تبیان، دستیار زندگی
سالهاست كه در ستایش مقام معلم، در تقدیس شغل او و در لزوم احترام به جایگاه وی سخنانی گفته شده و مقالات بسیار نگاشته. و در طی همین سالیان متاسفانه شاهد كاهش منزلت اجتماعی و احترام همگانی نسبت به مقام و جایگاه معلم هستیم. گویی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قامتی به بلندای علم

سالهاست كه در ستایش مقام معلم، در تقدیس شغل او و در لزوم احترام به جایگاه وی سخنانی گفته شده و مقالات بسیار نگاشته. و در طی همین سالیان متاسفانه شاهد كاهش منزلت اجتماعی و احترام همگانی نسبت به مقام و جایگاه معلم هستیم. گویی آن همه گفته ها و نوشته ها تنها فریادی در باد  بوده است. اینك معلم یكی از اقشار آسیب پذیر( مستضعف سابق) جامعه است، اینك معلم نه در نظر دانش آموز و نه در دیدگاه خانواده وی از احترام بالایی برخوردار نیست. و ما باید بپرسم كه چگونه شد كه شغل ابنیا چنین در گردباد سهمگینی قرار گرفت كه ارزش ها را وارونه نمود و كف ها را به سطح آورد و گوهرها را به زیر برد؟ بسیاری این كاهش منزلت جایگاه معلم را نتیجه تغییر ارزش ها می دانند ، با توجه به ساختار جامعه ما كه به سوی یك جامعه سرمایه داری پیش می رود ، لاجرم سرمایه و هر آنچه با آن در ارتباط است اولویت اول و ارزش محوری یافته و اخلاق ، علم و تحصیل فضایل و معلم كه یكی از ناشران این هر سه است جایگاه و منزلت پیشین خود را از دست داده و تنزل مرتبه می یابد. جای بسی تاسف است چرا كه ملتی سعادتمند نخواهد شد مگر در احترام حقیقی و بازشناسی جایگاه معلم.

برای بازیابی جایگاه معلم كافی است كه در عرصه تاریخ علم بجوئیم كه چه كسانی لقب " معلم"  یافته اند. ارسطو معلم اول و فارابی معلم ثانی از بزرگان عرصه علم و اندیشه اند كه بدین لقب مفتخر شده اند. آنچه در پی می آید خلاصه ایی از شرح احوال و فعالیت های این دو تن است، تا در پی آن به بازخوانی جایگاه معلم بپردازیم:

معلم اول:

آریستوتلس  ملقب به معلم اول، فیلسوف یونانی كه در 321ق.م متولد شد ، وی شاگرد افلاطون ، یكی از بزرگترین فلاسفه و دانشمندان جهان ، واضع علم منطق ، و معلم اسكندر بوده است.  در منابع اسلامی این فیلسوف با نامهایی چون ارسطاطالیس یا ارسطوطالیس نامیده شده است. در دنیای قدیم ، فیلسوف تنها به عالم در حوزه فلسفه اطلاق نمی شد بلكه دانشمندانی كه از همه علوم عهد خود مطلع بودند لقب فیلسوف می یافتند. ارسطو نیز آثاری در فلسفه و ما بعدالطبیعه، در آسمان، تاریخ حیوان، در اعضای حیوان، در اخلاق و خطا به و صناعت شعر و در نهایت در سیاست داشته است. مهمترین اثر وی "ارگانون" در 6 كتاب و با موضوع منطق بوده است این كتاب در دنیای اسلام به ارغنون شهرت یافته است.

در اینجا این پرسش مطرح است كه كدام ویژگی در این فیلسوف یونانی سبب شده است كه وی به مدت بیش از 20 قرن لقب اولین معلم بشر را از آن خود كرده و در طی این مدت جایگاه خویش را همچنان حفظ كند. شاید بتوان گفت كه روش وی كه مبتنی بر مشاهده دقیق و تقسیم بندی صحیح اشیاء طبیعی بوده از یك سو و تاكید بسیار وی بر علم اخلاق وی را بدین جایگاه رفیع ارتقاء داده است. ارسطو معتقد بود كه خیر هر چیز در آن است كه ذات اصلی خود را از قوه به فعل آورد و در انسان بسته به آن است كه قوه عاقله خود را به وسیله حفظ اعتدال پرورش دهد. تعلیمات ارسطو تنها محدود بدین دو حوزه مشاهد ات علمی و علم اخلاق نمی شود بلكه تعلیمات وی در طی چندین قرن در دنیا مدار دانش و اساس فلسفه و منطق بوده است.

معلم ثانی:

ابو نصر فارابی كه به سالهای 339-259ق می زیسته یكی از بزرگترین حكمای اسلام و ملقب به معلم ثانی است كه با گذشت بیش از هزار سال همچنان كتب وی به زبان های زنده دنیا ترجمه می شود. فارابی در منطقه فاراب واقع در تركستان امروزی متولد شد و سالهای بسیاری از عمرخود را در بغداد سپری كرد، به حلب، شام و مصر سفر كرد و در نهایت در دمشق در گذشت. فارابی را از آن رو معلم ثانی لقب داده اند كه همه كتب ارسطو را به دقت مورد مطالعه و تحقیق قرار داده و به معانی آنها وقوف تمام و در شرح و تفسیر آن مهارتی خاص یافت. وی در زمینه تمام علوم زمان خویش دستی داشته است، اطلاعات وی در ریاضیات خوب، در طب متوسط و در موسیقی بسیار بوده است. از نظر وی سعادت و عظمت مقام فیلسوف در ترك علایق و تجرد و گوشه گیری است از اینرو بر خلاف پدرش كه از فرماندهان سپاه بود در خدمات دولتی و دیوانی وارد نشد و بیشتر مانند صوفیان زندگی می كرد و لباس می پوشید. از كتب معروف وی یكی تفسیر كتاب "العباره" ( ارگانون یا ارغنون در منطق) ارسطوست و دیگری كتاب "آراء اهل المدینه الفاضله" كه به زبان های آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه شده است. فارابی شاید نخستین فیلسوف بزرگ در عالم اسلام باشد كه آراء خاصی در علم سیاست، مطابق با مقتضیات عالم اسلام داشته است. آراء وی در این زمینه به ویژه در كتاب اهل المدینه الفاضله آمده است. فارابی در این كتاب اجتماعات انسانی را به دو دسته كامل و ناكامل تقسیم می كند و اجتماعات كامل را هم به سه دسته اجتماع بزرگ ( تمام نفوس روی زمین) اجتماع میانه ( اجتماع یك قوم در قسمتی از كره زمین) و اجتماع كوچك ( مردم یك شهر) تقسیم می كند. وی درباره ویژگی های اجتماع كوچك می گوید: بالاترین نیكی ها و كمالات با اجتماع شهر به دست می آید و مدینه فاضله و یا شهر نیك بخت شهری است كه مقصود از اجتماع در آن تعاون بر اموری باشد كه از راه آن به خوشبختی واصل می گردند و اجتماعی كه برای وصول به سعادت همكاری كند اجتماع خوشبخت است. هر قوم (ملت) كه شهرهای آن برای وصول به سعادت همكاری كنند قوم خوشبخت شمرده می شوند و مردم روی زمین وقتی خوشبخت می گردند كه همه اقوام ساكن در آن برای وصول به كمال و سعادت همكاری كنند. فارابی در این كتاب مدینه فاضله را به بدن آدمی تشبیه می كند و همانطور كه قلب در بدن آدمی رئیس بدن و اشرف اعضاست وی برای مدینه فاضله نیز اشرف اعضا را به عنوان رئیس آن شهر نیك بخت معرفی می كند و12 خصلت را برای او بر می شمارد:

1- خوش فهم باشد 2- خوش حافظه باشد 3- تیزهوش باشد 4- خوش بیان باشد 5- دوستدار تعلیم و تربیت باشد 6- شهوت پرست نباشد 7- دوستدار راستی و دشمن دروغ باشد 8- بزرگ طبع باشد و همواره به بزرگی گراید 9- مال دنیا در نظرش خرد نماید 10- دوستدارعدل و دشمن ظلم باشد 11- در تن ندادن به ستم لجوج و سرسخت و در تن دادن به عدل و داد نرم و منقاد باشد 12- با اراده و جسور باشد و ضعیف النفس نباشد.

فارابی همچون سلف خویش ارسطو كه بسیار بر اخلاق ارج می نهد معتقد است كه حاصل علم و مقدمه سعادت اخلاق است و عالمی كه از مبانی اخلاق پیروی نكند از سعادت و كمال برخوردار نیست.

چنانكه می یابید اخلاق و فضیلت  فصل الخطاب این دو معلم بشر است و به راستی معلم حنجره ای است كه پای بندی به اخلاق، فضایل انسانی، خردورزی و مسئولیت پذیری را فریاد می كند. این دو تن ( ارسطو وفارابی ) در جوامعی معلم راستین شناخته شدند كه تفكر در چرایی وچیستی پدیده ها ، انسان ، جهان و هرچه در آن است برای دستیابی به ایمان راسخ و به عنوان تنها راه زیستن همواره مهم ارزیابی شده ومورد مداقه قرار می گرفت . و اگر جامعه ایی با تمام این فضایل ( اعم از اخلاقی ، انسانی و فكری ) زیسته باشد ، در چنین جامعه ایی معلم از جایگاه والا و مقامی و مرتبه ایی بالا برخوردار است و اگر به عكس، تظاهر، دروغ، پیروی از شهوات و مسئولیت گریزی در جامعه ایی رواج داشته باشد و از سوی دیگر نه چرایی  و چیستی پدیده ها كه میزان سود دهی آنها مطرح باشد در آنصورت معلم و جایگاهش سكه ایی بی بهاست.

در این معادله كه بی نهایت مثبت و بی نهایت منفی آن ترسیم شد ما كجا ایستاده ایم. مختصات ما در پاسداری  از مقام معلم و به تبع آن پاسداشت فضایل انسانی، فداكاری و از خود گذشتگی كه معلم نمونه آن است چیست؟  به یاد داشته باشیم كه پیش و بیش از معلم اول و ثانی خداوند رحمان و رحیم معلم آدمی بوده است چرا كه خداوند در قرآن می فرماید : " الرحمن علم القرآن" و این خود خداوند است كه قرآن این مخزن اسرار الهی و منبع مكنونات جهانی را بی واسطه به بشر می آموزد.

- منابع:

دایره المعارف فارسی         غلامحسین مصاحب

فرهنگ فارسی       دكتر محمد معین