تبیان، دستیار زندگی
در فیلم سینمایی «دو اسلحه» با بابی و استیگ كه ظاهراً دو دوست و همكار هستند مواجهیم. آنها درصدد دستبرد زدن به یك بانك دورافتاده هستند اما برنامه‌ها آنطور كه پیش‌بینی كرده‌اند پیش نمی‌رود و پول بسیار بیشتری از آنچه انتظار دارند به چنگ‌شان می‌افتد. از طرف دی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلحه ات را زمین بگذار

نگاهی به فیلم «دو اسلحه»


در فیلم سینمایی «دو اسلحه» با بابی و استیگ كه ظاهراً دو دوست و همكار هستند مواجهیم. آنها درصدد دستبرد زدن به یك بانك دورافتاده هستند اما برنامه‌ها آنطور كه پیش‌بینی كرده‌اند پیش نمی‌رود و پول بسیار بیشتری از آنچه انتظار دارند به چنگ‌شان می‌افتد. از طرف دیگر، كم‌كم مشخص می‌شود كه هویت واقعی این‌دو هم چیز دیگری‌ است.

اسلحه ات را زمین بگذار

نگاه تارانتینویی به سینما، دیالوگ‌گویی ابسورد و خلق موقعیت‌های پوچ در سال‌های اخیر، دنباله‌رو‌های متعددی در سینمای جهان پیدا کرده که هر یک به نوعی در تلاشند تا موفقیت‌ها و دستاوردهای این کارگردان شاخص سینما را تکرار کنند. ساخت فیلم پست‌مدرن که موقعیت‌های بشدت جدی و رعب‌آور را به سخره گرفته و با مرگ و خون و خشونت شوخی می‌کند، توانایی خاصی در زمینه فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی می‌طلبد، زیرا فرار از دام تکرار و کلیشه‌‌سازی و همچنین پرهیز از گل‌درشت شدن شوخی‌ها، نیازمند هوشمندی همه عوامل سازنده اثر در استفاده درست و به اندازه از چاشنی‌های طنز، مایه‌های داستانی، نورپردازی و دکوپاژ، دیالوگ‌نویسی و... است.

آسیب بزرگ دیگر در راستای ساخت فیلم‌های ابسورد، فراموش کردن اصل مهم و کلیدی قصه‌گویی و رعایت قواعد سینمایی آن است که بارها در فیلم‌های این سبک به این موضوع دقت نشده و این مساله از طراوت و اثرگذاری فیلم می‌کاهد. طنزی که در اینگونه آثار یافت می‌شود، حاصل پدیده‌ها و اتفاقاتی واقعی و مستند نیست. این ذهن جوشان و پرتلاطم فیلمنامه‌نویس است که در به سخره گرفتن و نقد کردن مسائل و موضوعات روز دنیای پیرامونش فعالیت می‌کند و داستان را به پیش می‌برد.

در این فیلم بیننده با داستانی سرپا و پر از قصه‌های فرعی طرف است که به درستی در سراسر اثر ریتم را حفظ می‌کند و در شوخی با هیچ کس و هیچ چیز کوتاه نمی‌آید. کارگردان در خلق موقعیت‌های کمیک جسارت دارد و ارتش و سازمان‌های جاسوسی آمریکا را هم به نقد و بررسی هجوگونه‌ای می‌کشد تا با این قالب، به بیان مفاهیم مورد نظرش بپردازد. شباهت‌های فراوانی بین سه فیلم از این ژانر وجود دارد. پالپ فیکشن، در بروژ و دو اسلحه، آثاری هستند که با وجود طنز بودن، نگاهی تلخ و گزنده به مناسبات فاسد دنیای اطراف ما دارند و در هر سه با ماموران و مزد‌بگیرانی طرف هستیم که قانون‌شکنی و هنجارستیزی را در دستور کار خود قرار داده و از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدف خود فروگذار نیستند.

در این فیلم بیننده با داستانی سرپا و پر از قصه‌های فرعی طرف است که به درستی در سراسر اثر ریتم را حفظ می‌کند و در شوخی با هیچ کس و هیچ چیز کوتاه نمی‌آید. کارگردان در خلق موقعیت‌های کمیک جسارت دارد و ارتش و سازمان‌های جاسوسی آمریکا را هم به نقد و بررسی هجوگونه‌ای می‌کشد

تکرار دیالوگ‌های مربوط به بازی رولت روسی هنگام مواجهه با مواخذه‌شوندگان، ادای دینی استوار و دلنشین به نماهای تکرار خواندن بخشی از انجیل در پالپ فیکشن توسط سموئل ال جکسون است که مولفه‌ای بارز در اعلام تعلق خاطر سازنده اثر به سینمای تارانتینو است. دو اسلحه یك سرگرمی خالص است؛ سرگرمی‌ای كه می‌شود بدون احساس گناه تماشایش كرد و به دیگران پیشنهادش داد. زوج كاریزماتیك دنزل واشنگتن و مارك والبرگ كه بار دراماتیک رابطه‌شان به‌خوبی كار می‌كند، انبوهی از شوخی‌های كلامی بامزه، صحنه‌های اكشن و بدون كات‌های پرشمار تدوین شده‌اند، یك داستان سرراست اما در عین حال پر از معماهای كوچك كه همواره غافل‌گیری در چنته دارد و یك سبك بصری باهویت كه مشخصاً از نگاه یك كارگردان تصویرشناس سرچشمه می‌گیرد، دلایلی كافی برای موفقیت نسبی یك فیلم به نظر می‌رسند. به اینها بیفزایید نگاه جالب فیلم به مقوله‌های مهمی همچون سرویس‌های مخفی و اطلاعاتی آمریكا كه آنها را سراپا غرق در فساد نشان می‌دهد و اصلا پیرنگ اصلی فیلم طغیان دو قهرمان تك‌افتاده است كه علیه سیستمی كه آنها را رشد داده، می‌شورند. بالتازار كورماكور ایسلندی در مجموع توانسته بین اكشن و كمدی تعادل قابل‌قبولی بیافریند و با میزانسن‌های فكرشده‌اش از هدر رفتن دستمایه‌های دراماتیك فیلم جلوگیری كند. یكی از بهترین مثال‌ها در این زمینه شروع هوشمندانه‌ یكی از سكانس‌های اواسط فیلم است؛ جایی كه بابی در خانه‌ مشتركش با استیگ گیر می‌افتد و با وجود جدی بودن خطر، دیالوگ‌های بامزه‌ای بین این دو ردوبدل می‌شود. این سكانس با نمایی از پشت پره‌های یك پنكه‌ سقفی به سكانسی متصل می‌شود كه به مرگ رئیس پلیس به دست ارل ختم می‌شود كه سكانسی سراسر تنش است. كورماكور با این تمهید و با شروع این سكانس از زاویه‌ دید یك دانای كل كه قدرت و برتری‌اش كاملا هویداست، موقتا جریان شوخی و كمدی را قطع می‌كند و تنش و خطر را شروع می‌كند تا به رولت روسی نهایی و هیجان‌انگیز این سكانس برسد.

كارگردان: بالتازار كورماكور. فیلمنامه: بلیك مَسترز. بازیگران: دنزل واشنگتن (بابی)، مارك والبرگ (استیگ)، پائولا پاتن (دِب)، بیل پكستن (اِرل)، جیمز مارسدن (كویینس)، فرِد وارد (آدمیرال تووی). محصول 2013، 109 دقیقه.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه وطن امروز / خشایار سنجری

مطالب مرتبط:

اکشن اسکاندیناوی      

خلاقیت همراه با كمی دیوانگی     

داستانی تکراری با روایتی جدید