏اند، تدبیر و اداره امور هستى است. در روایات نیز به دو صورت ذكر گردیده است: علم و همه موجودات غیر از خداوند. و شاید منظور، تدبیر فراگیر الهى، كه منبعث از علم و قدرت اوست، باشد.15

ب) افعال الهى

قرآن کریم

آیاتى كه به ظاهر دلالت بر جبر و اختیار مى‏نمایند و هدایت و ضلالت انسان‏ها را به خدا نسبت داده و مشیّت الهى را منشأ ایمان و كفر و سعادت و شقاوت به حساب مى‏آورند:

1. فإنّ اللَّه یُضِلُّ مَنْ یشاء ویَهْدى‏ مَنْ یَشاء.16

2. یُضِلُّ به كثیراً ویَهْدى به كثیراً.17

3. فَیُضِلُّ اللَّهُ من یَشاءُ ویَهْدى‏ مَنْ یَشاء.18

4. ما كانوا لِیُؤمنوا إِلاَّ أَنْ یَشاء اللَّه.19

5. ولو شاء اللَّهُ ما أَشْركوا.20

6. فریقاً هَدى‏ وفریقاً حَقَّ علیهم الضَّلالَة.21

7. مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهتَدى‏ وَمَنْ یُضْلِل فأُولئك هم الخاسرون.22

8. یَهْدى‏ مَنْ یشاء إِلى‏ صراطٍ مستقیم.23

9. وَما تَشاوُونَ إِلّا أَنْ یشاء اللَّه.24

و در مورد نفى فعل و عمل از انسان:

10. فَلَمْ تَقْتُلوهُم ولكنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم وَما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ ولكنّ اللَّه رَمى‏؛25 و شما آنان را نكشتید بلكه خدا آنان را كشت و چون (ریگ‏) به سوى آنان افكندى، تو نیفكندى، بلكه خدا افكند.

براى روشن‏شدن معناى این آیات كه برخى با استناد به آنها قائل به جبر گردیده‏اند، توجه به آیات ذیل ضرورى است:

1. كلاّ إِنّها تذكرةٌ فَمَنْ شاء ذكَرَه.26

2. إِنّ هذه تذكرةٌ فمن شاء اتَّخذ إِلى رَبِّه سبیلا.27

3. وَقُلِ الحقّ من رَبّكم فمن شاء فَلْیُؤْمِن ومَنْ شاء فلیَكْفُر.28

4. إِنّا هدیناه السّبیل إِمّا شاكراً وإِما كَفُوراً.29

5. فَمن اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ ومَنْ ضَلَّ فإِنّما یَضِلُّ علیها.30

6. لا إِكراهَ فى الدّین.31

7. لِیَهْلك مَنْ هلك عَنْ بَیّنةٍ ویَحْیى‏ مَنْ حَىَّ عن بیّنةٍ.32

در كنار آیات فوق، آیاتى وجود دارد كه جزا و پاداش الهى را منوط بر اعمال اختیارى خود انسان مى‏كنند:

8. وَأَنْ لیس لِلانسانِ إِلّا ما سَعى وأَنَّ سعیَه سَوْفَ یرى.33

9. الیوم تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بما كَسَبَتْ لاظُلْمَ الیوم.34

10. كُلُّ نفسٍ بما كَسَبَتْ رَهینَة.35

11. لها ما كَسَبَتْ وعلیها ما اكْتسَبَتْ.36

12. إِنّا لانُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً.37

13. الّذى خَلَقَ المَوْتَ والحیوةَ لَیبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً.38

14. مَنْ جاء بالحسنةِ فله عَشرُ أَمثالها.39

منظور از «عرش و كرسى» نیز، كه در قرآن ذكـر گردیده‏اند، تدبیر و اداره امور هستى است. در روایـات نیز به دو صورت ذكـر گردیـده است: علـم و همـه موجـودات غیـر از خداوند. و شاید منظور، تدبیر فراگیر الهى، كه منبعث از علم و قدرت اوست، باشد

اینها نمونه‏هایى از آیاتى است كه هدایت و ضلالت انسان‏ها را مربوط به خود آنها دانسته و زندگى و مرگ را صحنه و میدان آزمایش آنها معرفى نموده است؛ تا هركه بخواهد ایمان آورد و هركه نخواهد به اختیار خویش كافر شود.

در آیات دسته اول كه به ظاهر انسان‏ها نقشى در هدایت و ضلالت خود ندارند و این خداوند است كه به مشیت خود آنها را هدایت و یا گمراه مى‏گرداند، منظور توفیق و عنایت الهى است براى كسانى كه مستعدّ دریافت فیض و رحمت خداوندند، و نیز خذلان و حرمان براى آنان‏كه از یاد خدا اعراض نموده‏اند.

البته برخى، از آیات دسته دوم استفاده «تفویض» و اختیار مطلق نموده‏اند كه به آنان «مفوّضه» گفته مى‏شود. این گروه نیز به خطا رفته‏اند؛ زیرا در جمع‏بندى میان آیات دسته اول و آیات دسته دوم و با توجه به روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام، اندیشه دینى و قرآنى نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق را بیان مى‏كند؛ بلكه حقیقت همان أَمرٌ بین الأَمرین است.40

گزیده مطالب

1. روشن‏ترین مصادیق آیات متشابه را در آیات مربوط به اوصاف و افعال الهى باید جست‏وجو نمود.

2. عدم بررسى همه جانبه آیات از یك سو و عدم ارجاع آیات متشابهات به آیات محكمات، كه تبیین‏كننده متشابهند، مهم‏ترین دلیل گرفتار شدن به متشابهات و پدیدآمدن فرقه‏هاى انحراف در دین بوده است.

3. احتمال دیگر در زمینه علت برداشت انحرافى از آیات وجود پیش‏فرض‏هایى بوده است كه با آن به سراغ آیات قرآن رفته‏اند و در نتیجه هر گروه به سمت آیاتى متوجه گردیده‏اند كه گرایش و زمینه قبلى به آن داشته‏اند.

4. در اوصاف الهى، ظاهر برخى از آیات كه در آنها اثبات عرش و كرسى، ید، وجه، رؤیت و آمدن براى خداوند است ایجاد تشابه نموده است؛ در حالى كه با اندك توجهى، بطلان توهّم جسمانیت خداوند روشن مى‏شود.

5. در زمینه افعال الهى و اعمال انسان‏ها، ظواهر برخى از آیات كه همه چیز را به مشیّت الهى مربوط مى‏داند، و این كه اوست كه هدایت مى‏كند و یا گمراه مى‏نماید و...، باعث انحراف و اشتباه بعضى گردیده كه به جبر قائل گشته‏اند. آیات فراوان دیگرى نیز وجود دارد كه به روشنى انسان را موجودى مختار دانسته و سعادت و شقاوت را به خود او نسبت مى‏دهد و در یك جمع‏بندى و با توجه به روایات دینى، مسأله امر بین الامرین مورد توجه قرار مى‏گیرد.

در شماره‌ی آتی موضوع تأویل را به بررسی خواهیم نشست. ان شاء الله

گروه دین و اندیشه - حسین عسگری


1. فصلت (41) آیه 11.

2. فرقان (25) آیه 59؛ سجده (32) آیه 4.

3. طه (20) آیه 5.

4. مائده (5) آیه 64.

5. فتح (48) آیه 10.

6. حدید (57) آیه 29؛ آیه 45 سوره «ص» معناى «ید» در این آیات را روشن مى‏كند: «واذكر عبادنا ابراهیمَ واسحاقَ ویعقُوبَ اوُلىِ الأیدى والأبصار» كه «اَیدى» به معناى نیرو و قدرت است.

7. قیامت (75) آیه 23.

8. طور (52) آیه 48.

9. مؤمنون (23) آیه 27.

10. بقره (2) آیه 115.

11. رحمن (55) آیه 27.

12. فجر (89) آیه 22.

13.انعام (6) آیه 103 .

14. شورى (42) آیه 11.

15. ر.ك: التمهید، ج‏3، ص‏122 - 126.

16. فاطر (35) آیه 8.

17. بقره (2) آیه 26.

18. ابراهیم (14) آیه 4.

19. انعام (6) آیه 111.

20. همان، آیه 107.

21. اعراف (7) آیه 30.

22. همان، آیه 178.

23. بقره (2) آیه 142.

24. انسان (76) آیه 30.

25. انفال (8) آیه 17.

26. عبس (80) آیه 12؛ مدّثر (74) آیه 55.

27. مزّمل (73) آیه 19.

28. كهف (18) آیه 29.

29. انسان (76) آیه 3.

30. زمر (39) آیه 41.

31. بقره (2) آیه 256 .

32. انفال (8) آیه 42.

33. نجم (53) آیه 40.

34. غافر (40) آیه 17.

35. مدثر (74) آیه 38.

36. بقره (2) آیه 286.

37. كهف (18) آیه 30.

38. ملك (67) آیه 2.

39. انعام (6) آیه 160.

40. توضیح بیشتر در این زمینه را باید در كتب اصول عقاید در بحث «جبر و اختیار» جست‏وجو نمود.