تبیان، دستیار زندگی
ظهور اسلام ،مسیحیت را ناگزیر از جنگ طلبی ساخت. و بار دیگر ادبیات نفرت در اروپا همه گیر شد.نفرتی که بیش از همه مسلمانان را در ادبیات غرب هدف می گرفت.شاعران اروپایی در سفر به سرزمین های اسلامی کوله باری از خاطرات و سفرنامه ها و اشعار ستیزه جویانه با خود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادبیات ضدجنگ در ایران وغرب

ادبیات ضد جنگ در ایران و غرب

نگاه به مقوله ی جنگ در ادبیات غرب و ادبیات ما(ایرانی-اسلامی)ریشه های متفاوتی دارد.در بررسی آثار کهن ادبی در این دو حوزه به نکات جالب توجهی از این تفاوت در ریشه و نگاه بر می خوریم. حماسه ها که ارتباط مستقیمی با جنگاوری ها و جنگ ها دارند در این دو حوزه ی ادبی اتفاقا از جایگاه ویژه ای برخوردارند.اگر حماسه های آفریده شده در یونان را به عنوان خاستگاه اولیه ی اندیشه و ادبیات غرب بررسی کنیم و سپس نتایج این بررسی را با مهم ترین حماسه ی ادبیات ایرانی (شاهنامه ی فردوسی)در مقام مقایسه قرار دهیم به یک نتیجه ی بسیار مهم و کلیدی دست پیدا می کنیم و آن عبارت است از صلح طلبی تاریخی ذهنیت ایرانی و جنگ طلبی تاریخی ذهنیت برتری جوی غرب.

در شاهنامه اغلب دلاوری ها ی قهرمانان آنگاه رخ می دهد که چاره ای جز جنگیدن نیست.دفاع از سرزمین ،دفاع از ملیت ،آیین ،ناموس و ...

در اغلب درگیری ها پیش از آغاز نبرد قهرمان ایرانی با دشمن ،شاهد گفت و گوی قهرمان برای جلوگیری از بروز جنگ هستیم.اندیشه ای که تحت تعالیم دینی اسلام در ایران پس از اسلام گسترش یافته است.در نبرد های شاهنامه شاعر همواره توجیهی اخلاقی برای آغاز جنگ است.و قهرمان اخلاقا ناگزیر است از جنگیدن...گرچه می توان استثنائاتی برای این نظریه قایل شد.(از جمله اینکه در شاهنامه پس از آغاز جنگ دیگر قانون جنگ حاکم می شود و کشتن امری است توجیه پذیر.)اما به هر حال این اثر اگر چه یک اثر جنگی است اما آیینه ای تمام نماست از نوعی صلح طلبی و آرامش جویی. و جنگ را نا پسند انگاشتن.

در شاهنامه قهرمانان جوانمردان و یلانی هستند که کشتن را ناگزیر برای و طن ،همسر و مردم و عدالت و آزادی انتخاب کرده اند. .قهرمانان شاهنامه در عرصه ی دفاع شکل می گیرند و نه در عرصه ی هجوم....

بر خلاف این ذهنیت ،در ذهنیت ادبیات لاتین از یونان تا روم...و به خصوص در روم..قهرمانان گلادیاتور ها هستند که به تناسب زور بازو و برنده بودن در جنگ هایی که هم چون مسابقه های فوتبال در استادیوم هایی بزرگ و برای تفریح جامعه برگزار می شود ،مردم برایشان هورا می کشند و مورد تقدیر پادشاهان قرار گرفته و به متن افسانه ها و اشعار راه پیدا می کنند...در تفاوت ذهنیت هنری و ادبی ایرانی با غرب در خصوص مسئله ی جنگ  همین استادیوم های آدم کشی کافی است..

نطفه ی حماسه هاس یونان و روم در استادیوم ها شکل می گرفت ؛استادیوم هایی که گلادیاتور ها در آن به خاطر کشتن و جنگیدن هایی بدون هدف والا مورد تشویق قرار می گرفتند.

منشاء شکل گیری ادبیات صلح در غرب

ادبیات ضد جنگ در ایران و غرب

با تمام ذهنیت مذکور که در اروپا ی باستان و جود داشت در عین حال و به خصوص در یونان برخی نخبه گان که به مضرات جنگ و آسیب هایی که از بابت آن به وجود می آمد در پی چاره جویی بر آمدند.جنگ ها باعث تضعیف ثبات به وجود آمده در یونان می شد و از این بابت  آثار سو ء اقتصادی به نخبه گان ثروتمند این جوامع وارد می گردید .از سوی دیگر کثرت جنگ ها به حدی بود که کلیت جامعه در تنگنا قرار می گرفت....جنگ هایی که در میان دولت شهر های یونان اتفاق می افتاد بیش از همه نخبه گان و فلاسفه ی آنان را به صلح طلبی تر غیب می کرد.المپیک یک حرکت فرهنگی و هنری برای فرار از جنگ بود.در ادامه میان دو لت شهر های یونانی شوراهایی مختلط برای تثبیت روابط تشکیل شد و این شورا ها آتش بس هایی برای تعلیق جنگ در زمان بازی های المپیک بر قرار ساختند.

از سوی دیگر روم نیز تا آنجا گسترش یافته بود که موقتا عطش سردمداران آن را فرو می نشاند.اما این بار روم با معضلی جدید رو برو شده بود و آن شورش های استقلال طلبانه و عدالت خواهانه ی اتباع اجباری روم و برده گان در نقاط مختلف  بود.همین مسئله امپراطوری روم را به سمت ترویج یک نوع فرهنگ صلح طلبی حکومتی رهنمون می ساخت. «صلح مشهور رومی» از راه سرکوبی در گیری های مسلحانه در سراسر امپراطوری روم بر اتباع این سرزمین تحمیل شد و در ادامه رومی ها که به شدت برای حفظ سرزمین های خود نیازمند صلح بودند،در مقام پذیرش مسیحیت صلح طلب برای تخدیر توده های خود بر آمدند.و فرمان آتش بس صلح در 1401 میلادی بالاخره از سوی  کلیسای کاتولیک صادر شد و زمان جنگ به ماه های معینی محدود گردید.

این صلح طلبی نا کام ماند

ظهور اسلام ،مسیحیت را ناگزیر از جنگ طلبی ساخت. و بار دیگر ادبیات نفرت در اروپا همه گیر شد.نفرتی که بیش از همه مسلمانان را در ادبیات غرب هدف می گرفت.شاعران اروپایی در سفر به سرزمین های اسلامی کوله باری از خاطرات و سفرنامه ها و اشعار ستیزه جویانه با خود به ارمغان آوردند.لامارتین شاعر فرانسوی یک بار برای زیارت به فلسطین سفر کرد و از تماشای سرزمین های آباد اسلامی چنان دچار حسادت و عصبانیت شد که در شعری با نفرت شدید از آن یاد کرد.

جنگ جویی در غرب البته بعد از تکه تکه شدن سر زمین های اروپایی و ظهور امپراطوری های ملی در این قاره ،برای مدت چند قرن پس از پایان جنگ های صلیبی از حالت ضد اسلامی مطلق خارج و به حالتی درون اروپایی تغییر شکل داد.

شعر و ادبیات ناسیونالیستی در فرانسه،پروس ،اسپانیا و انگلستان قوام یافت که هدف آن برتری جویی های نژادی و اسطوره سازی  جنگاوری های قدرت های آن روز اروپا بود.

اما در این میان جریانی اصیل از مذهبیون و اخلاق گرایان در جامعه ی غرب در حال شکل گیری بود که رشد این جریان عاقبت در پایان قرن هجدهم باعث موضع گیری فلسفی و اخلاقی بخشی از نخبگان اروپا نسبت به جنگ گردید.این نخبه گان صلح طلبان نامیده شدند و دامنه ی حضورشان از عرصه ی سیاست تا عرصه ی ادبیات و شعر گسترده شد.

صلح طلبان در ادبیات غرب خاستگاهی مسیح و کلیسایی داشتند؛گرچه در برابر آنان نیز عده ای دیگر از درون کلیسا جنگ های داد گرانه را به خصوص از زمان جنگ های صلیبی با مسلمانان و سپس از زمان تجزیه ی درون آیینی مسیحیت بین فرق مختلف ،ترویج می کردند و این تقابل همچنان ادامه داشت و تا مرز تکفیر صلح طلبان در نقاط مختلف اروپا پیش می رقت.

ادبیات ضد جنگ در ایران و غرب

صلح طلبان در قدرت سهمی نداشتند و به ساز و کار های تبلیغاتی هم چون شعر و رمان و انجمن های فرهنگی دست یازیده بودند.و از راه تقبیح جنگ و خشونت قصد پایان دادن به در گیری های روی زمین را داشتند.

صلح طلبان به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کردن.مثلا در روسیه رمانی از داستایوسکی باعث شد که تزار وقت متحول شده و دستور تعطیلی زندان سیبری را صادر کند.بدین ترتیب کم کم ادبیات صلح پیشرفت های دیگری کرد و جنبش صلح ،تحت تاثیر آن در سراسر غرب از اروپا تا آمریکا به وجود آمد.

آغاز قرن نوزده شاهد ظهور تشکل های فرهنگی و سیاسی بود که رگه های مذهبی  و هنری داشتند.تحت تاثیر این فعالیت های مستمر پیس از سال 1815(جنگ واترلو) تا آغاز اولین جنگ  جهانی هیچ جنگ دیگری که گسترده گی آنچنانی داشته باشد در اروپا به وقوع نپیوست و روح دموکراتیک در کشورهای اروپایی رو به گسترش نهاد.

با این حال این جریان دوران طلایی خود را با ظهور مجدد اندیشه های نژاد پرستانه و قدرت مدار در اوایل قرن بیستم پایان یافته دید.

دو جنگ بزرگ جهانی گرچه به عمر این جریان پایان دادند اما در نهایت پس از پایان این دو جنگ رویکرد دیگری از ادبیات صلح  بر ویرانه های جنگ ایجاد شد.این ادبیات صلح نوین با تجربه گرفتن از دوران تلخ فاشیسم و جنگ های جهانی به خصوص جنگ دوم ضدیت  با اندیشه های نژاد پرستانه و تجاوز گرانه را پی گرفت .گرچه در همین اروپا و بیش از آن در آمریکا و در سوی دیگر در بلوک شرق(شوروی و کشور های تابعه)ادبیات جنگ و سلطه همچنان پر رنگ بود.هر چند محاسبه گری و موازنه ی قدرت نظامی بین این دو بلوک از وقوع جنگ های بزرگ دیگر ممانعت می کرد.

ادامه دارد ...

دکتر رضا شیبانی اصل - تبریز     

تنظیم:بخش ادبیات تبیان