تبیان، دستیار زندگی
جشنواره سال پیش فجر به کام جوان ها بود ؛ نمایش فیلم های «ایستاده در غبار» ، «ابد و یک روز» ، «برادرم خسرو» و همچنین «من» نشان داد سینمای ایران در حال پوست اندازی است و نسل جدید تازه نفس ها از راه می رسند. در این میان سهیل بیرقی برای روایت فیلم «من» استفاد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چالش «من» ، لیلا حاتمی و بهنوش بختیاری

گفت و گو با سهیل بیرقی کارگردان فیلم «من»

سهیل بیرقی برای روایت فیلم «من» استفاده ای نامتعارف از بازیگران کرده. لیلا حاتمی نقش زنی را بازی می کند که بر خلاف نقش های پیشین سرشار از فریاد است و نشانی از معصومیت سابق را ندارد. بهنوش بختیاری کاملا جدی است و نمی توان ردی از نقش های قبلی در او یافت. این ها به اضافه درون مایه فیلم «من» سرفصل گفت و گوی تبیان با سهیل بیرقی است.

مصاحبه: احمد رنجبر-بخش سینما و تلویزیون تبیان
فیلم من

 * اگر موافقید از بهانه اصلی پرونده یعنی بازی متفاوت لیلا حاتمی شروع كنیم. نقش آذر را برای او نوشته بودید؟
اولین تصویری كه از آذر شكل گرفت با لیلا حاتمی بود. خوشحالم از این بابت كه نقش را بر اساس لیلا حاتمی نوشتم و خوشحال تر این كه همان كسی كه تصویرش هنگام نوشتن در ذهنم بود، آذر را بازی كرد. به هیچ بازیگر دیگری فكر نكردم چون كسی كه دورترین فاصله را با نقش و مولفه های ظاهری آن داشت ، لیلا حاتمی بود. او همچین نقشی بازی نكرده بود و هیچ كدام از المان های ظاهری ، رفتاری و كاراكتری یك زن خلافكار در اشل آذر به لیلا حاتمی نمی خورد. پس من در یك فرآیند كاملا آگاهانه، بعید ترین آدم را برای این نقش انتخاب كردم. تصویری كه غالب مردم از لیلا حاتمی دارند یك زنانگی ایرانی، سكوت معنادار و نگاه معصوم و ... است. من خودم را در شرایط خیلی خیلی قرار دادم تا به سمت كسانی كه این مدل نقش ها را بازی كرده اند نروم. چون می خواستم اول از همه برای خودم و بعد برای بازیگر جذابیت ایجاد كنم.
*واكنش لیلا حاتمی بعد از خواندن فیلمنامه چه بود؟
فلیمنامه و نقش را خیلی دوست داشت اما در جلسه ای كه داشتیم می گفت نقش و فیلمنامه خوب است ولی من نمی توانم آن را بازی كنم چون اولین مساله فیزیكم است كه ربطی به نقش ندارد. فیزیك ظریفی دارم ولی آذر محكم است. وقتی نقش را می خوانم خیلی برایم جذاب است اما نه تجربه ای از این زن ها دارم و نه آن ها را می شناسم ؛ چه در رفتار چه دیالوگ و مدل زندگی روزمره.
*و چطور راضی شد بازی كند؟

من ایده هایی برای بازی ایشان مطرح كردم و خودش هم نگاه متفاوتی برای بازی در این نقش داشت . نتیجه جلسه این شد كه با هم كار كنیم. اگر لیلا حاتمی این نقش را بازی نمی كرد شاید اصلا نباید«من» را می ساختم.
* پیش از اكران فیلم گمان می رفت كه آذر زنی اغواگر است از مدل فم فتال های سینمای كلاسیك. اصلا مدل چهره و فیزیك خانم حاتمی شما را به این سمت نبرد؟ یا از اول آذر تا این حد دیكتاتور و هنجار شکن بود؟
از اول زنی دیكتاتور بود. یكی از ویژگی های آذر این است كه از نیاز آدم ها لذت می برد. از این كه همه را وابسته خودش می كند و همه كنار او ضعف دارند، حظ می کند. 
*آذر را جذاب خلق کرده اید که مخاطب دیکتاتوری اش را بپذیرد؟

با احترام به همه فیلم هایی كه بهنوش بازی كرده ، طیفی از نقش بوده كه خواسته به هر قیمتی خنده بر لب مردم بنشاند. حالا چنین بازیگری به یك باره بشود خانم جلسه ای برای خودم تولید هیجان می كرد. اگر پشتكار خانم بختیاری نمی بود نقش در نمی آمد چون در مكتبی بازی كرده كه دوربین را روشن كرده اند و گفته اند هر چه می خواهی بگو اما در «من» فضایی را تجربه کرد كه همه چیز چك می شد 

بله می خواستیم قهرمان فیلم با تمام فضای منفی که خودش ساخته دوست داشتنی باشد. چون رفتاری رابین هودی دارد قطعا نیاز مالی ندارد ، او برای خروج از تنهایی و دور شدن از نداشته های عاطفی و فرار از یکنواختی زندگی زنی وارد پروژه هایی می شود که یکی از اهداف آن کمک به آدم ها است. برای رسیدن به این هدف خیلی بزرگ ، قانون را دور می زند و یک تنه علیه قانون می ایستد. 
* و چرا با این همه پول هیچ وسیله ای در خانه ندارد!
چون کولی است ؛ یعنی در عین ظاهر خوب و وضع مالی مناسب تفکرش کولی است. شب جایی می خوابد و فردا جای دیگر . هیچ چیزی که او را در محیطی دیگر نگه دارد ندارد.
*فیلم ، کولی بودن آذر را نشان می دهد اما نمی گوید چرا اینطوری است.
یک پلان در فیلم هست که آذر  پاهایش را روبروی پنکه دراز کرده و به لامپ نگاه می کند. بنظرم تمام زندگی شخصی آذر همان است ؛ یعنی در آن لحظه یک نفر پیشش نیست که مثلا یک چایی به او بدهد. تنهای تنها است ولی فردا جنگش را با جامعه شروع می کند.
*انگیزه های آذر باز نمی شود . همزمان کولی ، دیکتاتور ، هنجارشکن و رابین هود است! چنین آدمی داریم؟
بنظرم جامعه ما پر است از آدم هایی که خارج از شناخت ما نفس می کشند. اتفاقا آذر نماینده قشری است که خود واقعی اش را افشا می کند و می گوید این شهامتی که من دارم هیچ کدام ندارید ؛ علنا می گوید قانون مملکت را دور می زنم و اگر می توانید بیایید من را بگیرید.نوعی از آنارشیگری در وجودش هست که بدون کمک رفتن از دیگران کارش را جلو می برد.

*آذر از كجا می آید؟ بالاخره باید منشائی داشته باشد.
وقتی كار تو نوشتن باشد ناخودآگاه در روزمره چیزهایی كشف می كنی. همیشه من از شخصیت به داستان می رسم. یعنی در تئاتری كه كار كردم (چاله) یا فیلم كوتاهی كه ساختم و حتی در دست نوشته هایم همیشه شخصیت من را به قصه رسانده، نه این كه قصه ای داشته باشم و بعد شخصیت پردازی كنم. به خاطر همین نگاه آدم های ویژه ناخودآگاه در ذهن من می مانند و ممكن است 10 سال دیگر در فیلمی شمایلی از آن ها بسازم. چیزی كه من را به آذر رساند این بود كه یك زن در كشور ما می خواهد زن معمولی و آدم متوسطی نباشد ؛ ‌می خواهد شبیه همه زنانی كه مردها سرنوشت شان را رقم می زنند یا در سایه زناشویی ،‌زندگی شان معنا پیدا می كند نباشد.

فیلم من

* شما اساسا زن را این گونه كه آذر را خلق كرده اید می بینید؟
نه ، از لحظه ای كه تصمیم گرفتم این قصه را كار كنم تصویری از زنی به ذهنم آمد كه شبیه هیچ زنی نیست.
* كدهایی معرفی آذر تصویری است ؛ یعنی دیالوگ نمی آید كه او كیست ، پدر و مادرهایش چه كسانی هستند و  بك گراندش چیست. موقع اجرا به این مدل رسیدید؟ 
در فیلمنامه بود اما در تمرین ها الگو برای آذر پیدا كردیم. حتی یك مصداق داشتیم كه به كاراكتر می خورد. ولی الزامی نبود كه تماشاگر آن ها را ببیند. خود لیلا بشدت این زن را درست حس كرد و  من واقعا یك جاهایی به هوشش حسادت كردم .
*گریم و لباس خیلی به شناسنامه ظاهری آذر کمک کرده. توی ذهن تان ساخته بودید یا به مرور آن را پیدا کردید؟ 
نمی خواستم آذر خلافكار اغراق شده ای باشد و از آن طرف نمی خواستم معمولی باشد. زن های این چنینی كه ساختار شكن هستند المان هایی در چهره و پوشش دارند كه می گوید من شبیه همه نیستم. خواستیم لباس آذر ساده و شیك باشد . در فوتوشاب برای رنگ موهایش اتود زدیم و به رنگ قرمز فندقی رسیدیم که من و لیلا و طراح گریم در همان لحظه احساس کردیم چقدر این رنگ درست است و آن را اجرا کردیم.
*متهم به ضد زن بودن نشده اید؟
هم واكنش های فمنیستی و هم آنتنی فمنیستی گرفته ام. و این جذاب است كه تو از منظر خودت یك زن را تعریف می كنی كه یكی برداشت فمنیستی می كند یكی آنتنی فمنیستی. باور خودم این است كه آذر فمنیسیت و آنتنی فمنیست همزمان است. نگرش ما نسبت به این زن دائم نوسان دارد ؛ وقتی با ملیحه (بهنوش بختیاری) مواجه می شود كاملا نگاهش ظالم به مظلوم است. شاید كینه ای از این طبقه دارد و حالا كه كارش گیر اوست تا می تواند می تازد. همین آدم برای یك پسر خیابانی بی پول كه كل دارایی اش یك موتور است ، بیشتر از همه وقت می گذارد. آذر دائما در نوسان است چون نرمال نیست ولی یك وجه دارد و آن دیكتاتوریته درون اوست. همه این دیكتاتوریته را باور می كنند بدون این كه فیلم به دام دیكتاتوری بیفتد. آذر بر خلاف نمونه های مشابه، کلیشه ‌لات و بزن بهادری ندراد بلکه یك زن سیاستمدار و پر از بحران های روحی - روانی افراطی است .به اضافه این كه بی نهایت خودش را دوست دارد و لذت می برد از این که دیگران را نیازمند خود بکند.
*چقدر طول كشید كه لیلا حاتمی در جلد آذر رفت؟‌ تمرین و دورخوانی داشتید؟

تصویری كه غالب مردم از لیلا حاتمی دارند یك زنانگی ایرانی، سكوت معنادار و نگاه معصوم و ... است. من خودم را در شرایط خیلی خیلی قرار دادم تا به سمت كسانی كه این مدل نقش ها را بازی كرده اند نروم. چون می خواستم اول از همه برای خودم و بعد برای بازیگر جذابیت ایجاد كنم.

دورخوانی نداشتیم . یك ماه با بازیگران تمرین كردم که فاز اول با هر بازیگر بود بعد دو تایی شد و بعد جمعی.  لیلا حاتمی به نظر من با هوش ترین بازیگری است كه تا الان دیده ام .
* بهنوش بختیاری هم انتخاب بعیدی است ؛ نقش ملیحه از اول برای او بود؟
من یك فرمول دارم و این كه از اول باید موضوعی برای خودم تولید هیجان كند تا بتوانم آن را منتقل كنم. با احترام به همه فیلم هایی كه بهنوش بازی كرده ، طیفی از نقش بوده كه خواسته به هر قیمتی خنده بر لب مردم بنشاند. حالا چنین بازیگری به یك باره بشود خانم جلسه ای برای خودم تولید هیجان می كرد. اگر پشتكار خانم بختیاری نمی بود نقش در نمی آمد چون در مكتبی بازی كرده كه دوربین را روشن كرده اند و گفته اند هر چه می خواهی بگو اما در «من» فضایی را تجربه کرد كه همه چیز چك می شد .
*نمی توان از بازیگر روبرو حاتمی براحتی گذشت ؛ امیر جدیدی نشان داد نقش های خشك و خشن را خوب بلد است بازی كند . فکر می کنم حرف ها خواهد داشت در سینما.  
به نظر من امیر جدیدی نفس تازه بازیگری مرد است. الان جوان اول های ما در آستانه چهل سالگی هستند یا این سن را رده كرده اند. قهرمان برای نسل جدید کم داریم و امیر می تواند این خلا را پر کند. به اضافه این كه امیر بشدت رئالیسم بازیگری را می فهمد و در انتخاب هایش با هوش عمل می كند.  
*شما که روی بازی متفاوت این قدر حساس بوده اید چرا مانی حقیقی در همان شمایل همیشگی است.تعمدی داشتید؟
بله می خواستم مانی کار خاصی نکند . احساس كردم مرموز بودن را خود نقش و دیالوگ ها به مخاطب می دهد و بیش از آن شکل کاریکاتور می گیرد.
*«من» شخصیت محور است؛ کلا علاقه تان به این نوع فیلمسازی است یا احتمال دارد در ادامه فرم كلاسیك را انتخاب کنید؟
«من» این نوع ساختار را می طلبید ولی ممكن است فیلم بعدی مبتنی بر ساختار كلاسیك باشد. فیلم های قهرمان محور معمولا بر اساس هیجانات سطحی ساخته شده می شوند؛ در آن ها تعقیب و گریز و اسلحه است ولی من سخت ترین مدل قصه گویی را انتخاب كردم که شاید برای طیفی از مخاطب عامه ارتباط گرفتن سخت باشد. با احترام به خالق ناتاشا و بازیگرش ، خیلی راحت بود كه آذر تبدیل به ناتاشا شود اما من دنبال جنسی دیگر از قهرمان بودم.
*ولی در نهایت قهرمان فیلم شبیه نمونه های مشابه رفتار می كند. 
بله به الگوهای كلاسیك تنه می زند كه خود دزد پیش پلیس می آید و گرفتار می شود . به تماشاگر نهیب می زنیم كه قاعده همان است ؛ ‌اول فیلم می گوید می گیریم و آخر فیلم این اتفاق رخ می دهد؛‌ وسط را شبیه هیچ فیلمی نساختیم.