تبیان، دستیار زندگی
سال‌ها از جنگ می‌گذرد، این فاصله زمانی می‌تواند برای هنرمندان این امكان را به وجود آورد كه با نگاه جامع‌تری به این اتفاق بزرگ نگاه كنند و ظرایف آن را بهتر ببینند. فیلمسازان از آن دست هنرمندانی هستند كه می‌توانند با فیلم‌های خود گوشه‌های پنهان جنگ را به تص
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زخم شانه حوا به روایت آهو خردمند

آهو خردمند

یك روز در پشت صحنه یك فیلم جنگی

سال‌ها از جنگ می‌گذرد، این فاصله زمانی می‌تواند برای هنرمندان این امكان را به وجود آورد كه با نگاه جامع‌تری به این اتفاق بزرگ نگاه كنند و ظرایف آن را بهتر ببینند. فیلمسازان از آن دست هنرمندانی هستند كه می‌توانند با فیلم‌های خود گوشه‌های پنهان جنگ را به تصویر بكشند و آن را در مقابل دید مردم بگذارند. فیلم «زخم شانه‌ حوا» را حسین قناعت با همین رویكرد مقابل دوربین برده است.

فیلمی كه با محور قرار دادن 7 زن، گوشه‌هایی از زندگی مادران و همسران شهید را به تصویر می‌كشد. زنانی كه تاكنون بیشتر در سایه مردان خود قرار گرفته‌اند، اما اكنون با فاصله گرفتن از زمان جنگ همه بخوبی به این نكته واقف شده‌اند كه زنان، بزرگ‌ترین حامی مردانی بودند كه به جنگ می‌رفتند. حسین قناعت كارگردان فیلم زخم شانه حوا، 10 سال پیش فیلمنامه این فیلم را نوشته و تاكنون بارها آن را بازنویسی كرده است.

به گزارش جام جم ، این فیلم سال گذشته به تهیه‌كنندگی اكبر نبوی كلید خورد، اما بعد از مدتی متوقف شد. پس از آن حسن كلامی تهیه‌كنندگی این فیلم را عهده‌دار شد و زخم شانه حوا با حضور «آهو خردمند» به عنوان بازیگر نقش اصلی مقابل دوربین رفت. آنچه می‌خوانید گزارشی است از یك روز حضور خبرنگار جام‌جم در پشت صحنه این فیلم.

حدود 20 سال از جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران می‌گذرد. دفاعی كه با حضور جوانان و دلیرمردان ایران‌زمین و با روحیه‌ای سرشار از عشق و ایثار به اسلام و وطن عزیزمان مقدس شد. دفاع مقدس حماسه‌ای است كه فقط به جنگ و خط مقدم جبهه‌های نبرد محدود نمی‌شود، بلكه كودكی كه با نوشتن نامه‌ای به رزمندگان یا پیرمردی كه تمام دارایی‌اش را تقدیم رزمندگان می‌كرد در این دفاع شریك است حتی مادری كه تنها فرزندش را به سرزمین عشق می‌فرستاد نیز سهم عمده‌ای در این حماسه دارد و با شهادت تنها فرزندش جزو عاشق‌ترین و مقدس‌ترین نیروهای این دفاع محسوب می‌شود.

چرا كه در اسطوره ایرانی زن زهره است و زهره نگاهبان آتش‌خانه! یعنی زن به جامعه ایرانی، از تاریخ و اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران گرما و زندگی داده است و یكی از بارزترین جلوه‌های گرما و زندگی‌بخشی زن ایرانی، همین سال‌های پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی؛ سال‌های دفاع مقدس ‌كه اگر نبود حماسه مقاومت و پایداری آنها، اكنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری می‌كرد.

سال‌ها از جنگ می‌گذرد، این فاصله زمانی می‌تواند برای هنرمندان این امكان را به وجود آورد كه با نگاه جامع‌تری به این اتفاق بزرگ نگاه كنند و ظرایف آن را بهتر ببینند. فیلمسازان از آن دست هنرمندانی هستند كه می‌توانند با فیلم‌های خود گوشه‌های پنهان جنگ را به تصویر بكشند و آن را در مقابل دید مردم بگذارند.

پس 8 سال دفاع مقدسمان را فقط در سرزمین‌های مقاومت نباید دید بلكه پشت صحنه آن نیز حماسه‌ای بزرگ نهفته است. اكنون پس از گذشت سال‌ها از آن روزگاران، حسین قناعت فیلمی را جلوی دوربین برده است كه روایتگر حماسه‌سازی، اسطوره‌پروری و در عین حال زخم‌های پیدا و پنهان مادران سترگ ایران‌زمین در 8 سال دفاع مقدس است.

فیلمی كه سال گذشته با توقف فیلمبرداری روبه‌رو شد و خبرهای ضد و نقیضی از عدم تولید این فیلم به گوش رسید، اما در نهایت حسین قناعت این فیلم را مجددا در 14 خرداد 88 جلوی دوربین حسن كریمی برد.

مرور همه این اطلاعات موجب شد تا گذر زمان را متوجه نشوم و به محل فیلمبرداری گروه تولید فیلم سینمایی «زخم شانه حوا» رسیدم.

برای رسیدن به لوكیشن فیلم سینمایی «زخم شانه حوا» باید از تاریخ می‌گذشتیم. تاریخی به قدمت زمان حضرت یوسف(ع)‌ قصه‌ای كه در قرآن به احسن القصص معروف است و مدت زیادی از پخش آخرین قسمت آن از شبكه اول سیما نمی‌گذرد. یادش بخیر زمانی كه برای تهیه گزارش از پشت صحنه آن نیز به این شهرك سینمایی آمده بودم. هنوز همه چیز سرجایش است.

خانه یعقوب پیامبر، كلبه احزان و سمت راست جاده رود نیل و كاخ فرعون و خدایان سنگی. صدای ارابه و پای اسب‌هایی كه در این مكان در تكاپو بودند، برای لحظه‌ای در گوشم طنین انداخت. گویی همین دیروز بود كه برای تهیه گزارش به اینجا آمده بودم و تپه‌ای كه حضرت یعقوب سوار بر شتر روی آن استوار ایستاده تا بعد از فراغ 40 ساله عزیز گمشده‌اش را دوباره ببیند.

صحنه به هم رسیدن دو نبی را یادتان هست، اشك‌هایی كه از دیدگان همه جاری بود، چراكه پدری پس از سالیان سال پسرش را در آغوش می‌گیرد.

فیلمی كه سال گذشته با توقف فیلمبرداری روبه‌رو شد و خبرهای ضد و نقیضی از عدم تولید این فیلم به گوش رسید، اما در نهایت حسین قناعت این فیلم را مجددا در 14 خرداد 88 جلوی دوربین حسن كریمی برد.

قطره اشكی كنار چشمانم حلقه زد و سوالی در ذهنم مرور شد كه آیا زخم دل این پدر با دیدن فرزندش به یكباره التیام می‌یابد و تمام حزن و اندوه گذشته را فراموش می‌كند و قبل از این كه به پاسخ سوال فكر كنم، از زخم دل حضرت یعقوب به «زخم شاخه حوا» رسیدم.

اینجا هورالهویزه است، محلی كه دلیران زیادی را به خود دیده است.

سكانس 115 - پلان 9

كارگردان دستور حركت می‌دهد. داوود آواره هر چه تلاش می‌كند موتور قایق روشن نمی‌شود و به ناچار كارگردان كات و دستور مجدد برای شروع می‌دهد. مالك سراج بازیگر نقش داوود آواره تمام تلاشش را می‌كند تا در این برداشت موتور قایق را كار بیندازد. او مسافری همراه دارد كه قصه اصلی فیلم بر حول محور او یعنی «ننه حسین» بنا شده است. مادری زخم خورده و دلسوخته كه دنبال فرزند مفقود‌الاثر خود به منطقه جنگی آمده است. قایق حركت می‌كند.

سعید: (آرمین مقدم)‌: ما همین جا منتظر می‌مونیم تا برگردین.

داوود آواره: (بالهجه جنوبی)‌ نه بابا شما برید نمی‌خواد منتظر بمونین ما شاید بریم بازار خرید.

آسیه ضیایی (بهیار جبهه)‌: كاش نمی‌گذاشتیم برن.

سعید: پس چرا چیزی نگفتین. من فكر كردم شما هم موافقید.

بهیار: چی می‌گفتم. به زور كه نمی‌تونستم نگهش دارم. تازه خوب كه فكر می‌كنم می‌بینم خوب شد كه رفتن، اگه نگهش می‌داشتم دوباره برمی‌گشت.قایق آنقدر دور می‌شود تا از دید دوربین خارج شود.كارگردان كات می‌دهد و منتظر برگشت قایق برای گرفتن پلان بعدی می‌شوند كه در این فرصت اطلاعاتی در خصوص نگارش و تولید این فیلم از او می‌گیرم.

قناعت ضمن اشاره به این كه فیلمنامه این اثر را در سال 78 نوشته است، گفت: در چند سال اخیر بارها این فیلمنامه را بازنویسی كرده و سال گذشته تولید آن را شروع كردیم. فیلمنامه را خیلی دوست دارم. درواقع قصه آن ادای دینی به مادران شهر است.

وی ضمن امیدواری این كه بزودی فیلمبرداری به پایان برسد، افزود: احساس می‌كنم بعد از 10 سال بار سنگینی را از روی دوشم برداشتم. من در این فیلم هفت مادر را به تصویر می‌كشم، از مادر جوانی كه باردار است تا مادری كه با فرزند كوچك، همسر معلولش را تر و خشك می‌كند، مادری كه پس از شهادت فرزندش روانی شده است و...

قناعت: ‌این اثر برایم جزو معدود فیلمنامه‌هایی است كه خیلی دلی نوشته و كار كرده‌ام. بنابراین خیلی آن را دوست دارم و امیدوارم با مخاطب ارتباط برقرار كندهمه اینها نشان‌دهنده این است كه ما در این فیلم سعی كرده‌ایم به جای پرداختن به جنگ و رزمندگان، به خانواده‌های آنها بپردازیم.

قناعت می‌گوید: این اثر برایم جزو معدود فیلمنامه‌هایی است كه خیلی دلی نوشته و كار كرده‌ام. بنابراین خیلی آن را دوست دارم و امیدوارم با مخاطب ارتباط برقرار كند.

زمزمه عوامل، كلام او را قطع می‌كند. ظاهرا همه گروه نگران بودند، چرا كه قایقی كه از دید دوربین خارج شده بود، هنوز بازنگشته است. بلافاصله به دستور كارگردان قایق دیگری دنبال آنها می‌رود، اما برنگشتن آن قایق نیز نگرانی گروه را دوچندان می‌كند، اما دیگر قایقی نبود كه به دنبال آنها فرستاده شود.

پس از مدتی صدای موتور قایق لبخند بر لب همه نشاند؛ اما در آن قایق نه مالك سراجی بود و نه آهو خردمند كه نقش «ننه حسین» را بازی می‌كند. قایق آنها جلوتر به سیم‌های خاردار گیر كرده بود. قایق دوم با برداشتن جعبه ابزاری به سمت آنها حركت كرد و پس از مدتی همگی صحیح و سالم بازگشتند تا گروه برای سكانس بعدی آماده شود. «ننه حسین» از قایق پیاده می‌شود تا گلویی تازه كند. در آن هوای گرم، شربت آبلیمو بهترین نوشیدنی برای رفع تشنگی است. او كه از جستجوی پسرش حسین خسته نشده و خم به ابرو نیاورده است، به زیبایی نقش یك مادر چشم به راه فرزند را بازی می‌كند.

چرا كه در اسطوره ایرانی زن زهره است و زهره نگاهبان آتش‌خانه! یعنی زن به جامعه ایرانی، از تاریخ و اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران گرما و زندگی داده است و یكی از بارزترین جلوه‌های گرما و زندگی‌بخشی زن ایرانی، همین سال‌های پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی؛ سال‌های دفاع مقدس ‌كه اگر نبود حماسه مقاومت و پایداری آنها، اكنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری می‌كرد.

آهو خردمند بازیگر نقش ننه حسین می‌گوید: این كار درباره دفاع مقدس است و بدون آن كه جنگ را نشان بدهد، به پشت صحنه آن می‌پردازد. این فیلم به طور خاص به مادران زجركشیده در جنگ می‌پردازد؛ مادرانی كه شاید ما اغلب آنان را فقط در گزارش‌های خبری دیده‌ایم نه در یك فیلم و من نقش یكی از این مادران زجركشیده را بازی می‌كنم. ننه حسین، مادری است كه ابتدا تصور می‌كند پسرش شهید شده، اما بعد به او اطلاع می‌دهند كه مفقودالاثر است و تصمیم می‌گیرد به دنبال پسرش به مناطق جنگی برود و در این مسیر اتفاقاتی برایش می‌افتد كه بهتر است موقع اكران فیلم شاهد آن باشیم.

او در ادامه می‌افزاید: این داستان از روی یك ماجرای واقعی ساخته می‌شود و مطمئنم با دیدن آن مادران بسیاری فیلم را قصه خودشان خواهند دانست؛ قصه‌ای كه تاكنون گفته نشده است.

داوود آواره یكی دیگر از شخصیت‌های «زخم شانه حوا» است؛ كسی كه مادر خود را از دست داده و با دیدن ننه حسین سعی دارد با كمك به او ادای دینی به مادران كرده باشد. مالك سراج بازیگر نقش داوود آواره درباره این نقش می‌گوید: با تمام محدودیت‌ها و خطراتی كه وجود دارد این شخصیت با جان و دل به ننه حسین كمك می‌كند تا فرزندش را پیدا كند.

سراج درخصوص نقشی كه ایفا می‌كند می‌افزاید: داوود آواره قاچاقچی است كه بعد از دیدن ننه حسین عاطفه انسانی‌اش بروز می‌كند و با توجه به این كه هنوز به كار قاچاق مشغول است، سعی دارد با آوردن اطلاعاتی از آن طرف مرز تاثیر خود بر جنگ را بگذارد و در واقع نسبت به هموطنانش بی‌تفاوت نیست.

مهرداد یزدانی، دستیار یك كارگردان و برنامه‌ریز، علی سلیمانی را كه بالای تپه نشسته و نظاره‌گر اعمال گروه است، به صحنه فرا می‌خواند. سلیمانی كه مثل همیشه شو‌خ‌طبع و خوش‌اخلاق است، همانند افراد تازه‌كاری كه ذوق جلوی دوربین رفتن را دارند به شوخی می‌گوید: آقا ما رو می‌خواهید بازی بدید؟ آقا بیاییم فیلم بازی كنیم؟ چشم.

سكانس 115 پلان‌های 11 و 12

ننه حسین همچنان از پیدا كردن فرزندش حسین ناامید نشده است و همه مناطق جنگی بخصوص مناطقی از خاك عراق را در جستجوی فرزندش زیر پا می‌گذارد و حالا شاید زخمی بر شانه دارد و در نقش مام میهن از قایق پیاده شده و پا بر زمینی می‌گذارد كه می‌تواند مقدس باشد؛ چراكه رزمندگان زیادی در آنجا جان خود را فدای اسلام و انقلاب و كشور عزیزمان كرده‌اند.

دوربین روی ریل حركت ننه‌حسین را تعقیب می‌كند و با افتادن كیف او از دستش دوربین نیز مكثی می‌كند و چهره مصمم و مقتدر مادر ایران كه پشتوانه همه رزمندگان ما در جبهه‌های نبرد بود در قاب دوربین جای می‌گیرد و شاید این می‌تواند انتهای قصه «زخم شانه حوا» باشد و پیدا شدن یا نشدن حسین در این چهره مصمم و مقتدر تاثیری نخواهد گذاشت. همان گونه كه مادران شهدا با استقامتی كه از خود نشان دادند ثابت كردند بهشت زیر پای مادران است.

این فیلم محصول حوزه هنری است و عواملی كه حسین قناعت را در این فیلم سینمایی همراهی می‌كنند، عبارتند از: تهیه‌كننده: حسن كلامی، دستیار دوم كارگردان: عقیل تقی‌زاده، منشی صحنه: افسانه قاسمی، طراح چهره‌پردازی: فریدون كشن‌‌فلاح، طراح صحنه و لباس: محمداسماعیل معصومی، صدابردار: احمد صالحی، مدیر صحنه: سعید مربی، عكاس: امیر پورخندان و بازیگران: آهو خردمند، هومن سیدی، مینا ساداتی، زهیر یاری، هادی دیباجی، سلیمه رنگزن، حسین عابدینی، علی سلیمانی، نیره فراهانی، عصمت رضاپور، الهام كیایی، پارمیدا شوقی، اعلا محسنی، كریم قربانی، طوفان مهردادیان، اصغر شریعتی و عقیل تقی‌‌زاده.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی