خانم آن ماري شيمل،«مروري بر زندگي وي در هشتادمين زادروز تولد»
كوشش و كاوش
در ميان پژوهشگران جهان بخصوص آنان كه در عرصههاي ديني، فرهنگي و عرفاني، تحقيقاتي انجام دادهاند؛ زندگي علمي و مطالعاتي خانم آن ماري شيمل (ANNEMARIE SCHIMMEL) ميتواند سرمشقي برجسته براي مشتاقان معارف و طالبان حقيقت باشد چرا كه شيوه زندگي ايشان به عنوان محققي پرتوان، به علاقهمندان ميآموزد كه چگونه بايد تحقيق نمود و وسعت ديد خويش را در پژوهشها چگونه بايد قرار داد. خانم شيمل، بدون ترديد يكي از مظاهر و مصاديق تبلور بخشيدن به معاني عرفاني و جلوهگر ساختن مباحثي است كه ريشه در بنيادهاي اصيل فرهنگ ديني دارد، در اين رهگذر، دقت، اهتمام، جامعنگري علمي و پرهيز از تعصبها و نقد و بررسي برخي باورهاي عامه كه به عرصههاي اعتقادي راه يافته ميتواند توسط وي چون چراغي فروزان فراسوي محققان قرار گيرد. او با تواناييها و نبوغ فوقالعاده و فراتر از دانش تخصصي خود، از درون فرهنگ و انديشه اروپايي به حوزه پژوهش در فرهنگ و تمدن اسلامي پيوست و هيچ گاه در اين مسير با غيريتسازي و دوگانهانديشي مواجه نگرديد و از اين جهت اجازه نداده در فهم علمي موضوعات مورد كاوش، انسداد ايجاد شود؛ اين نوع رويكرد كارش را برجسته و ممتاز مينمايد. در عصري كه ناآشنايي يا كماطلاعي با فرهنگ اسلامي موجب بروز برخي تبليغات منفي، پيشداوريها و سوء تفاهمهاي بسياري گرديده است، بدون شك آثار ارزشمند و كاوشهاي علمي خانم آن ماري شيمل ميتواند در روشن ساختن افكار عمومي و ايجاد تفاهم بين اسلام و غرب تأثير بسزايي داشته باشد.اين بانوي فرهيخته از سنين جواني تا امروز كه ايام كهنسالي و فرسودگي بدني را طي ميكند و هشتاد سال از عمر پربارش ميگذرد، با عزم راسخ و تحمل دشواريها و رنج فراوان در راه شناسايي فرهنگ و تمدن اسلامي پيش رفته است، او در پژوهشهايمتنوع خود كوشيده است تا با برطرف كردن موانع فهم معارف ديني و عرفاني از قبيل سادهنگري، تعصب و خرافات خواننده را به سوي چشمههاي اصيل انديشههاي ناب اسلامي راهنمايي كند، به همين دليل اعتقاد دارد گوهر و اصل اصيل اسلام در عرفان نهفته و اين گونه معرفت شهودي آدمي را به رستگاري و يكتاپرستي ميرساند. وي موفق گرديده است كه چكيده يافتههاي معرفتي دانشوران سَلَف و محصول آنچه را خود ساليان متمادي با شكيبايي در باره فرهنگ اسلامي از راه مطالعه و پژوهش و ديدار از سرزمينهاي اسلامي و گفت و شنود با مسلمانان فراهم آورده، با زباني رسا، روشن و بياني لطيف و پرجاذبه در اختيار خوانندگان قرار دهد. از اينرو آثارش نه تنها مأخذي معتبر براي اهل تخصص، تفحص و دانشپژوهان است بلكه عموم مردم نيز با سعي اندك ميتوانند از تحقيقات ارزنده او سود ببرند.1خانم شيمل در دفاع از اسلام و ارزشهاي قرآني و توجه دادن اروپاييان به
در عصري كه ناآشنايي يا كماطلاعي با فرهنگ اسلامي
موجب بروز برخي تبليغات منفي، پيشداوريها
و سوء تفاهمهاي بسياري گرديده است
بدون شك آثار ارزشمند و كاوشهاي علمي
خانم آن ماري شيمل ميتواند در روشن ساختن
افكار عمومي و ايجاد تفاهم بين اسلام و غرب
تأثير بسزايي داشته باشد.سوء تفاهماتي كه در برداشت از اعتقادات ديني داشتهاند، نقش مهمي را بر عهده گرفت و در اين راستا صداقت و شجاعت خود را بروز داد، ايشان در يكي از آثارش نوشت: اسلام ديني است كه در غرب بسيار بد فهميده شده و حتي توسط عدهاي از افراد ناوارد به نوعي بدويت و توحش متهم شده است.2اين بانو با صراحت لهجهاي كه تنها از يك محقق بسيار مطلع و بينياز به تعريف و تمجيد غرب برميآيد، اعلام ميدارد: قرآن تنها كتاب آسماني است كه به همان صورتي كه بر رسول اكرم(ص) وحي شده، حفظ و نگهداري گرديده است.در جايي نيز پس از مقدمهاي متين و مستدل در باره علل احترام و تكريم فوقالعاده مسلمانان نسبت به پيامبر عظيمالشأنشان اظهار ميدارد: از اين روي است كه مسلمانان هر گونه «سبّالرسول» را بسيار گران و از گناهان بسيار سنگين تلقي ميكنند و عكسالعمل آنان نسبت به تهمتها و اهانتهاي سلمان رشدي عليه خاتم رسولان، از اين جهت است.در اوضاع آشفته و تبليغات مسمومي كه استكبار جهاني و صهيونيزم در دفاع از اين نويسنده مرتد راه انداخته بودند، سخن از حقانيت موضع مسلمانان و محكوميت اين نويسنده هتاك بسيار شجاعت، پارسايي و صراحت ميخواهد. آن ماري شيمل در تبيين مفهوم جهاد به روشني اعلام نمود: ترجمهاي كه امروزه در مغرب زمين از اين واژه به دست داده ميشود، غلط و غير اسلامي است و به دنبال آن حقيقت ديگري را مورد توجه خواننده قرار ميدهد و خاطرنشان مينمايد: ادعاي توسعه اسلام با خون و شمشير، اتهام واهي بيش نيست و اسلام عمدتا قلوب مردم را به سوي خويش معطوف ساخته است.از روشهاي جالب اين بانو آن است كه در بيان نظرات خويش در جايي كه با تفكري يا رسومي از طايفه مسلمين در تباين است، همواره شرط ادب و قداست كلام را نگاه ميدارد، و از به كار بردن واژهها و القابي كه در شأن يك اظهارنظر و محاوره علمي نيست، جدا خودداري ميورزد، به عنوان نمونه هنگامي كه خبري را از غزّالي بر اين مضمون نقل ميكند كه: «اگر سجده بر غير خدا واجب بود زنها بايد در پيشگاه مردان به خاك ميافتادند» و يا چون از جمله ملاي رومي سخن ميگويد كه گفته است: «وجود زن براي رفع آلودگيهاي مرد ضرورت دارد» مخالفت خويش را با اين گونه مضامين را كه ناصحيح و غير منطقي ميداند با عبارت متيني اعلام ميكند: اين گونه سخنان به گسترش انديشه تساوي حقوق زن و مرد در اسلام كمك نميكند.3آقاي دكتر عبدالرحيم گواهي كه آثار آن ماري شيمل را به زبان فارسي ترجمه كرده و ميكند، مينويسد: دوست انديشمندي زماني ميگفت: به اعتقاد وي خانم شيمل مسلمان است كه به منظور باز بودن دستش در دفاع از ارزشها و معارف اسلامي، اين اعتقاد و گرايش اسلامي خود را به صراحت عنوان نميكند و به اصطلاح در جوامع غربي و محافل اروپايي به نوعي، تقيه را پيش گرفته است!دكتر گواهي ميافزايد: نشانههاي اين باور اسلامي را در جاي جاي كتاب «تبيين آيات خداوند» ميتوان مشاهده كرد، به ويژه هنگامي كه مؤلف وقتي از امت مرحومه (كساني كه مورد رحمت خداوند و شفاعت رسول اكرم(ص) واقع ميشوند) سخن ميگويد، در خاتمه اين كلام، از تعبير «ان شاءاللّه» استفاده ميكند كه يقينا اين گونه آرزوي رحمت و رستگاري براي جامعه اسلامي و امت موحد، جز از يك نفر مسلمان صادر نميشود.4
دوران كودكي و تحصيلات
خانم آن ماري شيمل در هفتم آوريل 1922 ميلادي مطابق 18 فروردين 1301ه···.ش در شهر ارفورت آلمان ديده به جهان گشود. از دوران كودكي، وي به فرهنگ شرقي علاقه نشان ميداد. اگر چه والدين او به طور مستقيم موجد اين اشتياق نبودند، ولي چنين زمينهاي از خانوادهاش سرچشمه گرفته است. مادرش از تبار ملوانان بود و پدرش به فلسفه و عرفان تمايل داشت. در مدرسه، آموختن زبان فرانسه و لاتين را آغاز كرد و در پانزده سالگي تصميم گرفت زبان عربي را مادرش از تبار ملوانان بود
و پدرش به فلسفه و عرفان
تمايل داشت.
در مدرسه
آموختن زبان فرانسه
و لاتين را آغاز كرد
و در پانزده سالگي
تصميم گرفت زبان عربي را
بياموزد و معلمش
در اين رشته
دوست معلمِ زبان لاتينياش
بود كه خود را محدود به
آموزش زبان عربي نميكرد
بلكه سعي مينمود
شاگرد خود را
با فرهنگ اسلامي و عربي نيز
آشنا نمايد.بياموزد و معلمش در اين رشته، دوست معلمِ زبان لاتينياش بود كه خود را محدود به آموزش زبان عربي نميكرد بلكه سعي مينمود شاگرد خود را با فرهنگ اسلامي و عربي نيز آشنا نمايد. آن ماري شيمل بايستي هر هفته سه كتاب در باره تاريخ، ادبيات، تمدن و دين مطالعه ميكرد. همه اين فعاليتها در كنار دروس مدرسه انجام ميگرديد. با وجود اين، در شانزده سالگي موفق به اخذ ديپلم گرديد. انگليسي، زبان خارجي سوم بود كه آن زمان در مدارس تدريس ميكردند و او گرچه در مدت يك سال آن را فرا گرفت اما امروزه آگاهي او از زبان مزبور همچون زبان آلماني است و به هر دو زبان مورد اشاره تأليفاتي دارد.كمي پس از اتمام دوران دوم دبيرستان، جنگ جهاني دوم آغاز گرديد و تمامي فارغالتحصيلان ملزم به خدمت دولتي شدند، البته برخي، از اين قاعده مستثنا بودند. همچون دانشجويان پزشكي و رشتههاي علوم طبيعي و تنها ناگزير بودند شش هفته اين كار را انجام دهند. گرچه خانم شيمل از مدتها قبل مصمم بود كه عربي و اسلامشناسي را تحصيل كند اما در دو رشته شيمي و فيزيك ثبتنام نمود ولي همزمان در كلاسهاي تاريخ هنر اسلامي كه توسط «ارنست كوهن» تدريس ميشد، شركت مينمود، او همچنين نزد «والز بيوركمن» تحصيل زبان عربي را پي گرفت. از آنجا كه به دليل وقوع جنگ، به جاي يك ترم چهار ماهه و نيمه صرفا سه ماه تدريس ميشد، دوره تحصيلي اين دانشجوي باهوش و سرشار از نبوغ و استعداد ذاتي به سرعت سپري گرديد.5معلم وي وقتي مشاهده كرد اين دانشجوي هوشيار، مشتاق فرهنگ شرقي و بخصوص اسلامي است، به وي سفارش نمود دروس مربوط به علوم طبيعي را ادامه ندهد و مطالعات خود را در زمينه دروس مورد علاقهاش يعني متون اسلامي و عربي متمركز سازد. او به وي تأكيد نمود: بهترين كار براي رسيدن به چنين مقصدي، شروع به تدوين پاياننامه دكترا ميباشد و به خانم شيمل نويد داد: بعد از گذراندن دوره دكترا و دفاع از رساله، دستيار وي خواهد گرديد. بدين منظور، او درس فارسي و تركي عثماني را شروع كرد و در پايان ترم سوم، نوشتن رساله خود را آغاز نمود. با اينكه در ايام تعطيلات مجبور بود در كارخانه كار كند، رسالهاش را در باره سلسله مماليك (گروهي از حكمرانان مصري) با عنوان «خليفه و قاضي در مصر در اواخر قرون وسطي» به راهنمايي «ريچارد هارتمن» به پايان برد. همين رساله در سال 1943 ميلادي در لايپزيك به طبع رسيد و خانم شيمل در نوامبر اين سال در امتحان دكترا شركت كرد.6شيمل تا پايان جنگ جهاني در وزارت امور خارجه به عنوان مترجم كار ميكرد. وقتي كشور آلمان متوجه گرديد كه ناگزير است در جنگ تسليم گردد، وزارت امور خارجه با تمام پروندههاي محرمانه نخست به شهر هاله انتقال يافت و سپس به ايالت زاكسن منتقل شد و تمامي كارمندان اين نهاد نيز مجبور شدند به مكان جديد بروند. وقتي قواي مهاجم آمريكايي شهر مزبور را به اشغال خود در آوردند، كاركنان را نيز دستگير و محبوس ساختند كه بعدا زندانيان به شهر ماربورگ انتقال داده شدند و مدت حبس آنان در اين ناحيه نزديك شش ماه به طول كشيد.خوشبختانه خانم شيمل كه جزو زندانيان اين شهر بود، رساله درجه پروفسوري خود را به ماربورگ برده بود؛ همان پژوهشي كه در ماه مارس 1945م به دانشگاه برلين داده شده بود، چندين منبع مهم هم با خود به همراه داشت كه در دوران زندان از آنها بهره برد.7
در مقام استادي و عرصههاي علمي و پژوهشي
آن ماري شيمل كه در سن نوزده سالگي در رشته مطالعات اسلامي موفق به اخذ درجه دكترا از دانشگاه برلين شده بود، در ژانويه 1946م امتحان استادي داد؛ يك هفته پس از اين آزمون، نخستين سخنراني خود را در دانشگاه ارائه كرد و در سن 23 سالگي استاديار دانشگاه ماربورگ گرديد و خدمات دانشگاهي خود را با تدريس در مباحث اسلامي آغاز كرد. ايام اقامت او در ماربورگ از پرهيجانترين دورانهاي زندگي علمي، فكري و معنوي اين بانو است، زيرا او ميبايست از سويي در تمامي زمينههاي شرقي و اسلامشناسي همچون زبان عربي، فارسي، تركي، هنر اسلامي، تاريخ، ادبيات (متون منظوم و منثور) تدريس ميكرد و از طرفي نزد معلم محترمش يعني «فريدريش هايلر» درس ميخواند. شيمل در سال 1949م براي بار اول به خارج از كشور سفر كرد و به سوئد رفت، در دانشگاه آنجا تحقيقاتي را به عمل آورد و به مدت يك ماه نزد شرقشناسان و دينشناسان در دانشگاه اوپسالاي اين كشور ماند و در سال 1951م امتحان دوره دكترايش (دكتراي دوم) را در تاريخ اديان داد و در اين رشته موفقيت برجستهاي به دست آورد.در سال 1952م به تركيه رفت تا در زمينه نسخههاي خطي در كتابخانههاي استانبول تحقيق كند، در اين سفر به زيارت آرامگاه مولانا (ملاي رومي و سراينده مثنوي) در قونيه نائل آمد. در سال 1953م بار ديگر به اين كشور رفت، قبل از آن در برلين و ماربورگ با برخي پژوهشگران و روشنفكران تركيه آشنا شده بود. در اين سفر و در شهرهايي چون آنكارا، استانبول و ... با اديبان، شاعران، عارفان، دانشوران و نيز مردمان عادي تركيه ارتباطي عاطفي و پيوندي صميمي برقرار كرد، زيرا سخنرانيهاي خود را به زبان تركي ايراد مينمود و تحصيلاتش در دينشناسي بود؛ در همين سفر اشتياق وي به مباحث اسلامي و مسائل كشور مسلمان تركيه مشخص گرديد. لذا به وي پيشنهاد كردند كه كرسي تاريخ اديان را كه دو سال قبل از آن در دانشكده الهيات آنكارا بنيان نهاده شده بود، پذيرا گردد. در اين دانشكده دانشجويان نه تنها در زمينههاي علوم اسلامي تحصيل ميكردند بلكه با افكار و انديشههاي معاصر غربي آشنا ميشدند؛ يعني هم قرآن، حديث، اصول فقه و زبان عربي را ميآموختند و نيز فلسفه اروپايي، جامعهشناسي ديني و تاريخ تطبيقي اديان را فرا ميگرفتند. وقتي خانم شيمل به اين دانشكده آمد، حدود 400 دانشجوي دختر و پسر در آنجا درس ميخواندند، چون در تركيه كتابهاي درسي تاريخ اديان وجود نداشت، خانم شيمل ميبايست اين تكليف را عهدهدار شود. به همين دليل در سال 1955م در آنكارا كتاب مقدماتي در تاريخ اديان را به طبع رسانيد.بتوان گفت شيمل بيش از هر جا فعاليتهاي خود را در تركيه متمركز كرد. در اين زمان روابط و دوستيهاي شخصي بين وي و مسلمانان تركيه پديد آمد، بر اثر اين روابط، عشق وافر و تفاهم عميقي نسبت به اسلام و جهان اسلام در خانم شيمل شكوفا گرديد كه ميتوان اين شوق ريشهدار را در تمامي آثار بعدي او مشاهده و لمس نمود. براي خانم آن ماري شيمل در يك گزارش مؤثر و خواندني كه «برادرم اسماعيل» (يادآوري خاطراتي از تركيه) نام دارد و آن را براي نخستين بار در سال 1990م منتشر كرد، سالهاي اقامت در تركيه دوباره زنده ميشود؛ اين كتاب نگاهي دارد به پنجاه سال فرهنگ و باورهاي مردم تركيه. در اين اثر همچون فهرست مؤلفان آثار موجود در يك كتابخانه، اسامي تمامي روشنفكران و مؤلفان فرهنگ جديد اين كشور درج گرديده است.8خانم «شولسته روهر» از برنامهريزان و اجراكنندگان مشهور تلويزيون آلمان از شيمل پرسيد: در سال 1954م در تركيه پس از يك وقفه سي ساله، تدريس تعليمات ديني از سر گرفته شد، مصطفي كمال آتاتورك تدريس علوم ديني را از مجموعه دروس حذف كرده بود. آن وقت شما به عنوان يك فرد مسيحي در دانشگاه آنكارا استخدام شديد تا تاريخ اديان درس بدهيد، آيا اين امر غير طبيعي نبود؟ او در پاسخ وي گفت: نه من خوشحال شده بودم تا آن زمان دو بار به تركيه رفته بودم، براي مطالعه متون خطي با افراد جالبي آشنا شده بودم و تقريبا تمام اهل ادب را ميشناختم، زبان تركي را هم از همان اوقات خوب ميدانستم. ارادت من به دين اسلام بر كسي پوشيده نبود.«كريستا شولسته روهر» افزود: آتاتورك با روش خشونتآميزي به تغيير در سنتهاي اسلامي روي آورد و استفاده از خط لاتين با برنامههاي اجباري وي به تحول در تمام شئون زندگي مردم منجر گرديد و از خبطهاي او اين بود كه مردم قادر به قرائت قرآن نبودند. شيمل اين موضوع را مورد تأييد قرار داد و گفت: آنها حتي نميتوانستند نوشتههاي روي مراقد والدين خود را بخوانند. ناخوشايندتر از آن اين است كه وقتي من جلوي مسجدي آيههاي قرآن را ميخواندم، تركها شگفتزده ميپرسيدند: واقعا شما ميتوانيد اين آيات را بخوانيد؟ خداي من، اين چقدر موجب تأسف است. از اين گذشته راه مطالعه تمام ادبيات كلاسيك ترك بر آنها بسته شده است چرا كه اين ادبيات قرابت بسيار نزديكي با زبان و ادبيات عرب و ايراني دارد به همين دليل بسياري از ضربالمثلها و اصطلاحات سنتي را نميفهمند زيرا وقتي با خط لاتين نوشته شوند، ظرافت خود را از دست ميدهند.9در اين زمان شوق ديگري در خانم شيمل پديد آمد كه موجب گرديد به پژوهشي جديد روي آورد. در سال 1940م مقالهاي از نيكلن مطالعه كرد كه توجه او را به كتاب «پيام شرق» دكتر محمد اقبال لاهوري جلب كرد، او بدين لحاظ اقبال را انتخاب كرد كه مانند خودش گوته و مولوي را ارج مينهاد و به آنان مباهات ميكرد. پس شروع به خواندن توأم با كاوش در ساير نوشتههاي اقبال كرد و چندين مقاله براي مجله پاكستاني كوارترلي نوشت و از دستاندركاران اين نشريه تقاضا نمود به جاي حقالتأليف، كتابهاي اقبال را به وي بدهند، زيرا آثار مذكور در آلمان و تركيه ناياب بود. تا آن زمان خانم شيمل تمام همت خود را صرف تحقيق در آن دسته از كتابهاي اقبال كرده بود كه به پروفسور ماينكه تعلق داشت و اقبال شخصا اين آثار را براي وي ارسال نموده بود. اين كتابها «جاويدنامه» و «پيام شرق» نام داشتند، خانم شيمل اثر اولي را به دو زبان آلماني و تركي ترجمه كرد و بدين سبب به پاكستان دعوت شد، در آنجا به زودي شيفته فرهنگ و سرزمين اين كشور اسلامي گرديد و همين اشتياق موجب شد كه مركز ثقل پژوهشهاي او، فرهنگ مسلمانان هند و پاكستان باشد.10در سال 1959م خانم شيمل از تركيه به ماربورگ بازگشت و يك سال بعد، كنگره تاريخ اديان را تدارك ديد و با معلمش «فريدريش هايلر» به همكاري پرداخت ولي در اين شهر هيچ گاه احساس رضايت و آرامش فكري نكرد و اين واقعيت را دريافت كه افرادي تنگنظر و تُنُكمايه در دانشگاه ماربورگ قدرت تحمل او را ندارند و اشتهار جهاني و قابل احترامش براي همكاران دانشگاهي وي خوشايند نميباشد.در سال 1961م به خانم شيمل پيشنهاد گرديد كه به تدريس زبان عربي و اسلامشناسي در دانشگاه بُن بپردازد، او هم پذيرفت و در سال 1965م مسئوليت كُرسي فرهنگ اسلامي هنري دانشگاه هاروارد به وي پيشنهاد گرديد و نيز در سال بعد با دانشگاه مذكور قراردادي را امضا كرد و در سال 1967م به تدريس تصوف، خوشنويسي و شعر اسلامي مبادرت نمود؛ در همين زمان در باره اوزان شعر فارسي، تركي و اردو پژوهشهايي به عمل آورد و به بررسي زيربناي فرهنگي كشورهاي اسلامي ايران، تركيه و پاكستان پرداخت زيرا عقيده داشت بدون در نظر گرفتن پيشزمينههاي فكري و فرهنگي، سرودههاي مذكور قابل درك و فهم نخواهند بود. در همين سالها روابط خانم شيمل با پاكستان بيش از پيش صميمانه شد و تقريبا هر سال به آن سرزمين سفر كرد و نه تنها در مورد اقبال تحقيق نمود بلكه در ادبيات سندي و زبانهاي ديگر به تفحص پرداخت و از اين روي پاكستانيها تلاشهاي علمي و مطالعاتي او را مورد تحصين قرار دادند. در سال 1970م به سمت استادي رسيد، شرط نخست او اين بود كه در سال، يك نيم سال تحصيلي درس بدهد و نيم سال ديگر براي پژوهشها و سفرهاي تحقيقاتي او باقي بماند.11«كريستا شولسته روهر» از خانم شيمل پرسيد: آيا شما به تدريس در دانشگاه هاروارد مشغول شديد و تا سال 1992م در آنجا ماندگار شديد. خانم شيمل گفت: قرارداد خوبي با اين مركز علمي داشتم، در آنجا من هميشه در يك نيم سال دو برابر تعداد ساعتها تدريس ميكردم و امتحان پس ميگرفتم و از پاييز به بعد را در پاكستان، هند و ساير كشورها ميگذرانيدم، در هاروارد با شاگردهاي بسيار خوبي كه داشتم، خيلي فشرده و با علاقه كار ميكردم كه بسياري از آنان از من دكترا گرفتند و هم اكنون آنان در اروپا و آمريكا مقامهاي برجسته علمي و پژوهشي دارند كه به اين فرزندانم افتخار ميكنم.12
مراتب علمي و ابعاد توانايي
خانم شيمل از شخصيتهاي مشهور جهاني است كه قريب شصت سال در حوزه دانشگاهي به تدريس اسلامشناسي و فرهنگ كشورهاي مسلمان اشتغال دارد. او در كشوري ديده به جهان گشود كه دانشآموزان آن با نوزده سال سن فرصت مييابند وارد دانشگاه شوند. در نبوغ اين خانم همين بس كه در چنين سني به اخذ دكتراي اسلامشناسي نائل آمد و در حالي كه 24 سال داشت، اين لياقت را به دست آورد كه دانشجو تربيت كند و به تدريس در دانشگاه بپردازد. نوگرايي و تلاش براي ادراك بيشتر فرهنگها و تأثير بر نسلي كه در آيندهاي نه چندان دور بيگانه با فرهنگ غني خويش رشد ميكنند حاصل بخشي از فعاليتهاي علمي پروفسور شيمل است. او در سن كهولت و بازنشستگي نيز دست از مطالعه و تحقيق بر نميدارد، آثار و نوشتههاي متعددش نيز بيترديد در آينده حكم مرجع را به خود اختصاص خواهند داد.13به گفته رئيس دانشگاه بُن، حتي آن كساني كه از علم اسلامشناسي آگاهي ندارند، مجذوب عمق و عظمت آثار علمي و ادبي خانم شيمل ميشوند؛ وي ميافزايد: من خود قبل از آنكه خدمت خويش را در بُن آغاز كنم، مدت طولاني به عنوان برنامهريز شهرك تازهاي در ايران، در اين كشور كار كردهام و از آن هنگام به بعد تحولات جهان اسلام را با علاقه دنبال ميكنم، خود را مديون خانم شيمل ميدانم كه واسطهاي است ميان اسلام و اروپا و اين نقش را كماكان با موفقيت دنبال ميكند.14پروفسور ويلد، از انديشمندان آلماني، نيز خاطرنشان ساخت: خانم شيمل آثار خويش را به زبانهاي آلماني، انگليسي، فرانسه، عربي و تركي نوشته است. اين امر جهاني بودن او را نشان ميدهد و مؤيد آن است كه خوانندگان آثارش به فرهنگهاي گوناگون جهان تعلق دارند.15خانم شيمل در هر دورهاي به مطالعاتي پرداخته و معلومات خود را به رشتهاي خاص محدود نكرده است، از اينرو از هنر خطاطي گرفته تا مطالعات عرفاني و پژوهش در آثار شاعران مسلمان توجه او را به خود جلب نمود.فهرست آثارش به 105 جلد بالغ ميگردد.16 اما تعداد مقالات، ترجمهها و مقدمههايي كه بر كتابها، نوشته و مقالاتي كه در دائرةالمعارفها و نقد كتابها و سخنرانيها دارد به قدري زياد است كه تا به حال كسي نتوانسته فهرست كاملي از آنها فراهم كند و خود خانم شيمل نيز نميداند كه تا كنون چند مقاله نوشته است. وي ميگويد بارها اتفاق افتاده كه براي پژوهش در موضوعي به منبعي مراجعه كردهام و بعد متوجه شدهام كه چند سال قبل بر آن كتاب خودم مقدمه نوشتهام. وي به دانشجويانش توصيه ميكند در ايام تحصيل بيشتر به كار عملي بپردازند و صرفا دروس نظري و تئوري نخوانند. همچنين در درس فرهنگ، بر مطالب ديني و هنري تأكيد ميكند.اگر مولوي شاعر مورد علاقهاش است اما به شاعران ديگر هم عشق ميورزد و منتخباتي از اشعار ناصرخسرو را در دست طبع دارد، خاقاني را نيز بسيار دوست ميدارد و مايل است در باره فرخي سيستاني نيز تحقيقاتي به عمل آورد.17خانم شيمل در مصاحبهاي گفته است: همواره دعاها، احاديث و اخبار اسلامي را از متون اصلي عربي آنان ميخوانم و به هيچ ترجمهاي در اين عرصه مراجعه نميكنم اما براي اينكه اين منابع ارزشمند معنوي، براي جهان امروز مؤثر باشد، به ترجمه بخشهايي از كتاب مبارك صحيفه كامله سجاديه امام سجاد(ع) پرداختم و آن را منتشر نمودم. خانم شيمل اضافه مينمايد: وقتي مشغول ترجمه اين ادعيه بودم، مادرم در بيمارستان بستري بود و من كه به عيادتش ميرفتم بعد از آنكه به خواب ميرفت در گوشهاي از آن اتاق به كار تنظيم ترجمهها مشغول ميشدم؛ اتاق مادرم دو تختي بود، در تخت ديگري خانمي فاضل بستري بود كه به مذهب خود (كاتوليك) بسيار ايمان داشت و حتي تعصب نشان ميداد. وقتي متوجه شد من دعاهاي اسلامي را ترجمه ميكنم، دلگير گرديد كه مگر در كتب مقدس مسيحيان كمبودي وجود دارد كه تو به دعاهاي اسلامي روي ميآوري؟! وقتي كتابم به طبع رسيد، نسخهاي از آن را برايش فرستادم، يك ماه بعد از طريق تلفن با من تماس گرفت و گفت: صميمانه از هديه اين كتاب متشكرم، زيرا هر روز به جاي دعاهاي مسيحي، آن را ميخوانم. بله واقعا ترجمه ادعيه امامان شيعه مخصوصا صحيفه امام سجاد(ع) براي بسياري از مردم جهان غرب كارساز و آموزنده خواهد بود.18خانم شيمل از حافظهاي استثنايي برخوردار است، سالها در كشورهاي اسلامي اعم از عربي و غير عربي به سر برده و به كار تحقيق و تدريس مشغول بوده و حتي كوچكترين اصطلاحات آداب، اعمال و اماكن ديني و سرانجام هر چه را كه ديده و يا به هر زبان اسلامي شنيده، در حافظه خويش و يا بيرون از آن ثبت و ضبط كرده و در مجموعه آثار خويش مكرر مورد استفاده قرار داده است به گونهاي كه خواننده اروپايي از كثرت استعمال اين گونه واژهها و عبارات و نيز وسعت دانش و اطلاعات مؤلف، شگفتزده ميشود. امري كه انصافا با توجه به مهارت استثنايي خانم شيمل در اكثر زبانهاي زنده اسلامي اگر نگوييم بينظير، حداقل از نوادر است. به قول دكتر عبدالرحيم گواهي: براي درك بيشتر عمق و ارزش اطلاعات خانم شيمل در خصوص اسلام و جوامع اسلامي، در مقام مقايسه، بايد ببينيم اگر به فرض قرار بود يكي از ما اين مقدار مطالعه و دانش راجع به مسيحيت و آداب و رسوم مسيحيان كسب كنيم در واقع چقدر وقت و حوصله لازم داشت و چه اندازه تلاش و اهتمام ميخواست تا تمامي مناطق تحت قلمرو اين مذهب را در شرق و غرب و اقصي نقاط جهان درنورديم و تقريبا با كليه زبانهاي زنده پيروان مسيحيت و آثار عمده منظوم و منثورشان آشنا شويم؟ آيا چند نفر محقق وجود دارند كه قادرند چنين حركت علمي و فرهنگي را انجام دهند.19وقتي متوجه شد
من دعاهاي اسلامي را
ترجمه ميكنم، دلگير گرديد كه
مگر در كتب مقدس مسيحيان
كمبودي وجود دارد كه تو
به دعاهاي اسلامي
روي ميآوري؟!
وقتي كتابم به طبع رسيد
نسخهاي از آن را
برايش فرستادم
يك ماه بعد از طريق تلفن
با من تماس گرفت و گفت:
صميمانه از هديه
اين كتاب متشكرم
زيرا هر روز به جاي
دعاهاي مسيحي
آن را ميخوانم.نكته ديگر در مورد اين بانوي محقق، آشنايي و بلكه احاطه كمنظير ايشان به تمامي زبانهاي مهم و زنده اسلامي نظير عربي، فارسي، تركي، اردو، پشتو و غيره است و او با شور و شوقي وافر و اهتمامي بااهميت كه از يك محقق جستجوگر و حقيقتجو انتظار ميرود، به گوشه و كنار جهان اسلام سر زده و از هر خرمني خوشهاي و از هر چمني گلي برچيده است و محصول اين تلاش خود را در اختيار مشتاقان فرهنگ ديني و اسلامي نهاده است. خانم شيمل در سال 1963م مجله «فكر و فن» را كه به زبان عربي است و در آلمان انتشار مييابد، بنيان گذارد و مدتي نيز مديريت مركز بينالمللي تاريخ اديان را به عهده گرفت.20از سال 1981 تا 1986م مؤلف موضوعات اسلام براي دائرةالمعارف عربي اديان نيويورك شد و تا به حال ناشر سلسله انتشاراتي است كه مركز نشر دانشگاه دولتي نيويورك در خصوص مسلمانان آسياي جنوبي منتشر ميكند.21مقاله هشتاد و پنج صفحهاي عالمانهاي كه از اين بانوي دانشمند در جلد دوم كتاب تاريخ اديان چاپ شده، بخشي از كوششهاي خستگيناپذير او در معرفي اسلام به جهان است. در كتابي محققانه پيوند هنر خوشنويسي و خطاطي را با فرهنگ اسلامي مورد بررسي قرار داده و در آن به معرفي انواع قلمها، شيوههاي خوشنويسي، سير تحول خط عربي از كوفي تا نقاشي، خط، روشهاي تعليم خط، اهميت خوشنويسي در فرهنگ اسلامي، جناسهاي خطي، تلميحات، كنايات و مصطلحات مايه گرفته از خط را كه در طول قرنها الهامبخش شاعران پارسيگوي بوده است، در بر ميگيرد.
نشانهاي شايستگي و لياقت
اين بانوي دانشمند از معدود مشاهير معاصر جهان است كه تا كنون قريب بيست مدال و نشان افتخار از نقاط مختلف دنيا به پاس فعاليتهاي علمياش دريافت كرده است: در سال 1965م ستاره قائد اعظم، در سال 1975م دكتراي افتخاري دانشگاه قائد اعظم در اسلامآباد، در سال 1978م دكتراي افتخاري دانشگاه پيشاور و در سال 1984م بالاترين مدال مردمي به نام هلال امتياز به ايشان اعطا گرديد. در سال 1982م خانم شيمل پيشنهاد كرد به مناسبت صد و پنجاهمين سال وفات «گوته»، خياباني در لاهور به نام وي مشخص گردد، نه تنها اين نظر عملي شد بلكه يكي از زيباترين خيابانهاي شهر لاهور پاكستان، به نام خود خانم شيمل اختصاص يافت.در سال 1965 مدال «فريدريش روكرت» از شهر «شواين فورت» به وي اهدا گرديد، مدال طلايي هامرپور كشتال از شهر گدادز اتريش (در سال 1974)، مدال صليب نشان درجه يك از جمهوري فدرال آلمان (در سال 1980) و در همين سال جايزه يوهان هاينريشفوس از آكادمي زبان و شعر به اين بانو اختصاص يافت. در سال 1981م عضو آكادمي سلطنتي هلند در ادبيات گرديد. به سال 1985 دكتراي افتخاري دانشگاه اوپسالا را دريافت نمود، دو سال بعد مدال «لوي دلاويد» از دانشگاه كاليفرنيا به دليل سهم عمدهاي كه وي در پژوهشهاي اسلامي داشت، مختص خانم شيمل گرديد. دكتراي افتخاري دانشگاه سلجوق را در سال 1988م در قونيه تركيه گرفت، سال بعد نشان لياقت آلمان از آنِ او شد، در همين سال عضو افتخاري ميسا (Mesa) و DMG (جامعه شرقي آلمان و طلوع خورشيد) و عضو افتخاري SIE(جامعه ايرانشناسان اروپا) گرديد. همچنين در تركيه مدال ايركيكا (ircica) [مركز تحقيقات بينالمللي تاريخ هنر و فرهنگ اسلام]، مدال وقفشناسان تركيه و جايزه ترجمه (مركز تعليم زبان تركي) به وي تقديم گشت. در ماه مي1992م (1374ه···.ش) جايزه لوكاس از دانشگاه توبينگن به وي تعلق گرفت.22جايزه صلح ناشران آلماني كه در 15 ماه اكتبر سال 1995م به پروفسور شيمل اعطا گرديد، يكي از مشهورترين و معتبرترين جوايز فرهنگي است، در مراسمي كه به اين مناسبت ترتيب يافت، علاوه بر رئيسجمهور، صدر اعظم و وزراي كابينه آلمان فدرال، صدها تن از شخصيتهاي علمي، فرهنگي و اجتماعي آلمان و ديگر كشورهاي جهان حضور داشتند، اين نكته درخور ذكر است كه جايزه مذكور براي كتاب يا اثر مشخصي به نويسنده تعلق نميگيرد بلكه مجموعه آثار و سير تكاملي زندگي اجتماعي و فرهنگي و كوششهاي صلحجويانه نامزد اخذ آن در نظر گرفته ميشود. مليت، جنسيت، نژاد، اعتقادات مذهبي و مسلكي نامزدهاي دريافت جايزه نيز در تصميمگيري شوراي داوران اثري ندارد، قبلاً اين جايزه به مشاهيري چون آلبرت شوايتزر، مارتين بوبر (فيلسوف و مورخ اتريش)، هرمان هسه (نويسنده آلماني)، رادكريشنان (استاد فلسفه دانشگاه و رئيسجمهور هند)، ارنست بلوخ (فيلسوف آلماني)، اوكتاو پاوز (شاعر و نويسنده مكزيكي) و ... تعلق گرفته بود كه اين فهرست خود بهترين مؤيد ارزش آن ميباشد و پيوستن پروفسور شيمل به اين جمع فرهيخته، بيترديد اعتبار و شهرت او را فزوني خواهد داد.23در مراسمي كه روز يكشنبه 7 آوريل 2002 ميلادي، مطابق 18 فروردين سال 1381 به مناسبت هشتادمين سالروز تولد خانم شيمل در تالار بزرگ امارت تاريخي شهرداري بن (آلمان) برگزار شد، از مقام شامخ علمي و فرهنگي ايشان تجليل به عمل آمد، در اين مراسم خانم بربل ديكمان شهردار بُن ضمن سخناني در وصف شخصيت فرهنگي شيمل گفت: براي شهر بن كه از يك سو به عنوان مركز تجمع مؤسسات علمي و پژوهشي و از سوي ديگر به عنوان مقرّ بسياري از نهادهاي وابسته به سازمان ملل متحد در سطح جهاني از موقعيت ويژهاي برخوردار است، موجب افتخار ميباشد كه از خانم شيمل درخواست كند به مناسبت هشتادمين سالروز تولدش به دست خود، نام خويش را در كتاب زرين شهر ثبت نمايد. بانو شيمل كه به دليل بيماري استخواني پا قادر به راه رفتن نبود و با صندلي چرخدار حركت مينمود، پس از امضاي نام خود در اين كتاب، از دستاندركاران مراسم مذكور تشكر كرد.24در ايران همايش «عرفان پلي ميان فرهنگها» با هدف بزرگداشت مقام علمي خانم شيمل در تالار علامه اميني دانشگاه تهران در روزهاي 22 و 23 مهرماه سال 1381 برگزار گرديد، اين همايش از سوي مؤسسه توسعه دانش و پژوهش و با همكاري دانشگاههاي تهران و الزهرا و مركز گفتگوي تمدنها برنامهريزي شده بود. در همايش مذكور دكتراي افتخاري در رشته تاريخ اسلامي دانشگاه الزهرا و نشان ويژه وزارت علوم و تحقيقات و فناوري به پروفسور شيمل اهداء گرديد.25واقعا شما ميتوانيد
اين آيات را بخوانيد؟
خداي من
اين چقدر موجب تأسف است.
نوگرايي و تلاش
براي ادراك بيشتر فرهنگها
و تأثير بر نسلي كه
در آيندهاي نه چندان دور
بيگانه با فرهنگ غني خويش
رشد ميكنند
حاصل بخشي از
فعاليتهاي علمي
پروفسور شيمل است.
براي اينكه
اين منابع ارزشمند معنوي
براي جهان امروز مؤثر باشد
به ترجمه بخشهايي از
كتاب مبارك صحيفه كامله
سجاديه امام سجاد(ع)
پرداختم و آن را منتشر نمودم.
خانم شيمل در دفاع از اسلام
و ارزشهاي قرآني
و توجه دادن اروپاييان
به سوء تفاهماتي كه
در برداشت از
اعتقادات ديني داشتهاند
نقش مهمي را بر عهده گرفت.
خانم شيمل:
قرآن تنها كتاب آسماني است
كه به همان صورتي كه
بر رسول اكرم(ص) وحي شده
حفظ و نگهداري گرديده است.
آنها حتي نميتوانستند
نوشتههاي روي مراقد
والدين خود را بخوانند.
ناخوشايندتر از آن اين است
كه وقتي من جلوي مسجدي
آيههاي قرآن را ميخواندم
تركها شگفتزده ميپرسيدند:
1 ـ نك: مقاله سفير فرهنگي ميان شرق و غرب، خسرو ناقد، نشر دانش، سال 15، شماره سوم، ص92.
2 ـ مقدمه كتاب تبيين آيات خداوند، آن ماري شيمل، ترجمه دكتر عبدالرحيم گواهي.
3 ـ براي روشن شدن اين مطالب به مأخذ قبل مراجعه نماييد.
4 ـ همان، سخن مترجم، ص5.
5 ـ شرقيتر از هر غربي، ماهنامه ادبستان، شماره 31، (تير 1371)، ص24.
6 ـ ابعاد عرفاني اسلام، آن ماري شيمل، مقدمه مترجم، (دكتر عبدالرحيم گواهي)، ص10.
7 ـ مجله ادبستان، همان.
8 ـ دو هفتهنامه فرهنگ و پژوهش، شماره 96، ص33.
9 ـ ديدگاههاي يك شرقشناس در مصاحبه با تلويزيون آلمان، ماهنامه «از ديگران»، سال دوم، شماره 5، ص11.
10 ـ ابعاد عرفان اسلامي، مقدمه مترجم، ص12؛ نشريه فرهنگ و پژوهش، ص33.
11 ـ نشريه ادبستان، همان، ص25.
12 ـ مصاحبه خانم شولسته روهر با بانو آنماري شيمل، نشريه «از ديگران»، همان، ص13.
13 ـ گفتگوي يك روزنامه آلماني با آن ماري شيمل، مقدمه جهانشاه ناصر، روزنامه اطلاعات، شماره 22462.
14 ـ تجليل از پروفسور آن ماري شيمل، (در شهر بن آلمان)، ماهنامه «از ديگران»، سال سوم، شماره اول، ص19
15 ـ همان، ص40.
16 ـ شبكه معارف، اخبار ساعت 21، روز نهم آذر، 1381.
17 ـ ابعاد عرفاني اسلام، ص16 ـ 15.
18 ـ ملاقات رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در آلمان (دكتر محمد رجبي) با خانم آن ماري شيمل، مندرج در مجله «از ديگران»، سال دوم، مردادماه 1380، ص10 ـ 11.
19 ـ تبيين آيات خداوند، ص6 ـ 5.
20 ـ دو ماهنامه كيهان انديشه، شماره 23، ص59.
21 ـ نشريه فرهنگ و پژوهش، همان، ص33؛ ماهنامه ادبستان، همان، ص26.
22 ـ همان.
23 ـ نشر دانش، همان، ص93؛ مجله «از ديگران»، سال دوم، شماره 5.
24 ـ ماهنامه «از ديگران»، سال سوم، شماره اول، ص16؛ نشر دانش، سال 19، بهار 1378، ص94.
25 ـ نشريه فرهنگ و پژوهش، شماره 96، ص32، روزنامه اطلاعات، شماره 22559 و نيز شماره 22605؛ روزنامه جام جم، 21 مهر 1381، شماره 702.