• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3775روز قبل
اطلاعات دارویی و پزشکی

یک جراح و متخصص کلیه و مجاری ادراری: گفت: 96 درصد سنگ‌ها امروزه با سنگ شکنی و آندوسکوپی قابل درمان است و برای درمان نیازی به ایجاد شکاف در پهلو نیست.

koleeye3.jpg

دکتر حسین کرمی در گفت وگو با خبرنگار سلامت ایسنا، با بیان این که سنگ کلیه یکی از شایع‌ترین بیماری‌ها در ایران است که باعث احساس درد شدید کلیه‌ها به علت حرکت سنگ کلیه به لوله حالب در افراد می‌شود، افزود: درد سنگ کلیه به سلطان دردها مشهور بوده و حتی از درد زایمان نیز شدید‌تر است.

 

وی ادامه داد: رژیم غذایی پرپروتئین، نوشیدن کم آب، مصرف زیاد نمک و تشکیل سنگ کلیه می‌تواند باعث تشکیل سنگ کلیه در بدن افراد شود.

 

این متخصص جراحی کلیه آب و هوای گرم و مرطوب و تعریق زیاد بدن را از علل دیگر تشکیل سنگ کلیه عنوان کرد و افزود: کم تحرکی طولانی مدت، وجود انسداد طول کشیده در مسیر کلیه ها نیز می‌تواند به سنگ کلیه منجر شود.

 

دکتر کرمی در رابطه با تشخیص سنگ در کلیه افراد گفت: ساده ترین راه تشخیص سنگ در کلیه‌ها انجام سونوگرافی است و تنها در صورت نیازعکس رنگی یا IVP توسط پزشک انجام می‌شود.

 

متخصص جراحی کلیه با بیان این که می‌توان از تشکیل سنگ کلیه پیشگیری کرد، افزود: با رعایت نکاتی چون مصرف میزان مناسب مایعات به این شکل که افراد هر 2 ساعت یک لیوان آب بنوشند. در صورت عدم مصرف آب، چای کمرنگ و دستور رژیم غذایی آبکی می‌تواند مفید واقع شود.

 

وی به افراد توصیه کرد: بهتر است افراد رژیم غذایی روزانه خود را تعدیل و از مصرف پروتئین حیوانی بیش از حد خودداری کنند. همچنین میزان مصرف نمک در وعده های غذایی خود را کم کنند.

 

دکتر کرمی با اشاره به این که تشخیص زودهنگام سنگ کلیه تاثیر مطلوبی در درمان دارد، توصیه کرد: هر 6 ماه سونوگرافی از کلیه‌ها و مثانه با نظر پزشک متخصص ارولوژی ضروری است و در صورت تشخیص سنگ در کلیه نسبت به درمان آن اقدام کنند و آن را به تأخیر نیندازند.

 

وی در پایان اظهار کرد: در صورت تکرار سنگ سازی افراد باید با مراجعه به پزشک متخصص ارولوژی علت تشکیل سنگ را مشخص و درمان پیشگیری را انجام دهند. 96 درصد سنگها امروزه با سنگ شکنی و آندوسکوپی قابل درمان است و برای درمان نیازی به ایجاد شکاف در پهلو نیست.

شنبه 25/8/1392 - 12:0
آموزش و تحقيقات

در حالی که اغلب مردم برای تغییر رنگ چشم خود به لنزهای تماسی رنگی متوسل می شوند یک جراح آمریکایی شیوه دائمی برای تغییر رنگ چشم انسان ارائه کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، این جراحی که "ایمپلنت عنبیه مصنوعی" نام دارد، شامل وارد کردن یک ایمپلنت سیلیکونی پزشکی نازک به چشم می شود تا ظاهر عنبیه را تغییر دهد. این جراحی توسط دکتر کنت روزنتال ارائه شده است.

این ایمپلنت عنبیه مصنوعی را می توان برای زیبایی استفاده کرد اما علاوه بر این می تواند برخی بیماری ها را نیز مانند هتروکرومیا - بیماری رنگدانه ای که موجب می شود فرد دارای دو چشم به رنگ مختلف باشد- درمان کند.

در برخی موارد این جراحی می تواند برای احیای دید نیز مورد استفاده قرار گیرد. مثلا در سال 2011 برای درمان یک پسر 17 ساله که از بدو تولد به دلیل نداشتن مادرزادی عنبیه ، تا حدودی نابینا شده بود به کار گرفته شد. پس از این درمان بیمار دید کامل نزدیک خود را به دست آورد.

این جراحی شامل یک برش 2.8 میلی متری در قرنیه و وارد کردن یک ایمپلنت تاخورده درون آن است.

پس از آنکه این ایمپلنت درون چشم قرار گرفت، به شکل اصلی باز می گردد و می توان آن را در موقعیت خودش قرار داد.

شرکت برایت اوکیولار سازنده این ایمپلنت می گوید این ایمپلنت تاثیری در دید فرد ندارد یعنی افرادی که برای بهبود دید به عینک نیاز دارند باید همچنان پس از کاشت ایمپلنت از عینک استفاده کنند.

اگرچه این جراحی بی خطر عنوان شده است اما برخی بیماران دچار عفونت چشمی حساسیت به نور و التهاب شده اند. با این حال شرکت سازنده می گوید اگر برای بیمار مشکلی ایجاد شود می توان به راحتی این ایمپلنت ها را از چشم خارج کرد.

کاشت این ایمپلنت برای هر چشم 15 دقیقه طول می کشد و این جراحی تحت بیهوشی موضعی انجام می شود.

این شرکت مدعی است یک یا دوماه طول می کشد تا بیمار از جراحی بهبود یابد اما یک روز پس از کاشت از بیمارستان مرخص می شوند.

بیمار تا چند روز پس از عمل نباید رانندگی کند، اجسام سنگین بلند کند و تا سه ماه حق شنا کردن ندارد.

شنبه 25/8/1392 - 11:59
طنز و سرگرمی

زینب مرتضایی‌فرد,میرحسن ولوی,ادبیات عامه

از کودکی برای همه سوال پیش می‌آمد که چرا جوجه را آخر پاییز می‌شمارند؟ چرا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است؟ چرا کبک سرش را کرده زیر برف و چرا موش جارو به دمش بسته و می‌خواهد وارد یک سوراخ کوچک شود؟ خلاصه در ذهن هریک از ما، چراهای زیادی از این دست وجود داشت و همیشه در پاسخ همه چراهایمان یک جمله را می‌شنیدیم؛ این جمله یا عبارت یک ضرب‌المثل است.

شاید هم هیچ وقت توضیح و تعریف قانع کننده ای درباره مقوله ای به نام ضرب المثل نشنیدیم و رفته رفته و به مرور زمان جزئی از زندگی ما هم شد.

بعدها که بزرگ شدیم اغلب کاربرد این ضرب المثل ها را یاد گرفتیم و آنها را به کار بردیم. دیگر هم چرایی در ذهنمان باقی نمانده بود که درگیرش باشیم و به مرور ذهنمان به وجود ضرب المثل هایی که ما را به رساندن مفهوم مورد نظرمان به طرف مقابلمان کمک می کرد، عادت کرد و آنها را به عنوان بخشی از گفت وگوهای روزانه پذیرفت.

اما شاید این سوال از ذهن خیلی از ما گذشته باشد که اصلا چگونه ضرب المثل ها به وجود آمده اند؟ آیا همه آنها حاصل تجربه پیشینیان ما بوده یا این که واقعیت ندارند و به قول مولانا شده اند پیمانه ای برای بیان معانی مدنظر یک قصه؟ به هر حال آنچه می دانیم این است که بسیاری از این داستان ها از یاد رفته و پیشینه برخی از مثل ها برای ما روشن نیست.

بعضی مثل ها حاصل پندهای بزرگان یا تجربه زندگی مردم است. این گونه مثل ها را حکمت می نامند. بعضی گفتار اشخاص معروف، تاریخی یا عادی بوده که در موقع خاص خیلی بجا و مناسب بوده و چون به مذاق شنوندگانش خوش آمده، مشهور شده است.

بسیاری از مثل ها هم نتیجه داستانی، خواه حقیقی یا افسانه ای است، در حالی که مردم از داستان اصلی آن ممکن است بی خبر باشند یا ممکن است در هر شهری به صورتی نقل شود.

میرحسن ولوی یکی از پژوهشگران ادبیات عامه معتقد است: از نشانه های زنده بودن یک زبان زایش دائمی جملات مختصری است که بتدریج شکل گرفته و بین همگویان آن زبان رواجی ریشه دار می یابند که نام آنها به طور اجمالی می شود ضرب المثل.

او می افزاید: ضرب المثل های هر زبان نزد هر ملتی در طول تاریخ روندی طی می کنند که می توان آنها را تبلوری از ادبیات، احساسات، ارزش های اخلاقی و اجتماعی و به طور کل فرهنگ و روحیات آن ملت قلمداد کرد.

ولوی بیان می کند: این جملات مختصر اغلب هشدار دهنده، آموزنده یا در برخی موارد کنایه آمیز بوده و در اغلب موارد طنزی زیرکانه و حتی تلخ و گزنده را به همراه دارند و در متن و بطن مکالمات روزمره و حتی مطالب نوشتاری آن قوم و ملت جایگاهی جدی به خود اختصاص می دهند.

او درباره تفاوت های ضرب المثل و امثال و حکم می گوید: بسیاری از مردم و حتی برخی نویسندگان و فرهیختگان از مفاهیمی همچون امثال و حکم و ضرب المثل تلقی واحدی دارند و تفاوتی بین آن دو قائل نیستند وحال آن که بین آنها اگر چه مشابهت هایی وجود دارد، ولی نوعا با یکدیگر متفاوت هستند.

ولوی می افزاید: امثال و حکم عموما حاوی بار معنایی بسیار عمیقی هستند، اما لزوما در ضرب المثل ها چنین نیست. مثلا مقایسه کنید «هرکه بامش بیش برفش بیشتر» را که جزو امثال و حکم است با «دل دادن و قلوه گرفتن» که ضرب المثل است.

او ادامه می دهد: خاستگاه کلی و عمومی امثال و حکم متون دینی، فرهنگی یا اتفاقات ریشه دار تاریخی است که می توان آنها را در عناصر فرهنگی رد یابی کرد، در حالی که ضرب المثل ها لزوما چنین نیستند و می توان گفت اغلب آنها نتیجه روابط و اتفاقات عادی مردمی است که بر اثر استفاده مکرر و بجا در بین مردم ریشه دوانیده است. مثلا مقایسه کنید «نابرده رنج گنج میسر نمی شود» را با ضرب المثل «پاتو از گلیمت درازتر نکن».

این پژوهشگر می افزاید: امثال و حکم همواره حاوی باری مثبت بوده و طبعا اندرز یا هشداری به همراه دارند، در حالی که ضرب المثل ها لزوما اینچنین نیستند و حتی گاهی اوقات گمراه کننده هم هستند. مثلا مقایسه کنید «به گرسنگی مردن بهتر که نان فرومایگان خوردن» را با این ضرب المثل که می گوید: «بگرد تا بگردیم».

او در پایان سخنانش می گوید: ضرب المثل ها عموما کوچه بازاری هستند در صورتی که امثال و حکم وجهی از فرهنگ متین و فرهیختگی به همراه دارند. مثلا مقایسه کنید «نوش دارو بعد از مرگ سهراب آوردن» را با ضرب المثلی که می گوید: «خر رو با پالونش می خورن». ** کمرنگ شدن ادبیات شفاهی

زمان زیادی را پای تلویزیون می گذرانیم، رادیو گوش می دهیم، شبکه های اجتماعی و سایت های خبری را می گردیم و به اصطلاح امروزیش وبگردی های مفصلی داریم. کمتر کتاب می خوانیم. شاید روزنامه ها را هم کمتر بخوانیم و خلاصه آن که شاید شکل زندگی مان در مقایسه با یکی دو نسل قبل ترمان تفاوت های زیادی دارد.

از همین روست که بسیاری از پژوهشگران معتقدند این روزها ارتباط نسل جوان با ادبیات شفاهی گذشتگان و ضرب المثل ها که بخشی از زندگی نسل های قبل تر بوده کمرنگ شده است. اگر هم دقت کنیم می بینیم این روزها ضرب المثل ها کمتر از زبان اطرافیانمان شنیده می شوند و می توان این را پذیرفت که کاربرد آنها در زندگی​ کمرنگ تر از گذشته شده است. اما واقعا این گسست از کجا و چگونه اتفاق افتاده است؟

محمد جعفری قنواتی، پژوهشگر فرهنگ عامه، نقش نویسندگان و شاعران قرون گذشته را در حفظ و نگاهداشت ضرب المثل ها موثر می داند و معتقد است گسست بین نسل جوان و ضرب المثل ها اتفاقی است که در دوره جدید رخ داده است.

او می گوید: کاری که شاعران و نویسندگان ما در قرون گذشته انجام می دادند، باعث می شد بین نسل های مختلف نوعی استمرار و وحدت فرهنگی به وجود بیاید.

او ادامه می دهد: متاسفانه در سال های انقلاب مشروطه و زمانی که نخبگان ما با جامعه اروپا آشنا شدند، به این نتیجه رسیدند که اگر جامعه ما دارای عقب ماندگی است، دلیلش چیزی نیست جز فرهنگ قدیم. نخبگان سیاسی و فرهنگی ما این موضوع را بصراحت بیان کردند و این مساله باعث شد گسستی نسبت به ادبیات گذشته اعم از ادبیات رسمی یا شفاهی به وجود بیاید.

جعفری قنواتی تاکید می کند: البته به واسطه قدرتمند بودن فرهنگ ایرانی، سال ها طول کشید تا این حرکت تاثیر خود را برجا بگذارد و در این میان، برخی بخش ها نیز مقاومت هایی صورت می دادند؛ مثل واعظان، نقالان و قصه خوانان. این اقشار تا حدودی باعث استمرار تفکر قبلی شدند ولی به هر شکل، گسست ما با ادبیات گذشته اتفاق افتاد.

او می افزاید: نکته مهم اینجاست که تقریبا در همان زمانی که نخبگان ما به این نتیجه رسیدند که باید با گذشته قطع ارتباط کنیم تا به آینده فکر کنیم، در غرب، جنبش بازگشت به گذشته شروع شد و به همین دلیل است که اواسط قرن ۱۹، برادران گریم افسانه های مردم آلمان را جمع آوری کردند؛ درحالی که حدود صد سال بعد بود که گردآوری افسانه ها در ایران آغاز شد.

نویسنده کتاب «قندان و نمکدان» اظهار می کند: بازگشت به اساطیر یونان و روم، یک جنبش فرهنگی در غرب بود و در این دوره کتاب ها و نمایشنامه های بسیاری با الهام از آثار کلاسیک نوشته شد و این روند حتی تا امروز ادامه دارد. علاوه بر آن کتاب های بسیاری هم با الهام از کتاب مقدس مسیحیان نوشته شد؛ همان چیزی که در فرهنگ ایرانی نیز جاری بود.

او ادامه داد این چنین بود که نهضت بازسرایی در غرب اوج گرفت و کم کم به سایر علوم و رشته ها مثل روان شناسی و سیاست هم کشیده شد؛ چنان که زیگموند فروید از عبارت عقده ادیپ و کارل مارکس در «کاپیتال» از عبارات و اصطلاحات دوران باستان استفاده می کند. این امر باعث بازتولید مداوم فرهنگ گذشته با امکانات امروزی می شود و فرهنگ را استمرار می بخشد. برعکس آن در ایران اتفاق افتاد که انقطاع فرهنگی پدید آمد.

او با تاکید بر این که نسل امروز ما نباید به طور کلی به غرب روی بیاورد، می گوید: فرهنگ غرب را نمی توان به کلی نفی کرد، ولی فرهنگ خود را هم نباید به بهانه پیشرفت، رد کنیم. باید از نهضت بازنویسی متون کهن و خوانشی که غربی ها در پیش گرفتند، بهره بگیریم و گنجینه فرهنگی خود را بازسازی و بازسرایی کنیم. من به هیچ وجه مخالف فرهنگ غرب نیستم. خودم روش تحقیق و رشته فولکلور را از غربی ها یاد گرفته ام، ولی در عین حال با فرهنگ خودمان هم آشنا هستم و سعی می کنم کار هایی برای زنده نگهداشتن فرهنگ خودمان انجام دهم.

زینب مرتضایی فرد - جام جم

شنبه 25/8/1392 - 11:57
آموزش و تحقيقات

مهدی ناصری

جام جم آنلاین: در بیان علت پیدایش ضرب‌المثل‌ مشترک میان زبان‌های مختلف باید بگوییم​ ضرب‌المثل‌، نتیجه تجارب توده‌های انسانی است که نسل به نسل و سینه به سینه و در بستر تاریخ بشری شکل گرفته است.

 از این رو، با توجه به این پویایی، ضرب المثل ها حد و مرز جغرافیایی نمی شناسد تا به آن پایه که رنگ جهانی به خود می گیر د. از میان ضرب المثل هایی که در سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی اشتراک معنایی دارند، به مورد زیر اشاره می کنیم:

ـ پز عالی، جیب خالی.

ـ بطن خاو و لباس زاه.

. Great boast, small roast

همان طور که در مثال بالا می بینیم، ساختار واژگان در سه زبان، متفاوت، ولی پیام اصلی و درونمایه ضرب المثل یکسان است. در اینجا ذکر یک نکته لازم است و آن این که بیشتر ضرب المثل های مشترک میان این سه زبان از نوع اشتراک معنایی است.

اشتراک لفظی و معنایی: در ضرب المثل هایی است که معنا و مضمون یکسانی داشته و حتی در الگو و ساختار جمله نیز با یکدیگر تفاوتی ندارد.

از این گونه ضرب المثل ها در زبان فارسی موارد زیادی را می بینیم که به اصطلاح به آنها «ضرب المثل های فرنگی» می گویند البته باید توجه داشت این گونه ضرب المثل ها در زبان فارسی، کاملا جاافتاده و شناسنامه ایرانی گرفته اند. از جمله این ضرب المثل ها به موارد زیر اشاره می کنیم:

1 ـ احتیاج، مادر اختراع است.الحاجه ام الاختراع.

Necessarity is the mother of invention

2 ـ تفرقه بینداز و حکومت کن.

فَرُقْ تَسُد.

. Divide and rule

3 ـ هدف، وسیله را توجیه می کند.

الغایه تُبِرّر الوسیلهْ

.The end justifies the means

همان طور​ که در مثال های یاد شده ملاحظه می شود، ضرب المثل های سه زبان در شکل، واژگان و محتوای خود اشتراک دارند.

بیشترین اشتراک لفظی و معنایی ضرب المثل های فارسی با زبان عربی است؛ زیرا بسیاری از ضرب المثل های مشهور فارسی، برخاسته از قرآن و احادیث نبوی هستند. ازجمله این ضرب المثل ها به مورد زیر اشاره می کنیم:

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

(سعدی)

در حقیقت​ باید گفت​ سعدی، این ابیات شیوا و رسا را از حدیث نبوی زیر برگرفته است: «مثل المومنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائرالجسد بالسهر و الحمی»

ترجمه​فارسی: «مثل مومنان در دوستی با یکدیگر و رحم کردن و مهربانی کردن به هم، مانند تن انسان است که اگر عضوی از آن بیمار شود، سایر اعضای تن دچار  شب بیداری و تب می شوند.»

در ادامه باید گفت​ ضرب المثل های زیادی نیز از فارسی به زبان های دیگر وارد شده است که ازجمله این ضرب المثل ها نمونه زیر​را ذکر می کنیم:

ـ ماهی از سرگنده گردد نی ز دم. (مولوی)

ـ تفسد السمکه من راسها.

. Fish begins to stink at the head

طبقه بندی کاربردی ضرب المثل ها

ضرب المثل ها از جهت کاربرد به دو گونه نوشتاری و گفتاری یا به تعبیر دیگر، رسمی و عامیانه تقسیم می شوند. ضرب المثل های نوشتاری یا رسمی​ در واقع، همان ضرب المثل های ملی هستند که در تمام نقاط یک کشور به یک شکل به کار می رو​د. ضرب المثل های گفتاری یا عامیانه ـ همان طور که از نامش پیداست ـ ویژه یک منطقه مشخص است یا تنها در زبان روزمره و عامیانه استفاده می شود. از جمله ضرب المثل های رسمی و نوشتاری در میان سه زبان به مورد زیر اشاره می کنیم:

ـ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/ ای برادر سیرت زیبا بیار.

ـ المرء بآدابه لابثیابه.

.Beauty is only skin – deep

در اینجا ذکر یک نکته لازم به نظر می رسد و آن این که ضرب المثل های عامیانه و گفتاری فارسی و انگلیسی، تفاوت فاحشی با ضرب المثل های نوشتاری و رسمی آن ندارد؛ در حالی که ضرب المثل های نوشتاری و رسمی زبان عربی با ضرب المثل های گفتاری و عامیانه آن تفاوت چشمگیری دار​د و شاید بتوان گفت​ این اختلاف فاحش به فاصله بسیار زیاد زبان عربی فصیح با لهجه های عامیانه آن برمی گردد. ازجمله ضرب المثل های عامیانه فارسی، نمونه های زیر رامی توان ذکر کرد:

ـ قربون بند کیفتم؛ تا پول داری رفیقتم.

ـ زعفران نخورده لباش زرد شده. (خراسانی)

ـ فرمان خدا و لطف بنده «کلنجار» آمده ترمه ببنده. (شیرازی)

همان طور که گفتیم، اختلاف ضرب المثل های عامیانه و رسمی زبان عربی بسیار چشمگیر است. ازجمله ضرب المثل های عامیانه عربی:

زبان فصیح عربی: عصفور فی الید و لا عشره علی الشجره.

ترجمه فارسی: یک گنجشک در دست، بهتر از ده گنجشک روی درخت است.

عراق: عصفور بالاید و لا عشره عالشجره.

اردن: عصفور بالاید و لا عشره طایرات.

تونس: عصفور فی الید و لا عشره فوق السطح.

فلسطین: عصفور فی ایدک و لا حمامه فی لید غیرک.

امارات: طیر فی الید احسن من عشره فوق الشجره.

مصر: عصفوره فی الید و لا عشره فی الشجر.

سودان: جراده فی الکف و لا ألف طائره.

چنان که ملاحظه شد، یک ضرب المثل رسمی و فصیح عربی، گونه های مختلفی در لهجه های عامیانه دارد و این امر باعث تفاوت میان ضرب المثل های عامیانه و فصیح می شود؛ در حالی که این تفاوت در ضرب المثل های انگلیسی دیده نمی شود؛ زیرا ضرب المثل های انگلیسی، همگی رسمی و نوشتاری​​است و به طور کلی، ضرب المثل ها در این زبان، ویژه متون ادبی است و قشر فرهیخته و تحصیلکرده​ آنها را استفاده می کنند و بر همین اساس، ضرب المثل های انگلیسی را در زبان غیررسمی و رسمی، یکسان به کار می برند.

ضرب المثل های نو

نکته پایانی حایز اهمیت درباره ضرب المثل های سه زبان این است که ضرب المثل های هر زبان، پویا و در تکاپو و تکامل هستند؛ از این رو همواره ضرب المثل های نویی به زبان اضافه می شود؛ ازجمله ضرب المثل های جدید فارسی:

ـ هوا بس ناجوانمردانه سرد است. (مهدی اخوان ثالث)

ـ پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است. (فروغ فرخزاد)

ـ چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.
(سهراب سپهری)

ازجمله ضرب المثل های جدید عربی و انگلیسی به موارد زیر اشاره می کنیم:

ـ الطاعه اولی واجبات الجندی.

ـ ارتش چرا ندارد.

ـ التاریخ یعید نفسه.

ـ تاریخ تکرار می شود.

ـ لا تضع العربه امام الحسان.

ـ کاری را جلوی اسب نگذار (سوراخ دعا را گم کردن)

1- Don"t count your new cars before they"re built.

ترجمه فارسی: پیش از آن که ماشین هایت ساخته شود، آنها را نشمار. (جوجه را آخر پاییز می شمارند.)

نکته قابل توجه درباره این ضرب المثل انگلیسی، آن است که صورت جدیدی از ضرب المثل قدیمی تر و معروف زیر است:

2- Don’t count Your Chicken before they are hatched.

ترجمه فارسی: جوجه هایت را پیش از آن که از تخم درآیند نشمار.

در پایان یادآوری می شود ​ این گونه ضرب المثل ها در زبان فارسی، عربی و انگلیسی فراوان است و ما در این گفتار، فقط به مشتی از خروار اشاره کردیم.** نتیجه گیری

در این مقاله به سه موضوع پرداخته شد؛ در بخش اول، ضرب المثل های سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی از جهت محتوا به صورت جداگانه تقسیم بندی شد و سپس طبقه بندی مشترکی در قالب: 1ـ مثل و جمله مثلی 2 ـ حکمت برای آنها مطرح شد. در بخش دوم، ضرب المثل های سه زبان از جهت اشتراک لفظی و معنوی بررسی شد و به این نتیجه رسیدیم بیشترین اشتراک لفظی و معنوی ضرب المثل ها در میان دو زبان فارسی و عربی است. در بخش سوم نیز ضرب المثل های سه زبان را از لحاظ کاربرد به دو گونه گفتاری (عامیانه) و نوشتاری (رسمی) طبقه بندی کردیم و دریافتیم ضرب المثل های فارسی و انگلیسی گفتاری و نوشتاری، تفاوت چشمگیری باهم ندارند؛ ولی ضرب المثل های عربی از این جهت، تفاوت بسیار فاحشی با یکدیگر دارند.

دکتر مهدی ناصری - پژوهشگر فرهنگ عامه و مدرس دانشگاه

شنبه 25/8/1392 - 11:54
مصاحبه و گفتگو

سجاد روشنی,حسن ذوالفقاری

اشاره: حسن ذوالفقاری مولف کتاب‌های درسی، مدیر گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و پژوهشگر و مدرس دانشگاه است. او کتابی با عنوان «فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی» منتشر کرده که در آن بیش از یکصدهزار ضرب‌المثل فارسی را گردآوری کرده و معتقد است جدای از این، باز هم ضرب‌المثل‌هایی وجود دارد که باید گردآوری شود.

البته او می گوید امروزه گردآوری صرف ضرب المثل ها فایده ای ندارد، بلکه جدای از تدوین، باید آنها را طبقه بندی کرد و ریشه های فرهنگی را از دل آن بیرون کشید.

ذوالفقاری ریشه ضرب المثل ها را تجربه های زندگی و عواطف بشری می داند. او می گوید ضرب المثل ها چون بیشتر درباره مسائل سوء به کار می رود، می تواند جنبه هشداردهنده داشته باشد.

شما فرهنگ بزرگ ضرب المثل های فارسی را منتشر کردید. در این فرهنگ حدود یکصدهزار ضرب المثل را آورده اید و گفته اید که حدود یکصدهزار ضرب المثل دیگر هم در زبان فارسی وجود دارد. آیا می توان دقیقا مشخص کرد چه تعداد ضرب المثل در زبان فارسی وجود دارد؟

دقیق نمی توان گفت بجز ضرب المثل هایی که در این کتاب منتشر شده، چه تعداد دیگر ضرب المثل وجود دارد. به هر حال در فرهنگ و زبان ما تعداد زیادی ضرب المثل وجود دارد که هنوز جمع آوری نشده است. بخش عمده ای از آنها ضرب المثل هایی است که در محلات، روستاها و میان اقوام وجود داشته و دارد. البته ممکن است روایت های دیگری هم از ضرب المثل هایی که در اختیار داریم، وجود داشته باشد. می دانید که ضرب المثل ها روایت های گوناگونی دارد. به همین دلیل نیاز است همه آنها جمع آوری و مقایسه و عناصر فرهنگی از آن استخراج شود. بخشی از این ضرب المثل ها جمع آوری شده، اما بخشی از آنها هنوز گردآوری نشده است. نیاز است براساس روش های علمی امروز، اینها در مرحله اول جمع آوری شود، در مرحله دوم طبقه بندی شود و سپس در مرحله سوم آنها را تحلیل کرد. امروزه گردآوری صرف ضرب المثل دیگر فایده ای ندارد. باید در کنار گردآوری، با روش های علمی آنها را طبقه بندی کرد و بعد، از دل آن عناصر فرهنگی مردمان آن محله و منطقه را بیرون کشید. چون برای کسانی که مطالعات فرهنگی انجام می دهند بسیار جالب است بدانند پشتوانه فکری مردم نقاط مختلف چیست.

ریشه شکل گیری یک ضرب المثل در زمان های قدیم چه بوده است؟ چه اتفاقی باید رخ می داده تا یک جمله بین مردم فراگیر شود؟

مردم برای این که خوب صحبت کنند، سعی می کنند کلامشان را موثر کنند. در جامعه افرادی خوش بیان و نکته گو هستند. این افراد جمله هایی بر زبان می آورند که برگرفته از تجربیات زندگی است. اینها کم کم جمع می شود و به اصطلاح ضرب می شود. همان طور که یک سکه ضرب می شود و ارزش و اعتبار پیدا می کند، مثل ها هم به مرور با فراگیر شدن میان مردم، ضرب می شوند. بخشی از مثل ها را مردم می سازند و با استفاده در زبان، آنها را غنی می کنند. جالب است که بخشی از همین مثل هایی که بین مردم متداول است، به دیوان شاعران راه پیدا می کند و از آنجا دوباره به زبان مردم می رود. یعنی شاعران از زبان مردم می گیرند و به زبان مردم برمی گردانند. نوعی داد و ستد است.

یعنی هم ضرب المثل به دیوان شاعران راه پیدا کرده و هم شعرها میان مردم ضرب المثل شده است.

بله، یک جاده دوطرفه است. فردوسی، حافظ و سعدی از زبان مردم موضوعی را می گیرند و دوباره به مردم باز می​گردانند. مردم هم به اعتبار این که شعر این شاعران بزرگ را می خواندند و اشعار این شاعران در مکتبخانه ها کتاب درسی بوده و شاهنامه خوانی جزو لاینفک زندگی مردم بوده، بنابراین به عنوان شعرهای معروف ملکه ذهنشان بوده است.

اگر بخواهیم قدیمی ترین ضرب المثل ها را مشخص کنیم، آیا قادریم تعیین کنیم متعلق به چه دوره ای است؟

به چند طریق می توان این کار را انجام داد. یکی کاربرد آن در متون است. مثلا ما ضرب المثلی را در سروده های سنایی می بینیم که می گوید «با همه پلاس و با ما هم پلاس». این همان ضرب المثلی است که امروزه معادل آن می گویند «با همه بله با ما هم بله». شکلش باقی مانده و فقط کلماتش عوض شده است. ممکن است مثلی در گذشته مصطلح بوده اما امروز برخی واژگانش کمتر کاربرد پیدا کرده و با واژگانی دیگر همان معنا را بدهد. مثلا می گوییم «فلانی گرگ باران دیده است» ما در متون قدیمی داریم که «فلانی گرگ بالان دیده است». بالان به معنی تله به کار می رود، یعنی فلانی دام های زیادی در زندگی دیده است. امروزه این واژه عوض شده است. پس مثل ها بوده و امروزه دستخوش تغییر واژگان شده است. مثل ها ​گرچه تغییر می کند، اما ماده اصلی آنها باقی مانده است.

حتما می دانید ضرب المثل در زبان های دیگر هم وجود دارد. چقدر ضرب المثل های زبان فارسی به زبان های دیگر راه یافته و چقدر ضرب المثل های زبان های دیگر به زبان ما وارد شده است؟ در واقع زبان فارسی در این زمینه بیشتر واردکننده بود یا صادرکننده؟

ضرب المثل هایی بوده که ما گرفته ایم. مثلا «ارتش چرا ندارد». این را از زبان های دیگر گرفته ایم یا همین که می گویند «به جای این که ماهی به طرف بدهی، ماهیگیری به او یاد بده» که یک مثل ژاپنی است. یا این که می گویند «سیاست پدر و مادر ندارد» هم مثلی فرنگی است که وارد زبان ما شده است. اینها از طریق ترجمه متون زبان های مختلف وارد زبان فارسی شده است. واقعیت این است که آثار کمی از زبان فارسی به زبان های دیگر دنیا ترجمه است و همین باعث شده مثل های کمتری از زبان فارسی وارد زبان های دیگر شود. نه این که اصلا نباشد، بلکه کم است. به طور طبیعی یک راه انتقال ضرب المثل ها ترجمه است که در این زمینه ما ضعیف عمل کرده ایم. هنوز هم تحقیق جامع و مفصلی صورت نگرفته که بگوییم در زبان های دیگر چقدر ضرب المثل های فارسی وارد شده است. اما به طور مشخص می توانیم بگوییم از نظر مفهومی ضرب المثل های مشترکی میان زبان فارسی و دیگر زبان ها وجود دارد. این را هم نمی توان مشخص کرد که ضرب المثل های مشترک را آنها از ما گرفته اند یا ما از آنها. مثل ها برآمده از عواطف و احساسات و تجربیات بشری است. همان طور که نمی توان گفت اولین نفر چه کسی، از کدام فرهنگ و کشور نان پخت. نیاز بشری، انسان را به پخت نان سوق داد. بنابراین نیازها، انسان را به استفاده از مثل ها کشاند. مثلا ما می گوییم «زیره به کرمان بردن». روس ها می گویند «سماور به تولا بردن». چون تولا یکی از شهرهای روسیه است که تولید سماور می کند. خرمای بصره هم معروف است. اعراب می گویند «خرما به بصره بردن». بنابراین همان طور که می بینید مضمون بسیاری از مثل ها در زبان ها و فرهنگ های مختلف مشترک است. مثل ها عناصر مشترکی دارد که کلیدواژه آنها یکسان است و گاهی ممکن است کلماتشان فرق داشته باشد.

شما می گویید مثل ها متاثر از عواطف مشترک بشری است. پس چرا خیلی از ضرب المثل ها در گذر زمان فراموش شده است؟

مثل ها تا زمانی که استفاده می شود بر سر زبان هاست. وقتی که در زبان نباشد، دیگر فراموش می شود. دلیل فراموشی آنها کاربرد نداشتن در کلام است. روزگاری به دلیل غلبه فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب و بر اثر مراودات مردم، مواد زبانی انتقال پیدا می کرد. اما امروز متاسفانه مردم خاموش شده اند و کار همه را رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی انجام می دهد. همه چیز یکطرفه شده و ما کمتر با کسی صحبت می کنیم. بنابراین بسیاری از روایت ها، حکایت ها، مثل ها و اشعار را استفاده نمی کنیم. دیگر حرفی نمی زنیم که بخواهیم در آن از ضرب المثل استفاده کنیم.

از میان حدود یکصدهزار ضرب المثلی که شما گردآوری کردید، چقدر از آنها هنوز هم در زبان ما به کار می رود؟

شاید هزار ضرب المثل، شاید هم کمتر. اینها معدود ضرب المثل هایی است که زیاد استفاده می شود. ضرب المثل هایی مثل «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود» یا «هر که بامش بیش برفش بیشتر». بیشتر آنها میان فرهنگ های مختلف مشترک است. اینها واقعا ضرب المثل هستند و با مثل فرق می کند.

چه فرقی؟

ضرب المثل ها آنهایی است که به شهرت عام رسیده و خیلی رایج است. اما مثل از نظر شهرت در یک درجه اعتبار کمتر است. درجه سوم که از دو تای قبلی اعتبار کمتری دارد، حکمت هاست که در واقع نکته است. مثل با حکمت تفاوت دارد. خیلی از جمله ها حکیمانه است اما جنبه مثل ندارد. چون برگرفته از تجربیات زندگی نیست و فقط می تواند درباره افراد خاصی صدق کند. مثل حاصل تجربیات زندگی مردم است که بارها آزموده شده است. مثلا وقتی کسی می گوید «لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است»، این حاصل یک تجربه است.

گاهی در معنای ضرب المثل های فارسی تضادهایی می بینیم. مثلا یک ضرب المثل در تضاد با ضرب المثل دیگری است. مثلا می گویند «سالی که نکوست از بهارش پیداست» و از طرف دیگر می گویند «شاهنامه آخرش خوش است» یا «جوجه را آخر پاییز می شمرند».

اینها تضاد نیست. بستگی به موقعیت های مختلف دارد. مثلا در شرایطی می بینید شراکت خوب است. پس می گویید «یک دست صدا ندارد». یک جایی هم دو نفر با هم شراکت می کنند و نمی توانند با هم کار کنند. به هر حال همه شراکت ها که خوب از آب در نمی آید. اینها واقعیات زندگی است و ممکن است از بین شراکت ها فقط درصد کمی درست از آب بیاید. اینجا می گویند «اگر شریک خوب بود خدا شریک می گرفت». پس نمی توان گفت این دو در تضاد است. بلکه بسته به موقعیت آدم های مختلف فرق می کند. ضمن این که بعضی از مثل ها هستند که ممکن است برداشت ما اشتباه باشد. مثلا می گویید «آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک». ممکن است مراد شما این باشد که شراکت چیز بدی است؛ اما به نظر من این ربطی به شراکت ندارد، بلکه مراد پرهیز از تداخل مدیریت است. ضمن این که باید در نظر داشته باشید درباره مسائل خوب و خصوصیت پسندیده معمولا ضرب المثل نمی سازند، بلکه ضرب المثل ها برای رفتارهای سوء است. بیشتر افراد بدی ها را می بینند و برای این که افراد جامعه را به سمت خوبی سوق دهند آن ضرب المثل ها را به کار می برند. پس ضرب المثل ها نوعی هشدار است.

سجاد روشنی - جام جم

شنبه 25/8/1392 - 11:52
تاریخ

محمدعلی جمالزاده,صادق هدایت

جام جم آنلاین: افراد زیادی به جمع‌آوری فرهنگ عامه دست زده‌اند که از جمله آنها می‌توان به میرزا حبیب‌الله اصفهانی، جمال خوانساری، هانری ماسه، کلنل لئوینر، محمد علی جمالزاده، صادق هدایت، احمد شاملو، ناصح ناطق، محمود خلیقی، منوچهر ستوده و محمدجعفر محبوب اشاره کرد.

این نام ها افراد شناخته شده و شاخصی به شمار می روند که در این عرصه فعالیت کرده اند، چون تاکنون کتاب های زیادی در این عرصه نگاشته شده است که در این مجال نمی توان به همه آنها پرداخت.

کتاب امثال و حکم سال ۱۳۱۰ در چهار جلد به تالیف علی اکبر دهخدا منتشر شد. این مجموعه دارای نزدیک به ۵۰هزار امثال و حکم (ضرب المثل) و کلمات قصار و ابیات متفرقه است. مطالب به ترتیب الفبا تنظیم و ضرب المثل ها شرح و تفسیر شده و بین سال های ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۰ جمع آوری شده اند.

دهخدا برای جمع آوری مطالب کتاب از منابعی چون مجموعه «امثال میدانی» که در سده پنجم هجری به زبان عربی تالیف شده، استفاده کرده است.

دهخدا از این کتاب نزدیک به هزار ضرب المثل عربی برگرفته و به مجموعه خود وارد کرده است. از دیگر منابع او می توان به «مجموعه مختصر امثال»، «جامع التمثیل» و «شاهد صادق» اشاره کرد.

دهخدا به پیروی از رسم و شیوه شاعران و نویسندگان قدیم ایران، ضرب المثل ها را نه به صورتی که در زبان مردم بوده، بلکه به صورتی که در کتاب ها و دیوان ها آمده نقل کرده است، چنان که گویی در صدد گردآوری فولکلور نبوده، بلکه قصد داشته، شعرها و کلمات اخلاقی و پندآموز را در یک جا گرد آورد. از این رو ست که ضرب المثل ها در کتاب او مقام دوم را گرفته و اغلب تنها به عنوان مترادف امثال و حکم ادبی ذکر شده اند. او مفهوم ضرب المثل را با مفهوم کلمات کوتاه حکیمانه و اخلاقی در هم آمیخته است.

همچنین دهخدا در تألیف خود بیش از هزار عبارت عربی آورده که بیشتر آیات قرآن و احادیث نبوی و کلمات منسوب به امامان شیعه و امثال و نظایر آنهاست.

یکی بود، یکی نبود

سید محمدعلی جمالزاده نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقع گرایی در ادبیات فارسی می دانند. او نخستین مجموعه داستان های کوتاه ایرانی را با عنوان« یکی بود، یکی نبود»، سال ۱۳۰۰ خورشیدی در برلین منتشر کرد.

از نکات جالب توجه آثار او توجه به ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه است. یکی از ویژگی های بارز نثر جمالزاده، مردمی و عامه پسند بودن آن است. جمال زاده نثر را از انحصار افراد تحصیلکرده بیرون کشید و آن را در اختیار همگان قرار داد.

او در داستان هایش که اغلب انتقادی هستند، ساده و طنزآمیز می نویسد و از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه در آنها استفاده بسیار می کند.

توجه او به این مقوله تنها محدود به داستان هایش نشده و در کتاب «فرهنگ لغات عوامانه» حدود 7000 واژه، اصطلاح و ترکیب از فرهنگ شفاهی را ضبط کرده است. او نگارش این کتاب را از زمان نگارش داستان های ​یکی بود، یکی نبود​ که نخستین مجموعه اوست، آغاز کرده و کتاب را با جمع آوری کلمات عوامانه فارسی به پایان می رساند.

«کوچه» شاملو  

کتاب «کوچه» عنوان فرهنگ نامه ای است به کوشش احمد شاملو، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی و آیدا سرکیسیان، همسرش که در چند جلد به عنوان دایره المعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران تدوین شده است. چند دهه از عمر احمد شاملو صرف گردآوری و تدوین این کتاب شد و 14 جلد از آن در زمان حیاتش به چاپ رسید. بعد از مرگ شاملو، سرپرستی این مجموعه به عهده همسرش قرار گرفت.

نخستین جلد این فرهنگ سال ۱۳۵۶ از سوی انتشارات مازیار منتشر شد و پس از انتشار شش جلد آن تا سال ۱۳۶۲، انتشار این فرهنگ تا سال ۱۳۷۲ در ایران متوقف ماند و تنها یک جلد از کتاب کوچه در سوئد منتشر شد.

کتاب کوچه یکی از بزرگ ترین دانشنامه های فولکلور مردم ایران است. شاملو البته این کار عظیم را یک تنه انجام می داد. تاکنون 11 جلد آن​ تا پایان حرف «ج» منتشر شده است. جلد 12 کتاب «کوچه» هم اکنون در انتظار اخذ مجوز به سر می برد.

«نیرنگستان» هدایت

«نیرنگستان» نام کتاب صادق هدایت نویسنده نام آشنای ایرانی است که در آن به فرهنگ عامه و فولکلور می پردازد. این کتاب نخستین بار سال 1312 منتشر شده و هدایت معتقد است بیشتر این باورها و آیین ها از آنجا وارد فرهنگ ایرانی شده که جادوگران در دوره نگارش اوستا نفوذ زیادی داشته اند و اوستا علیه آنها این احکام را صادر کرده است.

این کتاب مانند فرهنگی کامل در چند​ فصل طبقه بندی شده و بخش هایی چون آداب و تشریفات زناشویی، تاریخچه، زن آبستن، اعتقادات و تشریفات گوناگون، آداب ناخوشی ها، خواب، مرگ، تفال و نفوس را شامل می شود.

هدایت در مقدمه نیرنگستان، هدف خود را از انتشار این کتاب چنین بیان می کند: «...تاکنون آداب، رسوم و اعتقادات عوام ایران، جداگانه جمع آوری نشده بود، به استثنای مختصری در کلثوم ننه... عجالتا در اولین قدم این مجموعه را تقدیم می دارم که مختصری از دانش و فرهنگ و کلام عوام ایران را تشکیل می دهد.»

شنبه 25/8/1392 - 11:51
تاریخ

فولکلور,محمود سجادی

ضرب‌المثل‌ یعنی مثال زدن یا تمثیل برای موثر و مستندتر کردن کلام ـ چه نظم و چه نثر ـ که در گفتار و نوشتار مردم کشورمان همیشه وجود داشته و ادبیات ایران سرشار از انواع ضرب‌المثل‌ها و امثال است.

 در فولکلور یا ادبیات عامیانه صدها ضرب المثل و زبانزد داریم که از حد احصا و شمارش خارج است. گاه با طنز آمیخته است و گاه با جد.

گاه تا حدی موهن و تحقیرآمیز است و گاه محترمانه و اغلب آنها هم خاستگاهی دارند و قضایای به وجود آورنده ای.

به هر حال مردم ـ همین مردم عادی ـ در ایجاد ارتباط کلامی با یکدیگر از کلمات و عبارات ضرب المثل گونه فراوان استفاده می کنند.

وقتی مقدمات و تمهیدات کاری زیاد باشد، اما اصل مطلب ناکافی، می گویند «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!» یا در جای دیگر می گویند «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» یا باز در جایگاهی دیگر «دندون اسب پیشکشی را نمی شمرند» یا در جای دیگر «قاچ زین رو محکم بگیر، اسب سواری پیشکشت» درباره کسانی که بدون زحمت و خرج از دوستی دیگران استفاده می کنند، می گویند «فلانی با آب حمام دوست می گیرد» یا در جای دیگر «اول برادریتو ثابت کن، بعد ارث ببر.»

بسیاری از این ضرب المثل ها طبیعت نثر ـ آن هم نثر گفتاری و عامیانه ـ دارند و تعدادی هم بنا به ذوق شعردوستانه و نظم گرایانه ایرانیان، حالت منظوم و شعرگونه دارند و تقریبا موزون، مسجع و مقفی هستند.

مثلا «من آرد خود را بیختم و الکم را آویختم» یا «خانه دوکدبانو، خاک تا زانو» یا «افاده ها طبق طبق، سگا به دورش وق و وق» یا در مقام طعن و تمسخر به عروس خانواده یا شخص مورد انتخاب و استخدامی که از انجام کارهایش ناتوان بوده، گویند «دست ننه ام درد نکنه با این عروس آوردنش» که موزون، اما بی قافیه است.

به هر حال ضرب المثل های رایج در ادبیات غیرمکتوب یا عامیانه ایران بسیار مفصل است و کسانی چون صادق هدایت، سیدابوالقاسم انجوی شیرازی، فضل الله صبحی مهتدی، صادق همایونی و دیگران در ضبط و ثبت این گونه ضرب المثل ها کوشش هایی داشته اند.

قبل از اینان، یکی از ادیبان قرن 11 هجری قمری ـ محمدعلی حبله رودی ـ کتابی با عنوان «مجمع الامثال» تهیه و تالیف کرد (سال 1049 هجری قمری) و هم او در 1054 هجری قمری کتاب دیگری نگاشت، در برگیرنده امثال و حکایات کوتاه تمثیل گونه عبرت آموز که آن را «جامع التمثیل» یا «مجمع التمثیل» نامید.

دیرینگی ورود ضرب المثل ها به عرصه ادبیات ـ منظوم و منثور ـ به پیش از اسلام برمی گردد. ابونواس، شاعر مشهور عرب​ بیتی دارد که مضمون آن را از توقیعات خسرو انوشیروان می داند:

کقول کسری فیما تمثله

من فرص اللص ضجه السوق

که بعدها عبارتی به صورت «دزد بازار آشفته می طلبد» از آن استخراج و بر زبان ها جاری شد. نمونه های دیگری از ضرب المثل های موجود در آثار قبل از اسلام داریم که مورد استقبال و استفاده شاعران عرب و فارسی زبان قرار گرفته اند که فعلا از آنها می گذریم.

ضرب المثل های عربی زیادی نیز از طریق شاعران وارد زبان رسمی فارسی شد، مثل «اذاجاء اجل البعیر حام حول البئر» یعنی وقتی مرگ شتر فرا برسد، اطراف چاه می گردد. ناصر خسرو این مثل را این گونه در شعر خود آورده است.

اشتر چو هلاک گشت خواهد

آید به سر چَه دو لَبٍ جَر

ضرب المثل معروفی داریم که می گوید، آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب. ناصرخسرو می فرماید:

آب کز سر گذشت در جیحون

چه بدستی، چه نیزه ای، چه هزار

(بدست یعنی وجب) در افواه هم گاه می گویند چه یک نیزه چه ده نیزه. به هر حال بسیاری از ضرب المثل های موجود در اشعار عربی از طریق شاعران ذولسانین و عربی دان وارد زبان فارسی شده، همچنان که بسیاری از ضرب المثل های فارسی هم به شعر عربی اذن دخول یافته که مبحث آن فعلا ضرورتی ندارد.

بی هیچ دودلی کامل ترین و جامع ترین مجموعه ضرب المثل ها از هر نوع و عبارات حکمت آمیز کتاب ارجمند «امثال و حکم» استاد فقید علی اکبر دهخداست که می دانیم سال 1257 به دنیا آمده و سال 1334 از دنیا رفته است.

او طی سال ها کوشش و دقت و پژوهش توانست مجموعه ای مشتمل بر 30 هزار مدخل که اغلب آنها امثال نوشته شده یا سروده شده توسط شاعران متعدد ادوار مختلف ادبی ایران است، گرد آورده و یکجا به جامعه ادب و فرهنگ کشور اهدا فرماید.

او علاوه بر گردآوری استادانه و سختکوشانه مثل ها، کلام های حکمت آمیز یا حکمت آموز زبانزد، تعبیرات و اصطلاحات ادبی و غیرادبی، تشبیهات، نکات اخلاقی، اصطلاحات و کنایات و... توانست در ضبط و ثبت گنجینه های بی ادعای فرهنگ عامه نیز کوششی استوار و بلیغ به کار برد.

او با غور و تفحصی مثال زدنی در متون ادبی و شعری ایران طی قرون گذشته توانسته بهترین شاهد مثال ها را برای مدخل های مورد نظر ارائه نماید، بویژه از شاهنامه بزرگ فردوسی برداشت های زیادی به عمل آورده است.

امثال و حکم هنوز منبعی مهم، مفصل و ارجمند است برای پژوهندگان و کسانی که به موضوع امثال سائره، ضرب المثل و تمثیلات در آثار منظوم و منثور ادبی ایران علاقه مندند.

ابیات و مصرع های بی شماری از سروده های شاعران ایران در طول تاریخ بر زبان های مردم و قلم هایشان جاری شده که در این میان بخصوص از سعدی باید نام برد که از گلستان و بوستان او ده ها مصرع و مضمون به صورت ضرب المثل در میان مردم شایع شده است:

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

یا: خصلت انسان نگیرد و آن که بنیادش بد است

تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است

که در اینجا تاثیر «فطرت» را از «تربیت» بیشتر می داند

یا: مزن بر سر ناتوان دست زور

که روزی به پایش در افتی چو مور

یا: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

از فردوسی بزرگ مصرع ها و ابیات فراوانی به صورت ضرب المثل بر زبان ها جاری است، مثلا:

چنین است رسم سرای درشت

گهی پشت بر زین گهی زین به پشت

در اشعار حافظ هم نمونه های زیادی از ضرب المثل داریم:

دل خرابی می کند دلدار را آگه کنید

زینهار ای دوستان جان من و جان شما

که در زمان ما هم اصطلاح «جان من و جان شما» کاملا رایج است.

در شعر سبک معروف به هندی که شاعران از آوردن ضرب المثل ها ـ بخصوص ضرب المثل های عامیانه ـ در شعر خود نه تنها ابایی نداشته اند، بلکه آن را حسن شعر خود می دانسته اند، ابیات زیادی داریم که متضمن ضرب المثل هایی هستند که در زمان خود رواج داشته یا بعدا در افواه مردم جاری شده است.

صائب تبریزی چهره شاخص و متشخص شعر سبک هندی در ابیات زیر بعضی از اصطلاحات، زبانزدها، ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه و غیرعامیانه رایج را در سروده های خود آورده است. از جمله:

از عزیزان هیچ کس «خوابی برای من ندید»

گرچه عمری شد که چون یوسف به زندان مانده ام

یا

مدار چشم ترحم ز چرخ و کاهکشانش

که کس خلاصی از این «آب زیر کاه» ندارد

یا:

«چگونه دانه ما سر برآورد از خاک

هنوز مو ز کف دست برنیامده است»

که می بینیم اصطلاحات معروف «چه خوابی برای کسی دیدن» و «آب زیر کاه» کنایه از آدم موذی و پنهان کار و امر محال «مو از کف دست برآمدن» را به شکلی بسیار زیبا در سروده های خود گنجانده، همچنین:

تیغ ستم ببین چه به زلف ایاز کرد

پا از گلیم خویش نباید دراز کرد

و ده ها و صدها نمونه از حضور: مثل ها، تمثیلات، ارسال المثل ها، اصطلاحات عامیانه و غیرعامیانه مردمی در شعر شاعران ایران که به شرح و بسط بیشتر و مجال گسترده تری نیازمند است.

سید محمود سجادی - جام جم

شنبه 25/8/1392 - 11:48
اطلاعات دارویی و پزشکی

رییس انجمن بیهوشی و درد ایران با اشاره به کاربردهای متعدد اقدامات اینترونشنال یا مداخله گرانه در کاهش درد بیماران همچون افراد مبتلا به سرطان، گفت: براساس مطالعات انجام شده، استفاده از این شیوه در تسکین دردهای ناشی از میگرن نیز بسیار تاثیرگذار است.

3-52.jpeg

دکتر فرناد ایمانی در گفت وگو با خبرنگار ایسنا منطقه دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به نقش کاربردی متخصصان درد در کاهش درد بیماران مبتلا به سرطان تصریح کرد: در درجه اول خود متخصصان انکولوژی درمان‌هایی را برای تسکین درد در بیماران مبتلا به سرطان بویژه در دوره شیمی درمانی انجام می‌دهند و در صورتی که به هر علت درد آنها کنترل نشود، این افراد به متخصصان درد ارجاع داده می‌شوند تا اقدامات لازم برای کاهش و بهبود درد آنها صورت گیرد.

 

وی با اشاره به اقدامات اینترونشنال مداخله‌گرانه که برای کنترل درد این دسته از بیماران بکار گرفته می‌شود، افزود: درمان‌های کنترل درد درخصوص بیمارانی که به دارو درمانی جواب ندهند، نیاز به جراحی نداشته باشند یا انجام این کار برای آنها خطرناک باشد بدون اینکه تحت عمل قرار گیرند، انجام می شود.

 

رییس انجمن بیهوشی و درد ایران به کاربردهای متعدد روش اینترونشنال برای تسکین درد بیماران اشاره کرد و یادآور شد: خوشبختانه شیوه اینترونشنال یا مداخله گرانه علاوه بر دارو درمانی و روانپزشکی، یکی از اقدامات موثری است که برای از بین بردن سردردهای ناشی از میگرن است که در بیماران مورد استفاده قرار می گیرد.

 

وی گفت: براساس مطالعات انجام شده بر روی بیماران مبتلا به میگرن که برای درمان به مرکز این انجمن مراجعه می کنند، کاربرد این روش با تاثیرات بسیار مثبتی در کاهش سردردهای آنها همراه بوده است.

جمعه 24/8/1392 - 16:25
اطلاعات دارویی و پزشکی

عضو انجمن آسیب‌های ورزشی، آرتروسکوپی و جراحی زانو در مورد اختلال کج‌شستی و قوز شست پا گفت: کفش‌های پاشنه بلند ونوک‌تیز از طریق تغییر بیومکانیک فشار زیادی روی استخوان‌های کف پا وارد می‌کنند که می‌توانند عامل ایجاد اختلال باشند.

خبرگزاری فارس: شیوع قوز شست پا در افرادی که کفش‌های پاشنه بلند و نوک تیز می‌پوشند

آرش شرافت وزیری در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس گفت: پای انسان به عنوان قلب دوم مطرح شده که نشانگر این است پا عضو بسیار مهمی در بدن بوده و سلامتی آن نیز از ضروریات زندگی است.

وی ادامه داد: یکی از اختلالات این عضو مهم، کج شستی یا قوز شست پاست، کج شستی به اختلالی گفته می شود که در آن شست پا به سمت سایر انگشتان متمایل می شود و حتی در موارد شدید به زیر انگشتان مجاور هم حرکت می‌کند.

این جراح مفاصل تصریح کرد: تا کنون علتی برای این اختلال مشخص نشده و علی رغم اینکه عده‌ای معتقدند پوشیدن کفشهای نوک تنگ و پاشنه بلند عامل این بیماری است، عده‌ای دیگر زمینه‌های ژنتیکی را مسئول می‌دانند.

وی افزود: اما به طور کلی به نظر میرسد که هر دو عامل یعنی بروز اختلال در افرادی که زمینه ژنتیکی مساعد دارند وقتی به مدت طولانی از کفشهای نوک تیز و پاشنه بلند استفاده می‌کنند بیشتر خواهد بود.

شرافت وزیری گفت: کفش‌های پاشنه بلند از طریق تغییر بیومکانیک فشار زیادی بر روی استخوان های کف پا وارد می‌کند که می توانند عامل بسیاری از بیماریهای مرتبط با پا باشد، البته نمی‌توان به طور قطع گفت که کج شستی در زنان که بسیار شیوع دارد فقط به دلیل کفشهای پاشنه بلند است.

این جراح استخوان و مفاصل ادامه داد: قوز شست در واقع زاییده کج شستی طولانی مدت است که به صورت تورم و قرمزی روی قاعده شست خود را نشان می دهد و می تواند دردناک نیز باشد و از آنجایی که انحراف محور شست پا در تغییر عملکرد پا موثر است بنابراین در نواحی مختلفی از کف پا می توانیم کلفت شدن پوست یا حتی میخچه‌های دردناک را ببینیم.

وی در مورد اقدامات موثر در پیشگیری از این اختلال گفت: اگرچه در گذشته برای جلوگیری از پیشرفت این اختلال استفاده از اورتوزهای بین انگشتی توصیه می شد ولی امروزه از آنجا که ریشه اصلی اختلال در استخوان قاعده شست است و نه خود شست، این اورتوزهای بین انگشتی دیگر توصیه نمی‌شوند و حتی گاهی باعث دردناک شدن انگشت هم می‌شوند.

شرافت وزیری تصریح کرد: تنها عواملی که به نظر می رسند باعث کندی روند پیشرفت قوز شست پا می شوند شامل کاهش وزن در افراد چاق، عدم استفاده از کفشهای پاشنه بلند و نوک تیز و استفاده از کفی طبی در افرادی که دارای صافی کف پا هستند.

وی همچنین در مورد درمان این اختلال گفت: در زمانی که رعایت عوامل پیشگیرانه مفید نبود و این اختلال دردناک و کج شستی زیاد از حد شد، جراحی تنها راه حل خواهد بود که در حال حاضر حدود 20 نوع روش مختلف جراحی وجود دارد.

جمعه 24/8/1392 - 16:23
دعا و زیارت

مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز گفت: تنها روایتی که اثبات می‌کند زیارت عاشورا حدیث قدسی است، روایت امام صادق(ع) است که معتبرترین سند زیارت عاشوراست و سند آن به خداوند تبارک و تعالی متصل می‌شود.

خبرگزاری فارس: بررسی برخی شبهات پیرامون سند زیارت عاشورا و ثواب‌ خواندن آن

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، درباره زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) روایات فراوانى وجود دارد و در‌باره زیارت عاشوراى معروف، احادیث متعددى از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده اما در عین حال شبهاتی نیز در این حوزه درباره معتبرترین زیارت عاشورا و مسائل دیگر درباره آن مطرح شده است.

حجت‌الاسلام جعفری‌پور، مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز می‌گوید: کسی که امروز در مسیر امام حسین(ع) و عمل به زیارت عاشورا است، عیناً تمام ثواب‌هایی را که در سال 61 هجری حبیب بن مظاهر، سعید بن عبدالله حنفی و .. به دست آوردند، دارا خواهد بود، اگر امروز انسان یار امام زمانش(عج) باشد، مطمئن باشد که در آن زمان هم یار سیدالشهدا(ع) بوده و این به سبب تبعیت از امام معصوم(ع) است.

‫مشروح این گفت‌وگو با حجت‌الاسلام ابوالفضل جعفری‌پور را درباره برخی شبهات زیارت عاشورا و ثواب‌های این زیارت در ادامه می‌خوانیم:

 

 

تفاوت در نقل دو کتاب عامل ایجاد شبهه پیرامون سند زیارت عاشورا

* مهمترین شبهه‌ای که درباره سند زیارت عاشورا مطرح است، چیست؟

-در بحث زیارت عاشورا دو شبهه سندی وجود دارد، شبهه اول درباره نقل شیخ طوسی در کتاب «مصباح‌المتحجد» است، زیارت عاشورا دارای چهار سند است که یک سند در کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد بن قولویه قمی و سه سند دیگر در کتاب «مصباح المتحجد» نوشته شیخ طوسی است.

سند کتاب «کامل ‌الزیارات» به علقمه بن محمد حضرمی از امام باقر(ع) می‌رسد که امام باقر(ع) زیارت عاشورا را بدون دعای بعد از آن، به علقمه آموزش می‌دهند و فضائل زیارت را مطرح می‌کنند، سه سند دیگر در کتاب «مصباح» شیخ طوسی این چنین است که صالح بن عقبه و سیف بن عمیرة از علقمه بن محمد حضرمی و او هم از امام باقر(ع) نقل کرده است که تفاوت نقل کتاب کامل الزیارت با کتاب مصباح شیخ طوسی باعث شده است که شبهات پیرامون سند زیارت عاشورا مطرح شود.

فراز آخر زیارت عاشورا در دو کتاب «مصباح» و «کامل الزیارات»

همچنین آن چیزی که باعث شده برخی افراد به سند زیارت عاشورا در کتاب مصباح اشکال بگیرند، یعنی همان زیارتی که در کتاب «مفاتیح الجنان» محدث قمی نقل کرده و مردم آن را می‌خوانند، فراز آخر زیارت عاشورا است «اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ...» چون این فراز با کتاب کامل الزیارات تفاوت دارد، در حالی که تفاوت متن دو حدیث تا این مقدار در روایات معمولی است.

نقل شیخ طوسی از زیارت عاشورا معتبرتر است

*در نهایت از نظر سند کدام معتبرتر است؟

-آنچه مهم است اینکه ما مطمئن هستیم نقل شیخ طوسی معتبرتر از کامل‌ الزیارات است، چرا که بعد از آنکه زیارت عاشورا را مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند، «سیف بن عمیره» می‌گوید که همراه «صفوان» به نجف اشرف رفته بودیم از «صفوان بن مهران جمال» سؤال کردیم که این دعایی که شما بعد از زیارت عاشورا خواندید را علقمه از امام باقر(ع) برای ما نقل نکرده بود، صفوان در جواب سیف گفت: ما به همراه امام صادق(ع) نجف اشرف آمدیم ، حضرت ابتدا زیارت ششم امیرالمؤمنین(ع) را برای ما خواندند و بعد شش رکعت نماز به جا آورند، سپس پشت به قبله رو به کربلا نشستند و زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام و دو رکعت نماز بعدش خواندند و بعد دعای «یا الله و یا الله...» را خواندند که همان دعای معروف به علقمه است که اشتباهاً مردم می‌گویند دعای علقمه و در واقع همان دعای صفوان است.

پس ما به این نتیجه می‌رسیم که نقل شیخ طوسی با توجه به روایات امام صادق(ع) معتبرتر است.

سیف بن عمیره گفت: علقمه برای ما همان چیزی را نقل کرد که اکنون تو از امام صادق(ع) نقل کردی، برخلاف اینکه فقط دعای بعد از آن نبود و مرحوم شیخ طوسی هم زیارت عاشورایی را نقل می‌کند که دارای لعن اشخاص به صورت رمزی در آخر آن است. «اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی....»، تنهاترین زیارت و منحصر به فردترین زیارتی که در آن تا این مقدار لعن اشخاص آمده است، به علاوه لعن شخصیت که در این زیارت فراوان است و از همین جهت است که این زیارت را بسیاری از علما و عرفا جزو اعمال روزانه خود قرار داده بودند، مانند آیت‌الله بهجت، مرحوم قاضی طباطبایی و... زیرا مهم‌تر از تولی تبری است و تبری در زیارت عاشورا فراوان است.

برخی اسناد بر قدسی بودن زیارت عاشورا تأکید دارند

*این درست است که بر اساس اسناد، سند زیارت عاشورا به خداوند باز می‌گردد؟

-محدث نوری می‌گوید: در فضیلت زیارت عاشورا همین مقدار بس که از سنخ زیارت‌های دیگر نیست، چرا که فرموده خود خداوند تبارک و تعالی است.

نکته جالب اینجاست که بدانیم تنها روایتی که اثبات می‌کند زیارت عاشورا حدیث قدسی است، همین روایت امام صادق(ع) است که معتبرترین سند زیارت عاشوراست.

سند زیارت عاشورا طبق نقل شیخ طوسی به خداوند تبارک و تعالی متصل می‌شود و تنها زیارتی است که سروده آن خود خداوند تبارک و تعالی است، با این وجود تا زمان امام باقر(ع) و صادق(ع) فضا مهیا نبوده که بعد از شهادت امام حسین(ع) این زیارت مطرح شود؛ یعنی امام سجاد(ع) که در زمان حکومت بنی امیه و مروان در تنگنا بودند، نتوانستند این زیارت را مطرح کنند، لذا زمان امام باقر(ع) به بعد این زیارت مطرح می‌شود.

امام صادق(ع) به صفوان فرمودند: من ضامنم برای تو تمام این ثواب‌ها (ثواب‌های مذکور) را همان‌گونه که پدرم امام باقر(ع) و جدم سیدالساجدین و سید الشهدا(ع) و عموی بزرگوارم امام مجتبی(ع) و جدم امیرالمؤمنین(ع)و رسول خدا(ص)، جبرئیل و خود خدا ضمانت کرده و فرموده: هر کس این عمل (زیارت امیرمؤمنان و زیارت عاشورا و دعای بعدش) را به جا آورد حاجتش را برآورده می‌کنم و شفاعتش را در روز قیامت می‌پذیرم و...

بعد امام صادق(ع) توصیه کردند که هر گاه حاجت داشتید این زیارت را بخوانید که فهمیده می‌شود زیارت مخصوص روز عاشورا نیست و امام باقر(ع) به علقمه فرمود: اگر می‌توانی هر روز این عمل را انجام دهی انجام بده که برای تو تمام این ثواب‌ها خواهد بود.

*درباره روایت امام صادق(ع) از زیارت عاشورا در نجف اشرف و بالای سر امیرالمؤمنین بگویید؟

-امام صادق(ع) فرمود: هنگامی سر امام حسین را از کوفه به شام فرستادند و یزید سر را برای عبیدالله پس فرستاد، در بین راه یکی از شیعیان سر را ربود و آمد بالای سر امیرالمؤمنین دفن کرد، ابن بطوطه در سفرنامه خود بیان می‌کند که هنگامی که به مرقد امام علی(ع) نگاه کردم، صورت چهار قبر را دیدم، حضرت آدم(ع)، نوح(ع)، امیرالمؤمنین(ع) و یک سنگ قرمز رنگی که مشهور به محل دفن سر سیدالشهدا(ع) بود.

ثواب‌های زیارت عاشورا

*چه ثواب‌های درباره زیارت عاشورا در روایات نقل شده است؟

-درباره بحث ثواب‌های زیارت عاشورا محدث امام صادق(ع) فرمود: برای او خواهد بود شفاعت از هر کس که دوست داشته باشد یا اینکه حاجتش برآورده شود، هر چند هم بالا باشد یا امام باقر(ع) فرمود: ثواب دو میلیون حج و دو میلیون عمره مقبوله و دو میلیون غزوه که با پیامبر اکرم(ص) انجام داده باشد، در روز عاشورا اگر می‌توانید به یک مکان بلندی برو و نزدیک ظهر هنگامیکه روز بالا آمده به سمت کربلای معلی رفته و آداب را بجا بیاور.

اگر یار امام زمانمان بودیم آن زمان هم یار سیدالشهدا بوده‌ایم

*این ثواب‌های زیاد چگونه قابل جمع است برای یک عمل عبادی! مثل زیارت عاشورا که شاید سختی هم نسبت به اعمال دیگر نباید داشته باشد، در حالی که یک حج توأم با سختی است؟

-ما تنها برای زیارت عاشورا این ثواب‌ها را نداریم، بلکه برای نماز جماعت و گریه بر امام حسین(ع) هم ثواب فراوان نقل شده است که در حدیث معتبر کامل الزیارات آمده است که هر کس بگرید یا بگریاند یا خود را به حالت گریه امام حسین(ع) درآورد، بهشت بر او واجب می‌شود و بر خدا لازم می‌شود که او را وارد بهشت کند، این به سبب حرکت عظیم سیدالشهدا(ع) است، یعنی اگر کسی عمق فرهنگ عاشورا و عظمت عمل امام حسین (ع) در روز عاشورا را بفهمد و هضم کند که اگر قیام امام حسین(ع) نبود، اسلام مطابق مکتب اهل بیت امروز وجود نداشت در می‌یابد و این ثواب‌ها برای تشویق بر نگهداری و محافظت از این فرهنگ نبود باید تعجب می‌کردیم.

لذا کسی که امروز در مسیر امام حسین(ع) و عمل به زیارت عاشورا است، عیناً تمام ثواب‌هایی را که در سال 61 هجری حبیب بن مظاهر، سعید بن عبدالله حنفی و .. به دست آوردند، دارا خواهد بود، اگر امروز انسان یار امام زمانش(عج) باشد، مطمئن باشد که در آن زمان هم یار سیدالشهدا(ع) بوده و این به سبب تبعیت از امام معصوم(ع) است.

اشخاص لعن شده در زیارت عاشورا در روز قیامت مورد لعن خدا هستند

*اشاره داشتید که در زیارت عاشورا لعن اشخاص مطرح شده است، چه دلیلی برای طرح این موضوع بوده است؟

- زیارت عاشورا مشتمل بر لعن شخص و شخصیت است، یک وقت شخصیت لعن شده «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ....»، یک وقت هم لعن شخص مطرح است مانند ابوسفیان، معاویه، یزید بن معاویه و ...، این گونه نیست پرونده اشخاص بسته شده باشد، بلکه آنان تا روز قیامت مورد لعن خدا هستند و از هرگونه رحمت دور هستند و در عالم برزخ در عذاب به سر می‌برند، همچنین اگر لعن شخص نباشد؛ تاریخ تحریف می‌شود و اگر لعن کنار برود نسل صد سال آینده ظالمان را فراموش می‌کند و تاریخ عاشورا دیگر معنا نخواهد داشت، باید توجه داشت که این سیاست خداوند در زیارت عاشورا است که لعن شخص و شخصیت را با هم مطرح می‌کند، البته با گفتن این لعن‌ها یک برائت شخصیه نیز در دل خواننده زیارت عاشورا نسبت به کسانی که ظلم کردند ایجاد می‌شود.

جمعه 24/8/1392 - 16:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته