تبیان، دستیار زندگی
اگر بخواهیم براى ذات پاک «خدا» تشبیه و تمثیلى از موجودات حسى این جهان انتخاب کنیم ـ گر چه مقام با عظمت [و جلال و جمال] او از هر شبیه و نظیر برتر است ـ آیا جز از واژه «نور» مى توان استفاده کرد؟ همان خدایى که پدید آورنده تمام جهان هستى است، روشنى بخش عالم آ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نور در نور

کتابخوانی بعد از انفجار نور

مفسرین آیات الهى با الهام گرفتن از احادیث و روایات معصومین(علیهم السلام) در تفسیر کلمه «نور» در آیات مختلف قرآن کریم، بهترین تعاریف و تفسیر را گزینش کرده اند. قبل از آن که به تفاسیر اشاره کنیم در فراز چهل و هفتم از دعاى «جوشن کبیر» که مجموعه اى از صفات خداوند است می خوانیم:

«یا نورالنور، یا منورالنور، یا خالق النور، یا مدبرالنور، یا مقدارالنور، یا نور کل نور، یا نوراً قبل کل نور، یا نوراً بعد کل نور، یا نوراً فوق کل نور، یا نوراً لیس کمثله نور ...)؛ اى نور نورها، و اى روشنى بخش روشنایى ها، اى آفریننده نور، اى تدبیر کننده نور، اى تقدیرکننده نور، اى نورى که از هر نورى، و اى نورى که همانند تو نورى نیست.

با این تعریف مجمل و بسیار گسترده، همه انوار هستى از نور واحدى سرچشمه و مایه میگیرند و آن نور ذات پاک خداوند است، و به طور کلى میتوان گفت که خمیر مایه همه ى انوار خداوند است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«اللّهُ نُورُ السَّمـواتِ وَالأَرْضِ»1 ؛ خداوند نور آسمانها و زمین است.

آرى! خدا نور آسمان ها و زمین است، روشنى و روشنی بخش همه آنها است. زیرا گروهى از مفسران کلمه «نور» را در آیه فوق به معناى متفاوتى تفسیر نموده اند، از جمله: نور به معناى «هدایت کننده»، «روشن کننده» و بعضى به معناى «زینت بخشى» تفسیر کرده اند.

اى نور نورها، و اى روشنى بخش روشنایى ها، اى آفریننده نور، اى تدبیر کننده نور، اى تقدیرکننده نور، اى نورى که از هر نورى، و اى نورى که همانند تو نورى نیست.

همه این معانى صحیح است، ولى مفهوم آیه باز هم از این گسترده تر مى باشد. توضیح این که در قرآن مجید و روایات اسلامى از چند چیز به عنوان «نور» یاد شده است که عبارتند از:

1. «قرآن مجید» چنان که در قرآن مى خوانیم: «قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِـینٌ»2؛ از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى براى شما آمد.

2. «ایمان» چنان که در قرآن مى خوانیم: «اللهُ وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»3؛ خداوند ولى کسانى است که ایمان آورده اند آنها از ظلمت ها (شرک و کفر) به سوى نور (ایمان) رهبرى مى کند.

3. «هدایت الهى» و روشنبینى چنان که فرمود: «أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِى بِه»4؛ آیا کسى که مرده بوده است و ما او را زنده کردیم و نور هدایتى براى او قرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود، هم مانند کسى که در تاریکى باشد و هرگز از آن خارج نگردد.

4. «امامان و پیشوایان معصوم(علیهم السلام).»

5. «شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)»5

6. «آیین اسلام6

نور داراى چه خواص و ویژگى هایى است:

خدا

الف) نور زیباترین و لطیفترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبایى ها و لطافت هاست.

ب) نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معروف است، در جهان ماده دارد.

ج) نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است، و بدون آن چیزى را نمى توان دید، بنابراین، هم ظاهر است و هم مظهر (ظاهر کننده غیر).

د) نور آفتاب که مهمترین نور در دنیاى ما است، پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقاى همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودى بدون استفاده از نور ـ به طور مستقیم یا غیر مستقیم ـ زنده بماند.

هـ) امروز ثابت شده که تمام رنگ هایى را که مى بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهاى مشابه آن است وگرنه موجودات در تاریکى مطلق رنگى ندارد!

و) تمام انرژى هاى موجود در محیط ما ـ به جز انرژى اتمى ـ همه از نور آفتاب سرچشمه مى گیرد. حرکت بادها، ریزش باران و حرکت نهرها و سیل ها و آبشارها و بالأخره حرکت همه موجودات زنده با کمى دقت به نور آفتاب منتهى مىشود.

ز) نور آفتاب نابود کننده انواع میکروبها و موجودات موذى است. اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود کره زمین، تبدیل به بیمارستان بزرگى مى شد، که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند!

خلاصه هر چه در این پدیده عجیب عالم خلقت (نور) بیشتر مى نگریم و دقیقتر مى شویم، آثار گران بها و برکات عظیم آن آشکارتر مى شود.

هر موجودى به هر نسبت با او ارتباط دارد و به همان اندازه نورانیّت و روشنایى کسب مى کند: قرآن نور است چون کلام اوست. آیین اسلام نور است چون آیین اوست. پیامبران نورند چون فرستادگان اویند. امامان معصوم انوار الهى هستند،

حال با در نظر گرفتن این دو مقدمه اگر بخواهیم براى ذات پاک «خدا» تشبیه و تمثیلى از موجودات حسى این جهان انتخاب کنیم ـ گر چه مقام با عظمت [و جلال و جمال] او از هر شبیه و نظیر برتر است ـ آیا جز از واژه «نور» مى توان استفاده کرد؟ همان خدایى که پدید آورنده تمام جهان هستى است، روشنى بخش عالم آفرینش است همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده اند. و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند که اگر لحظه اى چشم لطف خود را از آنها باز گیرد همگى در ظلمت فنا و نیستى فرو مى روند. و جالب این که هر موجودى به هر نسبت با او ارتباط دارد و به همان اندازه نورانیّت و روشنایى کسب مى کند: قرآن نور است چون کلام اوست. آیین اسلام نور است چون آیین اوست. پیامبران نورند چون فرستادگان اویند. امامان معصوم انوار الهى هستند، چون حافظان آیین او بعد از پیامبران اند. ایمان نور است، چون رمز پیوند با اوست. علم نور است، چون سبب آشنایى با اوست. بنابراین «اللهُ نُورُ السَّمواتِ وَالاَْرضَ» است.7

نور در روایات

در خصوص عالم نورى قبل از خلقت، روایات و احادیث بى شمار است، که هیچ گونه احتیاج به اثبات و ابرام آن نیست. و تا به امروز کسى هم در صدد انتقاد از آن بر نیامده، ولى آنچه مى توان بیان کرد این است که در عالم نورى ارتباط مستقیم خداوند با انوار اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. چون به هر حال اهل بیت (علیهم السلام) راهنمایان راستین خدایند و آیاتى هستند که به وسیله آنان مردم باید توحید خدا، مصالح دین و شرایع اسلام، آداب سنن و با فرایض مذهبى آشنا گردند. و این رسالت مهم از ابتداى نزول قرآن در تفسیر آیات مختلف از زبان معصومین (علیهم السلام) بیان شده، براى توجه اذهان و تزیین بحث و اثبات و ابرام عالم نورى قبل از خلقت آدم به یک روایت بسنده مى شود.8

کسى که پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفقای خوبى هستند.

جابربن عبدالله روایت مى کند از رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که:

بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) عرضه داشتم: اولین چیزى که خدا خلق کرد، چه بود؟

فرمود: اى جابر! نور پیغمبرت بود، که خدا اوّل آن را آفرید و سپس از او هر چیز دیگرى را خلق کرد. آن گاه آن را در پیش روى خود در مقام قرب اش نگه داشت. و خدا مى داند چه مدت نگاه داشت. و آن گاه بود که آن نور را به چند قسم تقسیم کرد:

ارتباط هستی و انسان با خدا

اوّل، عرش را از یک قسم آن، دوم کرسى را از یک قسم دیگرش، سوم حاملان عرش و سکنه ى کرسى را از یک قسم اش بیافرید. و چهارم را در مقام حبّ آن قدر که خود مى داند نگاه داشت، و سپس همان را چند قسم تقسیم کرد: قلم از قسمتى، لوح را از قسمتى دیگر، بهشت را از قسمى دیگرش بیافرید. و قسم چهارم را آنقدر که خود مى داند در مقام خوف نگاه داشت، باز همان را اجزایى کرد: و ملائک را از جزیى، آفتاب را از جزیى دیگر و ماه را از جزِء آخر بیافرید. و قسم چهارم را آنقدر که خود مى داند در مقام رجا نگاه داشت، و سپس همان را اجزایى کرد: عقل را از جزیى، علم و حلم را از جزیى دیگر و عصمت و توفیق را از جزیى بیافرید. و باز قسم چهارم را آنقدر که خود مى داند در مقام حیات نگاه داشت و سپس با دیده هیبت به آن قسم از نور من که باقى مانده بود نظر افکند و آن نور شروع کرد به نور باریدن و در نتیجه صد و بیست و چهار هزار قطره نور از او جدا شد، که خدا از هر قطره اى روح پیغمبرى و رسولى را بیافرید. و سپس آن ارواح شروع کردند به دم زدن و خدا از دم آنها ارواح اولیا و شهدا و صالحین را بیافرید.9

2. انس بن مالک گفت: روزى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نماز صبح را به جماعت براى ما خواند، بعد روى به جانب ما کرد، من گفتم: یا رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)  اگر مایل باشید  این  آیه  را  براى  ما تفسیر فرمایید.

«وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَاُولـئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِـیِّینَ وَالصِّـدِّیقِـینَ وَالشُّـهَداءِ وَالصّالِحِـینَ وَ حَسُنَ أُولـئِک رَفِـیقاً»10 ؛ و کسى که پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان و آنها رفقای خوبى هستند.

پیامبر فرمود: منظور از نبیین من هستم و صدیقین، برادرم على بن ابى طالب است. و امّا شهدا عمویم حمزه، و صالحین دخترم فاطمه زهرا و اولاد اوست.

منبع: کتاب از ازل تا ابد محمّد جواد مصطفوى

تنظیم فاطمه محمدی، گروه دین و اندیشه تبیان


1) نور  آیه 35.

2) مائده  آیه 15.

3) بقره  آیه 257.

4) انعام   آیه 122.

5) احزاب  آیه 46.

6) مکارم شیرازى، تفسیر نمونه ، ذیل آیه32 ، ج 14، با تلخیص.

7) مکارم شیرازى، تفسیر نمونه ، ذیل آیه، ج 14.

8) براى مطالعه بیشتر ر. ک: بحارالأنوار ، ج35، 36 و 43; تفسیر نورالثقلین ، ج3; غایة المرام علامه بحرانى.

9) طباطبایى، علامه سید محمدحسین، تفسیرالمیزان ، ج 1، ص 176 و در ذیل آیه « وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ کلَّها » بقره(2)، آیه 31.

10) نسا (4) آیه 69.