تبیان، دستیار زندگی
حاشیه سازی و موج سواری بر اخبار مربوط به زندگی خصوصی هنرمندان شاید در نگاه اول ابزاری باشد برای همراهی مخاطب و بالا رفتن آمار بازدید سایت های خبری اما آنچه در اینجا به خورد مخاطب داده می شود بی اخلاقی و رفتارهای زشتی است که به مرورحریم ها را از بین می برد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رفتار غیر اخلاقی با طباطبایی و فراهانی

در حاشیه انتشار دو ویدئو از زندگی خصوصی هنرمندان

حاشیه سازی و موج سواری بر اخبار مربوط به زندگی خصوصی هنرمندان شاید در نگاه اول ابزاری باشد برای همراهی مخاطب و بالا رفتن آمار بازدید سایت های خبری اما آنچه در اینجا به خورد مخاطب داده می شود بی اخلاقی و رفتارهای زشتی است که به مرورحریم ها را از بین می برد. بهزاد فراهانی و بهنوش طباطبایی سوژه جدید موج سواری یک سایت خبری هستند که متأسفانه برخی رسانه های رسمی هم با آنها همراه شدند.

علی احمدی- بخش سینما وتلویزیون تبیان
شبکه اجتماعی

روز گذشته ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست شد که منبعش سایتی خبری به نام روز پلاس بود؛ ویدئویی یک دقیقه ای که خبرنگار سایت مذکور در تماس تلفنی با بهزاد فراهانی می پرسد: «آیا می شود فیلم دخترتان را با خانواده دید و....؟!» سوالی که با واکنش تند فراهانی همراه می شود و فراهانی با عصبانیت تلفن را قطع می کند.
سوالی که ضمن نداشتن هیچ کدام از ارزش های خبری برای مطرح شدنش، این پرسش را به همراه می آورد که جایگاه رسانه های ما کجاست و اصلا هدف از خبرنگاری چیست؟
درست است که اخبار و حواشی مربوط به زندگی سلبریتی ها در همه جا طرفداران زیادی دارد اما پرداختن به این اخبار تا کجا و چه اندازه اهمیت دارد؟ مطمئنا این اهمیت به اندازه ای نیست که حریم های خصوصی زندگی افراد زیر پا گذاشته شود و رفتارهای غیر اخلاقی صورت بگیرد. 
با قبول اینکه سلبریتی ها در مرکز توجه قرار دارند و با علم به اینکه قرار گرفتن در این شرایط آدابی دارد و درصد کمی خطا از چشم مخاطب دور نمی ماند اما هر انسانی برای زندگی خصوصی اش حریمی دارد که ورود و کنکاش بیش از اندازه دیگران به آن از نظر اخلاقی کار درستی نیست و تنها به حواشی دامن می زند.
رفتار گلشیفته فراهانی در خارج از کشور هرگز مورد تائید نیست اما در حال حاضردر فضایی دیگر زندگی می کند و این اتفاق ربطی به خانواده و بستگان او که در ایران هستند ندارد که هر چند وقت یک بار بخواهند پاسخگو باشند.
در این ویدئو بهزاد فراهانی از دخترش حمایت می کند ؛ درست است که این ویدئو قرار نبوده منتشر شود اما سبقه فراهانی نشان می دهد حرف دلش را زده: «گلشیفته دختر ایران است، اقتدار این جوان ایرانی و اعجوبه بازیگری به حدی گسترده است که قابل گفتن نیست...» با وجود اینکه رفتار خبرنگار سایت روز پلاس قابل تأیید نیست اما برخی رفتارها زمانی که مقابل هم قرارمی گیرد از شکل طبیعی خارج می شود و رفتارهایی هیجانی و غیراخلاقی به دنبال می آورد. همانطور که تأکید بهزاد فراهانی بر رفتار دخترش حساسیت بیشتر افکار عمومی و رسانه ها را به دنبال دارد و ذهن را عطف به تائید ضمنی که قبلا از دخترش داشته ، می برد. در حالی که پرواضح است رفتار گلشیفته فراهانی پس از مهاجرت از ایران هرگز قابل دفاع نیست و حمایت بهزاد فراهانی از دخترش در گفت و گوهای پیشین او را در موضع انتقاد می نشاند.

بهزاد فراهانی

به هر حال منظور این است که در ویدئوی پخش شده آنچه بیشتر از همه مورد توجه است، رفتار غیر اخلاقی و دور از حرفه ای مصاحبه کننده ای است که به عنوان خبرنگار سوالی نامربوط و بی هدف می پرسد. بازهم منظور تایید رفتار گلشیفته فراهانی نیست؛ گلشیفته بازیگری است که در حال حاضر مهاجرت کرده و در داخل مشغول نیست بنابراین پرداختن به اخبار و حواشی مربوط به زندگی کاری و شخصی او به نظر موضوع چندان مهمی نمی رسد که لازم باشد هر چند وقت یک بار دوباره سر زبان ها بیفتد؛ اتفاقی که ظاهرا عده ای علاقه مند به مطرح کردن آن در فواصل زمانی مختلف هستند حال به چه قصد مطمئنا نه از نظر رسانه ای و نه از لحاظ اخلاقی توجیهی ندارد.

در زندگی خصوصی افراد سرک نکشیم

اما حاشیه دیگری که طی چند روز گذشته از زندگی خصوصی بازیگران در فضای مجازی پخش شده مربوط به جدایی بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل است. چند روزی خبر جدایی بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل در فضای مجازی پخش شد و علت تایید هم پاک کردن عکس های مشترک این دو هنرمند از صفحات شخصی شان در فضای مجازی بود. خبری که همه به شکل های مختلف سعی در تأیید آن داشتند و متأسفانه در این مسیر رسانه های رسمی هم همراه شدند. 
در آخر همان خبرنگار سایت روز پلاس در تماسی تلفنی با بهنوش طباطبایی از تایید و تکذیب خبر جدایی اش می پرسد که طباطبایی در جواب می گوید: « این خبر را نه تایید می کنم و نه تکذیب ، به این دلیل که فرهنگ سازی شود و در زندگی خصوصی افراد سرک نکشیم !»
در اینجا دو نکته وجود دارد؛ اول اینکه زمانی رسانه های رسمی بدون تردید منبع تایید و تکذیب خبر بودند اما در حال حاضر با پر رنگ شدن نقش شبکه های اجتماعی در اطلاع رسانی و انتشار خبر آنها هم متأسفانه برای از دست ندادن مخاطب با این موج همراه شدند و در دامن زدن به بحث های حاشیه ای و خصوصی همراهی می کنند، اتفاقی که می تواند به مرور رسانه های رسمی ما را به سمت اخبار زرد و بی اهمیت می برد.

 بهنوش طباطبایی

نکته بعد اینکه در هر دو موردی که تازگی اتفاق افتاده منبع و خبرنگار مشترک است؛ شاید بهتر باشد رسانه ها و خبرنگاران ما در انتخاب سوژه و خوراک فکری که به مخاطب می دهند کمی وسواس و دقت بیشتری داشته باشند تا هر موضوع و خبری را بدون درنظر گرفتن اصول اخلاقی دانسته یا ندانسته بزرگ نکنند.
پرداختن به موضوعات حاشیه ای و زندگی خصوصی بازیگران بارها اتفاق افتاده و مطمئنا آخرین بار هم نیست؛ اما رسانه ها می توانند به جای همراه شدن با بی اخلاقی ها در نهادینه کردن اخلاق رسانه ای و احترام به حریم خصوصی زندگی دیگران در این امر تلاش کنند هر چند برای دیدن ثمره آن زمان زیادی لازم باشد. 
و سوال دیگر این که چرا بعضی ها رسالت خبری خود را در کنکاش خبرهای زرد می بینند؛ آیا آن ها جرات دارند مباحث اختلاس و هزاران مشکل دیگر جامعه را این گونه با سماجت پی گیری کنند و اگر مصاحبه شونده حاضر به پاسخ نبود، ویدئوی آن را در دسترس عمومی قرار دهند؟! کاش این اتفاق بیفتد که نیاز جامعه همین است نه سرک کشیدن در زندگی خصوصی هنرمندان. هنرمند در برابر رفتار حرفه ای اش باید پاسخ دهد نه حاشیه های زندگی .