دیالوگ هایی که مَثَل شدند
آیین چراغ خاموشی نیست/ حاجی واشنگتن
من حقیقت را سر نیزه دیدم / روز واقعه
یه پایان تلخ بهتر ازیه تلخی بی پایانه / درباره الی ...
این وسط گوشت قربونی عباسه /آژانس شیشه ای
این زن حق منه مال منه /هامون
به چیزی دل ببند که دل داشته باشه/ مرسدس
سفره از صفــای میـــزبان رنگین میشه؛ نه از مرصع پــلو / مادر
لعنت به جادهها اگه معنیشون جدائیه/- مسافران
راههای رسیدن به خدا به عدد آدمهاست/مارمولک
من خودم مصیبتم، گریه کن ندارم/ سوته دلان
سید حاجی تو کشتن (آخرین شناسایی)
وقتی یه مرد غم داره ، انگار که یک کوه درد داره / داش آکل
***
شما از کدام دیالوگ به عنوان ضرب المثل استفاده می کنید. برای مان بنویسید تا در خاطره بازی تان شریک شویم.
بخش سینما و تلویزیون تبیان