تبیان، دستیار زندگی
نوبهار
نوبهار
نوبهار
همراهان عزیز با یک شعر زیبا با عنوان نوبهار به استقبال سال نو می رویم. با ما همراه شوید...
بهار
بهار
بهار
سلام بچه های عزیز، عید نوروز پیشاپیش بر همه شما مبارک باشه. با یک شعر زیبای بهاری همراه ما شوید....
دکمه نارنجی
دکمه نارنجی
دکمه نارنجی
یک دکمه توی کوچه افتاده بود. دکمه بزرگ نارنجی بود و مثل صدف برق می زد. مورچه ای از راه رسید. دکمه داد زد: آهای، بیا من را به پیراهنت بدوز...
پری غلط دیکته
پری غلط دیکته
پری غلط دیکته
بابا از توی آشپزخانه پرسید: صبا بیام؟ هول شدم و یواش به خودم گفت: کاش پری غلط دیکته وجود داشت و به داد من می رسید.
زندگي
زندگي
زندگي
بچه های عزیز پدر و مادرها بهترین هدیه های خداوند هستند، سعی کنید احترام آن ها را نگه داریم. این شعر زیبا را برای بابا و مامان های مهربانتان بخوانید...
چراغ راهنما
چراغ راهنما
چراغ راهنما
بچه های عزیز هروقت خواستید از خیابان عبور کنید اول حواستون باشه دست بزرگتر خود را بگیرید و هروقت چراغ برای عابر پیاده سبز شد عبور کنید...
عروسك
عروسك
عروسك
با یک شعر زیبا و دوست داشتنی به نام عروسک از شاعر عزیزمان آقای حسین شادمهر همراه شما هستیم. با هم این شعر را بخوانیم و لذت ببریم....
آخر خوشمزه
آخر خوشمزه
آخر خوشمزه
یکی بود یکی نبود. یک کتاب قصه بود. زیر درخت افتاده بود. باد آمد، هو هوهو... کتاب را ورق زد و شروع کرد به خوادن قصه.
مثل یک پروانه
مثل یک پروانه
مثل یک پروانه
روزی که امام آمد... راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه روز دوازدهم سال 1357، امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند...
تخم اژدها
تخم اژدها
تخم اژدها
یک تخم گرد و سفید افتاده بود روی علف های باغچه. یک آفتاب پرست کوچولو هم دمش را گرد کرده بود و روی آن خوابیده بود...
تپ و تپ
تپ و تپ
تپ و تپ
این شعر زیبا برای کودکانی که فقط دوست دارند بازی کنند می خوره...
آسیاب
آسیاب
آسیاب
روزی بود. روزگاری بود. آسیابی بود آسیابانی بود...