تبیان، دستیار زندگی
یکی از چیزهایی که به شدت در مورد آن توجیه خواهید شد، اصول حفاظت و خصوصاً حفاظت گفتار است. به این معنی که شما در مقابل هر کسی جز سلسله مراتب تعیین شده مطلقاً لال خواهید بود. هیچ اهمیتی هم ندارد که طرف لباس راننده به تن دارد یا سرهنگ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهنمای عملی آش خوری(3)

از سیر تا پیاز سربازی

سربازی شتری است که می خوابد. پس جای خوابیدنش را شما تعیین کنید. شما روز به روز به فارغ التحصیلی نزدیک می شوید. مدام  قضیه را به تعویق می اندازید که: فردا درباره اش فکر می کنم. اما فایده ندارد. باید یک بار برای همیشه به آن فکر کنید. بعد همه چیز شروع می شود. و تنها در صورتی تمام خواهد شد که روزی – هر چه زودتر بهتر – شروع شده باشد.

برای مطالعه بخش اول اینجا کلیک کنید.

برای مطالعه بخش دوم اینجا کلیک کنید.

19- روز اول آموزشی، چه جور روزی است؟

راستش می دانید... یک جور... چطور بگویم؟... نه این که بخواهم بترسانمتان، نه... فقط کمی... ولش کن، سوال بعدی!

20- برنامه چند روز اول چیست؟

در چند روز اول شما صرفاً نسبت به برخی اصول اولیه خدمت توجیه می شوید. فرمان های ساده ای مثل خبردار و به چپ چپ را تمرین می کند. کمی با فضا آشنا می شوید و از این چیزها، شما هنوز وارد برنامه "سین" نشده اید.

21- برنامه سین دیگر چه صیغه ای است؟

صیغه نیست. نامی است برای برنامه جاری قسمت های مختلف نظام، یکی می گوید این سین مخفف "ساعت یگان نظامی" است. برنامه آموزشی وظیفه ها در تمام نیروهای مسلح تقریباً یکسان است. در این برنامه آموزشی برای پنج صبح تا چهار بعدازظهر شما برنامه ریزی شده، شما مجاز نیستید کاری خارج از برنامه سین انجام دهید. بر اساس شالوده کلی برنامه سین در دوره آموزشی شما ساعت پنج صبح از خواب بیدار خواهید شد، تا ساعت شش را به نظافت مناطق محوله و مرتب کردن آنکادر وسایل شخصی و خوردن صبحانه خواهید گذراند. ساعت شش تا هشت برای ورزش، کلاس قرآن و ... است. از هشت تا 12 ظهر شما دو نوبت کلاس آموزشی را از سر خواهید گذراند. فاصله 12 تا یک و نیم فرصت ناهار و نماز است و از آن موقع تا ساعت چهار بعدازظهر مجدداً سر کلاس خواهید نشست. ساعت 9 شب خاموشی است و شما ساعت 9 و نیم قطعاً خواب هستید.

22- من معاف از رزم هستم. اوضاع من چطور است؟

بستگی به محل آموزشی تان دارد. افراد معاف از رزم معمولاً از ورزش صبحگاه یا گاهی رژه معاف می شوند (و البته باید به جایش وظایف دیگری انجام دهند که گاهی به صرافت بی خیال شدن معافیتشان می افتند!) در محل آموزشی ما که جمله معروفی وجود داشت: «شما معاف از رزم هستید. درست. اما ما که الان مشغول رزم نیستیم!»

یک توصیه شخصی دارم. اگر اوضاعتان وخیم نیست و از پس کارهای معمول برمی آیید، خیلی دنبال استفاده از این امتیاز نباشید، به هر حال تا پایان دوره آموزشی به شما به چشم یک دودره باز نگاه می کنند که حقش است همه کارها را سرش خراب کنند. البته باز تصمیم با خودتان است، ممکن است خوش شانس باشید و مدام نگهبان لباس ها شوید، ولی متمایز شدن از کل جمعیت یگان- خصوصاً در دوره آموزشی- به هر حال کمی شخص را در معرض استرس های بیشتری قرار خواهد داد. خود دانید.

23- غذا چی بهمان می دهند؟

نترسید. تا حالا بدغذاترین افراد هم در آموزشی زنده مانده اند. اوضاع آن قدر که می گویند هم بد نیست. شاید کم باشد (که هست) ولی کیفیتش برای 45 روز قابل تحمل است. شما برای صبحانه می توانید منتظر تخم مرغ، حلواشکری، پنیر و کره مربا باشید. برای ناهار هم مرغ و خورش قیمه و قورمه سبزی و ماهی و استانبولی و برای شام پلوعدس و انواع کوکوها و املت و اینها. گذشته از این معمولاً هر پادگانی برای خودش یک بوفه دارد که دست کم تن ماهی درشان پیدا می شود. پس زیاد عزای غذا نگیرید.

24- کی تعطیل می شویم؟

از پنج شنبه ظهر تا صبح شنبه اگر نگهبان نباشید یا به هر دلیل دیگری دستور به ماندن در پادگان را نداشته باشید، مرخص می شوید، تقریباً از هفته سوم آموزشی به بعد نیز از ساعت چهار بعدازظهر تا صبح روز بعد اگر موارد فوق شامل حالتان نبود باز با ممهور شدن دفترچه مرخصی می توانید از پادگان خارج شوید.

25- هی. اینجا رو. اگر از پادگان خارج شوم می توانم سیگار بکشم؟

سیگار برای سلامتی مضر است. پس بهتر است اساساً از کشیدنش صرف نظر کنید. اما اگر از بخت بد سیگاری هستید بله می توانید، مشروط بر این که لباس نظامی به تن نداشته باشید. شما با لباس نظامی مختار نیستید در خیابان سیگار بکشید، بستنی بخورید، با دوستانتان ریسه بروید. شما حتی مجاز نیستید کلاه نظامی تان را از روی سر بردارید و به دستتان بگیرید.

26- خب، مثلاً اگر این کارها را بکنم چه می شود؟

جایی وجود دارد به نام دژبان مرکزی، افرادی هم وجود دارند به نام دژبان مرکز، تمام نیروهای مسلح دژبان مرکز خاص خود را دارند. کار آنها این است که در سطح شهر پست بدهند و مراقب مراعات قوانین از سوی کسانی که ملبس به لباس نظامی هستند باشند. فرقی نمی کند که اهل چه شهری یا چه پادگانی باشید. دژبان مرکز مجاز است هر عمل خلاف (آیین نامه) از شما دید فوراً اسمتان را گزارش کند. این گزارش در پرونده تان ثبت می شود و بر اساس قوانین تنبیه خواهید شد. دژبان مرکز دو جور نگهبانی دارد؛ نگهبانی به صورت گشت با موتور و اتومبیل.

27- نگهبانی مان به چه صورت است؟

لیسانسیه ها و دارندگان مدارج بالاتر بسته به تعداد نفرات یگان و مناطق نگهبانی هر روز در کاغذی موسوم به «لوحه نگهبانی» به آنها ابلاغ می شود. بدیهیات نگهبانی هم این است که سر پست حق ندارد بنشینید، بخوابید، بخورید، بیاشامید یا با کسی صحبت کنید. حد سفت و سخت گرفتن این قوانین را عرف پادگانتان تعیین می کند، ولی سر خوابیدن و نشستن سر پست هیچ مقامی حاضر به اغماض نیست. نگهبانی فرصت مغتنمی است که درباره آینده و گذشته تان فکر کنید، رادیکال 2337902 را به صورت ذهنی محاسبه کنید و یا نقش موزاییک زیر پایتان را میلی متر به میلی متر تا آخر عمر حفظ شوید.

28- یک چیزی هم شنیده ام به اسم «آماده». آن دیگر چه صیغه ای است؟

ذهن شما چقدر درگیر صیغه است! آماده هم یک جور نگهبانی است، به این صورت که شما 24 ساعت باید برای هر اتفاق غیر منتظره که در پادگان بیفتد آماده باشید. معمولاً در پادگان آموزشی اتفاق غیر منتظره نمی افتد اما افسر نگهبان و افسر جانشین برای سنجش آمادگی شما طی این مدت چندین بار فرمان «پیش» می دهند و معنی اش این است که طی 15 ثانیه باید به صورت آماده با لباس کامل و تجهیزات محوله در منطقه تعیین شده حاضر شوید. طی این مدت شما باید بصورت آماده بخوابید یا غذا بخورید یا دستشویی بروید. پوتینتان را نباید از پا خارج کنید (معمولاً برای نماز یک فرصت کوتاه تنفس می دهند)

29- اگر کسی تعداد نفرات یگانمان را پرسید به او بگویم؟

یکی از چیزهایی که به شدت در مورد آن توجیه خواهید شد، اصول حفاظت و خصوصاً حفاظت گفتار است. به این معنی که شما در مقابل هر کسی جز سلسله مراتب تعیین شده مطلقاً لال خواهید بود. هیچ اهمیتی هم ندارد که طرف لباس راننده به تن دارد یا سرهنگ. شما مجاز به ارائه «هیچ» نوع اطلاعات آماری از داخل پادگان نیستید. (خدا می داند که چطور هر خط را با ترس و لرز می نویسم که مبادا اطلاعات خاصی لو نرود). باز برای امتحان شما این امکان کاملاً محتمل است یک راننده با یک پیکان نارنجی جوانان شما را از دم پادگان سوار کند و بخواهد از شما حرف بکشد و شما سوتی بدهید و او سر اولین دور برگردان دور بزند تا خدای نکرده شما را بسپارد دست صاحبتان! این اتفاق چندین بار رخ داده. احتیاط شرط عقل است.

ادامه دارد...

منبع: چلچراغ