تبیان، دستیار زندگی
اگر فیلم‌هایی كه هالیوود پس از جنگ‌جهانی دوم ساخت، بیشتر لحن حماسی داشتند و به ندرت به نقد شرایط و ویرانگری‌های این پدیده خانمان سوز می‌پرداختند از دهه 70 و به صورت مشخص پس از جنگ ویتنام، كمتر سینماگر خوش قریحه‌ای بود كه جنگ را دستمایه قرار دهد و به زیر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كسی سرباز به دنیا نمی‌آید !

كسی سرباز به دنیا نمی‌آید !

اگر فیلم‌هایی كه هالیوود پس از جنگ‌جهانی دوم ساخت، بیشتر لحن حماسی داشتند و به ندرت به نقد شرایط و ویرانگری‌های این پدیده خانمان سوز می‌پرداختند.

از دهه 70 و به صورت مشخص پس از جنگ ویتنام، كمتر سینماگر خوش قریحه‌ای بود كه جنگ را دستمایه قرار دهد و به زیر سؤال بردن سیاست‌های جنگ افروزانه دولت آمریكا نپردازد. بهترین فیلم‌های جنگ ویتنام سال‌ها پس از پایان این جنگ ساخته شدند؛ چه هنگامی كه كهنه سرباز عصیانگری چون الیور استون در فیلم‌هایی چون «جوخه» و «متولد ماه ژوئیه» میلیتاریسم آمریكایی را زیر‌سؤال برد و چه هنگامی كه سینماگرانی چون مایكل چیمینو در «شكارچی گوزن» و فرانسیس فورد كاپولا در «و اینك آخرالزمان» مرثیه قربانی شدن انسان‌ها در هنگامه جنگ را  سردادند؛

اتفاقی كه در مورد جنگ عراق هم رخ داد و جالب اینكه هرچه این زخم كهنه‌تر و به ظاهر از عمق بحران كاسته شد، سینماگران آمریكایی هم جسارت بیشتری برای پرداختن به این موضوع پیدا كردند. «برادران در جنگ» یكی از این فیلم‌هاست كه دستاوردهای تازه‌ای را به نمایش می‌گذارد و چشم‌انداز متفاوتی را برای ارزیابی پیشنهاد می‌كند؛ فیلمی كه فصلی تازه در سینمای جنگ گشوده و این مقوله را از منظری نو مورد بررسی قرار می‌دهد.

مستند «جك رادماچر» یك درام خانوادگی است كه از تلاش كارگردان برای درك فاجعه‌ای كه دورتر از سرزمینش در حال وقوع است، حكایت می‌كند.

مستند «جك رادماچر» یك درام خانوادگی است كه از تلاش كارگردان برای درك فاجعه‌ای كه دورتر از سرزمینش در حال وقوع است، حكایت می‌كند. كارگردان با تصویر داستان واقعی زندگی خود و خانواده‌اش تباهی چند نسل را به تصویر می‌كشد. زبان او ساده است و صادقانه و بدون شك انعكاس كشمكش‌های درونی و سؤالات و سرخوردگی‌هایی است كه همواره با خود داشته است!

جك رادماچر(كارگردان) از كودكی به خدمت در ارتش علاقه‌مند بوده اما به دلیل ضعف بینایی نتوانسته در مدرسه نظامی وست پوینت ادامه تحصیل بدهد و تصمیم‌ می‌گیرد شانس‌اش را در تئاتر شیكاگو بیازماید. آشنایی او با مدیر تولیدی به نام گری‌سینیس سرآغاز ورود او  به سینماست. رادماچر ترجیح می‌دهد در اولین تجربه‌اش به سراغ یكی از دغدغه‌های اصلی‌اش برود. جنگ عراق به عنوان یكی از معضلات جدی جهانی و منشأ آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی مردم آمریكا می‌توانست بهترین سوژه برای فیلم مستند او باشد؛ جایی كه به خواسته قلبی‌اش برای حضور در ارتش پاسخ می‌دهد و نیاز برای نزدیك‌تر كردن رابطه با 2برادرش – كه در عراق خدمت می‌كنند- را مرتفع می‌سازد.

به همین خاطر جك مصمم می‌شود با گروهی كم تعداد از همكارانش به عراق سفر كند تا به «قلب یك سرباز آمریكایی» دست یابد. او در موصل به برادرانش جو و ایزاك می‌پیوندد تا انگیزه، تجربه و اعمال آنها را درك كند. جك به خط مقدم می‌رود و همراه با گروه گشت مخفی در تورهای وظیفه، تن به ماجراجویی می‌دهد. او به قصد ماموریت در شنزارهای بی‌انتها، زیر باران بمب‌ها و گلوله‌های سرگردان و كروركرور زخمیان عراقی عازم مرز سوریه می‌شود و به شدت تحت تاثیر فضا قرار می‌گیرد.

گرچه رادماچر در لحظاتی ریتم همگون و موثر را با خود محوری از كف می‌دهد اما در نهایت  موفق می‌شود با پیوند دادن واقعیت‌ها به هم، داستانی تاثیرگذار را از آنچه واقعا در جنگ جریان دارد به نمایش گذارد. او معتقد است جنگ پدیده‌ای ذهنی و غیر ملموس است كه آن را تنها با عواقبش می‌شناسیم، با همان سایه سنگین و سیاه رعب و وحشت و احساس تنفر از سیاست‌گذارانی كه برای دستیابی به اهدافشان انسان‌ها را قربانی می‌كنند. او لوكیشنی خطرناك را برای روایت داستانش انتخاب می‌كند و به این ترتیب تصویری ملموس و واقع‌بینانه از جنگ عراق را با صراحت و صداقتی تحسین‌برانگیز ارائه می‌دهد و با دوربینی كه لحظه‌ای آرام ندارد در دل آتش و خون می‌كاود تا عمق فاصله‌ها را در هراس از داشتن و نداشتن و هستی و نیستی نمایان كند.

فیلم،  جنگ را به مثابه پدیده‌ای مخرب با نگاهی فراسوی آثار  این ژانر  بررسی می‌كند  و پیامدهای اجتماعی ناگوار وقوع این فاجعه و تاثیر آن بر نسل‌های بعدی را در قاب می‌گیرد. راد ماچر با دوربینی كه بی‌واسطه در عمق فاجعه قرار می‌گیرد موفق می‌شود خلأهای احساسی و سرخوردگی‌های شخصیتی‌اش را در دل جنگ نمایان كند، بی‌آنكه ابایی از این خود افشاگری داشته باشد. نگاه بی‌طرفانه فیلمساز هم حاصل چنین رویكردی است، بی‌كوچكترین گرایشی به راست یا چپ یا نشانه‌ای كه به مشروعیت یا حتی شناخت جنگ دلالت كند! «برادران در  جنگ» حتی منتقد جریانی  است كه از نظر فیلمساز، رجزخوانی ضد جنگ لقب می‌گیرد.

دوربین بی‌قرار و سراسیمه رادماچر با زوایای بسته و نگاه به ظاهر بی‌هدفش به دنبال سوژه‌های واقعی می‌گردد. فیلم او آیینه تمام‌نمای اصول و قواعدی است كه هالیوود پس از جنگ ویتنام رعایت آنها را الزامی‌دانسته است. قواعدی كه بر مبنای آن، حقیقت جای حاشیه و استعاره‌پردازی را گرفته و قرار نیست با فریبكاری به ستایش میلیتاریسم پرداخت. در «برادران در جنگ» فیلمساز در قامت فردی غیرنظامی به خط مقدم می‌رود و به همین دلیل تصویرش از جنگ برای مخاطبان كه عمدتا غیرنظامی هستند، كاملا ملموس و باورپذیر است.

از «نجات سرجوخه رایان» به این‌سو، تاكید بر مخرب بودن و خانمان‌سوزی جنگ، سكه رایج فیلم‌های جنگی هالیوود شده ولی رادماچر آگاهانه از صدور بیانیه‌های اسپیلبرگی طفره می‌رود. او به جای ارائه تصویر آخرالزمانی از جنگ، به تهییج احساسات می‌پردازد و با رویكردی نوستالژیك فیلمش را از دام تك‌بعدی‌گرایی نجات می‌دهد. نگاه رادماچر به جنگ یادآور دیدگاه ویلیام وایلر در «بهترین سال‌های زندگی ما» است؛ جایی كه پرداختن به پیامدهای اجتماعی این فاجعه اسفناك را پراهمیت‌تر از بدیهیاتی چون ویرانگری، كشت و كشتار و خونریزی می‌داند.

كارگردان با تصویر داستان واقعی زندگی خود و خانواده‌اش تباهی چند نسل را به تصویر می‌كشد. زبان او ساده است و صادقانه و بدون شك انعكاس كشمكش‌های درونی و سؤالات و سرخوردگی‌هایی است كه همواره با خود داشته است!

به اعتقاد  رادماچر،  همه ملت‌ها درگیر قربانی جنگ هستند. اگر عراق گورستان مردم مظلومی است كه به سرنوشت ویتنامی‌ها دچار شدند، مردم آمریكا هم قربانی نابسامانی‌های اجتماعی، اقتصادی و تشویش و پریشانی ناشی از فضای جنگ هستند؛ چه با كشته شدن عزیزان‌شان (در  فصل رفته اثر جیمزسی استروست) و چه پریشان از سرخوردگی آنها (در دره الاه، پل هاگیس) و چه هرگونه اجحاف در حقوق آنها كه در انتقال تابوت غریبانه اجساد سربازان اوج می‌گیرد.

سربازان  رادماچر    را «هالیوود» صدا می‌زنند و او خود را فیلمساز تازه‌كاری می‌بیند كه چشمان بسته‌اش را به لنز باز دوربینش چسبانده و در منطقه‌ای جنگی پرواز می‌كند و آنقدر با ظرافت و نامحسوس این كار را انجام می‌دهد كه هیچ یك از سربازان در خصوص دوربین، خود آگاه عمل نمی‌كنند. او در پی آن است كه ناب‌ترین لحظات جنگ را شكار كند و بگوید در جنگ نیز زندگی جریان دارد؛ گاهی به زیباترین شكل از تجلی ایثار و از خودگذشتگی و گاه به دردناك‌ترین شكل از تماشای مرگ نزدیك‌ترین دوستان و خویشاوندان.

فیلم رادماچر با دقت همه جزئیات را می‌پاید، از جزئی‌ترین و پیش‌پا افتاده‌ترین دیالوگ‌ها درباره خرید و دست‌انداختن همدیگر تا غربت‌زدگی و دلتنگی برای خانه! آنچه از زبان تصویر رادماچر می‌شنوید فلسفه خوش‌بینی، بالندگی و افتخار به صداقت در خدمت است. وقتی دوربین روی خود جك نیست فیلم به تعامل مهربانانه و گاها خصومت بار میان دوجبهه می‌رسد:  جنگ و خانواده! دو حریمی كه حریم شخص است و وطن.

برادران در جنگ با زیر ذره‌بین بردن شكاف احساسی میان سربازان و خانواده‌شان، یكی از مخرب‌ترین و خطرناك‌ترین ویژگی جنگ را تهدید بنیان خانواده می‌داند. به این ترتیب موضوع اصلی فیلم كه التیام زخم‌های روابط خانوادگی است موضوع جنگ را كاملا تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. «برادران در جنگ» تجسم سینمایی از گزارش زنده جنگ است؛ هم صحنه‌های آزادباش آن گرما وایجاز كاری‌های ارنی‌پیل را دارد و هم حاشیه رفتنش تاثیرگذاری جنگ آتشین اسلحه‌ها را!

برادران در جنگ عملا نقش یك آگهی صدوچند دقیقه‌ای تلویزیونی را بازی می‌كند و در نهایت با رعایت ترتیبی منطقی به یك درام روان‌شناسانه خانوادگی تبدیل می‌شود كه در بسیاری از لحظات عجیب و نامأموس است! موسیقی بسیار قوی آن به طرز جنون‌‌آمیزی احساسات را نشانه می‌گیرد، صحنه‌هایی كه در خانه گرفته شده‌اند به همان قوت صحنه‌های جنگی در عراق هستند، اما آنچنان كه باید به همه موضوعات لازم پرداخته نشده مثلا به ناگاه با برادری مواجه می‌شویم كه در یك ساعت اول‌فیلم، كوچك‌ترین اشاره‌ای به او نشده بود.

برادران در جنگ با زیر ذره‌بین بردن شكاف احساسی میان سربازان و خانواده‌شان، یكی از مخرب‌ترین و خطرناك‌ترین ویژگی جنگ را تهدید بنیان خانواده می‌داند.

سربازان به خانه بازمی‌گردند و رادماچر كه در تمام طول فیلم سعی در روان‌شناسی شخصیت‌هایش دارد؛ با نشان دادن واكنش افراد خانواده به بازگشت آنها و جدایی احساسی كه از مهم‌ترین عواقب جنگ است اشاره می‌كند؛ والدینی كه با غرور منتظر فرزندان هستند اما با دیدن این سربازان گستاخ آشفته شده‌اند، همسر و دختر تازه متولد ایزاك كه با او غریبه و بیگانه‌اند. جك با پایان پذیرفتن فیلم همچنان به یك معما می‌ماند و موفق نمی‌شود نقاب را از احساساتش بردارد، هرچند تمام تلاشش را می‌كند تا بی‌نقاب به تاثیرات جنگ بپردازد...

منبع : همشهری

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی