تبیان، دستیار زندگی
کمال تبریزی که همواره در یک تجربه گرایی ژانری، سینما را تجربه می کند این بار به سراغ یک قصه سیاسی رفته اگرچه می توان رگه های سیاسی در برخی از آثار پیشین او پیدا کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امکان رومانتیک و اقدام ایدئولوژیک

نقد فیلم امکان مینا

کمال تبریزی که همواره در تجربه گرایی ژانری، سینما را تجربه می کند این بار به سراغ یک قصه سیاسی رفته اگرچه می توان رگه های سیاسی در برخی از آثار پیشین او پیدا کرد.

سید رضا صائمی- بخش سینما وتلویزیون تبیان
امکان مینا

امکان مینا ماجرای زن و شوهری را در روزهای موشک باران تهران روایت می کند. شوهر به نام مهران خبرنگار یک روزنامه است و به کارش متعهد . زن به نام مینا جاسوس سازمان مجاهدین خلق است. مینا خبرها و اطلاعات محرمانه شوهرش را به سازمان مجاهدین می رساند. این چرخش ایدئولوژیک البته ناگهانی رخ نمی دهد اگرچه سویه پنهان آن از چشم مخاطب پیش از نقطه نمایش، همانی است که از منظر مهران همسرش وجود دارد. تبریزی تلاش کرده ماهیت ایدئولوژیک سازمان مجاهدین را از طریق یک موقعیت عاطفی- خانوادگی بازنمایی کند و این البته صرفا یک تمهید سینمایی نیست بلکه بخشی از واقعیت درون سازمانی این گروهک سیاسی را هم برملاء می کند. مینا هم درست با استفاده از همین موقعیت عاطفی در خدمت اهداف سازمان قرار می گیرد. امکان مینا در حقیقت یک امکان رومانتیک است در راستای اهداف ایدئولوژیک!

فیلم از حیث فضاسازی های دهه 60 موفق است و روایت آن در میانه های قصه کمی طولانی و کشدار به نظر می رسد. ایده فیلم خوب است اما این ایده در اجرا به هرز رفته و با پایانی بد، ناکام می ماند

واقعیت این است که بیش از آنکه امکان مینا جذاب باشد مکان قصه و بازسازی زمانی آن جذاب است که سویه نوستالژیک دهه 60 را از طریق طراحی صحنه و لباس و چهره خوب به مخاطب انتقال می دهد. فیلمنامه چاله های زیادی دارد و شخصیت پردازی در نسبت با زیرساخت های سیاسی درام چندان به باور نمی نشیند. شاید اگر قصه را فارغ از نسبت معنایی اش با سویه سیاسی فیلم و صرفا به عنوان یک قصه اجتماعی و خانوادگی که حول محور خیانت صورت بندی شده در نظر بگیریم با فیلم یکدست و شسته رفته تری مواجه شویم اما در اینجا نوعی لکنت در بیان و بازنمایی ایده فیلم به چشم می خورد که به ویژه با پایان بندی بد آن، مخاطب را راضی نمی کند. پایان بندی به شدت تصنعی و اغراق شده با تغییر چهره اگزجره مهران و اساسا موقعیت سازی غیر قابل باور آن لطمه بزرگی به کلیت اثر می زند. روایت اسلموشن گونه پایانی حتی منجر به یک طنزناخواسته شده که از کارگردان کاربلدی مثل تبریزی بعید بود.
اما فارغ از این ضعف های فرمیک و ساختاری به نظر می رسد که تبریزی در پس پیرنگ اصلی قصه در پی طرح قصه ای در نقطه تلاقی سیاست و خانواده بوده است. جایی که عقیده و عاطفه در نبرد و کشمکشی نفس گیر به هماوردی هم می روند. از سوی دیگر پرداختن به سازمان مجاهدین با توجه به اینکه بسیاری از خانواده های ایرانی به شکلی با این گروهک درگیر بودند به این صورت که یا یکی از اعضای خانواده خودشان یا بستگان و دوستان نزدیک آنها فریب این گروهک را خورده بودند لذا بسط قصه در بستر یک موقعیت خانوادگی می توانست نگاه مخاطب زیادی را به خود جلب کند. فیلم البته از حیث فضاسازی های دهه 60 موفق است و روایت آن در میانه های قصه کمی طولانی و کشدار به نظر می رسد. ایده فیلم خوب است اما این ایده در اجرا به هرز رفته و با پایانی بد، ناکام می ماند. امکان مینا ارجاع مخاطب به فضای ناامن سیاسی در دهه 60 است و چه بسا یادآوری این نکته که مردم ما چه دوران ملتهب و ناامنی را پشت سر گذاشتند و اکنون در یک ثبات و امنیت سیاسی به سر می برند در حالی که هنوز مردم کشورهای منطقه در حال تجربه این ناآرامی ها هستند اما مساله این است که هدف مولف خود تالیف را از حیث ساختاری و سینمایی مبری نمی کند و هر پیامی باید در قاب سینما به شکل قابل دفاع به تصویر کشیده شده و سویه دراماتیک اثر را فراموش نکند.

امکان مینا

در جشنواره سال پیش به غیر از امکان مینا فیلم سیانور بهروز شعیبی نیز اثری سیاسی بود و از منظری دیگر به گروهگ مجاهدین پرداخته بود که البته فیلم بهتری بود. فارغ از ضعف و قوت این فیلم ها به نظر می رسد خود این سوژه و رخدادهای سیاسی دیگری که در ده 50 و 60 در ایران اتفاق افتاده ظرفیت دراماتیکی و پرداخت سینمایی بالایی دارد که هنوز چنانچه که انتظار می رود فیلمسازان ما به سراغ آن نرفته اند. کشف این قصه ها و رازگشایی از رخدادهایی که در اوایل انقلاب و بعد از آن به عنوان تجربه های تاریخی معاصر ما وجود دارد می تواند دستمایه خوبی برای روایت های سینمایی باشد و امکان مینا نشان داد که هنوز امکان فیلم سازی درباره حوادث و وقایع آن دوران برای نسل امروز وجود دارد.

شناسنامه امکان مینا

کارگردان: کمال تبریزی

نویسنده: فرهاد توحیدی

بازیگران:میلاد کی مرام، مینا ساداتی، شاهرخ فروتنیان، بهرنگ علوی، شایسته ایرانی، سیامک صفری، فرزاد باقری، سیامک احصایی، بهادر مالکی، علی مردانه

خلاصه داستان: فیلم در دهه 60 و دوران انقلاب اتفاق می افتد آمده است : فیلم ماجرای زن و شوهری را در روزهای موشک باران تهران روایت می کند. مهران با بازی میلاد کی مرام خبرنگار یک روزنامه است و به کارش متعهد است و همسرش مینا با بازی مینا ساداتی جاسوس سازمان مجاهدین خلق؛ مینا خبرها و اطلاعات محرمانه شوهرش را به سازمان مجاهدین می رساند...