تبیان، دستیار زندگی
«برتری» در رده بندی فیلمی، در ژانر علمی ـ تخیلی جای گرفته است. اما فیلم بیش از آنکه در این ژانر قرار داشته باشد، در نقطه مقابل آن است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نبرد انسان و هوش مصنوعی

درباره «برتری»، جدیدترین کار جانی دپ


«برتری» در رده بندی فیلمی، در ژانر علمی ـ تخیلی جای گرفته است. اما فیلم بیش از آنکه در این ژانر قرار داشته باشد، در نقطه مقابل آن است.

نبرد انسان و هوش مصنوعی

فیلم داستانی است از یک خطر بالقوه و لذت از هوش مصنوعی که در قالب جانی دپ عرصه ظهور می یابد. ایده های فیلم نه کمتر و نه بیشتر به همین مضامین اختصاص دارد. «برتری» که براساس فیلمنامه ای از جک پالگن توسط ولی فیستر ساخته شده، خود را محدود به پرسش هایی درباره خوبی و بدی مطلق نمی کند.

«برتری» در حالی که روایتی از نبرد بین حامیان و مخالفان تکنولوژی است از عدالت در این خصوص و فاکتورهای پیچیده آن در اینجا سخن می گوید.

ناکام در فرمت

فیستر بیش از هر چیز به دلیل آنکه مدیر فیلمبرداری کریستوفر نولان بود و به خاطر آنها تاکنون چهار بار کاندیدای دریافت اسکار شده و یک بار برلی «آغاز» آن را برده است، معروف شده است. اما او در «برتری» مثل پالگن که تاکنون عنوان فیلمنامه نویس نداشته، برای اولین بار است که عنوانی جدید برای خود ثبت می کند. شاید هم به همین دلیل است که «برتری» در تمام لحظات خود فیلمی هوشمند نیست و ارتباطات عاطفی کاراکترها در آن فاقد قدرت هستند. و علاوه بر این قادر نیست به طرزی به یاد ماندنی از فرمت و قالب خود که ایمکس است، بهره ببرد.

اما از آنجا که تک ایده های فیلم که تاکید بیشتری بر روی آنها می شود، اساس و محور داستان هستند، این ایرادها خیلی بزرگ به نظر نمی رسند و قطعات بلندپروازانه و برانگیزاننده آن جبران این ایرادها را می کند و تعادلی بین معایب و محاسن فیلم برقرار می سازد.

مساله اصلی فیلم «هوش مصنوعی» است. پرسشی که همواره از زمانی که «هال 9000» در اثر درخشان استنلی کوبریک (2001 اودیسه فضایی) خودنمایی کرد، وجود داشته است. در واقع برخی جنبه های منفی ایده های فیلم، مشابه آن چیزی است که در «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی» به چشم می خورد.

بهترین ها برای بشریت

«برتری» با آینده ای که خیلی دور نیست شروع می شود، آینده ای که ممکن است همین فردا باشد. راوی فیلم «مکس واترز» (یک «پل بتانی» خیلی خوب) در حال عبور از خیابان تحت محافظت شدید سربازان نظامی مسلح است. شهر (که البته کمی بعد متوجه می شویم سایر شهرها نیز در این وضعیت قرار دارند) تحت حاکمیت یک نوع قدرت جهانی قرار دارد.

خانه مکس یک خانه کوچک کلاسیک چوبی است که در حال حاضر خرابه ای بیش نیست اما قبلاً متعلق به دکتر ویل کاستر (جانی دپ) و همسرش اولین (ربه کا هال) بوده است. مکس بهتر از هرکسی آنها را می شناسد و می گوید حاضر است شهادت بدهد که آنها بهترین ها را برای بشریت می خواستند.

مساله اصلی فیلم «هوش مصنوعی» است. پرسشی که همواره از زمانی که «هال 9000» در اثر درخشان استنلی کوبریک (2001 اودیسه فضایی) خودنمایی کرد، وجود داشته است. در واقع برخی جنبه های منفی ایده های فیلم، مشابه آن چیزی است که در «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی» به چشم می خورد.

از اینجا فیلم رجعتی به پنج سال قبل دارد. این رجعت بخش زیادی از «برتری» را به خود اختصاص می دهد. در این بخش ویل را در قالب یک دانشمند برجسته می بینیم که در حال ایراد سخنرانی در جمع است و پس از اتمام صحبت هایش ناگهان جمعیت گرد او جمع می شوند تا از او امضا بگیرند. آنها برای گرفتن امضا از او نسخه ای از مجله او را تهیه کرده اند و از او می خواهند آن مجله را امضا کند.

اولین، کمتر روی مسایل علمی تمرکز دارد. او فقط در این اندیشه است که چگونه باید پول جمع کند و صرف ایده های خلاقانه ویل کند. ایده هایی که نمونه آن در کنفرانس او تحت عنوان «تکامل آینده» مطرح می شود و این دکتر خوب را می بینیم که چگونه در مورد فریب آنچه که او «برتری» می خواند، سخن می گوید.

بیشتر از هوش جمعی

او در این سخنرانی می گوید: زمانی که یک دستگاه حساس بر محدودیت های بیولوژی غلبه می کند، قدرت تحلیلی آن بیشتر از هوش جمعی تمامی افرادی است که در تاریخ بشر به دنیا آمده اند. این سخنرانی غرای دکتر ویل کاستر برای برخی از کسانی که پای سخنرانی نشسته اند، نه شبیه رویا است و نه به کابوس می ماند. این مخاطبان که اغلب آنان مخالف تکنولوژی هستند، خالکوبی هایی روی ساعد دست خود دارند و در اعماق وجود خود هرج و مرج را می پسندند. در واقع رهبر آنها بری (کیت مارا) به وضوح از آنچه که ویل می گوید، آشفته می شود و در بهت و حیرت قرار می گیرد.

نبرد انسان و هوش مصنوعی

ترور

این گروه که نقطه مقابل این اعتقادات است، خیلی زود بدترین کاری را که ممکن است انجام دهد، انجام می دهد و ویل در شرایطی قرار می گیرد که تنها چند هفته قادر به زنده ماندن خواهد بود. «مکس» بهترین دوست ویل و همسرش با شک و تردید به این مرگ نگاه می کند و معتقد است می توان سناریوی دیگری برای این قصه نوشت. سناریویی که با علامت اقتصادی PINN شناخته می شود.

PINN که مخفف «استقلال فیزیکی شبکه عصبی» است، سیستمی است که توسط خود ویل پایه ریزی شده است و شخصیتی مستقل به هوش مصنوعی می دهد. ربه کا تصمیم می گیرد برای بهبود حال همسرش ذهن او را به شبکه عصبی هوش مصنوعی بدهد. «مکس» نسبت به این کار بی میل است اما ربه کا اصرار دارد باید این کار را انجام بدهند. هر چند آزمایشی که ربه کا اصرار به انجام آن دارد، هزینه بالایی صرف خود می کند اما در نهایت پروژه موفقی است. هر چند که این سۆال را به جا می گذارد که هزینه چنین کاری برای بشریت چقدر است.

به هر حال ویل درون دستگاهی که خود ساخته و پرداخته، قرار می گیرد. عملیات «برتری» شروع می شود. از آنجا که اجرای ماشینی دپ هیچ احساسی بر نمی انگیزد، مخاطب توانایی های هال را برای پیوستن به همسرش به دایره خرد جمعی توسط هیپنوتیزم مورد توجه قرار می دهد. آنچه که در ابتدا می بینیم، هوشمندانه ترین چیزی است که تاکنون در عالم سینما وجود داشته است. فیلم در تمام مدت با قدرت به راه خود ادامه می دهد تا بتواند دایره نفوذ قدرتش را لحظه به لحظه افزایش دهد. این مساله به همان نسبت که جذاب نشان می دهد، جای شک و تردید دارد. همین باعث می شود روند انتقال ویل با تردید انجام شود. در این بین «مکس» نگران است که آیا ویل براستی درون ماشین است و حقه و کلکی به کار نرفته است و همه چیز فقط زاییده ذهن و درون آن نیست.

آنچه فیلم به آن اشاره ویژه دارد، مقاومت بسیاری از کاراکترهای «برتری» در برابر حرکت ویل به سوی چیزی است که آنها آن را «یک عمل شنیع غیر طبیعی» و «تهدیدی برای بشر» تلقی می کنند. اما آیا تردید آنها توجیه پذیر است؛  و یا فقط مبحثی در این خصوص است که مردم از آن چیزی که درباره اش آگاهی ندارند، می ترسند. به هر حال اینها مباحث دشواری است و بهترین چیزی که می توان درباره «برتری» گفت، این است که فیلم قصد وانمود کردن به چیزی را ندارد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / مهرناز منتظری

مطالب مرتبط:

اسمیت و دپ پردرآمدترین بازیگران دنیا       

ستاره ای عاشق نقش دزد دریایی

چارلی و کارخانه شکلات سازی