تبیان، دستیار زندگی
گفتگو با محمدحسین لطیفی وقتی قرار شد سریال صاحبدلان را كارگردانی كند، محمدحسین لطیفی از رفتن به خرمشهر و ساخت فیلم سینمایی «روز سوم» بازماند. اما بلافاصله بعد از ساخت صاحبدلان به خرمشهر رفت و طی 75 جلسه، روز سوم را در...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قصه عشق در بستر جنگ؛ گفتگو با محمدحسین لطیفی

وقتی قرار شد سریال صاحبدلان را كارگردانی كند، محمدحسین لطیفی از رفتن به خرمشهر و ساخت فیلم سینمایی «روز سوم» بازماند.

اما بلافاصله بعد از ساخت صاحبدلان به خرمشهر رفت و طی 75 جلسه، روز سوم را در شرایط بد جوی ساخت.

او وارد ژانر جدیدی شده و تلاش كرده یك قصه عشقی را در فضایی جنگی بسازد. هر چند كه معتقد است روز سوم اولین حضورش در این ژانر نیست.

با او در زمینه فعالیت‌های قبلی‌اش در این ژانر و همین‌طور روز سوم كه به‌زعم سازندگانش قصه‌ای بی‌نظیر دارد، گفت‌وگو كردیم. او بهترین كارگردان جشنواره 25 فیلم فجر شد.

***


اینكه می‌گویند محمدحسین لطیفی اولین تجربه كارگردانی خودش را در ژانر جنگ در فیلم روز سوم تجربه می‌كند، درست است؟ یادمان نمی‌آید محمدحسین لطیفی در این ژانر تجربه‌ای داشته باشد.

نه اتفاقاً سالهای 75 – 76 كه سریالی به نام «خبرنگار خارجی» ساختم ، نیز در این ژانر بود این سریال مثله شده كه از تلویزیون پخش شد آن چیزی نبود كه من ساختم و خیلی با آن فاصله داشت.


چه دلیلی داشت؟ مگر جریان خبرنگار خارجی چه بود؟

قصه ‌اش مثل «روز سوم» قصه‌ای عشقی را با خود به همراه داشت، آن زمان خیلی‌ها نگران شدند كه مبادا این كار از تلویزیون پخش شود و چهره آدم‌های جنگ را جور دیگری نشان دهد، در صورتی كه قصه عشقی سریال من در پایان داستان گشایش پیدا می‌كرد اما متاسفانه تا نرسیدن به پایان قصه، سریال مثله شد كه البته آن هم یك عشق آسمانی بود. در هر حال تجربه‌ای بود كه من خیلی آن را دوست داشتم و در 8 قسمت به نمایش درآمد.


جدای از این صحبت‌ها، نگرانی نداشتید كه از عهده كار دیگری برنیایید؟

من اصلا این كلمه را دوست ندارم كه بگویم می‌ترسیدم از اینكه در این ژانر كار كنم. نه، من هیچ وقت نترسیدم، من با خدا معامله می‌كنم و ترسی ندارم.


به غیر از ترس چه؟ ممكن است كسی خیلی هم شجاع باشد، اما داشتن این صفت ارتباطی به داشتن تخصص در زمینه كارگردانی فیلم در مورد دفاع مقدس ندارد.

اول اینكه ترس نداشتم. دوم اینكه سالها پیش من طراح صحنه فیلم‌های جنگی بودم. مثل «بر بال فرشتگان» و «پرواز از اردوگاه» كه درباره اسرای جنگی بود و چند فیلم دیگر كه یادم نمی‌آید و سوم اینكه در زمان جنگ به عنوان گروه فیلمساز در منطقه حضور داشتم و از نزدیك این بچه‌ها را می‌شناسم.


چرا لطیفی برای كارگردانی روز سوم انتخاب شد؟

این را باید از تهیه‌كنندگان فیلم بپرسید. اما من با آدم‌های واقعی كار دارم و فكر می‌كنم آدم‌های روز سوم واقعی‌تر هستند، حتی از آدم‌هایی كه ما تاكنون در فیلم‌ها دیده‌ایم.


اتفاقاً تهیه‌كنندگان فیلم نیز معتقدند لطیفی به روابط بین انسان‌ها خوب می‌پردازد؟

ببینید در درجه اول باید كار دیده شود تا بدانید لطیفی برای چه این كار را برداشت. قصه این فیلم در بستر حادثه‌ای جنگ می‌گذرد، البته این قضیه برای من هم مهم نبود یعنی اینكه در چه فضایی فیلم می‌سازم مهم نبود، اما می‌دانم كه بهترین قصه برای ساخت این فیلم، دفاع مقدس بود؛ قصه‌ای كه یقین دارم خداوند كمك كرد تا آن را بسازم.


كمی از قصه آن بگویید، چه ویژگی‌هایی داشت؟

من در سینمای جنگ فیلمنامه‌ای به این قدرت ندیدم. به نظر من صاحب فیلمنامه خداست، نه مهدی سجاده‌چی است و نه من؛ نویسنده‌اش اوست. دوستانی كه بودند همه می‌دانند این فیلمنامه، از آن فیلمنامه‌های خاص است.


چه خصوصیاتی دارد؟ و قصه‌اش چه تفاوتی با كارهای دیگری كه در این ژانر دیدیم، دارد؟

3 قصه به شكل همزمان با هم پیش می‌رود، 12 شخصیت اصلی دارد و همه اینها در زیر 100 دقیقه تایم نشان داده می‌شود و فكر نمی‌كنم كار ساده‌ای باشد.


مثل اینكه در این كار هم آمدید یك رابطه جنگی و عشقی را با هم همزمان پیش بردید؟

اصلا قصه من عشق است، من برگی دارم كه توانستم آن را در سینما رو كنم.


همه را وسوسه می‌كنید تا ببینند و بدانند كه چه قصه‌ای در انتظار آنهاست؟

من بعید می‌دانم مثل این قصه را در سینما دیده باشند.


اما امسال در جشنواره فیلم فجر چند فیلم هم در ژانر دفاع مقدس با بازیگران حرفه‌ای بود؟

به نظرم آن فیلم‌ها اصلاً جنگی نیستند، یا به حاشیه جنگ و آدم‌های بعد از جنگ می‌پردازند و یا خاطره‌ای از جنگ هستند، اما روز سوم از لحظه‌ای كه شروع می‌شود جنگ است تا پایان فیلم.

روز سوم، به سه روز آخر سقوط خرمشهر می‌پردازد و فیلمی پرتنش و جنگی است. فقط محبت و لطف خدا بود و الا در این زمان كم، این فیلم نمی‌توانست ساخته شود.


آیا به نقاط قوت و ضعف نیروهای خودی برای سقوط خرمشهر در فیلم پرداختید؟

نه، ممكن است در فیلم مزاحی كرده باشم با رئیس جمهور وقت (ابوالحسن بنی‌صدر) كه اتفاقاً شوخی هم كرده‌ام.

چون خیلی‌ها معتقدند او نیز در سقوط خرمشهر مقصر بود، اما منظورم این نیست كه فیلم را ساخته تا به دلایل سقوط خرمشهر بپردازم. بلكه من در این قصه یكسری انسان دارم، با آنها قصه‌ام را شروع می‌كنم و با آنها هم قصه‌ام را به پایان می‌رسانم.


گفته بودید با ساخت «روز سوم» قرار است فیلمی پرفروش بسازید، منظورتان چه بود؟

من این را نگفتم، منظورم این بود كه امیدوارم این فیلم با استقبال خوب مردم مواجه شود و بدون اینكه آنها بدون بلیت و مجانی وارد سینما شوند، فقط برای اینكه فیلم بفروشد. این فیلم خودبه‌خود مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد و می‌فروشد.


كارگردان‌های دیگری در این زمینه كار كردند و فیلم‌هایشان در جشنواره حضور دارد. آنها هم چنین اعتقادی دارند؟

اما همیشه بنده‌های خدا مثل همدیگر با خدا حرف می‌زنند، اخراجی‌ها قطعا فیلم درستی است. لطیفی هم فكر می‌كند كه روز سوم بهترین فیلم است، اما قضاوت با دیگران است.

اما اگر مخاطبان با آن ارتباط برقرار كردند مشخص می‌شود كه توانسته‌اند كار خودشان را درست انجام دهند.


یعنی از حالا دارید طلب رقیب می‌كنید و از حالا از فیلمتان دفاع می‌كنید؟ فكر نمی‌كنید كمی قضاوت زود باشد؟

من هیچ ادعایی نسبت به این فیلم ندارم. ادعا ندارم كه این فیلم شاهكار جنگی است، بیشتر به قصه‌ای كه قرار است بگویم، فكر می‌كنم. این قصه، قصه دل و عشق بود كه در بستر جنگ نشان داده می‌شود و روز سوم فیلمنامه‌ای است بر اساس دل حسین لطیفی.


مثل اینكه در فیلم حضور زنان نیز برای دفاع از خرمشهر از دیگر ویژگی‌های روز سوم است؟

در كل فیلم چنین قضیه‌ای نیست، اما ما پلان‌هایی داریم كه خانم‌ها اسلحه به دست می‌گیرند و برای حفاظت از خرمشهر وارد جنگ می‌شوند.


انتخاب بازیگرها بر چه اساسی بود؟ باران كوثری و پوریا پورسرخ در تجربه‌های قبلی شما هم بودند، اما حامد بهداد در این میان جدید است. چگونه به این انتخاب‌ها رسیدید؟

تمام بازیگرهای این فیلم، بدون اینكه فیلمنامه را بخوانند و از من فیلمنامه بخواهند، قرارداد بستند.


یعنی فقط می‌خواستند با محمدحسین لطیفی كار كنند؟

نه، محبت داشتند و اعتمادی كه برای آنها بوجود آمده بود.


پس جدای از بازیگرها از گروه جونی هم برخوردار بودید؟

من یك گروه خوب و صمیمی داشتم كه در تایم زمانی كوتاه همكار و همیار بودند و همه از دل و جان فعالیت داشتند.


پس احتمالاً خدا به شما خیلی محبت داشته؟

بله، به نظرم این هم معجزه‌ای الهی است و همیشه در طول كار به دوستان هم گفتم :

«روز سوم را خدا نوشت، خدا گرفت و نامش شد روز سوم.»

منبع : همشهری