• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 8
زمان آخرین مطلب : 3549روز قبل
خودرو
 
سری G اینفینیتی از همان ابتدای ورود به بازارهای جهانی، یار و یاور این برند بوده است. این سری در نسل اول که بین سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ و نسل دوم بین سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ تولید می شد، فاقد نسخه کوپه بود. نسل سوم از سری G، به طور کل مسیری متفاوت از نسل های پیشین را در پیش گرفت و طراحی مدرن آن بود که اینفینیتی را از مرز نابودی نجات داد. در سال ۲۰۰۳ بود که این برند نسخه کوپه سری G را عرضه کرد و به دلیل نقاط مشترک فنی با نیسان۳۵۰ Z که یکی از بهترین های بازار در زمان خود بود، G۳۵ کوپه توانست موفقیت چشمگیری را به دست بیاورد. نسل جدید سری G در سال ۲۰۰۳، توانست ۲۴ هزار دستگاه بیشتر از سال قبل(۴۰۵۳۵ دستگاه) در بازار آمریکای شمالی به فروش برساند که این رقم برای سال بعد به بیش از ۷۱ هزار دستگاه در بازار آمریکای شمالی رسید که پرفروش ترین سال در تأسیس این برند بوده است.

 

  

 

تنها با نگاهی به بدنه متفاوت اینفینیتی G کوپه نسل اول، می شد به وضوح دریافت که اینفینیتی، این کوپه را کاملأ آماده به رزم و آماده راهی میدان نبرد کرده بود تا با سخت ترین رقیبش ب ام و سری ۳ کوپه به مبارزه بپردازد. و G۳۵ کوپه موفق شد تا در همان ماه های اول، رقیبش را از میدان به در کند! فروش این کوپه در سال ۲۰۰۶، بیش از ۲۰ هزار دستگاه بود که این رقم ۵ هزار دستگاه بیشتر از فروش سری ۳ کوپه در همان سال بود. این یک موفقیت چشمگیر برای یک برند نوپای ژاپنی بود که توانست پرچم پیروزی را به رخ رقبای سرسخت و با تجربه آلمانی اش بکشاند.

موتور

نسل دوم سری G کوپه با موتور قدرتمندتر، کابین لوکس تر و ظاهر زیباتر در سال ۲۰۰۷ روانه بازار شد تا موفقیت نسل پیشین را حفظ کند. اولین و مهم ترین تغییر G کوپه جدید که با کد G۳۷ شناخته می شود، جایگزین کردن موتور ۶ سیلندر ۵/۳ لیتری با ۲۹۵ اسب بخار قدرت بود. موتور جدید با همان تعداد سیلندر و ۲ لیتر افزایش حجم، هم اکنون ۳۳۰ اسب بخار تولید می کند تا بتواند به راحتی از پس ب ام و ۳۳۵i کوپه با ۳۰۰ اسب بخار برآید. این موتور پیشرفته از سری VQ اینفینیتی، دارای ضریب تراکم بالاتر نسبت به موتور نسل پیشین است و از تکنولوژی ای به نام VVEL (حرکت متغیر سوپاپ ها) بهره می برد که دائمأ در حال تغییر زمانبندی و گشودن ورودی سوپاپ هاست تا قدرت و گشتاور بیشتری را با مصرف سوخت و آلاینده های کمتر تولید کند. بیشینه گشتاور این موتور نسبت به نمونه ۳.۵ لیتری نسل قبل، تنها ۲ نیوتن متر افزایش داشته است؛ اما بیشینه گشتاور ۳۶۵ نیوتن متری آن در ۵۲۰۰ دور در دقیقه قابل استخراج است که در مقابل ۳۶۳ نیوتن متر در ۴۸۰۰ دور بر دقیقه نسل پیشین، شتاب بهتری را برای G۳۷ به ارمغان آورده است. این موتور به قدری خوب و بی نقص است که راه خود را به اینفینیتی FX۳۷، EX۳۷، M۳۷، سدان تازه وارد Q۵۰، شاسی بلندهای QX۵۰ و QX۷۰ و حتی نیسان ۳۷۰Z و میتسوبیشی Proudia ۳۷۰GT باز کرد. بنابراین با این تفاسیر می توان آنرا یکی از بهترین موتورهای ۶ سیلندر حال حاضر دانست.

 

بدنه

ظاهر تهاجمی، زیبا و متفاوت آن عاری از هرگونه آلایش و خطوط بی مورد است. اما طراحان با همین سادگی توانسته اند قدرت و سرعت را به خوبی به بیننده القا کنند. گویی کابین و تمامی عناصر بدنه G۳۷ کوپه در تونل باد و در معرض جریان باد به سمت عقب کشیده شده است. چراغ های جلو کشیده و رو به عقب به شکل حرف L، اسپویلر یکپارچه با سپر جلو و برجستگی های ماهیچه مانند طرفین کاپوت، تمام آن چیزی است که می توان از نمای جلو G۳۷ کوپه تفسیر کرد. این سادگی در نمای جانبی به اوج خود می رسد که حتی یک خط هم نمی توان مشاهده کرد و در ادامه، این سادگی در نمای عقب به چراغ هایی شبیه به چراغ های جلو، صندوق بار صاف و یک اسپویلر کوچک ختم می شود. تمامی این تغییرات نسبت به نسل پیشین، باعث افزایش ۲/۲ سانتی متر در طول و ۰.۵ سانتی متر در عرض شده است در حالیکه ارتفاع به میزان ۲/۰ سانتی متر کاهش یافته و فاصله بین اکسل ها به میزان ۲۸۵ سانتی متر باقی مانده است اگرچه فاصله عرضی چرخ ها در جلو به میزان ۳/۱ سانتی متر و در عقب به میزان ۲/۲ سانتی متر عریض تر شده است که تأثیر مثبتی در هندلینگ می گذارد.

کابین

با گشودن در بزرگ این کوپه، بوی چرم شما را مدهوش می کند! شاید با خود بگویید که غیرممکن است که کابین G۳۷ کوپه از نظر کیفیت به پای آلمانی ها برسد اما سخت در اشتباهید زیرا کاملأ با آنها یکسان است. حتی ریچارد هَموند در فصل ۲۱ برنامه تلویزیونی تخت گاز با آزمایش آلفارومئو ۴C از کیفیت بد کابین گلایه کرد که چرا یک کوپه ایتالیایی باید از متریالی استفاده کند که کره ای ها هم در سدان های قیمت پایینشان استفاده می کنند و در نهایت سبک بودن متریال استفاده شده را توجیهی غیرمنطقی برای کیفیت بد کابین ۴C بیان کرد.

اما کابین G۳۷ با صندلی ها و روکش های چرمی درها، و روکش نرم با بافت پلاستیک برای کنسول و سایر قسمت ها در کنار آلومینیوم برس خورده برای کنسول مرکزی، باعث شده تا این کوپه ژاپنی بتواند از نظر کیفیت پا به پای رقبای آلمانی و حتی بهتر از برخی از آنها بتازاند و با اختلاف زیادی رقبای آمریکایی را پشت سر بگذارد. صندلی های چرمی آن بسیار راحت هستند و حتی در سخت تر پیچ ها، بدن را محافظت می کند اما به دلیل ارتفاع پایین سقف، ممکن است که اگر قدی بلندتر از ۱۹۰ سانتی متر داشته باشید، به مشکل بر بخورید. صندلی های عقب هم چون سایر کوپه های ۲+۲، فضای کافی ندارد مخصوصأ فضای سر آن بسیار محدود است. اما دو سرنشین جلو می توانند با نشستن بر روی صندلی های فوق العاده راحت چرمی از سفر خود نهایت لذت را ببرند.

با وجود اینکه تعداد زیادی دکمه روی کنسول مرکزی قرار گرفته، به دلیل دسته بندی شدن آنها با توجه به عملکردشان، پیدا کردن کنترل مورد نیاز کار سختی نیست. اما بهترین ویژگی کابین این کوپه، دید فوق العاده خوب به بیرون است که می توان آنرا با سدان ها نیز مقایسه کرد. اینفینیتی G۳۷ کوپه، بزرگ ترین ضعف خود را در فضای بار دارد. فضای بار این کوپه ۲۷۵ لیتر است و این درحالی است که صندوق بار ب ام و سری ۳ کوپه ۱۶۵ لیتر فضای بیشتر و آئودی A۵ کوپه، ۱۸۰ لیتر فضای بیشتری را در اختیار مالکش قرار می دهد.

آزمایش رانندگی

با نشستن روی صندلی راحت راننده و مقایسه آن با سایر کوپه های همکلاس، دید سراسری بی نظیر به بیرون نظر شما را جلب می کند. به خصوص در قیاس با کوپه های عضلانی آمریکایی که نیمی از دید رو به جلو را داشبورد اشغال کرده و نیمه بقیه هم کاپوت است که دید شما را محدود می کند. اما در G۳۷ کوپه کاملأ احساس می کنید که تسلط کافی دارد. موتور ۳۳۰ اسبی آن را روشن کرده و به آرامی حرکت را آغاز می کنیم. وقتی که با پدال گاز با ملایمت رفتار می کنید، G۳۷ هم روی آرام خود را نشان می دهد. کابین راحت و ارگونومیک با متریال های مرغوب، حس نشستن درون کابین سدانی لوکس را به شما می دهد اما به محض اینکه پدال گاز را محکم می فشارید، G۳۷ آن روی خود را نشان می دهد؛ سریع و خشمگین. واکنش پدال گاز بسیار سریع و بدون تأخیر صورت می گیرد. فرمان آن اندکی سفت و خشک احساس می شود اما به معنای واقعی دقیق است. در برخی از اتومبیل ها، فرمان ها به دلیل عدم دقت اعتماد به نفس کافی را به شما برای سریع پیچیدن نمی دهند اما G۳۷ دقیقأ خلاف این امر است. این فرمان دقیق در کنار بدنه خشک، سیستم های کمکی و چرخ های پهن، هندلینگی را به شما ارزانی می دارد که تنها با خزیدن مار بر روی زمین قابل مقایسه است. G۳۷ کوپه گویی بر روی زمین میخ شده است، و می تواند تندترین پیچ ها را با سرعت بالا بپیماید و اعتماد به نفس کافی برای انجام این کار را نیز به راننده می دهد. از نظر هندلینگ و پایداری، G۳۷ با کمتر کوپه ای در این کلاس قابل مقایسه است.

۳۳۰ اسب بخار قدرت موتور، جثه ۱۶۳۲ کیلوگرمی G۳۷ کوپه را در ۶/۵ ثانیه از حالت سکون به سرعت یکصد کیلومتر بر ساعت می رساند و نهایتأ می تواند تا ۲۶۰ کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد. سواری آن نیز برای یک کوپه کاملأ معقول است. نه به نرمی یک سدان لوکس و نه به خشکی یک سوپراسپرت. دقیقأ می توان گفت که در میانه نرمی و خشکی قرار دارد. اینفینیتی G۳۷ کوپه نه راحتی سرنشینان را فدای عملکرد اسپرت و شتاب کرده است و نه بالعکس. بلکه ترکیبی کاملأ متعادل را بین عملکرد اسپرت و راحتی برقرار کرده است که کار به هیچ وجه آسانی نیست.

ختم کلام

در یک جمع بندی می توان گفت که G۳۷، یک کوپه کامل بوده و تمامی عملکردهایی را که باید انجام دهد، به خوبی و بدون نقص انجام می دهد اما تنها یک بدی دارد که نمی توان از آن چشم پوشی کرد. رانندگی با G۳۷ کوپه فاقد هیجانی است که از یک کوپه اسپرت انتظار می رود! هر چقدر سعی می کنید که عقب آنرا منحرف کنید، G۳۷ کوپه این امکان را به شما نمی دهد. به سختی می توانید فریاد تایرهای پهن آن را در بیاورید و گرد و خاک بلند کنید. در حرکت اسلالوم، G۳۷ کوپه همچون ماری بر روی زمین می خزد بدون اینکه حتی یک درجه از مسیرش منحرف شود. تمامی این موارد نشان از دقت و زحمت ژاپنی وار مهندسین اینفینیتی بوده اما همین امر، شیطنت را از این کوپه گرفته است و G۳۷ کوپه مانند یک کودک شیطان و پر انرژی است که اجازه تخلیه کامل انرژی به آن داده نمی شود. حتی این فقدان هیجان را در طراحی بدنه نیز می توان مشاهده کرد. اگر آنرا با رقیب اصلی اش یعنی ب ام و سری ۴ که جایگزین سری ۳ کوپه شده است مقایسه کنید، این امر کاملأ مشهود می شود.

یکایک خطوط داینامیک و برجستگی ها و فرورفتگی های سری ۴ شما را به وجد می آورد اما در G۳۷ کوپه، تنها برجستگی عضلانی طرفین کاپوت بوده که آنرا از سادگی مفرط خارج کرده است. حس تجملی بر حس اسپرت در این کوپه غالب است. این درست همانند آن است که به یک میهمانی بروید و همه چیز از تزیینات گرفته تا خوراکی ها عالی باشند اما زمانی که هیجان نداشته باشد، به شما خوش نخواهد گذشت. این امر کاملأ برای G۳۷ کوپه صادق است. اما با تمامی این تفاسیر، نباید فراموش کرد که G۳۷ کوپه در آزمایش رو در رو در برابر ب ام و ۳۳۵i کوپه توانست آن را مغلوب کند و در رویارویی با کادیلاک CTS کوپه با اینکه سریع تر بود، تنها به دلیل هیجان بیشتر رانندگی و کابین جادارتر رقیب آمریکایی تنها با فاصله ای اندک عقب افتاد. در پایان از جناب آقای امیرحسین راضیان که اتومبیل خود را جهت آزمایش در اختیار نشریه تخت گاز قرار دادند همچنین همراهی آقایان سعید رهنما و محمد صالح ایرانمنش صمیمانه قدردانی می کنیم.

منبع: سایت گزارش بازار
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:15
تغذیه و تناسب اندام
 
یکی از راه های میان بر لاغری، استفاده از چای لاغری است که این روزها تبلیغات زیادی در تلویزیون برای آن انجام شده است. آیا واقعا این چای های به اصطلاح چربی سوز که به ادعای تولیدکنندگانشان گیاهی هستند و هیچ عارضه ای ندارند، چربی های اضافه بدن را از بین می برند؟!

 

  

 

چند وقتی بود به فکر کم کردن وزن بودم، اما چون به پسرم شیر می دادم، نمی خواستم رژیم بگیرم، راستش را بخواهید وقت ورزش هم نداشتم، یکی از دوستانم از چای لاغری استفاده کرده بود و می گفت چون گیاهی است، ضرری ندارد. اتفاقا چند روز پیش در برنامه خانواده نیز تبلیغ چای لاغری را دیده بودم. کارشناس شرکت تولیدکننده چای توضیح می داد اگر به طور مداوم از این چای استفاده کنید، در عرض یک ماه ۳ تا ۷ کیلوگرم لاغر می شوید و علاوه بر لاغری، کلسترول و باکتری های مضر بدنتان نیز کاهش پیدا می کند، بعد هم کلی از خواص چای لاغری شان گفت! قبلا شنیده بودم که چای سبز خاصیت آنتی اکسیدانی دارد و تا حدودی لاغر می کند، اما نه آنکه نسخه ای باشد برای چاقی. حالا این ادعاها واقعا حقیقت دارند؟ شاید این سوال، سوال شما هم باشد.

بعضی ازمردم با اینکه می دانند این راه آنها را به مقصد نمی رساند اما دنبال راه های میان بر می گردند. نمونه واضحش، افرادی اند که می خواهند لاغر شوند ولی حال و حوصله رژیم های لاغری و ورزش را ندارند و سراغ روش هایی می روند که بدون دردسر و زحمت چربی های اضافه بدنشان را آب کند. یکی از راه های میان بر لاغری، استفاده از چای لاغری است که این روزها تبلیغات زیادی در تلویزیون برای آن انجام شده است. آیا واقعا این چای های به اصطلاح چربی سوز که به ادعای تولیدکنندگانشان گیاهی هستند و هیچ عارضه ای ندارند، چربی های اضافه بدن را از بین می برند؟!

چربی سوزی در خواب

تبلیغ چای لاغری فقط مختص تلویزیون نیست بلکه یک سایت اختصاصی دارد که تمام مشخصات چای را با یک کلیک نشان می دهد. برای اینکه بیشتر در مورد عملکرد این چای معجزه آسا بدانم، سایت یکی از برندهای معروف چای لاغری را باز می کنم. قیمت چای ۲۵ هزار تومان ذکر شده و در قسمت عملکرد چای و سوال های مشتریان نوشته که چاقی شما را در کوتاه ترین مدت، بدون محدودیت غذایی کاهش می دهد. مصرف این چای کاهش ترشح آنزیم آمیلاز روده را در پی دارد که وظیفه آن کمک به هضم و جذب مواد قندی در بدن است و همین امر باعث کاهش شدید میزان جذب مواد قندی غذایی مصرفی می شود. با این مکانیسم، میزان تجمع مواد قندی در بدن کاهش پیدا می کند و بدن برای جبران ناچار به چربی سوزی می شود. نکته ای که خیلی برایم جالب بود، اینکه می گویند با مصرف چای لاغری حتی در خواب نیز چربی سوزی ادامه دارد و این چربی سوزی هیچ عارضه ای برای مصرف کننده ندارد، چون کاملا چای گیاهی است! این ادعاهای ظاهرا منطقی چقدر صحت دارد و اگر صحت دارد پس تکلیف رژیم لاغری و فعالیت بدنی چه می شود؟ اگر قرار باشد بدون هیچ محدودیتی غذا بخوریم و بعد با نوشیدن ۳ فنجان چای در روز لاغر شویم و فعالیت فیزیکی هم نداشته باشیم، پس باید نام این چای را چای معجزه آسای لاغری بگذاریم!

همین حالا با ما تماس بگیرید

موضوع دیگری که معمولا در تبلیغات مختلف مطرح می شود، نشان استاندارد و مجوز وزارت بهداشت یا سازمان غذا و دارو است که در تبلیغات تلویزیونی نیز بر آن تاکید زیادی می شود. چای لاغری نیز دارای همین مجوز هاست، ولی سوال اینجاست که وزارت بهداشت که همواره تاکید می کند فقط فعالیت فیزیکی مناسب و اصلاح رژیم غذایی راه های مبارزه با چاقی است، بر چه مبنایی به این محصولات مجوز می دهد؟ علاوه بر آن، موضوع قابل تامل نمایش این تبلیغات در رسانه ملی است. تصور کنید، یک زن میانسال روستایی که اتفاقا چاق هم است، مشغول تماشای برنامه خانواده است که مسئول فروش چای لاغری، کلی از خواص چای می گوید و وعده لاغری در کوتاه ترین مدت را می دهد. زن میانسال هم به اعتماد اینکه چای لاغری در تلویزیون تبلیغ شده، برای آنکه اندام پر از چربی اش را متناسب کند، چای لاغری را انتخاب کند. در این صورت از مسیر اصلی تناسب اندام که به سلامتش کمک می کند، دور می شود. حتی ممکن است اگر رژیم لاغری گرفته، آن را رها کند و به امید این چای هر چه رشته بوده، پنبه کند.

منبع: روزنامه سلامت
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
آشپزی و شیرینی پزی
 
گوشت های چرخ شده ای که این روزها به صورت بسته بندی در اغلب فروشگاه ها عرضه می شود، آیا از نظر درصد چربی و میزان گوشت به کار رفته درجه بندی می شوند؟ این درست است که می گویند برخی تولیدکنندگان غیرمتعهد، طحال، لوزالمعده، غدد پستانی و لنفاوی دام را به گوشت چرخ کرده می افزایند؟ چرا رنگ قرمز برخی از گوشت های چرخ کرده در مقایسه با انواع دیگر به طور غیرطبیعی پررنگ است؟ آیا به گوشت چرخ کرده مواد نگهدارنده می زنند؟ اینها پرسش هایی است که اغلب خانواده ها به دنبال یافتن پاسخ درست و منطقی آن هستند.

 

  

 

به مجموعه ای از بافت های عضلانی، پیوندی، استخوانی و چربی لاشه حیوانات کشتاری «گوشت» گفته می شود که در کشور ما، دام کشتاری عموما گوساله و گوسفند است. هرچند از لحاظ نظری، گوشت همه قسمت های دام را می توان چرخ کرد، اما به طور معمول، گوشت های درجه یک(معروف به کبابی) مانند راسته، چرخ نمی شود. چرخ کردن به طور عمده، برای گوشت های درجه دو(معروف به خورشتی) مانند سردست، یا گوشت های درجه سه(معروف به آبگوشتی) است.

به گوشت چرخ کرده پیه و دنبه می افزایند؟ گاهی در برخی بسته های گوشت چرخ کرده دیده می شود که رگه های سفید رنگ حاصل از چربی، درصد زیادتری از بافت قرمز رنگ گوشت چرخ شده را تشکیل می دهد و گاهی نیز پس از پخت، متوجه طعم و بوی چربی گوشت چرخ کرده می شویم. حال پرسش اینجاست آیا گوشت های چرخ شده ای که این روزها در بازار عرضه می شود از نظر میزان و نوع گوشت یا درصد چربی اضافه شده درجه بندی می شوند؟ ممکن است در برخی از انواع گوشت چرخ کرده از پیه یا دنبه حیوان استفاده بیشتری شده باشد؟

متاسفانه برخلاف برخی کشورهای دیگر، هنوز نظام درجه بندی مواد غذایی در کشور ما انجام نمی شود. یعنی ممکن است در برخی از گوشت های چرخ کرده مقداری از چربی های بدن دام با گوشت مخلوط شده و چرخ شود. به گفته این متخصص نوع گوشت چرخ کرده و میزان چربی افزوده به آن، به وجدان کاری شرکت تولید و بسته بندی کننده و نیز نحوه نظارت بهداشتی دکتر دامپزشکی که ناظر فنی ـ بهداشتی شرکت گوشتی است، بستگی مستقیم دارد.

ردپایی از امعا و احشای دام در گوشت چرخ کرده

این درست است که می گویند به همراه تکه های گوشت از طحال، لوزالمعده، غدد پستانی و لنفاوی دام در هنگام چرخ کردن استفاده می شود؟ ورود گره ها (غدد) لنفاوی در گوشت چرخ کرده، ممکن است بعضا به طور ناخواسته اتفاق بیفتد، اما اگر دیگر اعضا مانند طحال، لوزالمعده یا غدد پستانی به گوشت اضافه شود، تقلب محسوب می شود.

گوشت چرخ کرده را رنگ می کنند؟

چرا رنگ قرمز برخی از گوشت های چرخ کرده نسبت به انواع دیگر بسیار غلیظ و پررنگ تر است؟ آیا به این گوشت ها مواد رنگی می زنند؟ دکتر دباغ مقدم با تاکید بر این که در برخی موارد، رنگ قرمز واقعا به علت استفاده بیشتر از گوشت است، می گوید: البته تقلباتی هم ممکن است از سوی برخی شرکت های بسته بندی که به اصول اخلاقی پایبند نیستند، انجام شود. به طور مثال با افزودن پودر خون، مواد رنگی یا نیتریت سدیم رنگ گوشت را قرمزتر می کنند تا از این طریق به مشتری بفهمانند که محصولشان در مقایسه با دیگر گوشت های چرخ کرده از تازگی و سلامت بیشتری برخوردار است که این طور نیست.

اما آیا انواعی از گوشت های چرخ کرده یا تکه ای که رنگ صورتی بسیار کمرنگ یا متمایل به سفید دارند، در اثر خارج شدن خونابه گوشت است یا دام بیماری کم خونی داشته یا می توان گفت به نوع گوشت دام مربوط می شود؟ این موضوع بیشتر به نوع گوشت چرخ شده و احتمالا مقدار چربی مخلوط شده با گوشت مربوط می شود. بحث کم خونی به شکلی که در انسان مطرح می شود، درباره دام مطرح نمی شود و عموما کم خونی های دام ناشی از بیماری های انگلی است که اگر چنین باشد، اغلب با توجه به علائم دیگر، دام در کشتارگاه، حذف یا اصلاح می شود.

به گوشت چرخ کرده نگهدارنده می زنند؟

افزودن مواد نگهدارنده برخلاف باور تعدادی از افراد به صورت قانونی مجاز نیست. به طور معمول گوشت چرخ کرده در یخچال، حدود ۷۲ ساعت(سه روز) قابلیت نگهداری دارد و نگهداری آن در فریزر بسته به چربی گوشت متفاوت است.

اگر لفاف نایلونی گوشت فریز شده در نقاطی پاره یا سوراخ شود در آن قسمت، لکه های سفید رنگی بر سطح گوشت نمایان می شود که به آن سوختگی انجمادی می گویند که نشان دهنده فساد محصول نیست. البته گاهی نمایان شدن لکه های سفید یا سیاه رنگ بر سطح گوشتی که مدت طولانی از ماندگاری آن می گذرد ممکن است نشانه رشد کپک ها باشد که در این صورت کیفیت گوشت کاهش می یابد و محصول غیرقابل مصرف است.

خونابه گوشت را دور نریزید

وقتی تکه های گوشت را می شوییم یا از انجماد خارج می کنیم تا آن را چرخ کنیم گاهی خونابه گوشت در ته ظرف باقی می ماند، این خونابه باید دور ریخته شود یا بهتر است با گوشت چرخ کرده مخلوط شود؟ اگر خونابه از قبل تشکیل شده باشد، باید دور ریخته شود، چون خون، ارزش غذایی بالایی دارد و ممکن است میکروب ها به آن هجوم آورده باشند. ولی اگر تراوشات خونی همان زمان ایجاد شده باشد، می توان آن را داخل گوشت یا غذا ریخت. در هر حال، باید گوشت چرخ کرده را طوری آماده کنیم که کمترین خونابه ایجاد شود. چون بخش عمده ای از خونابه، پروتئین ها و ویتامین های محلول در آب است که می تواند بخشی از نیاز بدن به مواد مغذی را تامین کند.

گوشت را به صورت خام فریز کنید

با توجه به این که امروزه اغلب افراد، شاغل بوده و فرصت چندانی برای تهیه غذاهای خانگی ندارند، ممکن است گوشت چرخ کرده را با برخی ادویه جات و پیاز مخلوط و به صورت کباب دیگی یا همبرگر نیم پز کرده و در فریزر نگهداری کنند، این در حالی است که به گفته کارشناسان گوشت باید ترجیحا به صورت خام فریز شود. گوشتی که به صورت پخته در یخچال یا فریزر نگهداری می شود، به دلیل فعل و انفعالات شیمیایی که در آن اتفاق می افتد، از ارزش غذایی آن کاسته می شود، ضمن آن که طعم آن تلخی و از کیفیتش کم می شود.

گوشت چرخ کرده را هر چه زودتر مصرف کنید

در خصوص محصولاتی همچون گوشت چرخ کرده که بسیار فسادپذیر و مسمومیت زایی بالا و خطرناکی دارند، بهتر است آنها را طوری از فروشگاه ها خریداری کنیم که در اولین روز تولید مصرف شوند. با این حال گوشت از نظر قانونی تا پایان آخرین روزی که تاریخ انقضا روی آن درج شده، قابلیت مصرف دارد.

نویسنده: فاخره بهبهانی

منبع: روزنامه جام جم
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
پوست و مو
 
ریزش موها در زنان، بویژه در خانم های جوان، زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد و تجربه تلخی برایشان محسوب می شود. از سوی دیگر، سرزنش ها و نگاه های تحقیرآمیز اطرافیان و دوستان به این افراد، آزاردهنده ترین مساله ای است که با آن مواجه می شوند.

 

  

 

این مساله باعث حضور نیافتن آنها در محیط های اجتماعی زنانه مانند باشگاه های ورزشی و مهمانی ها می شود. آماری از ریزش موی زنان ایرانی موجود نیست، ولی به طور مثال می توان به کشور ۵۳ میلیون نفری انگلیس اشاره کرد که حدود هشت میلیون زن در این کشور از ریزش مو رنج می برند.

ریزش مو نوعی بیماری پوستی به شمار می رود که در نواحی ای از پوست که مو روی آن رشد می کند، رخ می دهد. ریزش مو در زنان بیشتر به صورت موضعی بوده و معمولا به شکلی که در مردان وجود دارد، دیده نمی شود. در واقع ریزش موی منطقه ای بر اثر انواع مشکلات داخلی یا خارجی بدن اتفاق می افتد، ولی در اکثر مواقع، مو در چنین مناطقی دوباره رشد می کند.

ریزش موی منطقه ای به عنوان اختلال خودایمنی، با بسیاری از بیماری ها از قبیل تیروئید، لک و پیس، لوپوس، التهاب روماتیسمی مفاصل و زخم روده در ارتباط است. محققان معتقدند مهم ترین عامل بروز این بیماری، وراثت است. معمولا موها در چرخه های متوالی رشد می کنند و در فواصلی از سال رشد آنها متوقف می شود. بروز هرگونه مشکلی در خلال این چرخه رشد مانند مصرف برخی داروها، بیماری، عفونت یا مواد شیمیایی می تواند مرحله رشد موها را دچار اختلال کند و حتی باعث ریزش مو شود. مردان بیشتر به این بیماری مبتلا می شوند، ولی زنان نیز در معرض ابتلا به ریزش مو قرار دارند و به طور کلی، افراد در هر سنی ممکن است به این بیماری مبتلا شوند.

انواع ریزش مو

معمولا الگوهای ریزش مو در افراد مختلف با توجه به علت ایجاد این عارضه متفاوت است. موها به چند شکل دچار ریزش می شود:

در نوع اول، ریزش موی نقطه ای رخ می دهد که معمولا ریزش ها به صورت دایره ای در ناحیه سر و پوست سر ایجاد می شود.

در نوع دوم، تنگ شدن تدریجی بالای سر است که معمول ترین ریزش مو به شمار می رود. این مدل از جلوی سر شروع و به قسمت پشت سر ادامه می یابد.

در نوع سوم، فرد به طور ناگهانی دچار ریزش مو می شود. موقعیت های روحی و جسمی شدید موجب سست شدن ریشه موها می شود و ناگهان ریزش رخ می دهد.

در نوع چهارم، ریزش مو عمومیت بیشتری دارد و افراد به دنبال برخی درمان های پزشکی مانند شیمی درمانی، دچار ریزش موی عمومی بدن می شوند و پس از پایان دوره درمان، موها بار دیگر شروع به رشد می کنند.

معمولا زنان بین ۳۰ تا ۶۰ سال در معرض ابتلا به ریزش مو هستند. زنانی که از درمان های هورمونی، مانند استفاده از استروژن یا درمان های پروژسترون که جزو روش های پیشگیری از بارداری به شمار می رود، استفاده می کنند و نیز زنان باردار بیش از دیگران در معرض ابتلا به ریزش مو قرار دارند.

چه کنیم موها دوباره رشد کند؟

بسیاری از زنان مبتلا به ریزش مو سعی می کنند این بیماری را از دیگران مخفی کنند، ولی باید گفت بهتر است هرچه زودتر برای این مشکل به پزشک مراجعه کنند، راه حل های درمانی با موفقیت بیشتری بیماری را مهار می کنند. حدود ۵ درصد از زنان زیر ۳۰ سال و ۶۰ درصد از زنان بالای ۷۰ سال به نوعی با این بیماری دست و پنجه نرم می کنند.

پزشک با توجه به نوع ریزش مو، درمان موثر را تجویز می کند. در روش های درمانی، داروی میدوکسیل ۲ درصد، تنها داروی تائید شده سازمان غذا و داروی آمریکا برای مقابله با ریزش موی زنان به شمار می رود.

این دارو برای کاهش فشار خون بالا در مبتلایان به کار می رود، ولی مطالعات نشان داده می تواند رشد موها را هم تسریع کند و در درمان ریزش مو مؤثر باشد. نوع ۵ درصد این دارو در درمان ریزش موی مردانه به کار می رود، اما چنانچه این روش را انتخاب کرده اید، باید کمی صبور باشید و نتایج اولیه مصرف دارو پس از گذشت سه تا چهار ماه ظاهر می شود. حدود ۲۵ درصد زنانی که از این دارو استفاده می کنند، موهایشان در نقاطی که دچار ریزش شده، بار دیگر شروع به رشد می کنند.

از سوی دیگر، پزشکان از مکمل های فریتین نیز برای درمان ریزش مو استفاده می کنند. این ماده، پروتئینی است که مقدار ذخایر آهن بدن را نشان می دهد. بررسی ها حاکی از آن است که زنان مبتلا به ریزش مو به کمبود ذخایر آهن مبتلا هستند و در نتیجه مصرف مکمل های آهن ممکن است تأثیرگذار باشد.

برخی پزشکان استفاده از بعضی شانه های لیزری را توصیه می کنند که روش نوینی برای درمان ریزش مو به شمار می رود. تحقیقات نشان می دهد امواج فروسرخ به کار رفته در این شانه ها باعث افزایش گردش خون در پوست سر و در نتیجه تحریک فولیکول ها و سلول های مو و افزایش سرعت رشد موها می شود.

این درمان منحصر به مردان است، ولی برخی زنان نیز از آن استفاده می کنند. البته باید توجه داشت که اثرات مؤثر درمانی این قبیل شانه های لیزری هرگز به اندازه داروی میدوکسیل نخواهد بود.

تزریق ها و کرم های استروئیدی، لوسیون ها و شامپوها سال هاست که به عنوان درمان ریزش مو به کار می رود. در برخی اختلالات مزمن، درمان های انفرادی مؤثر نیست و ترکیبی از درمان های مختلف باید انجام شود، ولی در مجموع، در بسیاری از موارد، کاهش استرس های روحی روانی به بهبود وضع بیماران کمک می کند.

به خاطر داشته باشید که هرگز درمان قطعی برای ریزش مو وجود ندارد، بنابراین هرگز فریب تبلیغات پرزرق و برقی را نخورید که ادعا می کنند با روش های مختلف می توانند صددرصد ریزش موی شما را درمان کنند.

استفاده از داروهای ضدآندروژن در زنانی که سال هاست به ریزش مو مبتلا هستند، ممکن است در پیشگیری از تشدید این بیماری موثر باشد و از سوی دیگر با تحریک فولیکول های مو، رشد دوباره آنها را موجب شود، ضمن این که تامین ویتامین ها و مواد معدنی موردنیاز بدن نیز در بهبود این مشکل بی تاثیر نیست.

قرص ها و کرم های استروژن و پروژسترون در درمان ریزش موهای زنانه ای که ناشی از هورمون آندروژن است، موثر هستند. این قبیل درمان ها در دوران یائسگی یا زمانی که به دلایل مختلف میزان هورمون های استروژن و پروژسترون در بدن بیماران کاهش می یابد، به کار می رود.

مترجم: ندا اظهری

منبع: روزنامه جام جم
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
خانواده
 
مهم ترین کلید برقراری آرامش در خانواده، رابطه صحیح زن و مرد با یکدیگر و با فرزندان است. کودکان تنها زمانی آرامش را در خانه تجربه می کنند و آن را محیط امن و قابل اعتمادی خواهند یافت که والدین مهارت های زندگی را آموخته و به درستی از آنها استفاده کنند. اگر می خواهیم کودکانی سالم داشته باشیم، والدین باید از همان دوران بارداری سعی کنند محیط آرامی را در خانه به وجود بیاورند چراکه آرامش مادر در این دوران تاثیر بسیار زیادی روی فرزندشان خواهد داشت به همین دلیل به زن و شوهرتوصیه می شود تا زمانی که در خانواده به ثبات و آرامش نرسیده اند هرگز بچه دار نشوند. بعد از تولد نوزاد هم از همان روزهای نخست آرامش و حمایت خانواده تاثیر بسیار زیادی در سلامت روان کودک خواهد داشت.

 

  

 

خانواده متشنج و نوزادهای ناآرام

شاید برخی از افراد به اشتباه گمان کنند که دعوا و تشنج خانواده روی نوزاد تاثیری نمی گذارد و او کوچک تر از آن است که تنش های خانواده را متوجه شود، این در حالی است که نوزاد از همان روزهای نخستین تولد و حتی قبل از تولد از فضای آرام یا متشنج خانواده تاثیر می گیرد. نوزادان خانواده های ناآرام گاه به صورت گریه های بی دلیل و بی قراری واکنش نشان می دهند، بی قراری هایی که هیچ دلیل فیزیکی خاصی ندارد.

هنگامی که مادر ناراحت و عصبانی است. گاه توجه کمتری به فرزندش دارد یا ممکن است بعد از یک دعوا و مشاجره سخت با همسرش آنقدر عصبانی و بی حوصله باشد که هنگامی که نوزاد به هر دلیلی گریه می کند به جای اینکه او را با عشق و محبت در آغوش بگیرد با بی حوصلگی و گاه عصبانیت با او برخورد می کند و مثلا ممکن است بگوید: «ای بابا تو دیگه چته؟» و کودک عصبانی می شود. به طور حتم نوزاد این خشم و بی محبتی را درک می کند و پیامی که از این رفتار مادر به عنوان نخستین و مهم ترین حامی زندگی اش دریافت می کند، چیزی نیست جز این که دنیا محل قابل اعتمادی نیست.

آرامش در آغوش مادر

دوران نوزادی تا یکی دو سالگی زمان طلایی است که دلبستگی ایمن انسان ها شکل می گیرد، دورانی که در آن بیش از هر زمان دیگری کودک به عشق و محبت والدین به ویژه مادرش نیاز دارد و یک خانواده ناآرام و متشنج و مادری خسته و عصبی به طور حتم تهدیدی جدی برای عدم شکل گیری مناسب دلبستگی ایمن در این دوران است. به زبان ساده تر کودک از آغوش گرم و پرمهر مادر اعتماد به دنیا را می آموزد. مادری که ناآرام عصبی و نامطمئن است و محیط خانواده ای که پر از دعوا و بگو و مگوست، باعث می شوند پایه های نخستین اعتماد به دنیا، در بچه ها به درستی شکل نگیرد و همین امر در آینده در ارتباطات بین فردی شخص با دیگران تاثیر خواهد گذاشت. افرادی که دلبستگی ایمن شان به درستی شکل نگرفته در آینده کمتر به دیگران اعتماد می کنند و بیشتر نگران هستند که سایرین به آنها دروغ بگویند و آنها را فریب بدهند. همین نگاه منفی رابطه این افراد را با همکاران، دوستان و حتی همسر آینده شان تحت تاثیر قرار خواهد داد. این در حالی است که کودکی که در یک خانواده آرام و مطمئن بزرگ می شود و از آغوش پرمهر مادر و پدر بهره مند بوده در بزرگسالی نه تنها روابط اجتماعی بهتری خواهد داشت بلکه فردی با عزت نفس بالا خواهد بود چرا که از کودکی همواره این پیغام را دریافت کرده که به رغم ضعف هایش، موجودی دوست داشتنی است.

جستجوی آرامش در خارج از خانواده

به جز استرس و اضطرابی که بچه ها در یک خانواده ناآرام و متشنج دریافت می کنند در کمتر دعوایی است که آتش خشم والدین تا حدودی به بچه ها سرایت نکند و یکی از والدین با لحنی تند، نگاهی غضب آلود و حرفی تلخ بچه ها را آزرده تر نکنند. «برو تو اتاقت درو ببند»، «تو هم بچه همون بابا/ مامانی»، «اگه تو نبودی ...» و ... .

این در حالی است که کودک در برابر همه این اضطراب ها چاره ای جز به یک گوشه خزیدن و تحمل کردن ندارد، این بچه ها در سنین نوجوانی، آرامشی را که در خانواده نداشتند در جای دیگری جست وجو خواهند کرد و در محیط دیگری امنیت و آرامش را خواهند یافت محیطی که در بسیاری از موارد ممکن است بسیار دردسرساز باشد. به طور مثال دوستان ناباب، گرایش به مواد مخدر و ... در اینجاست که گاه کنترل اوضاع از دست پدر و مادر خارج می شود و می بینیم که گاهی فرزندان در برابر خواسته والدین ایستادگی می کنند و در جواب اعتراض پدر یا مادر به رفت و آمد با برخی افراد، محکم می ایستند و می گویند: «او دوست من است!»

استرس بهترین بودن

«تو باید بهترین نمره ها را بگیری»، «تو باید دکتر شوی»، «تو باید ...» امرونهی های مداوم و توقعاتی که بیش از توان فرزندانمان است، باعث می شود آنها دچار ناآرامی، تضاد و ناامنی شوند. مثلا کودکی که در علوم تجربی استعداد و علاقه ای ندارد اما به هنر علاقه دارد ممکن است اگر روزی بنا براصرار ما پزشک شود آن رضایت قلبی که اگر هنرمند می شد را نداشته باشد یا کودکی که در ریاضیات استعدادی ندارد و ما از او توقع داریم در این درس نمره ۲۰ بگیرد و او نمی تواند ،تنها باعث استرس و کاهش اعتمادبه نفس و دلزدگی او از درس و مدرسه خواهیم شد. بنابراین باید در وهله نخست استعدادهای کودک مان را بشناسیم و سپس با توجه به استعداد هایش او را حمایت و تشویق کنیم. ممکن است دستیابی به یک شغل بسیار معمولی (از نگاه اجتماع) نهایت توانمندی فرزند ما باشد اما مهم این است که او با توجه به توانمندی یا علاقه خود به خواسته اش رسیده و همین امر باعث آرامش و رضایت خاطر او خواهد بود.
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
موفقیت و مدیریت
 
افراد خلاق همواره قربانی نظم استبدادی برنامه ریزها می شوند؛ افرادی که فکر می کنند یک لیست انجام کار سازماندهی شده نجات بخش است یا اینکه نیاز داریم تقویم دقیقی از قرار ملاقات ها داشته باشیم تا از هر دقیقه در هر روزمان استفاده مفید کنیم. اما در حالی که این برنامه ریزی ها و بهره وری حاصل از آن، در قالب مطالب مهم وبلاگ ها دیده می شود، می توان صرفا از آنها به عنوان راهکاری سریع و موقتی برای مشکلات بلندمدت و سیستماتیک استفاده کرد. شما مثل اکثریت افراد فکر می کنید بیش از میزان واقعی بر زندگی خود تاثیر می گذارید. روانشناسان این وضعیت را «توهم کنترل» می نامند. به همین دلیل است که بیشتر ما فکر می کنیم کمتر از حد متوسط از سرنوشت بد مثل بیماری و ورشکستگی رنج خواهیم برد.

 

  

 

این توهم کنترل به نحوه نگرش ما به زندگی دیگران هم گسترش می یابد. داستان هایی که درمورد کارآفرینان، هنرمندان و ورزشکاران موفق می شنویم، معمولا اینگونه به نظر می رسند که آنها صرفا با استعداد و سختکوشی به این موفقیت رسیده اند.

چیزی که در این تحلیل نادیده گرفته شده، ارزش دادن به اهمیت شانس است. تعداد افراد بااستعدادی که کمتر از آنها در جامعه صحبت می شود، به میزان قابل توجهی بیشتر از ستاره های بلندپرواز و مشهور است؛ درحالی که هر دو گروه به یک اندازه سختکوشی کرده اند. شاید شما هم یکی از این افراد سختکوش مخفی باشید. در این صورت، یکی از تفاوت های اصلی بین شما و یک نخبه ستاره چیست؟ پاسخ یک کلمه است: «شانس.»

دو نوع ابهام

گفتن اینکه شانس سهم قابل توجهی در موفقیت افراد ایفا می کند ممکن است در ابتدا دلسردکننده به نظر برسد. به هر حال، به محض اینکه این موضوع را تصدیق کنید، می توانید سیستم هایی را به کار گیرید که با آنها از بدشانسی جلوگیری کرده و در خوش شانسی سرمایه گذاری کنید. اما پیش از هر چیز، بدانید که دو نوع ابهام در زندگی همه وجود دارد که هر یک نیازمند یک استراتژی متفاوت است.

همان طور که«اسپایروس ماکریداکیس» و همکاران نویسنده اش در کتاب «رقص با شانس، خوشبختی را برای خود بیاورید» توضیح می دهند، اولین نوع ابهام در زندگی به احتمالاتی اشاره دارد که قانونی و سنجش پذیر هستند. به عنوان مثال، هر چقدر بیشتر برای یک سخنرانی تمرین کنید، نتیجه آن بهتر خواهد بود. تمرین کردن تضمین کننده موفقیت در صحبت کردن نیست، اما رابطه پیش بینی پذیری بین تمرین و نتیجه وجود دارد.

دومین ابهام کاملا غیرقابل پیش بینی و تغییردهنده بازی است. این نوع ابهام شامل وقایعی – مثبت یا منفی – است که«نسیم طالب»، آمارگر و نویسنده لبنانی، آن را«قوی سیاه» معرفی کرده است. قوهای سیاه وقایعی مثبت یا منفی و به شدت تصادفی هستند که شما را در زندگی بر سر دوراهی های مهمی قرار می دهند. نوع مثبت آن می تواند یک فرد حرفه ای سختکوش و با استعداد را به یک سوپراستار مشهور جهانی تبدیل کند.

 

به خوشبختی شانس بدهید

مدیریت موثر ابهام یعنی محدودیت های کنترل خود را بشناسید. شما می توانید بر ابهاماتی که شناخته شده و قانونی هستند، تاثیر بگذارید. این همان نقطه ای است که سختکوشی به شکل تمرین، تحقیق و یادگیری مفید خواهد بود. هر چقدر زمان بیشتری صرف کنید، شانس موفقیت شما به شکل پیش بینی پذیری افزایش می یابد.

قوهای سیاه می توانند برای شما شهرت یا شکست به همراه آورند و نیازمند یک رفتار متفاوت هستند. اگر بخواهیم تعریفی ارائه دهیم، این وقایع غیرقابل پیش بینی هستند، اما به محض اینکه اهمیت آنها را بپذیرید، به استراتژی های معناداری تبدیل می شوند که می توانید آنها را به کار گیرید.

در یک مثال اولیه باید گفت هر چیزی را که در اختیار دارید، در یک محصول یا مشارکت سرمایه گذاری نکنید، چون اگر پروژه شکست بخورد – و این احتمال هم وجود دارد – نابود می شوید. می توانید سال ها روی یک شاهکار نقاشی کار کنید، اما اگر ناگهان سیل یا طوفان خانه شما را تخریب کند، این شاهکار هم تخریب می شود. همان طور که سرمایه گذاران مالی پورتفوهای خود را تنوع سازی می کنند، سعی کنید با متعادل سازی پروژه های خلاقانه، ریسک را جبران کنید.

درمورد قوهای سیاه مثبت، باید خوش شانسی را با آغوش باز بپذیرید. این همان نقطه ای است که ریسک گریزی و برنامه ریزی بیش از حد برای کارها می تواند نتیجه برعکس داشته باشد. تصور کنید موفقیت آینده کارآفرینی شما به پیدا کردن یک شریک سرمایه گذار بستگی دارد که مکمل مجموعه مهارت های شخصی تان است. اگر فقط با افرادی که با آنها آشنایی دارید وارد مذاکره شوید(و تحقیقات نشان داده بیشتر افراد دقیقا همین کار را انجام می دهند)، شانس هایی را که لزوما اتفاق می افتند کاهش می هید.

یک مثال: جیسون فراید، مدیر اپلیکیشن مدیریت پروژهBasecamp، در وبلاگ شرکت خود نوشته چگونه این رویدادهای اجباری و استقبال از ابهام باعث شد از او خواسته شود سرمقاله ای در نیویورک تایمز بنویسد:

«وقتی اتفاقات گذشته را مرور می کنید، باورنکردنی است که چگونه همه چیز دست به دست هم داده است. هیچ اتفاقی به طور مستقل رخ نمی دهد. هر اتفاقی به واقعه قبلی متصل است. گاهی این اتصال ها کاملا واضح و مشخص هستند، اما بهتر است لحظاتی را صرف کنیم تا نشان دهیم چه تعداد وقایع و افراد باید دست به دست هم بدهند تا اتفاق دیگری رخ دهد.»

اگر از مواجه شدن با شانس استقبال کنید، مطمئنا این ریسک وجود دارد با فردی هم صحبت شوید که علاقه ای به او ندارید، اما همین فرد آینده شغلی شما را می سازد. این یعنی تعمدا اجازه داده اید ریسک هایی وارد زندگی شما شوند که فرصت ها را برای اتفاقات خوب افزایش می دهند.

روش های دیگری که بر اساس آن می توانید از خوش شانسی استقبال کنید عبارتند از: پذیرفتن دعوت های غیرمنتظره، تجربه فعالیت های جدید، بداهه کاری هنگام انجام یک کار و گنجاندن فضایی برای اتفاقات ناگهانی در برنامه روزانه.

البته این به معنی بی پروا و بی ملاحظه بودن نیست، بلکه به این معنی است که مطمئن شوید بیش از حد بر چیزی متمرکز نیستید و زندگی شما بیش از حد برنامه ریزی شده نیست.

وقتی دیوانه وار بر کنترل کارها و پروژه هایمان متمرکز باشیم، اجازه می دهیم این قوهای سیاه مثبت به راحتی از کنارمان بگذرند، بدون اینکه حتی به آنها توجه کنیم.

امتحان کردن تمرینی ساده

آماده شدن برای وقایع کاملا غیرقابل پیش بینی مثل یک تناقض لفظی است. به هرحال، اگر بپذیرید که اتفاقات کاملا تصادفی بخش مهمی از موفقیت کاری شما را تشکیل می دهند، نسبت به موقعیتی که فرض کنید همه چیز پیش بینی پذیر و قابل کنترل است، تصمیم های مختلفی می گیرید.

ماکریداکیس و همکارانش تکنیکی موسوم به«تفکر آینده کامل» معرفی می کنند. این تکنیک می گوید هنگام فکر کردن درمورد آینده نسبت به ارزیابی کردن گذشته، راحت تر از تصورمان استفاده می کنیم. وقتی به گذشته برمی گردیم، تحت تاثیرات منفی سوگیری پس نگر (گرایش ناآگاهانه فرد به باخبرشدن از هر رویداد پس از رخ دادن آن) قرار می گیریم، به طوری که به نظر می رسد هر اتفاقی که افتاده، ذهن آدمی تمایل دارد برای آن دلیل بیاورد و احساس می کند می توانسته آن را پیش بینی کند.

برای اجرای«تفکر آینده کامل» ابتدا باید خودتان را به عنوان یک فرد شکست خورده ضعیف در پایان کار یک پروژه تصور کنید. حال از تصورتان برای فکر کردن به اینکه چه وقایعی باعث شدند به این مخمصه گرفتار شوید، استفاده کنید. شاید سرمایه گذاری ضعیفی داشتید. شاید نتوانستید جلوی کپی برداری دیگران را از کارتان بگیرید.

هدف این تجربه فکری این است که درمورد قوهای سیاه منفی ایده هایی به شما بدهد که باید دربرابر آنها از خودتان محافظت کنید، البته نمی توانید دقیقا پیش بینی کنید اینها چه وقایعی هستند و چه زمانی رخ می دهند، بلکه ایده های شما کمک می کنند استراتژی های درستی تعیین کنید تا دربرابر تهدیدات غیرقابل پیش بینی قوی تر باشید.

اکنون همان تصور قبلی را تکرار کنید و این بار خودتان را یک فرد میلیاردر، برنده نوبل یا طراح برنده جایزه(مطابق رویای خودتان) در نظر بگیرید. به این فکر کنید که چه وقایعی رخ داده تا این وضعیت خوب را به وجود آورد؟ آیا ایده اولیه این کار هنگام رویاپردازی در حال استراحت در ساحل دریا به ذهنتان رسیده است؟ شاید شغل تان را عوض کرده اید، تغییر مکان داده اید یا در حوزه جدیدی آموزش دیده اید؟ هر چه باشد، از این ایده ها استفاده کنید تا ببینید چگونه از خوشبختی استقبال کرده اید و بررسی کنید که آیا در برابر چنین فرصت هایی به اندازه کافی انعطاف پذیر هستید یا نه. آیا اگر این فرصت ها در نقطه دیگری از کشور شما ظهور می کرد، حاضر و قادر بودید به آنجا نقل مکان کنید؟

همیشه نمی توانید وقوع موفقیت را به اجبار بخواهید. همیشه به کمی شانس هم نیاز است. از این ابهام استقبال کنید. بر احتمالاتی که قابل پیش بینی هستند تاثیر بگذارید و به اندازه کافی انعطاف پذیر باشید تا با احتمالات غیرقابل پیش بینی روبه رو و از آنها منتفع شوید.

در یکی دو سال گذشته مسیر شغلی خوبی را پیموده اید و فکر می کنید این همان مسیر موفقیت است. آیا همه این موفقیت ناشی از سختکوشی شما بوده یا شانس هم داشته اید؟ شاید هر دو. در وصل کردن نقطه های اتفاقات گذشته، زندگی افراد از مجموعه وقایع قوی سیاه تشکیل شده است. قوی سیاه، چه خوب و چه بد می تواند شما را در این مسیر پیش ببرد و غیرممکن ها را ممکن سازد. قوی سیاه چیست؟

مترجم: مریم رضایی

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
آموزش و تحقيقات
 
10دلیل غلط برای انصراف از اهدای خون: نباید این مساله را هم فراموش كرد كه ادامه زندگی تعدادی از افراد وابسته به خون است و این افراد برای زندگی عادی خود نیاز به تزریق مكرر خون دارند. هر یك از شما ممكن است تاكنون با افرادی برخورد كرده باشید كه به دلایل مختلف تمایل به اهدای خون ندارند یا حتی سعی دارند سایرین را هم از اهدای خون منصرف كنند. این مساله اغلب ناشی از تصورات و باورهای غلطی است كه در خصوص اهدای خون در آن ها وجود دارد.

 

  

 

فقط جوانان می‌توانند خون اهدا كنند: افرادی كه از شرایط لازم برای اهدای خون برخوردارند می‌توانند تا 60 سالگی اقدام به اهدای خون كنند و در صورت اهدای مستمر (حداقل دو بار در سال) تا 65 سالگی همچنان جزو اهداكنندگان باشند.

با اهدای خون، كم خون می ‌شوم: در هر نوبت مراجعه برای اهدای خون آزمایش كم‌ خونی برای شما انجام شده و در صورتی كه مبتلا به كم‌خونی باشید یا این احتمال وجود داشته باشد كه با اهدای خون دچار كم‌خونی شوید در آن نوبت مراجعه از شما خون گرفته نخواهد شد. علاوه بر این به همه اهداكنندگان خانم حتی اگر كم‌خونی نداشته باشند قرص آهن و بروشوری حاوی دستورات غذایی جهت پیشگیری از كم‌خونی ارائه می ‌شود.

من بسیار گرفتارم و برای مراجعه به مراكز اهدای خون فرصت ندارم: سازمان انتقال خون همواره سعی كرده است امكانات لازم جهت اهدای خون را در دسترس اهداكنندگان قرار دهد. تیم‌های سیاری كه به مدارس، كارخانه‌ها و ادارات اعزام می ‌شوند به همین منظور تدارك دیده شده‌اند. اهدای خون كمتر از یك ساعت از وقت شما را می‌گیرد و اگر این را به خاطر داشته باشید كه خون شما چه حد می ‌تواند در نجات زندگی هم‌نوعان‌ تان موثر باشد، قطعا این زمان را در اختیار سازمان انتقال خون قرار خواهید داد.

من از سرنگ و آمپول می ‌ترسم: پرسنل خونگیر سازمان افراد با تجربه‌ای هستند كه جهت خونگیری آموزش دیده‌اند، لذا از مهارت آنان مطمئن باشید. به علاوه خونگیری چندان دردناك نبوده، برخی افراد به طور كلی هیچ دردی احساس نمی‌ كنند. زمانی كه سر سوزن در ناحیه چین آرنج از پوست عبور می‌ كند احتمالا یك درد مختصر احساس می‌كنید كه فقط چند ثانیه به طول می‌انجامد. وقتی سوزن از پوست گذشته و داخل رگ قرار می‌گیرد دیگر هیچ دردی نخواهید داشت.

من خون خودم را زمانی كه واقعا ضرورت داشته باشد اهدا می ‌كنم: موقعیت‌ های اضطراری غیر قابل پیش‌بینی بوده و ممكن است در هر زمان و مكان اتفاق بیفتد. هدف سازمان انتقال خون آن است كه خون را قبل از بروز خطر آماده كند لذا می ‌توانیم از هم ‌اكنون به كمك مردم بشتابیم. از طرف دیگر، اگر بخواهیم تا لحظه بروز خطر صبر كنیم دیگر زمانی باقی نخواهد ماند كه بتوانیم به میزان كافی خون جمع‌آوری و آماده مصرف نماییم. نباید این مساله را هم فراموش كرد كه ادامه زندگی تعدادی از افراد وابسته به خون است و این افراد برای زندگی عادی خود نیاز به تزریق مكرر خون دارند.

اهدای خون مرا ضعیف خواهد كرد: معمولا اهدای خون هیچ عارضه‌ای ندارد خصوصا در صورتی كه اهدا‌كننده مستمر خون باشید. به ندرت بعضی افراد بعد از اولین اهدای خون دچار سرگیجه خفیفی می ‌شوند، اما این حالت گذرا بوده و پس از مدت كوتاهی بهبود می یابد. پس از اهدای خون از شما پذیرایی مختصری به عمل می ‌آید و توجه به توصیه ‌های كارشناسان انتقال خون می ‌تواند به شما كمك كند تا بدون هیچ مشكلی اقدام به اهدای خون نمایید. بدن شما خون از دست رفته را جایگزین می ‌كند. مطمئن باشید پس از چند ساعت، خون شما به حجم اولیه خود بازمی‌گردد، و در كمتر از 4-3 هفته كلیه سلول‌ های خونی نیز جایگزین می ‌شوند.

اگر خون من تا این اندازه ارزشمند است، چرا هیچ پولی در ازای آن به من پرداخت نمی ‌شود؟ در كشور ما ایران، اهدای خون به صورت داوطلبانه انجام می ‌شود و بهای آن قابل مقایسه با هیچ مبلغی نیست. تجربه دیگر كشورها در خصوص پرداخت پول به اهداكننده نشان می‌دهد كه این عمل از سلامت خون و اهدا‌كننده می ‌كاهد. هدف سازمان انتقال خون ایران تهیه سالم ‌ترین خون ممكن جهت تامین بالاترین حد سلامتی برای بیماران است. از آن جایی كه هر انسانی مستحق برخورداری از نعمت‌ سلامتی است، نمی ‌توان بهایی برای خون در نظر گرفت. گذشته از آن سازمان انتقال خون ایران پس از اهدای خون، آزمایش‌ ها و فرآوری ‌های متعددی را بر روی خون انجام می ‌دهد، اما در نهایت خون به صورت رایگان در اختیار بیماران قرار می‌ گیرد. اهدای خون داوطلبانه، سازمان انتقال خون ایران را در تحقق این هدف یاری می‌ كند.

اگر یك بار خون اهدا كنم، مجبور خواهم بود این كار را تكرار كنم: اهدای خون، بدن شما را وادار به تولید خون با سرعت بیش‌تر از حد طبیعی نخواهد كرد. شما مجبور نیستید برای آن كه خود سالم بمانید خون اهدا كنید اما اهدای خون شما، اگر به طور منظم انجام گیرد به دیگران كمك خواهد نمود تا سالم بمانند.

من ورزشكار هستم و ورزش ‌های سنگین انجام می ‌دهم: این مساله نشان می‌ دهد شما كاملا سالم هستید. اهدای خون هیچ تاثیر منفی بر سلامتی یا انجام فعالیت ‌های ورزشی شما ندارد. در روزی كه می ‌خواهید خون اهدا كنید هیچ اضطرابی نداشته باشید. تنها در مواقعی كه در شرف انجام یك مسابقه می ‌باشید از اهدای خون خودداری نمایید، اما در سایر مواقع اهدای خون شما می‌ تواند بیماری را از مرگ نجات داده‌، به او زندگی دوباره بخشد. از شما تقاضا می‌ كنیم این هدیه گرانقدر را از او دریغ نكنید.

ممكن است با اهدای خون به ایدز یا هپاتیت مبتلا شوم: همه وسایل مورد استفاده در جمع ‌آوری خون به صورت استریل و یك بار مصرف بوده و همه موارد لازم رعایت می‌شود. پس نه تنها ایدز و هپاتیت، بلكه احتمال ابتلا به هیچ‌گونه آلودگی، به هنگام اهدای خون وجود ندارد.

منبع: سایت تحلیلی خبری عصر ایران
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
آموزش و تحقيقات
 
همه ما، همواره در فکر کمک به هم نوع به سر برده و می بریم و در تلاشیم تا به هر شکل ممکن با برطرف کردن نیاز دیگران(هر چه که هست) شادی را به چهره خسته و نیازمندشان بازگردانیم. اهدای خون یکی از این شیوه ها است. در اواسط قرن هفدهم میلادی«جین باپتیست دنیس» برای نخستین بار توانست با اهدای خون خود به یک بیمار، گام بلندی برای رفع نیاز حیاتی یک هم نوع بردارد. سه شنبه گذشته(نهم مرداد)، سالروز تشکیل سازمان انتقال خون بود. به همین مناسبت نگاهی داریم به اهدای خون، فواید آن و برخی نکات مرتبط به اهدای این هدیه ارزشمند. بسیاری از ما بر این باوریم که اهدای خون تنها به نفع نیازمندان این مایع حیاتی است و با این کار زندگی را به دیگران هدیه داده ایم. اما حقیقت آن است که اهدای خون پیش از آن که حرکتی انسان دوستانه و با هدف بازگردان زندگی به نیازمندان باشد، گام مهمی برای حفظ سلامتی فرد اهداکننده است. یکی از دلایل تاثیر اهدای خون بر سلامتی فرد اهداکننده آن است که پیش از هر بار اهدای خون سلامت فرد اهدا کننده با سنجش میزان فشار خون، ضربان قلب، میزان هماتوکریت های خون(گلبول های قرمز خون) بررسی شده و سپس اجازه اهدا به فرد داده می شود. به این ترتیب بسیاری از بیماری های فرد مانند فشار خون بالا، مشکلات خونی، ناراحتی های قلبی و... با همین آزمایش های به ظاهر ساده اما مهم شناسایی می شود. بنابراین زمانی که با هدف اهدای خون به دیگران مورد آزمایش قرار می گیریم، ناخواسته وضعیت خود را نیز مورد بررسی قرار داده ایم. پژوهشگران دانشگاه کانزاس امریکا و کوپیو فنلاند با بررسی ۶۵۰۰ فرد بالای ۵۰ سال که به طور مرتب خون اهدا می کردند، دریافتند دلیل اصلی سلامت این افراد به ویژه عدم ابتلای آن ها به بیماری های قلبی عروقی به ویژه سکته قلبی، متعادل بودن میزان آهن خون این افراد است.

 

  

 

نیاز گروه های ویژه

پژوهش های پزشکان دانشگاه کانزاس امریکا نشان می دهد، مردان غیرسیگاری که به طور مرتب خون می دهند، ۳۰ درصد کمتر از همسالان خود که در شرایط مشابه آن ها قرار داشته اند، اما خون اهدا نمی کنند، در معرض خطر بیماری های قلبی عروقی به ویژه سکته قلبی قرار دارند. مجموعه پژوهش های مرکز پژوهش سلامت قلب و عروق امریکا روی ۳۸۵۵ زن و مرد بالای ۴۰ سال نشان داد نیمی از این افراد به دلیل اهدای خون منظم و تعادل میزان آهن خون شان به هیچ نوع بیماری قلبی عروقی دچار نشده اند ، اما نیمی دیگر به دلیل آن که اهدای خون نداشتند، به بیماری های قلبی عروقی از نوع خفیف تا حاد دچار شده اند. پژوهشگران معتقدند افزوده شدن رفتارهای نادرستی مانند کشیدن سیگار، تغذیه نامناسب، عصبانیت و زمینه ارثی ابتلا به بیماری های قلبی عروقی، به ترک عادت مطلوب اهدای خون، خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی به ویژه سکته قلبی را تا ۵۰ درصد افزایش می دهد. دکتر دیوید میرز از دانشگاه نبراسکای امریکا عقیده دارد؛ «زنانی که در مرحله پیش یائسگی قرار دارند، نسبت به همسالان مذکر خود، دو برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی به ویژه حمله قلبی قرار دارند. دلیل اصلی این موضوع، کاهش ترشح هورمون استروژن در فاز یائسگی است.» وی در ادامه می افزاید؛ «اگر کاهش میزان ترشح استروژن، افزایش غلظت خون و بالارفتن میزان آهن خون را به امتناع از اهدای خون بیفزاییم به سادگی می توان خطر بروز حملات قلبی در زنان یائسه یا پیش یائسه را تخمین زد.» به این ترتیب اهدای خون چه در مردان و چه در زنان به ویژه زنانی که در مرحله پیش یائسگی یا یائسگی قرار دارند یکی از راه کارهای مهم حفظ سلامتی است. با هر بار اهدای خون میزان آهن خون به حد طبیعی رسیده و غلظت خون کاهش می یابد. به این ترتیب بدن به حالت عادی بازگشته و خطر حملات قلبی به شدت کاهش می یابد.

یک پرسش و چند پاسخ

برخی معتقدند اهدای خون آن طور که پژوهشگران اعلام می کنند، تاثیر چندانی در کاهش یا جلوگیری از ابتلا به بیماری های قلبی عروقی یا حملات قلبی ندارد. به عبارتی عقیده دارند اهدای خون تنها یک عامل جانبی بوده و نمی توان از آن به عنوان شاخصی برای حفظ سلامت افراد یاد کرد. در پاسخ به این عقاید چند نکته را یادآوری می کنیم:

- کاهش سطح آهن خون(فریتین) با اهدای خون به اثبات رسیده است و از این قاعده با عنوان«فرضیه آهن» یاد می کنند. به این معنی که کاهش و تعادل میزان آهن خون یکی از شاخص های کنترل کننده بیماری های قلبی عروقی به ویژه حملات قلبی است.

- با هر بار اهدای خون، غلظت خون کاهش می یابد. تعادل غلظت خون یکی دیگر از شاخص های کنترل بیماری های قلبی عروقی است.

- پیش از هر بار اهدای خون سلامت اهداکننده از جهت میزان فشار خون، ضربان قلب و میزان گلبول های قرمز و دمای بدن سنجیده می شود. به این ترتیب بسیاری از بیماری ها در همان مراحل اولیه قابل شناسایی و پیشگیری است.

- در زنان یائسه اهدای خون جایگزین عادت ماهیانه شده و به این ترتیب غلظت خون، سطح آهن خون و هورمون ها در حد متعادل نگاه داشته می شود. کنترل این شاخص ها، مانع از ابتلا به بیماری های قلبی عروقی به ویژه حملات قلبی می شود.

کاهش سکته قلبی با اهدای خون

براساس پژوهش های پژوهشگران دانشگاه آکسفورد، اهدای خون به طور مستقیم باعث کاهش خطر حملات قلبی می شود. پژوهشگران این مرکز با بررسی وضعیت ۲۶۸۲ مرد بین ۴۲ تا ۶۰ سال دریافتند مردان این رده سنی که به طور مرتب، هر دو ماه یک بار خون اهدا می کنند نه تنها از جهت سلامت عمومی در شرایط بسیار مناسبی به سر می برند، بلکه وضعیت خون آن ها نیز بسیار مطلوب است. پژوهشگران دانشگاه کوپیوی فنلاند نیز طی یک دوره پنج ساله وضعیت ۱۵۳ فرد اهداکننده خون را تحت نظر قرار دادند. در پایان این دوره دریافتند اهدای خون به صورت مرتب، خطر حمله قلبی را تا ۸۶ درصد در این افراد کاهش داده است(در مقایسه با همسالان خود که خون اهدا نمی کنند). در بین این ۱۵۳ نفر تنها یک درصد حمله قلبی مشاهده شد که دلیل آن نیز عللی چون کشیدن سیگار، چربی خون بالا، عصبانیت و استرس اعلام شد. این رقم(یک درصد) در مقایسه با رقم ۸/۹ درصد حمله قلبی در میان افرادی که به رفتارهای نامناسب ذکر شده مبتلا بوده و خون نیز اهدا نمی کنند، رقم بسیار اندکی است. به این ترتیب می توان گفت افرادی که اهدای خون را به ضرورتی در زندگی خود بدل کرد ه اند، سلامتی شان را تضمین کرده اند. اگر به عادت اهدای خون، امتناع از کشیدن سیگار، مصرف غذاهای کم چرب و تسلط بر اعصاب را نیز بیفزاییم، به شرایط ایده آلی از سلامت دست می یابیم.

آداب پیش از اهدا و پس از آن

بهتر است پیش از اهدای خون و پس از آن، این نکات را رعایت کنیم تا به مشکل خاصی برنخوریم:

الف) پیش از اهدا: پیش از اهدا، فرد مسوول باید با انجام آزمایش های لازم از سلامت اهداکننده مطمئن شود. نوشیدن آب و آبمیوه پیش از اهدای خون ضروری است. نوشیدن مایعات مانع از کاهش آب بدن شده و گردش خون را تسهیل می کند. خوردن چند قطعه بیسکویت یا کمی نان و پنیر باعث جلوگیری از افت ناگهانی فشارخون فرد اهداکننده در حین اهدا می شود.

ب) پس از اهدا: بعد از اهدای خون لازم است تا حجم مایعات بدن به حد طبیعی و مناسبش بازگردد. بنابراین باید بعد از خون دادن بلافاصله آب یا مایعات دیگر بنوشیم. تا ۱۲ ساعت پس از اهدای خون باید از انجام حرکات ورزشی یا هر نوع فعالیت سنگین دیگر مانند دویدن، بلندکردن اشیای سنگین، بالارفتن از پله و... پرهیز کرد. از شستن ناحیه خون گیری شده(دست) یا تماس آن با اجسام یا حتی لباس باید پرهیز کرد. حداقل تا ۶ ساعت نیز نباید هرگونه ضربه یا فشار یا هر نوع استرس دیگری به محل خون گیری وارد شود. حتی تعویض لباس نیز باید با احتیاط انجام شود. در صورت مشاهده هرگونه خون ریزی، تورم، خارش و سوزش یا تغییر رنگ محل خون گیری به پزشک یا مرکزی که خون داده اید، مراجعه کنید.

اهدا ممنوع

اهدا کننده باید حتماً این سه شرط را داشته باشد. در غیر این صورت اهدای خون برای او ممنوع است.

- وزن اهداکننده باید حداقل ۴۵ کیلوگرم باشد.

- سن فرد اهداکننده باید بین ۱۸ تا ۷۰ سال باشد.

- اهداکننده باید از سلامت کامل جسمی و روحی برخوردار باشد. به این ترتیب اهدای خون در صورت بروز یکی از این مشکلات ممنوع است.

- اگر از هر نوع آنتی بیوتیک استفاده می کنیم، حداقل تا پنج روز پس از آخرین روز مصرف دارو نباید خون بدهیم.

- افراد مبتلا به آبله مرغان تا التیام کامل جوش های صورت و بدن نباید خون بدهند. به این ترتیب تا یک ماه پس از التیام کامل بثورات، اهدای خون ممنوع است.

- افرادی که تحت هر نوع عمل جراحی قرار گرفته اند، نباید تا یک سال خون اهدا کنند.

- سرماخوردگی نیز یکی دیگر از مواردی است که باعث ممنوعیت اهدای خون می شود.

- افراد مبتلا به دیابت نباید خون اهدا کنند. بهتر است حتی افرادی که تحت نظر پزشک بوده و قند خون شان در حد طبیعی است نیز خون ندهند.

- ابتلا به عفونت ها به ویژه عفونت گوش، گلو و بینی مانعی برای اهدای خون است.

- اگر به هر دلیل دندان ها یا لثه های مان بیمار بوده یا در حال درمان هستیم، نباید خون اهدا کنیم.

- اگر از دارو(هر نوع دارو) استفاده می کنیم، تا پایان دوره درمان و مصرف دارو، اهدای خون ممنوع است.

- تب نشانه بروز بیماری یا مشکلی در بدن است. بنابراین تا شناسایی علت بروز تب و درمان کامل، اهدای خون ممنوع است.

- افرادی که هر قسمتی از بدن شان را تاتو کرده اند نباید تا یک سال خون بدهند.

چند نکته تکمیلی

- براساس آمار فقط ۵ درصد از افراد واجد شرایط در هر کشور داوطلبانه اقدام به اهدای خون می کنند و بقیه افراد به دلایل مختلف، اعم از ترس از اهدا، ترس از آلودگی به ایدز و دیگر بیماری ها از اهدا سر باز می زنند.

- آمارها نشان می دهد تبلیغ سازمان ها و نهادهای مختلف برای اهدای خون هر سال رقمی بین ۵ تا ۹ درصد به تعداد اهداکنندگان می افزاید اما دلایل مختلف مانع از آن می شود که جامعه جهانی به رقم ثابتی برای اهداکنندگان برسد.

-  فاصله بین هر بار اهدای خون ۵۶ روز است. به این ترتیب هر ۵۶ روز یک بار می توان خون اهدا کرد.

-  هر فرد اهداکننده قادر به تامین نیاز حداقل سه نفر نیازمند به خون است، چرا که پس از اهدا، خون به سه بخش شامل گلبول های قرمز، پلاسما و پلاکت تقسیم می شود. به این ترتیب نیاز سه فرد در سه زمینه متفاوت برآورده می شود.

- از آنجایی که نمی توان بیش از زمان مشخصی خون را ذخیره کرد، بنابراین همیشه با کمبود خون در سراسر جهان روبه رو هستیم، به این ترتیب همواره به اهدای خون نیاز است.

-  فصل تابستان را فصل خاموشی و ریسک اهدای خون می دانند. خاموشی از آن جهت که تعداد اندکی به اهدای خون تمایل دارند و ریسک از آن جهت که به دلیل گرمای هوا و افزایش تعداد بیماران مبتلا به بیماری های گوناگون و افزایش میزان تصادف ها به دلیل افزایش میزان سفرها، بیش از هر فصل دیگری با کمبود ذخیره خون روبه رو هستیم. این وضعیت در همه کشورهای جهان مشاهده می شود.

- آمارها نشان می دهد بسیاری از کشورها بیش از کشورهای دیگر نیازمند به دریافت خون هستند. نظر به کمبود دایمی ذخایر خونی سالم، کشورهای نیازمند مجبور به دریافت خون از کشورهای مختلف هستند، حتی کشورهایی که به سلامت خون های آن مطمئن نیستند. این امر یکی از دلایل انتشار بسیاری از بیمارها است. نحوه شیوع بیماری ایدز را حتماً فراموش نکرده ایم.

  نویسنده: مهتاب صفرزاده

منبع: روزنامه اعتماد
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:14
آموزش و تحقيقات
 
در مرداد سال 1353 شمسی سازمان انتقال خون ایران با هدف سامان بخشیدن به وضع آشفته خون رسانی و به منظور ترویج فرهنگ اهدا، تهیه و تأمین خون و فرآورده های سالم و مطمئن و رایگان برای رفع نیاز بیماران نیازمند، به خصوص مبتلایان به تالاسمی، هموفیلی و لوسمی به وجود آمد. از آن تاریخ به بعد، سالروز تأسیس این سازمان در نهم مرداد ماه، به عنوان روز اهدای خون نام گذاری شده است. جمع آوری خون از داوطلبانِ اهدا، و آماده سازی آن برای نجات بیماران و مصدومین، ایجاد پایگاه در بیمارستان ها و واحدهای سیار و ثابت جهت تهیه خون، ثبت اطلاعات لازم به منظور دعوت برای اهدای خون به هنگام ضرورت و توزیع خون و فرآورده های آن به مراکز درمانی و بیمارستان ها و ..... از جمله کارهای سازمان انتقال خون ایران می باشد. طبق گفته کارشناسان، هر فرد بالغ(بین 17 تا 65 سال) با وزن متوسط پنجاه کیلوگرم، حدود پنج و نیم تا شش لیتر خون دارد و با اهدای 250 سی سی تا 450 سی سی از خون خود، نه تنها سلامتی خود را به مخاطره نمی اندازد، بلکه ضمن کمک به سلامتی خود، نجات بخش زندگی دیگری نیز خواهد شد. اهدای خون هم چنین می تواند در کشف بیماری های نهفته در اهدا کنندگان کاملاً مؤثر باشد. هر فرد سالم می تواند در هر سال تا چهار بار با فاصله هشت هفته(دو ماه) خون اهدا کند.

 

  

 

شناخت خون:

بدون تردید خون پدیده ای بسیار پیچیده است كه انسان نمی تواند ادعا كند كه به تمام ویژگی های این ماده واقف شده است. خون در حركتی پیوسته و بی وقفه مسیری در حدود 121 هزار كیلومتر را در بدن آدمی می پیماید تا به جریان زندگی دوام بخشد. چنین مسیری طولانی تر از مجموع خطوط هوایی همه شركت های هواپیمایی جهان است. خون بافت زنده ای است كه در آمد و شد دائمی خود به شصت میلیارد سلول بدن سركشی می كند و ضمن  جمع آوری مواد زاید سلول ها، ‌مواد لازم را برای ادامه حیات و فعالیت در اختیارشان قرار می دهد. برخلاف تصور، ‌خونی كه در رگ های آدمی جاری است یكنواخت و بدون تغییر و تحول نیست و بدین لحاظ است كه خون را بافت زنده می شناسند. مثلا به فاصله یك چشم برهم زدن حدود یك میلیون و دویست هزار سلول قرمز به پایان عمر صد و بیست روزه خود می رسند و در همین زمان مغز استخوان به همان تعداد سلول قرمز تولید می كند و آن ها را وارد جریان خون می سازد. استخوان ها در طول زندگی انسان حدود پانصد كیلوگرم سلول قرمز تولید می كنند و هر سلول تا پایان عمر خود هفتاد هزار بار از قلب به نقاط مختلف بدن سفر می كند. در مرحله نخست قلب مانند تلمبه خون را به اندام ها و بافت ها می رساند. جاری شدن خون در رگ ها به صورت موج هایی متناوب و مجزا است و وظیفه تنظیم حركت خون نیز به شاهرگ ها واگذار شده است. در چنین شرایطی خون به تمام بدن می رساند. فشار خون در انتهای مسیر به صفر می رسد و به همین سبب ورزش موجب تسریع گردش خون می گردد.

گروه های خونی:

گروه های خونی را براساس ساختمان شیمیایی موجود در سطح گلبول های قرمز به چهار گروه A،B،AB،O تقسیم كرده اند. بدین ترتیب هر گروه خونی مختصاتی دارد و نباید به انسانی دیگر با گروه خونی نامتجانس تزریق شود، اما گروه O را به علت ساختمان خاص گلبول های آن كه نه ضد A و نه ضدB  هستند می توان به تمام گروه های چهارگانه تزریق كرد و از این رو گروه O را اصطلاحاً گروه دهنده همگانی می نامند.

 منبع: واحد مركزی خبر
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:13
موفقیت و مدیریت
 
در زندگی روزمره همه ما با موقعیت های دشواری مواجه می شویم که راه حل چندان واضحی ندارند. عموما یک راه حل فورا به ذهن همه ما می رسد اما اگر اندکی صبر کنیم و جوانب قضیه را بیشتر بکاویم، می توانیم به راه حل هایی برسیم که گرچه در نگاه اول اندکی دور از ذهن به نظر می رسند اما درواقع، بسیار موثر هستند؛ اما سوال اصلی اینجاست که چطور به این راه حل ها دست پیدا کنیم؟

 

  

 

۱- از گفتن نمی دانم نترسید: یکی از عللی که ما در مواجهه با مشکلات تصمیمات اشتباهی می گیریم، این است که بلافاصله در برابر آن موضع گیری می کنیم و دنبال راه حل می گردیم. به نظر ما واضح است که کجای کار می لنگد و تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که درباره راه حل های مشکل گمانه پردازی کنیم؛ اما این رویکرد کاملا گمراه کننده است. اتفاقا مهم ترین مساله این است که بدانید علت این مشکل چیست. زمانی که علت مشکل را پیدا کردید، نیمی از مشکل را حل کرده اید؛ بنابراین در مواجهه با مشکلات، ابتدا بگویید: نمی دانم منشأ و علت اصلی مشکل چیست. آنچه در نگاه اول به نظر می رسد ریشه اصلی مشکل نیست. باید بکوشم تا ریشه اصلی را پیدا کنم. برای مثال، همه درآمد شما صرف هزینه های جاری می شود و شما در ماه نمی توانید پولی پس انداز کنید. در نگاه اول، به نظر می رسد که ریشه اصلی مشکل این است که درآمد شما به اندازه کافی نیست تا هم بتوانید امور روزمره را مدیریت کنید و هم پس انداز داشته باشید. اما اندکی با خود فکر کنید. آیا ریشه اصلی مشکل همین جاست؟ اگر حقوق شما افزایش پیدا کند، مشکلات تان حل خواهد شد؟ آیا نباید به این مساله فکر کرد که امکان دارد ولخرجی می کنید؟ آیا نمی توانید با اضافه کاری، بدون اینکه شغل دومی اختیار کنید، مشکلات تان راحل کنید؟ آیا برنامه ریزی مالی شما دقیق و قابل اعتماد است؟ مطمئن باشید اگر به دنبال ریشه اصلی مشکلات تان نروید، افزایش درآمد و پیدا کردن شغل دوم هم نخواهد توانست گرهی از مشکلات شما باز کند. آنگاه باید به دنبال شغل سومی باشید.

۲- قضیه را معکوس کنید: بسیاری از ما، در مواجهه با مشکلات فورا به دنبال پیدا کردن مقصر می گردیم. از سوی دیگر، عموما قضایا را صرفا از یک جنبه می بینیم؛ اما اگر اندکی مکث کنید، خواهید دید که هر سکه ای دو رو دارد. هر مشکلی که برای شما پیش می آید دو جنبه دارد. سعی کنید آن جنبه ناپیدای مشکل را کشف کنید. برای اینکه بتوانید چنین کنید، باید ذهن خود را از گفته ها و قضاوت های دیگران خالی کنید. افراد خلاقی که توانسته اند از مشکلات شان پلی برای موفقیت شان بسازند، به ما می گویند که نخستین شرط حل خلاقانه امور، خالی کردن ذهن از همه پیش فرض هایی است که خانواده، دوستان و همکاران به ما القا می کنند. همه اینها را نادیده بگیرید: همه محدودیت ها، انتظارات، پیش فرض ها، ناتوانی ها و... سپس ببینید چه راه حلی به ذهن تان می رسد. اجازه بدهید که با مثالی متفاوت از مثال بالا بحث را به پیش ببریم. همه ما از تغییرات گسترده و ناگهانی در زندگی مان وحشت داریم. از تغییر رشته دانشگاهی، رها کردن دانشگاه، ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر، رها کردن شغل فعلی و پیدا کردن یک شغل تازه. از شغل فعلی مان راضی نیستیم و امیدی هم به بهبود شرایط کار نداریم؛ اما با این همه هر نوع تصوری درباره پیدا کردن شغلی تازه را سرکوب می کنیم؛ اما بیاید لحظه ای همه ترس ها و قضاوت ها و پیش فرض ها را در پرانتز بگذارید. از خودتان بپرسید: چه فرصت هایی پیش روی شما هست؟ دقیقا از انجام دادن چه نوع فعالیت هایی لذت می برید؟ چه توانایی هایی در شما هست که کار فعلی فرصت شکوفا شدن به آنها را نمی دهد؟ چه راه هایی برای پیدا کردن شغلی جدید مهیا است؟

۳- نگران گذشته نباشید: به هزینه های آینده فکر کنید: اکثر ما در مواجهه با مشکلات گذشته را به آینده ترجیح می دهیم. با خود می گوییم: این کار به درد من نمی خورد، من نمی توانم استعدادهایم را در آن شکوفا کنم، من باید آن را رها کنم؛ اما ناگهان با خود می گویید: من هزینه های مالی، زمانی، خانوادگی و اجتماعی برای پیدا کردن این کار و ارتقا در آن را انجام داده ام. اگر کارم را رها کنم، همه آن تلاش ها و هزینه ها معنای خودشان را از دست می دهند. پس من به شرایط فعلی ادامه می دهم. اینگونه است که ما به رغم اینکه می دانیم انجام دادن برخی کارها به ضرر ما است، اما همچنان آنها را رها نمی کنیم. چون از قضاوت دیگران می ترسیم. چون تصور می کنیم این کار به معنی پذیرفتن شکست در زندگی است. چون تصور می کنیم این کار به معنی هدر رفتن تمام سال هایی است که ما مشغول آن کار بوده ایم؛ اما بیاید اندکی فکر کنیم. شکست اصلی اینجا است که ما به خاطر ترس از قضاوت دیگران و از آن بدتر ترس از شکست، درجا بزنیم. بسیاری از دانشجویان بااینکه از رشته فعلی شان دل خوشی ندارند، هم چنان از تغییر رشته می هراسند.

۴- لیست درست کنید: همیشه تصمیمات بزرگ زندگی تان را خودتان به تنهایی بگیرید. این جمله به معنی مشورت نکردن با دیگران و نادیده گرفتن قضاوت های بقیه نیست، بلکه به این معنی است که در مواجهه با مشکلات مختلف در اکثر موارد شما به یک دوراهی می رسید. دو گزینه باقی می ماند که شما دقیقا نمی توانید میان آنها دست به انتخاب بزنید. مشورت و صحبت کردن با دیگران به ندرت ما را به گرفتن تصمیمی قاطع می رساند. ازاینجا به بعد نوبت شما است که کار را تمام کنید. بنابراین لیستی از دلایل له و علیه تصمیمتان را بنویسید. حتما در این لیست نظر افراد خانواده و دوستانتان را قید کنید. حالا شما هستید که باید بین امور تصمیم بگیرید؛ اما یک نکته را هیچ گاه فراموش نکنید. انتخاب هایی که بیش از بقیه ما را دچار سردرگمی و تعارض می کند، انتخاب میان دو امر مثبت نیست، بلکه انتخاب میان دو امر منفی است. پس بیهوده در این شرایط به دنبال گزینه ای نباشید که هیچ گونه تبعات منفی نداشته باشد. ذهن خودتان را برای انتخاب بین بد و بدتر آموزش دهید. نیازی نیست در این شرایط خود را بیهوده سرزنش کنید. بهترین تصمیم گیری، همواره امری نسبی است؛ یعنی تبعات منفی هر تصمیم گیری می تواند غیرقابل پیش بینی و اجتناب باشد. اینجا است که اهمیت انتخاب شخصی شما مشخص می شود. اگر گزینه ای انتخاب خودتان باشد، بهتر می توانید در برابر تبعات آن مسوول باشید و بهتر می توانید مشکلات پیش بینی نشده ناشی از آن را مدیریت کنید. اجازه بدهید این مطلب را با مثالی فوتبالی تمام کنیم. تحقیقات آماری نشان داده است که در ضربات پنالتی، ۴۱ درصد دروازه بان ها به سمت راست خیز برمی دارند و ۵۷ درصد به سمت چپ و تنها ۲ درصد از دروازه بان ها، هنگام ضربه پنالتی سر جای خود می ایستند؛ اما ۱۷ درصد ضربات پنالتی به مرکز دروازه زده می شود؟ به نظر شما علت این امر چیست؟ این موقعیت مثالی است از وضعیتی که همه ما روزانه با آن مواجه هستیم. اگر در زندگی همواره راهی را انتخاب کنیم که بقیه انتخاب می کنند، چندان موفق نخواهیم بود.

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
پنج شنبه 9/5/1393 - 17:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته