خانم آن ماری شیمل، تندیس پژوهش در فرهنگ اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خانم آن ماری شیمل، تندیس پژوهش در فرهنگ اسلامی - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





خانم آن ماري شيمل،«مروري بر زندگي وي در هشتادمين زادروز تولد»

كوشش و كاوش

در ميان پژوهشگران جهان بخصوص آنان كه در عرصه‏هاي ديني، فرهنگي و عرفاني، تحقيقاتي انجام داده‏اند؛ زندگي علمي و مطالعاتي خانم آن ماري شيمل (ANNEMARIE SCHIMMEL) مي‏تواند سرمشقي برجسته براي مشتاقان معارف و طالبان حقيقت باشد چرا كه شيوه زندگي ايشان به عنوان محققي پرتوان، به علاقه‏مندان مي‏آموزد كه چگونه بايد تحقيق نمود و وسعت ديد خويش را در پژوهش‏ها چگونه بايد قرار داد. خانم شيمل، بدون ترديد يكي از مظاهر و مصاديق تبلور بخشيدن به معاني عرفاني و جلوه‏گر ساختن مباحثي است كه ريشه در بنيادهاي اصيل فرهنگ ديني دارد، در اين رهگذر، دقت، اهتمام، جامع‏نگري علمي و پرهيز از تعصب‏ها و نقد و بررسي برخي باورهاي عامه كه به عرصه‏هاي اعتقادي راه يافته مي‏تواند توسط وي چون چراغي فروزان فراسوي محققان قرار گيرد. او با توانايي‏ها و نبوغ فوق‏العاده و فراتر از دانش تخصصي خود، از درون فرهنگ و انديشه اروپايي به حوزه پژوهش در فرهنگ و تمدن اسلامي پيوست و هيچ گاه در اين مسير با غيريت‏سازي و دوگانه‏انديشي مواجه نگرديد و از اين جهت اجازه نداده در فهم علمي موضوعات مورد كاوش، انسداد ايجاد شود؛ اين نوع رويكرد كارش را برجسته و ممتاز مي‏نمايد. در عصري كه ناآشنايي يا كم‏اطلاعي با فرهنگ اسلامي موجب بروز برخي تبليغات منفي، پيش‏داوري‏ها و سوء تفاهم‏هاي بسياري گرديده است، بدون شك آثار ارزشمند و كاوش‏هاي علمي خانم آن ماري شيمل مي‏تواند در روشن ساختن افكار عمومي و ايجاد تفاهم بين اسلام و غرب تأثير بسزايي داشته باشد.

اين بانوي فرهيخته از سنين جواني تا امروز كه ايام كهنسالي و فرسودگي بدني را طي مي‏كند و هشتاد سال از عمر پربارش مي‏گذرد، با عزم راسخ و تحمل دشواري‏ها و رنج فراوان در راه شناسايي فرهنگ و تمدن اسلامي پيش رفته است، او در پژوهش‏هاي
متنوع خود كوشيده است تا با برطرف كردن موانع فهم معارف ديني و عرفاني از قبيل ساده‏نگري، تعصب و خرافات خواننده را به سوي چشمه‏هاي اصيل انديشه‏هاي ناب اسلامي راهنمايي كند، به همين دليل اعتقاد دارد گوهر و اصل اصيل اسلام در عرفان نهفته و اين گونه معرفت شهودي آدمي را به رستگاري و يكتاپرستي مي‏رساند. وي موفق گرديده است كه چكيده يافته‏هاي معرفتي دانشوران سَلَف و محصول آنچه را خود ساليان متمادي با شكيبايي در باره فرهنگ اسلامي از راه مطالعه و پژوهش و ديدار از سرزمين‏هاي اسلامي و گفت و شنود با مسلمانان فراهم آورده، با زباني رسا، روشن و بياني لطيف و پرجاذبه در اختيار خوانندگان قرار دهد. از اين‏رو آثارش نه تنها مأخذي معتبر براي اهل تخصص، تفحص و دانش‏پژوهان است بلكه عموم مردم نيز با سعي اندك مي‏توانند از تحقيقات ارزنده او سود ببرند.1

خانم شيمل در دفاع از اسلام و ارزش‏هاي قرآني و توجه دادن اروپاييان به
در عصري كه ناآشنايي يا كم‏اطلاعي با فرهنگ اسلامي
موجب بروز برخي تبليغات منفي، پيش‏داوري‏ها
و سوء تفاهم‏هاي بسياري گرديده است
بدون شك آثار ارزشمند و كاوش‏هاي علمي
خانم آن ماري شيمل مي‏تواند در روشن ساختن
افكار عمومي و ايجاد تفاهم بين اسلام و غرب
تأثير بسزايي داشته باشد.

سوء تفاهماتي كه در برداشت از اعتقادات ديني داشته‏اند، نقش مهمي را بر عهده گرفت و در اين راستا صداقت و شجاعت خود را بروز داد، ايشان در يكي از آثارش نوشت: اسلام ديني است كه در غرب بسيار بد فهميده شده و حتي توسط عده‏اي از افراد ناوارد به نوعي بدويت و توحش متهم شده است.2

اين بانو با صراحت لهجه‏اي كه تنها از يك محقق بسيار مطلع و بي‏نياز به تعريف و تمجيد غرب برمي‏آيد، اعلام مي‏دارد: قرآن تنها كتاب آسماني است كه به همان صورتي كه بر رسول اكرم(ص) وحي شده، حفظ و نگهداري گرديده است.

در جايي نيز پس از مقدمه‏اي متين و مستدل در باره علل احترام و تكريم فوق‏العاده مسلمانان نسبت به پيامبر عظيم‏الشأنشان اظهار مي‏دارد: از اين روي است كه مسلمانان هر گونه «سبّ‏الرسول» را بسيار گران و از گناهان بسيار سنگين تلقي مي‏كنند و عكس‏العمل آنان نسبت به تهمت‏ها و اهانت‏هاي سلمان رشدي عليه خاتم رسولان، از اين جهت است.

در اوضاع آشفته و تبليغات مسمومي كه استكبار جهاني و صهيونيزم در دفاع از اين نويسنده مرتد راه انداخته بودند، سخن از حقانيت موضع مسلمانان و محكوميت اين نويسنده هتاك بسيار شجاعت، پارسايي و صراحت مي‏خواهد. آن ماري شيمل در تبيين مفهوم جهاد به روشني اعلام نمود: ترجمه‏اي كه امروزه در مغرب زمين از اين واژه به دست داده مي‏شود، غلط و غير اسلامي است و به دنبال آن حقيقت ديگري را مورد توجه خواننده قرار مي‏دهد و خاطرنشان مي‏نمايد: ادعاي توسعه اسلام با خون و شمشير، اتهام واهي بيش نيست و اسلام عمدتا قلوب مردم را به سوي خويش معطوف ساخته است.

از روش‏هاي جالب اين بانو آن است كه در بيان نظرات خويش در جايي كه با تفكري يا رسومي از طايفه مسلمين در تباين است، همواره شرط ادب و قداست كلام را نگاه مي‏دارد، و از به كار بردن واژه‏ها و القابي كه در شأن يك اظهارنظر و محاوره علمي نيست، جدا خودداري مي‏ورزد، به عنوان نمونه هنگامي كه خبري را از غزّالي بر اين مضمون نقل مي‏كند كه: «اگر سجده بر غير خدا واجب بود زن‏ها بايد در پيشگاه مردان به خاك مي‏افتادند» و يا چون از جمله ملاي رومي سخن مي‏گويد كه گفته است: «وجود زن براي رفع آلودگي‏هاي مرد ضرورت دارد» مخالفت خويش را با اين گونه مضامين را كه ناصحيح و غير منطقي مي‏داند با عبارت متيني اعلام مي‏كند: اين گونه سخنان به گسترش انديشه تساوي حقوق زن و مرد در اسلام كمك نمي‏كند.3

آقاي دكتر عبدالرحيم گواهي كه آثار آن ماري شيمل را به زبان فارسي ترجمه كرده و مي‏كند، مي‏نويسد: دوست انديشمندي زماني مي‏گفت: به اعتقاد وي خانم شيمل مسلمان است كه به منظور باز بودن دستش در دفاع از ارزش‏ها و معارف اسلامي، اين اعتقاد و گرايش اسلامي خود را به صراحت عنوان نمي‏كند و به اصطلاح در جوامع غربي و محافل اروپايي به نوعي، تقيه را پيش گرفته است!

دكتر گواهي مي‏افزايد: نشانه‏هاي اين باور اسلامي را در جاي جاي كتاب «تبيين آيات خداوند» مي‏توان مشاهده كرد، به ويژه هنگامي كه مؤلف وقتي از امت مرحومه (كساني كه مورد رحمت خداوند و شفاعت رسول اكرم(ص) واقع مي‏شوند) سخن مي‏گويد، در خاتمه اين كلام، از تعبير «ان شاءاللّه‏» استفاده مي‏كند كه يقينا اين گونه آرزوي رحمت و رستگاري براي جامعه اسلامي و امت موحد، جز از يك نفر مسلمان صادر نمي‏شود.4

دوران كودكي و تحصيلات

خانم آن ماري شيمل در هفتم آوريل 1922 ميلادي مطابق 18 فروردين 1301ه···.ش در شهر ارفورت آلمان ديده به جهان گشود. از دوران كودكي، وي به فرهنگ شرقي علاقه نشان مي‏داد. اگر چه والدين او به طور مستقيم موجد اين اشتياق نبودند، ولي چنين زمينه‏اي از خانواده‏اش سرچشمه گرفته است. مادرش از تبار ملوانان بود و پدرش به فلسفه و عرفان تمايل داشت. در مدرسه، آموختن زبان فرانسه و لاتين را آغاز كرد و در پانزده سالگي تصميم گرفت زبان عربي را

مادرش از تبار ملوانان بود
و پدرش به فلسفه و عرفان
تمايل داشت.
در مدرسه
آموختن زبان فرانسه
و لاتين را آغاز كرد
و در پانزده سالگي
تصميم گرفت زبان عربي را
بياموزد و معلمش
در اين رشته
دوست معلمِ زبان لاتيني‏اش
بود كه خود را محدود به
آموزش زبان عربي نمي‏كرد
بلكه سعي مي‏نمود
شاگرد خود را
با فرهنگ اسلامي و عربي نيز

آشنا نمايد.

بياموزد و معلمش در اين رشته، دوست معلمِ زبان لاتيني‏اش بود كه خود را محدود به آموزش زبان عربي نمي‏كرد بلكه سعي مي‏نمود شاگرد خود را با فرهنگ اسلامي و عربي نيز آشنا نمايد. آن ماري شيمل بايستي هر هفته سه كتاب در باره تاريخ، ادبيات، تمدن و دين مطالعه مي‏كرد. همه اين فعاليت‏ها در كنار دروس مدرسه انجام مي‏گرديد. با وجود اين، در شانزده سالگي موفق به اخذ ديپلم گرديد. انگليسي، زبان خارجي سوم بود كه آن زمان در مدارس تدريس مي‏كردند و او گرچه در مدت يك سال آن را فرا گرفت اما امروزه آگاهي او از زبان مزبور همچون زبان آلماني است و به هر دو زبان مورد اشاره تأليفاتي دارد.

كمي پس از اتمام دوران دوم دبيرستان، جنگ جهاني دوم آغاز گرديد و تمامي فارغ‏التحصيلان ملزم به خدمت دولتي شدند، البته برخي، از اين قاعده مستثنا بودند. همچون دانشجويان پزشكي و رشته‏هاي علوم طبيعي و تنها ناگزير بودند شش هفته اين كار را انجام دهند. گرچه خانم شيمل از مدت‏ها قبل مصمم بود كه عربي و اسلام‏شناسي را تحصيل كند اما در دو رشته شيمي و فيزيك ثبت‏نام نمود ولي همزمان در كلاس‏هاي تاريخ هنر اسلامي كه توسط «ارنست كوهن» تدريس مي‏شد، شركت مي‏نمود، او همچنين نزد «والز بيوركمن» تحصيل زبان عربي را پي گرفت. از آنجا كه به دليل وقوع جنگ، به جاي يك ترم چهار ماهه و نيمه صرفا سه ماه تدريس مي‏شد، دوره تحصيلي اين دانشجوي باهوش و سرشار از نبوغ و استعداد ذاتي به سرعت سپري گرديد.5

معلم وي وقتي مشاهده كرد اين دانشجوي هوشيار، مشتاق فرهنگ شرقي و بخصوص اسلامي است، به وي سفارش نمود دروس مربوط به علوم طبيعي را ادامه ندهد و مطالعات خود را در زمينه دروس مورد علاقه‏اش يعني متون اسلامي و عربي متمركز سازد. او به وي تأكيد نمود: بهترين كار براي رسيدن به چنين مقصدي، شروع به تدوين پايان‏نامه دكترا مي‏باشد و به خانم شيمل نويد داد: بعد از گذراندن دوره دكترا و دفاع از رساله، دستيار وي خواهد گرديد. بدين منظور، او درس فارسي و تركي عثماني را شروع كرد و در پايان ترم سوم، نوشتن رساله خود را آغاز نمود. با اينكه در ايام تعطيلات مجبور بود در كارخانه كار كند، رساله‏اش را در باره سلسله مماليك (گروهي از حكمرانان مصري) با عنوان «خليفه و قاضي در مصر در اواخر قرون وسطي» به راهنمايي «ريچارد هارتمن» به پايان برد. همين رساله در سال 1943 ميلادي در لايپزيك به طبع رسيد و خانم شيمل در نوامبر اين سال در امتحان دكترا شركت كرد.6

شيمل تا پايان جنگ جهاني در وزارت امور خارجه به عنوان مترجم كار مي‏كرد. وقتي كشور آلمان متوجه گرديد كه ناگزير است در جنگ تسليم گردد، وزارت امور خارجه با تمام پرونده‏هاي محرمانه نخست به شهر هاله انتقال يافت و سپس به ايالت زاكسن منتقل شد و تمامي كارمندان اين نهاد نيز مجبور شدند به مكان جديد بروند. وقتي قواي مهاجم آمريكايي شهر مزبور را به اشغال خود در آوردند، كاركنان را نيز دستگير و محبوس ساختند كه بعدا زندانيان به شهر ماربورگ انتقال داده شدند و مدت حبس آنان در اين ناحيه نزديك شش ماه به طول كشيد.

خوشبختانه خانم شيمل كه جزو زندانيان اين شهر بود، رساله درجه پروفسوري خود را به ماربورگ برده بود؛ همان پژوهشي كه در ماه مارس 1945م به دانشگاه برلين داده شده بود، چندين منبع مهم هم با خود به همراه داشت كه در دوران زندان از آنها بهره برد.7

در مقام استادي و عرصه‏هاي علمي و پژوهشي

آن ماري شيمل كه در سن نوزده سالگي در رشته مطالعات اسلامي موفق به اخذ درجه دكترا از دانشگاه برلين شده بود، در ژانويه 1946م امتحان استادي داد؛ يك هفته پس از اين آزمون، نخستين سخنراني خود را در دانشگاه ارائه كرد و در سن 23 سالگي استاديار دانشگاه ماربورگ گرديد و خدمات دانشگاهي خود را با تدريس در مباحث اسلامي آغاز كرد. ايام اقامت او در ماربورگ از پرهيجان‏ترين دوران‏هاي زندگي علمي، فكري و معنوي اين بانو است، زيرا او مي‏بايست از سويي در تمامي زمينه‏هاي شرقي و اسلام‏شناسي همچون زبان عربي، فارسي، تركي، هنر اسلامي، تاريخ، ادبيات (متون منظوم و منثور) تدريس مي‏كرد و از طرفي نزد معلم محترمش يعني «فريدريش هايلر» درس مي‏خواند. شيمل در سال 1949م براي بار اول به خارج از كشور سفر كرد و به سوئد رفت، در دانشگاه آنجا تحقيقاتي را به عمل آورد و به مدت يك ماه نزد شرق‏شناسان و دين‏شناسان در دانشگاه اوپسالاي اين كشور ماند و در سال 1951م امتحان دوره دكترايش (دكتراي دوم) را در تاريخ اديان داد و در اين رشته موفقيت برجسته‏اي به دست آورد.

در سال 1952م به تركيه رفت تا در زمينه نسخه‏هاي خطي در كتابخانه‏هاي استانبول تحقيق كند، در اين سفر به زيارت آرامگاه مولانا (ملاي رومي و سراينده مثنوي) در قونيه نائل آمد. در سال 1953م بار ديگر به اين كشور رفت، قبل از آن در برلين و ماربورگ با برخي پژوهشگران و روشنفكران تركيه آشنا شده بود. در اين سفر و در شهرهايي چون آنكارا، استانبول و ... با اديبان، شاعران، عارفان، دانشوران و نيز مردمان عادي تركيه ارتباطي عاطفي و پيوندي صميمي برقرار كرد، زيرا سخنراني‏هاي خود را به زبان تركي ايراد مي‏نمود و تحصيلاتش در دين‏شناسي بود؛ در همين سفر اشتياق وي به مباحث اسلامي و مسائل كشور مسلمان تركيه مشخص گرديد. لذا به وي پيشنهاد كردند كه كرسي تاريخ اديان را كه دو سال قبل از آن در دانشكده الهيات آنكارا بنيان نهاده شده بود، پذيرا گردد. در اين دانشكده دانشجويان نه تنها در زمينه‏هاي علوم اسلامي تحصيل مي‏كردند بلكه با افكار و انديشه‏هاي معاصر غربي آشنا مي‏شدند؛ يعني هم قرآن، حديث، اصول فقه و زبان عربي را مي‏آموختند و نيز فلسفه اروپايي، جامعه‏شناسي ديني و تاريخ تطبيقي اديان را فرا مي‏گرفتند. وقتي خانم شيمل به اين دانشكده آمد، حدود 400 دانشجوي دختر و پسر در آنجا درس مي‏خواندند، چون در تركيه كتاب‏هاي درسي تاريخ اديان وجود نداشت، خانم شيمل مي‏بايست اين تكليف را عهده‏دار شود. به همين دليل در سال 1955م در آنكارا كتاب مقدماتي در تاريخ اديان را به طبع رسانيد.



بتوان گفت شيمل بيش از هر جا فعاليت‏هاي خود را در تركيه متمركز كرد. در اين زمان روابط و دوستي‏هاي شخصي بين وي و مسلمانان تركيه پديد آمد، بر اثر اين روابط، عشق وافر و تفاهم عميقي نسبت به اسلام و جهان اسلام در خانم شيمل شكوفا گرديد كه مي‏توان اين شوق ريشه‏دار را در تمامي آثار بعدي او مشاهده و لمس نمود. براي خانم آن ماري شيمل در يك گزارش مؤثر و خواندني كه «برادرم اسماعيل» (يادآوري خاطراتي از تركيه) نام دارد و آن را براي نخستين بار در سال 1990م منتشر كرد، سال‏هاي اقامت در تركيه دوباره زنده مي‏شود؛ اين كتاب نگاهي دارد به پنجاه سال فرهنگ و باورهاي مردم تركيه. در اين اثر همچون فهرست مؤلفان آثار موجود در يك كتابخانه، اسامي تمامي روشنفكران و مؤلفان فرهنگ جديد اين كشور درج گرديده است.8

خانم «شولسته روهر» از برنامه‏ريزان و اجراكنندگان مشهور تلويزيون آلمان از شيمل پرسيد: در سال 1954م در تركيه پس از يك وقفه سي ساله، تدريس تعليمات ديني از سر گرفته شد، مصطفي كمال آتاتورك تدريس علوم ديني را از مجموعه دروس حذف كرده بود. آن وقت شما به عنوان يك فرد مسيحي در دانشگاه آنكارا استخدام شديد تا تاريخ اديان درس بدهيد، آيا اين امر غير طبيعي نبود؟ او در پاسخ وي گفت: نه من خوشحال شده بودم تا آن زمان دو بار به تركيه رفته بودم، براي مطالعه متون خطي با افراد جالبي آشنا شده بودم و تقريبا تمام اهل ادب را مي‏شناختم، زبان تركي را هم از همان اوقات خوب مي‏دانستم. ارادت من به دين اسلام بر كسي پوشيده نبود.

«كريستا شولسته روهر» افزود: آتاتورك با روش خشونت‏آميزي به تغيير در سنت‏هاي اسلامي روي آورد و استفاده از خط لاتين با برنامه‏هاي اجباري وي به تحول در تمام شئون زندگي مردم منجر گرديد و از خبط‏هاي او اين بود كه مردم قادر به قرائت قرآن نبودند. شيمل اين موضوع را مورد تأييد قرار داد و گفت: آنها حتي نمي‏توانستند نوشته‏هاي روي مراقد والدين خود را بخوانند. ناخوشايندتر از آن اين است كه وقتي من جلوي مسجدي آيه‏هاي قرآن را مي‏خواندم، ترك‏ها شگفت‏زده مي‏پرسيدند: واقعا شما مي‏توانيد اين آيات را بخوانيد؟ خداي من، اين چقدر موجب تأسف است. از اين گذشته راه مطالعه تمام ادبيات كلاسيك ترك بر آنها بسته شده است چرا كه اين ادبيات قرابت بسيار نزديكي با زبان و ادبيات عرب و ايراني دارد به همين دليل بسياري از ضرب‏المثل‏ها و اصطلاحات سنتي را نمي‏فهمند زيرا وقتي با خط لاتين نوشته شوند، ظرافت خود را از دست مي‏دهند.9

در اين زمان شوق ديگري در خانم شيمل پديد آمد كه موجب گرديد به پژوهشي جديد روي آورد. در سال 1940م مقاله‏اي از نيكلن مطالعه كرد كه توجه او را به كتاب «پيام شرق» دكتر محمد اقبال لاهوري جلب كرد، او بدين لحاظ اقبال را انتخاب كرد كه مانند خودش گوته و مولوي را ارج مي‏نهاد و به آنان مباهات مي‏كرد. پس شروع به خواندن توأم با كاوش در ساير نوشته‏هاي اقبال كرد و چندين مقاله براي مجله پاكستاني كوارترلي نوشت و از دست‏اندركاران اين نشريه تقاضا نمود به جاي حق‏التأليف، كتاب‏هاي اقبال را به وي بدهند، زيرا آثار مذكور در آلمان و تركيه ناياب بود. تا آن زمان خانم شيمل تمام همت خود را صرف تحقيق در آن دسته از كتاب‏هاي اقبال كرده بود كه به پروفسور ماينكه تعلق داشت و اقبال شخصا اين آثار را براي وي ارسال نموده بود. اين كتاب‏ها «جاويدنامه» و «پيام شرق» نام داشتند، خانم شيمل اثر اولي را به دو زبان آلماني و تركي ترجمه كرد و بدين سبب به پاكستان دعوت شد، در آنجا به زودي شيفته فرهنگ و سرزمين اين كشور اسلامي گرديد و همين اشتياق موجب شد كه مركز ثقل پژوهش‏هاي او، فرهنگ مسلمانان هند و پاكستان باشد.10

در سال 1959م خانم شيمل از تركيه به ماربورگ بازگشت و يك سال بعد، كنگره تاريخ اديان را تدارك ديد و با معلمش «فريدريش هايلر» به همكاري پرداخت ولي در اين شهر هيچ گاه احساس رضايت و آرامش فكري نكرد و اين واقعيت را دريافت كه افرادي تنگ‏نظر و تُنُك‏مايه در دانشگاه ماربورگ قدرت تحمل او را ندارند و اشتهار جهاني و قابل احترامش براي همكاران دانشگاهي وي خوشايند نمي‏باشد.

در سال 1961م به خانم شيمل پيشنهاد گرديد كه به تدريس زبان عربي و اسلام‏شناسي در دانشگاه بُن بپردازد، او هم پذيرفت و در سال 1965م مسئوليت كُرسي فرهنگ اسلامي هنري دانشگاه هاروارد به وي پيشنهاد گرديد و نيز در سال بعد با دانشگاه مذكور قراردادي را امضا كرد و در سال 1967م به تدريس تصوف، خوشنويسي و شعر اسلامي مبادرت نمود؛ در همين زمان در باره اوزان شعر فارسي، تركي و اردو پژوهش‏هايي به عمل آورد و به بررسي زيربناي فرهنگي كشورهاي اسلامي ايران، تركيه و پاكستان پرداخت زيرا عقيده داشت بدون در نظر گرفتن پيش‏زمينه‏هاي فكري و فرهنگي، سروده‏هاي مذكور قابل درك و فهم نخواهند بود. در همين سال‏ها روابط خانم شيمل با پاكستان بيش از پيش صميمانه شد و تقريبا هر سال به آن سرزمين سفر كرد و نه تنها در مورد اقبال تحقيق نمود بلكه در ادبيات سندي و زبان‏هاي ديگر به تفحص پرداخت و از اين روي پاكستاني‏ها تلاش‏هاي علمي و مطالعاتي او را مورد تحصين قرار دادند. در سال 1970م به سمت استادي رسيد، شرط نخست او اين بود كه در سال، يك نيم سال تحصيلي درس بدهد و نيم سال ديگر براي پژوهش‏ها و سفرهاي تحقيقاتي او باقي بماند.11

«كريستا شولسته روهر» از خانم شيمل پرسيد: آيا شما به تدريس در دانشگاه هاروارد مشغول شديد و تا سال 1992م در آنجا ماندگار شديد. خانم شيمل گفت: قرارداد خوبي با اين مركز علمي داشتم، در آنجا من هميشه در يك نيم سال دو برابر تعداد ساعت‏ها تدريس مي‏كردم و امتحان پس مي‏گرفتم و از پاييز به بعد را در پاكستان، هند و ساير كشورها مي‏گذرانيدم، در هاروارد با شاگردهاي بسيار خوبي كه داشتم، خيلي فشرده و با علاقه كار مي‏كردم كه بسياري از آنان از من دكترا گرفتند و هم اكنون آنان در اروپا و آمريكا مقام‏هاي برجسته علمي و پژوهشي دارند كه به اين فرزندانم افتخار مي‏كنم.12

مراتب علمي و ابعاد توانايي

خانم شيمل از شخصيت‏هاي مشهور جهاني است كه قريب شصت سال در حوزه دانشگاهي به تدريس اسلام‏شناسي و فرهنگ كشورهاي مسلمان اشتغال دارد. او در كشوري ديده به جهان گشود كه دانش‏آموزان آن با نوزده سال سن فرصت مي‏يابند وارد دانشگاه شوند. در نبوغ اين خانم همين بس كه در چنين سني به اخذ دكتراي اسلام‏شناسي نائل آمد و در حالي كه 24 سال داشت، اين لياقت را به دست آورد كه دانشجو تربيت كند و به تدريس در دانشگاه بپردازد. نوگرايي و تلاش براي ادراك بيشتر فرهنگ‏ها و تأثير بر نسلي كه در آينده‏اي نه چندان دور بيگانه با فرهنگ غني خويش رشد مي‏كنند حاصل بخشي از فعاليت‏هاي علمي پروفسور شيمل است. او در سن كهولت و بازنشستگي نيز دست از مطالعه و تحقيق بر نمي‏دارد، آثار و نوشته‏هاي متعددش نيز بي‏ترديد در آينده حكم مرجع را به خود اختصاص خواهند داد.13

به گفته رئيس دانشگاه بُن، حتي آن كساني كه از علم اسلام‏شناسي آگاهي ندارند، مجذوب عمق و عظمت آثار علمي و ادبي خانم شيمل مي‏شوند؛ وي مي‏افزايد: من خود قبل از آنكه خدمت خويش را در بُن آغاز كنم، مدت طولاني به عنوان برنامه‏ريز شهرك تازه‏اي در ايران، در اين كشور كار كرده‏ام و از آن هنگام به بعد تحولات جهان اسلام را با علاقه دنبال مي‏كنم، خود را مديون خانم شيمل مي‏دانم كه واسطه‏اي است ميان اسلام و اروپا و اين نقش را كماكان با موفقيت دنبال مي‏كند.14

پروفسور ويلد، از انديشمندان آلماني، نيز خاطرنشان ساخت: خانم شيمل آثار خويش را به زبان‏هاي آلماني، انگليسي، فرانسه، عربي و تركي نوشته است. اين امر جهاني بودن او را نشان مي‏دهد و مؤيد آن است كه

خوانندگان آثارش به فرهنگ‏هاي گوناگون جهان تعلق دارند.15

خانم شيمل در هر دوره‏اي به مطالعاتي پرداخته و معلومات خود را به رشته‏اي خاص محدود نكرده است، از اين‏رو از هنر خطاطي گرفته تا مطالعات عرفاني و پژوهش در آثار شاعران مسلمان توجه او را به خود جلب نمود.

فهرست آثارش به 105 جلد بالغ مي‏گردد.16 اما تعداد مقالات، ترجمه‏ها و مقدمه‏هايي كه بر كتاب‏ها، نوشته و مقالاتي كه در دائرة‏المعارف‏ها و نقد كتاب‏ها و سخنراني‏ها دارد به قدري زياد است كه تا به حال كسي نتوانسته فهرست كاملي از آنها فراهم كند و خود خانم شيمل نيز نمي‏داند كه تا كنون چند مقاله نوشته است. وي مي‏گويد بارها اتفاق افتاده كه براي پژوهش در موضوعي به منبعي مراجعه كرده‏ام و بعد متوجه شده‏ام كه چند سال قبل بر آن كتاب خودم مقدمه نوشته‏ام. وي به دانشجويانش توصيه مي‏كند در ايام تحصيل بيشتر به كار عملي بپردازند و صرفا دروس نظري و تئوري نخوانند. همچنين در درس فرهنگ، بر مطالب ديني و هنري تأكيد مي‏كند.

اگر مولوي شاعر مورد علاقه‏اش است اما به شاعران ديگر هم عشق مي‏ورزد و منتخباتي از اشعار ناصرخسرو را در دست طبع دارد، خاقاني را نيز بسيار دوست مي‏دارد و مايل است در باره فرخي سيستاني نيز تحقيقاتي به عمل آورد.17

خانم شيمل در مصاحبه‏اي گفته است: همواره دعاها، احاديث و اخبار اسلامي را از متون اصلي عربي آنان مي‏خوانم و به هيچ ترجمه‏اي در اين عرصه مراجعه نمي‏كنم اما براي اينكه اين منابع ارزشمند معنوي، براي جهان امروز مؤثر باشد، به ترجمه بخش‏هايي از كتاب مبارك صحيفه كامله سجاديه امام سجاد(ع) پرداختم و آن را منتشر نمودم. خانم شيمل اضافه مي‏نمايد: وقتي مشغول ترجمه اين ادعيه بودم، مادرم در بيمارستان بستري بود و من كه به عيادتش مي‏رفتم بعد از آنكه به خواب مي‏رفت در گوشه‏اي از آن اتاق به كار تنظيم ترجمه‏ها مشغول مي‏شدم؛ اتاق مادرم دو تختي بود، در تخت ديگري خانمي فاضل بستري بود كه به مذهب خود (كاتوليك) بسيار ايمان داشت و حتي تعصب نشان مي‏داد. وقتي متوجه شد من دعاهاي اسلامي را ترجمه مي‏كنم، دلگير گرديد كه مگر در كتب مقدس مسيحيان كمبودي وجود دارد كه تو به دعاهاي اسلامي روي مي‏آوري؟! وقتي كتابم به طبع رسيد، نسخه‏اي از آن را برايش فرستادم، يك ماه بعد از طريق تلفن با من تماس گرفت و گفت: صميمانه از هديه اين كتاب متشكرم، زيرا هر روز به جاي دعاهاي مسيحي، آن را مي‏خوانم. بله واقعا ترجمه ادعيه امامان شيعه مخصوصا صحيفه امام سجاد(ع) براي بسياري از مردم جهان غرب كارساز و آموزنده خواهد بود.18

خانم شيمل از حافظه‏اي استثنايي برخوردار است، سال‏ها در كشورهاي اسلامي اعم از عربي و غير عربي به سر برده و به كار تحقيق و تدريس مشغول بوده و حتي كوچك‏ترين اصطلاحات آداب، اعمال و اماكن ديني و سرانجام هر چه را كه ديده و يا به هر زبان اسلامي شنيده، در حافظه خويش و يا بيرون از آن ثبت و ضبط كرده و در مجموعه آثار خويش مكرر مورد استفاده قرار داده است به گونه‏اي كه خواننده اروپايي از كثرت استعمال اين گونه واژه‏ها و عبارات و نيز وسعت دانش و اطلاعات مؤلف، شگفت‏زده مي‏شود. امري كه انصافا با توجه به مهارت استثنايي خانم شيمل در اكثر زبان‏هاي زنده اسلامي اگر نگوييم بي‏نظير، حداقل از نوادر است. به قول دكتر عبدالرحيم گواهي: براي درك بيشتر عمق و ارزش اطلاعات خانم شيمل در خصوص اسلام و جوامع اسلامي، در مقام مقايسه، بايد ببينيم اگر به فرض قرار بود يكي از ما اين مقدار مطالعه و دانش راجع به مسيحيت و آداب و رسوم مسيحيان كسب كنيم در واقع چقدر وقت و حوصله لازم داشت و چه اندازه تلاش و اهتمام مي‏خواست تا تمامي مناطق تحت قلمرو اين مذهب را در شرق و غرب و اقصي نقاط جهان درنورديم و تقريبا با كليه زبان‏هاي زنده پيروان مسيحيت و آثار عمده منظوم و منثورشان آشنا شويم؟ آيا چند نفر محقق وجود دارند كه قادرند چنين حركت علمي و فرهنگي را انجام دهند.19

وقتي متوجه شد

من دعاهاي اسلامي را

ترجمه مي‏كنم، دلگير گرديد كه

مگر در كتب مقدس مسيحيان

كمبودي وجود دارد كه تو

به دعاهاي اسلامي

روي مي‏آوري؟!

وقتي كتابم به طبع رسيد

نسخه‏اي از آن را

برايش فرستادم

يك ماه بعد از طريق تلفن

با من تماس گرفت و گفت:

صميمانه از هديه

اين كتاب متشكرم

زيرا هر روز به جاي

دعاهاي مسيحي

آن را مي‏خوانم.

نكته ديگر در مورد اين بانوي محقق، آشنايي و بلكه احاطه كم‏نظير ايشان به تمامي زبان‏هاي مهم و زنده اسلامي نظير عربي، فارسي، تركي، اردو، پشتو و غيره است و او با شور و شوقي وافر و اهتمامي بااهميت كه از يك محقق جستجوگر و حقيقت‏جو انتظار مي‏رود، به گوشه و كنار جهان اسلام سر زده و از هر خرمني خوشه‏اي و از هر چمني گلي برچيده است و محصول اين تلاش خود را در اختيار مشتاقان فرهنگ ديني و اسلامي نهاده است. خانم شيمل در سال 1963م مجله «فكر و فن» را كه به زبان عربي است و در آلمان انتشار مي‏يابد، بنيان گذارد و مدتي نيز مديريت مركز بين‏المللي تاريخ اديان را به عهده گرفت.20

از سال 1981 تا 1986م مؤلف موضوعات اسلام براي دائرة‏المعارف عربي اديان نيويورك شد و تا به حال ناشر سلسله انتشاراتي است كه مركز نشر دانشگاه دولتي نيويورك در خصوص مسلمانان آسياي جنوبي منتشر مي‏كند.21

مقاله هشتاد و پنج صفحه‏اي عالمانه‏اي كه از اين بانوي دانشمند در جلد دوم كتاب تاريخ اديان چاپ شده، بخشي از كوشش‏هاي خستگي‏ناپذير او در معرفي اسلام به جهان است. در كتابي محققانه پيوند هنر خوشنويسي و خطاطي را با فرهنگ اسلامي مورد بررسي قرار داده و در آن به معرفي انواع قلم‏ها، شيوه‏هاي خوشنويسي، سير تحول خط عربي از كوفي تا نقاشي، خط، روش‏هاي تعليم خط، اهميت خوشنويسي در فرهنگ اسلامي، جناس‏هاي خطي، تلميحات، كنايات و مصطلحات مايه گرفته از خط را كه در طول قرن‏ها الهام‏بخش شاعران پارسي‏گوي بوده است، در بر مي‏گيرد.

نشان‏هاي شايستگي و لياقت

اين بانوي دانشمند از معدود مشاهير معاصر جهان است كه تا كنون قريب بيست مدال و نشان افتخار از نقاط مختلف دنيا به پاس فعاليت‏هاي علمي‏اش دريافت كرده است: در سال 1965م ستاره قائد اعظم، در سال 1975م دكتراي افتخاري دانشگاه قائد اعظم در اسلام‏آباد، در سال 1978م دكتراي افتخاري دانشگاه پيشاور و در سال 1984م بالاترين مدال مردمي به نام هلال امتياز به ايشان اعطا گرديد. در سال 1982م خانم شيمل پيشنهاد كرد به مناسبت صد و پنجاهمين سال وفات «گوته»، خياباني در لاهور به نام وي مشخص گردد، نه تنها اين نظر عملي شد بلكه يكي از زيباترين خيابان‏هاي شهر لاهور پاكستان، به نام خود خانم شيمل اختصاص يافت.

در سال 1965 مدال «فريدريش روكرت» از شهر «شواين فورت» به وي اهدا گرديد، مدال طلايي هامرپور كشتال از شهر گدادز اتريش (در سال 1974)، مدال صليب نشان درجه يك از جمهوري فدرال آلمان (در سال 1980) و در همين سال جايزه يوهان هاينريش‏فوس از آكادمي زبان و شعر به اين بانو اختصاص يافت. در سال 1981م عضو آكادمي سلطنتي هلند در ادبيات گرديد. به سال 1985 دكتراي افتخاري دانشگاه اوپسالا را دريافت نمود، دو سال بعد مدال «لوي دلاويد» از دانشگاه كاليفرنيا به دليل سهم عمده‏اي كه وي در پژوهش‏هاي اسلامي داشت، مختص خانم شيمل گرديد. دكتراي افتخاري دانشگاه سلجوق را در سال 1988م در قونيه تركيه گرفت، سال بعد نشان لياقت آلمان از آنِ او شد، در همين سال عضو افتخاري ميسا (Mesa) و DMG (جامعه شرقي آلمان و طلوع خورشيد) و عضو افتخاري SIE(جامعه ايران‏شناسان اروپا) گرديد. همچنين در تركيه مدال ايركيكا (ircica) [مركز تحقيقات بين‏المللي تاريخ هنر و فرهنگ اسلام]، مدال وقف‏شناسان تركيه و جايزه ترجمه (مركز تعليم زبان تركي) به وي تقديم گشت. در ماه مي1992م (1374ه···.ش) جايزه لوكاس از دانشگاه توبينگن به وي تعلق گرفت.22

جايزه صلح ناشران آلماني كه در 15 ماه اكتبر سال 1995م به پروفسور شيمل اعطا گرديد، يكي از مشهورترين و معتبرترين جوايز فرهنگي است، در مراسمي كه به اين مناسبت ترتيب يافت، علاوه بر رئيس‏جمهور، صدر اعظم و وزراي كابينه آلمان فدرال، صدها تن از شخصيت‏هاي علمي، فرهنگي و اجتماعي آلمان و ديگر كشورهاي جهان حضور داشتند، اين نكته درخور ذكر است كه جايزه مذكور براي كتاب يا اثر مشخصي به نويسنده تعلق نمي‏گيرد بلكه مجموعه آثار و سير تكاملي زندگي اجتماعي و فرهنگي و كوشش‏هاي صلح‏جويانه نامزد اخذ آن در نظر گرفته مي‏شود. مليت، جنسيت، نژاد، اعتقادات مذهبي و مسلكي نامزدهاي دريافت جايزه نيز در تصميم‏گيري شوراي داوران اثري ندارد، قبلاً اين جايزه به مشاهيري چون آلبرت شوايتزر، مارتين بوبر (فيلسوف و مورخ اتريش)، هرمان هسه (نويسنده آلماني)، رادكريشنان (استاد فلسفه دانشگاه و رئيس‏جمهور هند)، ارنست بلوخ (فيلسوف آلماني)، اوكتاو پاوز (شاعر و نويسنده مكزيكي) و ... تعلق گرفته بود كه اين فهرست خود بهترين مؤيد ارزش آن مي‏باشد و پيوستن پروفسور شيمل به اين جمع فرهيخته، بي‏ترديد اعتبار و شهرت او را فزوني خواهد داد.23

در مراسمي كه روز يكشنبه 7 آوريل 2002 ميلادي، مطابق 18 فروردين سال 1381 به مناسبت هشتادمين سالروز تولد خانم شيمل در تالار بزرگ امارت تاريخي شهرداري بن (آلمان) برگزار شد، از مقام شامخ علمي و فرهنگي ايشان تجليل به عمل آمد، در اين مراسم خانم بربل ديكمان شهردار بُن ضمن سخناني در وصف شخصيت فرهنگي شيمل گفت: براي شهر بن كه از يك سو به عنوان مركز تجمع مؤسسات علمي و پژوهشي و از سوي ديگر به عنوان مقرّ بسياري از نهادهاي وابسته به سازمان ملل متحد در سطح جهاني از موقعيت ويژه‏اي برخوردار است، موجب افتخار مي‏باشد كه از خانم شيمل درخواست كند به مناسبت هشتادمين سالروز تولدش به دست خود، نام خويش را در كتاب زرين شهر ثبت نمايد. بانو شيمل كه به دليل بيماري استخواني پا قادر به راه رفتن نبود و با صندلي چرخدار حركت مي‏نمود، پس از امضاي نام خود در اين كتاب، از دست‏اندركاران مراسم مذكور تشكر كرد.24

در ايران همايش «عرفان پلي ميان فرهنگ‏ها» با هدف بزرگداشت مقام علمي خانم شيمل در تالار علامه اميني دانشگاه تهران در روزهاي 22 و 23 مهرماه سال 1381 برگزار گرديد، اين همايش از سوي مؤسسه توسعه دانش و پژوهش و با همكاري دانشگاههاي تهران و الزهرا و مركز گفتگوي تمدن‏ها برنامه‏ريزي شده بود. در همايش مذكور دكتراي افتخاري در رشته تاريخ اسلامي دانشگاه الزهرا و نشان ويژه وزارت علوم و تحقيقات و فناوري به پروفسور شيمل اهداء گرديد.25

واقعا شما مي‏توانيد
اين آيات را بخوانيد؟
خداي من
اين چقدر موجب تأسف است.
نوگرايي و تلاش
براي ادراك بيشتر فرهنگ‏ها
و تأثير بر نسلي كه
در آينده‏اي نه چندان دور
بيگانه با فرهنگ غني خويش
رشد مي‏كنند
حاصل بخشي از
فعاليت‏هاي علمي
پروفسور شيمل است.
براي اينكه
اين منابع ارزشمند معنوي
براي جهان امروز مؤثر باشد
به ترجمه بخش‏هايي از
كتاب مبارك صحيفه كامله
سجاديه امام سجاد(ع)
پرداختم و آن را منتشر نمودم.

خانم شيمل در دفاع از اسلام
و ارزش‏هاي قرآني
و توجه دادن اروپاييان
به سوء تفاهماتي كه
در برداشت از
اعتقادات ديني داشته‏اند
نقش مهمي را بر عهده گرفت.
خانم شيمل:
قرآن تنها كتاب آسماني است
كه به همان صورتي كه
بر رسول اكرم(ص) وحي شده
حفظ و نگهداري گرديده است.
آنها حتي نمي‏توانستند
نوشته‏هاي روي مراقد
والدين خود را بخوانند.
ناخوشايندتر از آن اين است
كه وقتي من جلوي مسجدي
آيه‏هاي قرآن را مي‏خواندم
ترك‏ها شگفت‏زده مي‏پرسيدند:

1 ـ نك: مقاله سفير فرهنگي ميان شرق و غرب، خسرو ناقد، نشر دانش، سال 15، شماره سوم، ص92.

2 ـ مقدمه كتاب تبيين آيات خداوند، آن ماري شيمل، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي.

3 ـ براي روشن شدن اين مطالب به مأخذ قبل مراجعه نماييد.

4 ـ همان، سخن مترجم، ص5.

5 ـ شرقي‏تر از هر غربي، ماهنامه ادبستان، شماره 31، (تير 1371)، ص24.

6 ـ ابعاد عرفاني اسلام، آن ماري شيمل، مقدمه مترجم، (دكتر عبدالرحيم گواهي)، ص10.

7 ـ مجله ادبستان، همان.

8 ـ دو هفته‏نامه فرهنگ و پژوهش، شماره 96، ص33.

9 ـ ديدگاههاي يك شرق‏شناس در مصاحبه با تلويزيون آلمان، ماهنامه «از ديگران»، سال دوم، شماره 5، ص11.

10 ـ ابعاد عرفان اسلامي، مقدمه مترجم، ص12؛ نشريه فرهنگ و پژوهش، ص33.

11 ـ نشريه ادبستان، همان، ص25.

12 ـ مصاحبه خانم شولسته روهر با بانو آن‏ماري شيمل، نشريه «از ديگران»، همان، ص13.

13 ـ گفتگوي يك روزنامه آلماني با آن ماري شيمل، مقدمه جهانشاه ناصر، روزنامه اطلاعات، شماره 22462.

14 ـ تجليل از پروفسور آن ماري شيمل، (در شهر بن آلمان)، ماهنامه «از ديگران»، سال سوم، شماره اول، ص19

15 ـ همان، ص40.

16 ـ شبكه معارف، اخبار ساعت 21، روز نهم آذر، 1381.

17 ـ ابعاد عرفاني اسلام، ص16 ـ 15.

18 ـ ملاقات رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در آلمان (دكتر محمد رجبي) با خانم آن ماري شيمل، مندرج در مجله «از ديگران»، سال دوم، مردادماه 1380، ص10 ـ 11.

19 ـ تبيين آيات خداوند، ص6 ـ 5.

20 ـ دو ماهنامه كيهان انديشه، شماره 23، ص59.

21 ـ نشريه فرهنگ و پژوهش، همان، ص33؛ ماهنامه ادبستان، همان، ص26.

22 ـ همان.

23 ـ نشر دانش، همان، ص93؛ مجله «از ديگران»، سال دوم، شماره 5.

24 ـ ماهنامه «از ديگران»، سال سوم، شماره اول، ص16؛ نشر دانش، سال 19، بهار 1378، ص94.

25 ـ نشريه فرهنگ و پژوهش، شماره 96، ص32، روزنامه اطلاعات، شماره 22559 و نيز شماره 22605؛ روزنامه جام جم، 21 مهر 1381، شماره 702.

/ 1