تبیان، دستیار زندگی
احسان ونیكوكاری از اموری است كه در حوزه عمل اجتماعی و هنجارهای پسندیده قرار می گیرد و یكی از فضیلت های اخلاقی نیز به شمار می رود و هر كسی كه از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستایش و تحسین اهل احسان و نیكوكاران می گشاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آثار احسان به دیگران

نیکی به دیگران

معنا و مفهوم احسان

احسان ونیكوكاری از اموری است كه در حوزه عمل اجتماعی و هنجارهای پسندیده قرار می گیرد و یكی از فضیلت های اخلاقی نیز به شمار می رود و هر كسی كه از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستایش و تحسین اهل احسان و نیكوكاران می گشاید.

در آموزه های قرآنی برای احسان معانی سه گانه ای بیان شده است كه یكی از معانی آن ارتباط تنگاتنگی با مساله ایمان و ارتباط انسان با خدا دارد و در حقیقت در حوزه های شناختی و بینشی و نگرشی معنا و مفهوم می یابد. این معنا از احسان به نوعی در حوزه عرفان اسلامی نیز قرار می گیرد. از این رو عارفان برجسته اسلامی، فصلی مهم را به آن اختصاص داده اند و حتی فناری در كتاب مصباح الانس، بخش مهم و نخستین آن را به بیان مقام احسان و ارزش و مكانت آن اختصاص داده و بدان پرداخته است.

به نظر می رسد تفكیك و جدایی میان مفاهیم احسان به سختی امكان پذیر است و نمی توان مرزهای روشنی برای هر یك از معانی آن ترسیم كرد؛ زیرا میان هر یك از آنها چنان پیوستگی وجود دارد كه تفكیك و جدایی تنها به شكل مفهومی و تجریدی انجام می شود و در عمل به دور از حقیقت و واقعیت است. به این معنا كه میان بینش و نگرش وگرایش انسانی پیوندی استوار وجود دارد؛ چنان كه میان احسان به معنای انجام كارهای نیك و یا به معنای نیكی به دیگران و یا به معنای انجام كامل و شایسته كاری، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.

بنابراین اگر گفته شود كه شخصی كارهای نیك و پسندیده ای انجام می دهد و آن را تنها مرتبط به امور عرفانی بدانیم در حقیقت نیكی به دیگران را نادیده گرفته ایم چنان كه انجام كامل و شایسته كاری را نیز به دست فراموشی سپرده ایم. به سخن دیگر شخصی كه كاری نیك انجام می دهد در همان حال می تواند این نیكی و احسان را در حق دیگری به شكل شایسته و كامل انجام دهد.

به عنوان نمونه اگر شخصی نسبت به دیگری خدمتی شایسته انجام دهد و در آن تنها رضا و خشنودی خدا را بجوید، او به هر سه معنای احسان عمل كرده است. بلكه می توان گفت كسی كه نیكی كند و مصداق احسان باشد نمی تواند انسانی غیر مومن باشد و این عمل وی نمی شود به دور از تاثیرگذاری در زندگی دیگران و به طور ناقص انجام پذیرد؛ زیرا احسان به معنای نیكوكاری و انجام عمل نیك به طور شایسته و پسندیده و بی هیچ گونه منت و تقاضا و خواهشی است. از این رو همه حوزه بینشی و نگرشی و گرایشی انسان را دربر می گیرد.

اگر نیکی کنید به خود می کنید ، و اگر بدی کنید به خود می کنید و چون وعده دوم فرا رسید ، کسانی بر سرتان فرستادیم تا شما را غمگین سازند و چون بار اول که به مسجد در آمده بودند به مسجد در آیند و به هر چه دست یابند نابود سازند.

قرآن «محسنان» را كسانی دانسته است كه ایمان به خدا، رسول، قرآن و آخرت دارند و در كنار رسول در این راه تلاش می كنند و به دیگران نیكی می كنند و این نیكی آنان به گونه ای شایسته و كامل انجام می گیرد. از این رو گفته می شود احسان در مفهوم قرآنی آن با آن كه به نظر می رسد دارای معانی ومصادیق سه گانه ای است ولی همه این معانی و مصادیق در حقیقت بازتاب معنای واحدی است.

برخی بر این باورند كه احسان به معنای نیكی به دیگران با احسان به معنای انجام دادن كارهای نیك متمایز است و در آیات قرآنی نیز كاربردی متمایز از هم دارد؛ زیرا از آن جا كه در پاره ای از مصادیق آن، فواید احسان، بیش از فرد نیكوكار متوجه افرادی است كه نیكی به آن ها به سبب وضع خاصی كه دارند، سفارش شده است و در مواردی نیز هیچ منفعتی برای نیكی كننده و نیكوكار نداشته و نیازی از وی را برطرف نمی كند، چنان كه این معنا در ارتباط خدا با انسان و انسان با دیگران به چشم می خورد.

هرچند نیكی در ارتباط خدا با انسان و یا دیگر موجودات هستی، منفعتی را متوجه خدا نمی سازد ولی این بدان معنا نیست كه تفاوت معنایی وجود دارد؛ زیرا احسان در اصل به معنای نیكی بدون چشم داشت منفعت و سود است. به این معنا كه احسان به معنای انجام دادن كارهای نیك و پسندیده به طور كامل و شایسته و بی هیچ چشم داشتی از سوی شخص است. بنابراین اگر كاری پسندیده و شایسته همراه با نقص و یا منت و منفعت جویی انجام پذیرد به عنوان مصداق احسان قرار نمی گیرد. احسان زمانی تحقق می یابد كه شخص بی هیچ چشم داشتی كاری نیك را به طور كامل و شایسته انجام دهد. بنابراین كارهایی كه خداوند نسبت به انسان و یا هر موجود دیگری انجام می دهد به عنوان مصداق احسان بشمار می رود.

مصادیق احسان خداوند

نیکی به دیگران

در آیات قرآن، نیكی خداوند به بندگان چه در دنیا و آخرت و چه در زمینه نیازهای روحی و روانی یا در حوزه امور مادی به عنوان مصداق احسان شمرده شده است. از این رو قرآن از زبان حضرت یوسف تبیین می كند كه رهایی وی از زندان و بازگشت خانواده به سوی او از مصادیق احسان خداوند به آن حضرت بوده است. آن حضرت(ع) می فرماید:وَقَدْ أَحْسَنَ بَی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَكِیمُ (یوسف آیه 100) در این آیه آمدن خاندان یعقوب(ع) به سبب جای گزینی زندگی به مصر به جای بادیه نشینی، رهایی آنان از خشك سالی و نیز قحطی به دنبال مرگ احشام، هم چنین پایان دادن به جدایی یوسف(ع) و خانواده اش نیكی خدا به وی خوانده شده است. (مجمع البیان ج5 ص406 و المیزان ج11 ص 247)

قرآن ثروت و دارایی را نیز مصداقی از نیكی خدا برمی شمارد (قصص آیه 76) و گنج قارون را از زبان بنی اسرائیل احسان خدا به وی می داند. (قصص آیه 76)

بنابراین هرگونه نعمتی كه خداوند به انسان می بخشد به جهت آن كه كار نیك كامل و شایسته و بی هیچ چشم داشت و منتی است، به عنوان مصداق احسان می باشد. این گونه است كه می توان گفت احسان معنایی واحد دارد و تفاوت های بیان شده از سوی برخی نمی تواند چندان مهم و تأثیرگذار ارزیابی شود و تفاوت های مفهومی آن به گونه ای نیست كه بتوان روی آن تأكید كرد به ویژه آن كه از جهت مصادیق دارای گستره یك سان می باشد.

ناگفته نماند كه مصادیق احسان گاه با مفاهیم پردامنه دیگری چون تقوا و ایمان و عمل صالح یگانه می شود و در كاربردهای قرآنی تفاوتی میان احسان و آن ها گذاشته نمی شود. (آل عمران آیات 133 و 134 و نیز كهف آیه 30 و یوسف آیه 90 و نیز زمر آیه 33 و 34)

آن کسان که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خویش فرو می خورند و از خطای مردم در می گذرند خدا نیکوکاران را دوست دارد.

كمك به خویشاوندان

از دیگر كسانی كه قرآن احسان نسبت به آنان را مورد تشویق قرار داده، كمك مالی به خویشان و بستگان است. یتیمان و بیچارگان و همسایگان دور و نزدیك و نیز دوستان بسیار نزدیك و هم نشین و در راه ماندگان نیز از جمله كسانی هستند كه می بایست بی هیچ چشم داشتی به آنان احسان كرد. (نساء آیه 63 و 73)

قرآن بیان می كند كه احسان به دیگران در حقیقت احسان به خویشتن است چنانكه می فرماید: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ (اسراء آیه7)؛ زیرا شخص با احسان و نیكوكاری، شخصیت خود را كامل می گرداند و در تحقق تكامل وجودی خویش می كوشد. اگر انجام اعمال پسندیده و نیك، انسان را از خسران رهایی می بخشد و مصداق انسان پیروز و فائز می شود به این معناست كه انسان در یك فرآیندی خود را از نقص به كمال می رساند.

به این معنا كه انسان در اصل به جهت از دست دادن سرمایه وجودی خویش در زیان و خسران به سرمی برد و هیچ كسی از این قانون مستثنی نیست مگر آنانی كه خود را شناخته و پس از شناخت خویش و حق در راستای رهایی از نقص و خسران با كارهای نیك تلاش می كنند. از این روست كه می توان گفت احسان به دیگران به معنای احسان به خویشتن خویش است و كسی كه به دیگری احسان می كند پیش از آن كه این احسان و فواید آن به دیگری برسد به خود وی رسیده است؛ زیرا با این بینش و نگرش احسانی خویش، توانسته است از زیان و خسران رهایی یابد و از بركت احسان، خود را به تكامل برساند و شخصیت و شاكله وجودی خویش را كامل گرداند.

منبع: نورپورتال - با تخلیص، كریم باقرزاده

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.