تبیان، دستیار زندگی
ارسی (2) ادامه از بخش یکم قندی: نویسندگان با روزنامه‌نگاری رؤیای نوشتن را فراموش می‌كنند حسین قندی، روزنامه‌نگار گفت: متأسفانه در زمان حاضر در ایران خیلی از كسانی كه قریحه نویسندگی دارند و وارد روزنامه‌نگاری می‌شوند، رؤیای ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تأثیر روزنامه‌نگاری بر داستان‌نویسی فارسی (2)

ادامه از بخش یکم


قندی: نویسندگان با روزنامه‌نگاری رؤیای نوشتن را فراموش می‌كنند

حسین قندی، روزنامه‌نگار گفت: متأسفانه در زمان حاضر در ایران خیلی از كسانی كه قریحه نویسندگی دارند و وارد روزنامه‌نگاری می‌شوند، رؤیای نوشتن و نویسندگی را طی كار روزنامه‌نگاری فراموش می‌كنند.

حسین قندی -مدرس روزنامه‌نگاری- گفت: اساساً روزنامه‌نگاری از ادبیات به وجود آمده و شاخه‌ای از ادبیات است. این یك قاعده كلی است كه در همه جا صادق است. كسانی كه روزنامه‌نگاری را بنیان نهادند از ادبا بوده‌اند. در ایران هم وقتی روزنامه «طلیعه» را نگاه می‌كنیم كه اولین روزنامه ایران است و قبل از «كاغذ اخبار‌» منتشر می‌شد، می‌بینیم كه كاملاً‌ ادبی است و نشان می‌دهد كه ادیبان در آن مشغول به كار بودند.وی افزود: تمایل شاعران و نویسندگان بزرگ ایران مثل احمد شاملو نیز به روزنامه‌نگاری كاملاً ارتباط و تعامل این دو حوزه را نشان می‌دهد و من معتقدم ادبیات ایران با روزنامه‌نگاری‌اش كاملاً عجین شده است. اما در عین اینكه پیوند ادبیات و روزنامه‌نگاری در ایران ناگسستنی است، در دوره معاصر كسانی وارد حوزه روزنامه‌نگاری شدند كه غنای ادبی‌شان كم بود. خیلی‌ها فكر می‌كنند چون می‌توانند فارسی حرف بزنند، بنابراین می‌توانند فارسی را هم ادبی بنویسند. در صورتی كه نوشتن اصلاً اینگونه نیست و علاوه بر قریحه مطالعه و تمرین بسیار می‌خواهد. روزنامه‌نگاری هم از آنجا كه از ادبیات ناشی شده به همین عوامل بستگی دارد و اگر قریحه‌ نویسندگی در یك روزنامه‌نگار نباشد، علم روزنامه‌نگاری صرف اصلاً به كار روزنامه‌نگار نمی‌آید.قندی گفت: روزنامه‌نگاری ایران در پیدایش خود متأثر از روزنامه‌نگاری فرانسه بوده و كسانی كه در ایران به عنوان نسل اول روزنامه‌نگاری شناخته می‌شوند همه در فرانسه درس خوانده‌اند. سنت روزنامه‌نگاری در فرانسه هم خلاف آمریكا به توصیف استوار است. آمریكایی‌ها این را اعتقاد نداشتند و می‌گفتند واقعیت هرآنگونه كه اتفاق افتاده باید نوشته شود و این برای مردم جذاب نبود. اكنون نیز در آمریكا روزنامه‌نگاری توصیفی با اقبال مواجه شده است كه به نوعی جدایی ناپذیری ادبیات و روزنامه‌نگاری را نشان می‌دهد.نویسنده «تخیل در روزنامه‌نگاری» گفت: البته من نمی‌گویم كه در روزنامه‌نگاری به تخیل و خیال‌پردازی صرف بپردازیم. تخیل در روزنامه‌نگاری به معنای خیال‌پردازی نیست، بلكه به این معنا است كه ما می‌توانیم چیزی را نبینیم، اما بشنویم و بنوسیم. آن چیزی را كه ندیدیم اما در ذهن ما نقش بسته می‌تواند واقعیت داشته باشد. به همین دلیل می‌توان مثلاً با خواندن یك پرونده جنایی كاملاً صحنه جنایات را با تخیل در صفحه حوادث بازسازی كرد. به همین دلیل هم است كه صفحات حوادث در روزنامه‌های ما از دیگر صفحات پررونق‌تر است و جذابیت بیشتری دارد و هر روزنامه سعی می‌كند این صفحات را حتماً داشته باشد.

وی افزود: من خودم یك گزارش درباره هواپیمای ایرباس ایرانی كه هدف موشك آمریكا قرار گرفت نوشتم كه هر كسی كه می‌خواند فكر می‌كرد من در آن هواپیما بوده‌ام! اگر تخیل در روزنامه‌نگاری نباشد اصلاً‌ نمی‌توان خواننده را جذب كرد. من با آن عده‌ای كه می‌گویند اكنون تخیل در روزنامه‌نگاری ایران وجود ندارد موافق هستم، اما از طرفی هم می‌گویم كه نمی‌توان تخیل‌پردازی صرف كرد. چون افسانه با واقعیت كاملاً‌ متفاوت است.

قندی در پاسخ به این پرسش كه چرا نویسندگان در سال‌های اخیر به روزنامه‌نگاری روی آورده‌اند، گفت: متأسفانه معضل چاپ كتاب در ایران باعث شده است كه خیلی از نویسندگان به كارهای مطبوعاتی بپردازند و دوم اینكه درآمد حاصل از كتاب در ایران به گونه‌ای نیست كه نویسنده بتواند به صورت حرفه‌ای به نوشتن بپردازد. از طرفی برد كتاب از روزنامه خیلی كمتر است. زیرا جامعه كتاب‌خوان ما خیلی كم است.

وی در پایان گفت: موفقیت خیلی از كشورها در رشد ادبیات و روزنامه‌نگاری‌شان در اقتصادی كردن این دو رشته است. در ایران این دو رشته اصلاً اقتصادی نیست و همین امر باعث حرفه‌ای نشدن آن‌ها می‌شود.


ابزار رسانه برای روزنامه‌نگارانِ نویسنده توهم‌زا نیست

یك نویسنده و روزنامه‌نگار گفت: اینكه ابزار رسانه برای روزنامه‌نگارانِ نویسنده، توهم‌زا است، سخن موجهی نیست.

یوسف علیخانی - داستان‌نویس و مترجم خبرنگار گفت: خیلی از ما بدون این كه رشته روزنامه‌نگاری را خوانده باشیم، وارد این عرصه شده‌ایم.‌ مایی كه می‌گویم منظورم كسانی است كه حالا دیگر با یك یا دو مجموعه داستان یا رمان،‌ نشان داده‌ایم داستان‌نویسی برایمان از روزنامه‌نگاری كه ممر درآمد است، مهم‌تر است.

وی ادامه داد: من زمانی به خودم آمدم كه دیدم در روزنامه‌ای مشغول كار شده‌ام. قرار نبود خبرنگار بشوم. رشته دانشگاهی و علاقه من چیز دیگری بود. اما به دلیل این كه جلسه قابل اعتمادی برای آموزش داستان پیدا نكردم، تصمیم گرفتم داستان‌نویسی را از راه گفت‌وگو كردن با نویسنده‌ها یاد بگیرم.نویسنده مجموعه داستان «قدم بخیر مادربزرگ من بود» گفت: هیچ‌وقت نشده زمان تنظیم خبری،‌ پیاده كردن نوار مصاحبه‌ای،‌ نوشتن گزارشی یا ترجمه خبری،‌ از تكنیك‌های داستان‌نویسی استفاده كنم چنان كه هیچ‌وقت عكس این هم اتفاق نیفتاده. زمان روزنامه‌نگاری، روزنامه‌نگاری كرده‌ام و زمان داستان‌نویسی،‌ داستان‌نویسی و زمان ترجمه،‌ ترجمه. به گمان من هر كدام از این مقوله‌ها برای خود نثر خاص خود را دارند. شما نمی‌توانید با نثر داستانی،‌ خبر بنویسید. چنان كه زمان نوشتن هم نمی‌توانید از آن نثر خشك ژورنالیستی استفاده كنید.وی كه مجموعه داستان «اژدهاكشان» را آماده انتشار دارد، گفت: به نظر من تنها لطف روزنامه‌نگار بودن در متن حوادث بودن و به روز بودن است. این كه از همه خبرها باخبرید و اگر اندكی حوصله و علاقه داشته باشید و كنجكاوی آرام‌تان نگذارد، می‌توانید موضوعی را دنبال كنید و با عنوان «خبرنگار» بودن خیلی زودتر به نتیجه برسید.علیخانی اضافه كرد: البته این كه شما هر روز مجبورید چند صفحه برای كارتان بنویسید با وجود این كه اشاره كردم نثر ژورنالیستی هیچ ارتباطی با نثر جادویی داستان ندارد، خود به خود این نظم در نوشتن به شما كمك زیادی می‌كند كه به راحتی بتوانید موضوع دلخواه خود را بنویسید.این داستان نویس كه به زودی از وی كتاب «به دنبال حسن صباح» به وسیله نشر ققنوس به بازار كتاب می‌آید، تصریح داشت: بسیاری از داستان‌نویسان و شاعران بزرگ مثل گابریل گارسیا ماركز،‌ جورج اورول،‌ آلبر كامو، ارنست همینگوی،‌ ماریو وارگاس یوسا، اورهان پاموك، آدونیس،‌ اوریانا فالاچی‌،‌ محمود درویش و حتی احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و عمران صلاحی خود ما هم روزنامه‌نگار بوده اند كه البته نویسنده و شاعر بودن آن ها باعث ماندگاری شان شده نه خبرها یا گزارش‌هایی كه روزانه نوشته‌اند.

علیخانی كه این روزها به همراه افشین نادری در حال به پایان رسانیدن جلد دوم قصه‌های مردم رودبار و الموت است،‌ گفت: عمر هر خبر كمتر از یك روز است و عمر داستان نامعلوم. روزنامه امروز فردا كهنه می‌شود، اما یك كتاب داستان یا رمان هرگز كهنه نمی‌شود و باعث ماندگاری نویسنده‌اش می‌شود.

وی در پاسخ به كسانی كه معتقدند توهم روزنامه‌نگاران از آنان نویسنده نمی‌سازد، گفت: خیلی ها هم هستند كه پس از عمری نه داستان‌نویس می‌شوند و نه روزنامه‌نگار و این ربطی به متوهم بودن آن‌ها چون در روزنامه‌ای كار می‌كنند، ندارد. من معلم‌های زیادی را می‌شناسم كه فكر می‌كنند داستان‌نویس خوبی هستند و با پول خودشان كتاب چاپ می‌كنند و برخی هم با كمك آموزش و پرورش كتاب منتشر می‌كنند، اما داستان‌نویس نمی‌شوند. داستان‌نویسی ورای تمام این تقسیم‌بندی‌هاست كه حالا چون كسی روزنامه‌نگار خوبی است پس داستان‌نویس خوبی هم می‌شود، چنان كه هیچ معلم خوبی داستان‌نویس خوبی نمی‌شود.

این روزنامه‌نگار ادامه داد: این داستان است كه می‌ماند و روزنامه‌نگاری كه داستان‌نویس ناموفقی است، خودش پی به توانایی‌اش می‌برد و داستان‌نویسی را به نفع روزنامه‌نگاری كنار می‌گذارد. به گمان من داستان‌نویسان خوب اگر روزنامه‌نگار خوب یا معلم خوب بودند دیگر نویسنده خوب نمی‌شدند.

علیخانی در پایان گفت: درست است كه معلم ابزار تبلیغی رسانه‌ای ندارد، اما در عوض ابزاری بزرگتر از رسانه دارد. وقتی معلمی كتابی را منتشر می‌كند، می‌تواند آن را به وسیله دانش‌آموزان خود به خانواده‌های آنها و از طریق خانواده‌های آن‌ها به دیگر خانواده‌ها هم برساند. پس این كه ابزار رسانه برای روزنامه‌نگاران نویسنده، توهم‌زا است، سخن موجهی نیست.


روزنامه‌نگاری درام‌نویسی است

فریدون صدیقی، روزنامه‌نگار گفت: روزنامه‌نگاری خالی از تخیل نیست، مثلاً تخیل در گزارش‌نویسی بسیار كاربرد دارد و اگر روزنامه‌نگار فاقد تخیل باشد، نمی‌‌تواند از تعقل و عاطفه‌اش به طور مطلوب در روزنامه‌نگاری استفاده كند.

فریدون صدیقی -مدرس روزنامه‌نگاری- درباره ارتباط دو مقوله روزنامه‌نگاری و ادبیات داستانی اظهار داشت: خاستگاه روزنامه‌نگاری ادبیات داستانی است، زیرا روزنامه‌نویسی بر اساس درام شكل می‌گیرد و روزنامه‌نگاری در هر نوعی حتی مقاله‌نویسی، گزارش‌نویسی و مصاحبه متأثر از درام است و درام نیز عنصر اصلی ادبیات داستانی است.وی افزود: اگر اولین روزنامه‌ها را بررسی كنیم، درخواهیم یافت كه تمامی موجودیت‌شان متأثر از ادبیات داستانی است. اما به تدریج تكنیك‌ها و تئوری‌هایی پدید آمد كه خاص روزنامه‌نگاری است. وقتی روزنامه‌نگاری صاحب هویت و شخصیت مستقل شد، آنگاه توانست بر ادبیات تأثیر بگذارد و اكنون می‌بینیم كه این دو حوزه بر هم تأثیر متقابل دارند. كه یكی از نمونه‌های بارز تأثیر روزنامه‌نگاری بر ادبیات داستانی، ورود نثر ژورنالیستی در داستان است.صدیقی با رد این نظر كه روزنامه‌نگاری آفت‌هایی را بر ادبیات وارد می‌كند، ادامه داد: باید بپذیریم كه نویسنده در درجه اول ادیب است و زبان را می‌شناسد، بنابراین آگاهی‌ نویسنده به زبان باعث می‌شود نثر روزنامه‌ آسیب جدی به زبان ادبی‌اش وارد نكند، بلكه رئال و مستند بودن نثر روزنامه‌نگاری نویسنده را وامی‌دارد كه در نوشتن خود واقعیت را لحاظ كند. مستندنمایی در ادبیات، مهم‌ترین تأثیر روزنامه‌نگاری بر ادبیات داستانی است.وی به عنصر دیگری در روزنامه‌نگاری اشاره كرد و افزود: جزیی‌نگری كه یك عنصر روزنامه‌نگاری است، داستان را برای مخاطب باورپذیرتر می‌كند. مثلاً وقتی "گابریل گارسیا ماركز" می‌خواهد حمله پرندگان را در رمان "صد سال تنهایی" به خانه به تصویر بكشد، براساس تجربه رونامه‌‌نگاری‌اش، تعداد پرنده‌ها را ذكر می‌كند و نمی‌نویسد "فوجی پرنده"، زیرا ذكر عدد، باورپذیری را در مخاطب داستان بالا می‌برد.

این روزنامه‌نگار در پایان خاطر نشان كرد: من برای كسانی كه از حوزه شعر و داستان وارد كار روزنامه‌نگاری شدند، احترام بسیار زیادی قائل هستم. اما به این دسته از روزنامه‌نگاران توصیه می‌كنم كه با توجه به تكنیك‌هایی كه آموخته‌اند، از پرداختن شعر و داستان انصراف بدهند و به روزنامه‌نگاری به صورت حرفه‌ای بپردازند، زیرا با توجه به آموخته‌هایشان در حوزه روزنامه‌نگاری در این عرصه موفق‌تر خواهند بود. چرا كه بیش‌تر كسانی كه در حوزه نویسندگی و شاعر كم و بیش فعالیت می‌كنند و كار روزنامه‌نگاری هم می‌كنند شاعران و نویسندگان متوسطی هستند، البته به جز چند استثنا.


سرشار: چاپ داستان، روزنامه را جذاب می‌كند

محمدرضا سرشار گفت:یكی از دلایلی كه باعث شده مطبوعات ایران جذاب نباشند این است كه این مطبوعات به چاپ داستان نمی‌پردازند، یا اگر داستانی را چاپ می‌كنند نویسندگان آنها توانا نیستند، بلكه نویسندگان جوانی هستند كه جایی برای چاپ آثارشان جز روزنامه ندارند.

محمدرضا سرشار -داستان‌نویس و روزنامه‌نگار- اظهار داشت: پاورقی‌نویسی یكی از رشته‌های بسیار پرطرفدار و پرخواننده ادبیات داستانی ما است كه از همان ابتدای روزنامه‌نگاری در ایران شكل گرفت. پرخواننده‌ترین نویسندگان، همان پاورقی‌نویسان روزنامه‌ها بودند، هرچند این نویسنده‌ها هرگز در جامعه ادبی نویسندگان جدی و به عنوان تراز بالای ادبی مورد پذیرش قرار نگرفتند.وی افزود: پاورقی‌نویسی از دهه بیست به این طرف با اقبال جدی‌تر مواجه شد و حتی رمان «بوف‌ كور» نیز اولین بار به صورت پاورقی در روزنامه ایران منتشر شد. بنابراین مطبوعات نقش قابل توجهی در گرایش مردم به ادبیات داستانی دارند. هرچند عده‌ای سخت‌گیر، زیاد پاورقی‌های روزنامه‌ها را جدی نگیرند.سرشار ادامه داد: البته جریان پاورقی‌نویسی منحصر به ایران نیست، حدود یكصد سال پیش از شروع پاورقی‌نویسی در ایران، این سبك نگارشی در اروپا رایج بوده است. نویسندگان بسیار مطرح اروپایی مثل «بالزاك» و «دیكنز» و داستایوفسكی كارهای ادبی خود را با مطبوعات آغاز كردند. بنابراین در اروپا روزنامه‌ها به عنوان محل درج داستان‌های نازل و سطح پایین نبوده است. بلكه در كشورهای در حال توسعه نویسندگان، به ویژه نویسندگان معاصر، چاپ كردن داستان در روزنامه را دون شأن خود می‌دانند. به نظر من این نویسندگان با این تفكر غلط، خودشان را از مخاطبان بسیاری محروم كردند، ضمن اینكه خوانندگان را از آثار ارزشمند محروم كرده‌اند و باعث شده‌اند صفحات ادبی نشریات در اختیار نویسندگان سطح پایین و دارای ذوق خیلی نازل قرار بگیرد و به این وسیله به ادبیات كشور آسیب وارد شود.

این روزنامه‌نگار اضافه كرد: بعد از انقلاب اسلامی، سنت پاورقی‌نویسی بسیار كمرنگ‌ شد و در عوض فروش كتاب‌هایی كه به سبك پاورقی نوشته شده بود افزایش یافت. متأسفانه این كتاب‌ها هم بدآموزی‌های ادبی دارند و هم بدآموزی‌های اخلاقی و ذوق ادبی خوانندگان را كاهش می‌دهند. در صورتی كه اثر سنت پاورقی‌نویسی در مطبوعات ادامه پیدا می‌كرد، هم مطبوعات ما از رونق بیشتری برخودار می‌شدند و از طرفی نظارت اولیه‌ای در مطبوعات بر روی این آثار انجام می‌شد و حداقل سطح این آثار و جنبه‌های محتوایی‌اش، بهتر می‌شد.سرشار گفت: اما در مطبوعات كودك و نوجوان وضعیت متفاوت است و در بعد از انقلاب در این حوزه نویسندگان خوب كشور، آثارشان را ابتدا در مطبوعات به چاپ رساندند. در دهه 60 شاهد چاپ بهترین آثار كودك و نوجوان در مطبوعات بودیم كه بعدها به صورت كتاب چاپ شد و جایزه‌هایی هم گرفت.

وی در پایان یادآور شد: تفاوت چاپ داستان در روزنامه با كتاب این است كه روزنامه به خصوص در شرایط امروز كتاب، تیراژش به مراتب بالاتر از كتاب است و مخاطب بیشتری از كتاب دارد و دوم اینكه تأثیرش بر جامعه، تأثیر همزمان است یعنی تعداد زیادی آن را هم‌زمان می‌خوانند. در صورتی كه كتاب به مرور فروش می‌رود و نمی‌تواند موجی ناگهانی در جامعه را به وجود بیاورد.


نمی‌توان با تكیه بر نثر روزنامه‌نگاری داستان نوشت

علی‌اصغر شیرزادیگفت: باید توجه داشته باشیم كه فقط با تكیه بر ویژگی‌های نثر روزنامه‌نگاری، هرگز نمی‌توان یك داستان درخشان نوشت.

علی‌اصغر شیرزادی -نویسنده- اظهار داشت: خیلی از نویسندگان با روزنامه‌نگاری نوشتن را شروع كردند، نه به این دلیل كه روزنامه‌نگاری را انتخاب كردند بلكه به دلیل قریحه و ذوق نوشتن نزدیك‌ترین حرفه و شغل را برای معیشت روزنامه‌نگاری تلقی می‌كردند. سطح كار این نویسندگان در روزنامه‌نگاری، سطح مؤلف است. یعنی روزنامه‌نگاری كه صرفا به انتقال خبر نمی‌پردازد و می‌تواند تفسیر و تحلیل خودش را در خبر بنویسد.وی افزود:‌ روزنامه‌نگاری برای نویسندگان هم مزیت دارد و هم آسیب، یكی از مزیت‌هایش این است كه داستان‌نویس جوان وقتی وارد كار روزنامه می‌شود، چون ملزم است كه هر روز مطلب بنویسد، این امر او را در نوشتن حرفه‌ای می‌كند و واژگان بیشتری به تدریج در اختیار او قرار می‌گیرند، این نویسندگان دیگر منتظر الهام در داستان نیستند.شیرزادی ادامه داد: در دهه اخیر تعداد قابل توجهی از جوانان با استعداد در روزنامه‌ها كار می‌كنند و در كنار كارشنان رمان و داستان كوتاه هم می‌نویسند. این افراد توانسته‌اند با روزنامه‌نگاری به ادبیات برسند. به نظر من برخی از شغل‌های دیگر هم هستند كه می‌توانند به داستان نویسی كمك كنند. مثل پزشكی، زیست‌شناسی و شغل‌هایی كه متكی بر دانش‌های اجتماعی است.

این داستان‌نویس اضافه كرد: روزنامه‌نگاری آسیب‌هایی هم به ادبیات وارد می‌كند، مثلا بعضی این تصور را دارند كه ادبیات و داستان‌نویسی با روزنامه‌نگاری فرقی ندارد، در صورتی كه هم به لحاظ زبان و هم به لحاظ محتوا ذاب روزنامه‌نگاری با ادبیات متفاوت است.وی گفت: خیلی از كسانی هم كه وارد روزنامه‌نگاری می‌شوند به مرور قریحه نوشتن خود را فراموش می‌كنند و در روزمرگی روزنامه غرق می‌شوند. من خودم پیش از اینكه روزنامه نگاری را شروع كنم، نوشتن را با داستان نویسی آغاز كردم و بعد از آن دریافتم كه روزنامه نگاری را می‌توان به عنوان شغلی نزدیك به نوشتن انتخاب كرد. اما هیچ‌گاه این دو حوزه را با هم قاطی نكرد. انگیزه نوشتن یك داستان خود با انگیزه نوشتن یك گزارش خوب در بنیان و اساس با هم متفاوت است.

وی در پایان گفت: شرایط و الزامات به گونه‌ای است كه داستان‌نوسانی كه در روزنامه كار می‌كنند به صورت حرفه‌ای به داستان‌نویسی نمی‌پردازند.

لینک:

روزنامه‌نگاری و داستان‌نویسی (1)