تبیان، دستیار زندگی
چرا «ایستاده درغبار» گیشه موفقی دارد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک فیلم شگفت انگیز

چرا «ایستاده درغبار» گیشه موفقی دارد؟

احمد رنجبر-بخش سینما و تلویزیون تبیان
ایستاده در غبار

آیا عبور فروش «ایستاده درغبار» از رقم یک میلیارد اتفاق خاصی است؟ بله! چرایی اش درگزارش پیش رو تحلیل شده اما حتی اگر حوصله پایین وبالا کردن این متن را ندارید، یک قیاس ساده حساب کار را دست تان می دهد. سری به سایت سینما تیکت بزنید تا ببینید مثلا فروش «کفش هایم کو؟» که اکران نوروزی داشت یا «مرگ ماهی» با کلی بازیگر مطرح به هفتصد میلیون نرسیده است. نتیجه پنج پیش فرض موجود درباره «ایستاده درغبار» حکایت از شکست فیلم در اکران داشت اما پنج عامل باعث شده گیشه فیلم فراتر از حد انتظار باشد.

با کدام ستاره؟

اولین عامل بدبینی به موفقیت «ایستاده درغبار» نداشتن ستاره است ؛ ستاره که جای خود اصلا بازیگر مطرح ندارد. طبعا مخاطب وقتی نام بازیگران را نگاه می کند نام هادی حجازی فر برایش وسوسه برانگیز نیست. نمی خواهیم وارد این بحث شویم که سال ها است کارکرد ستاره در سینمای ایران کمرنگ شده وفقط رضا عطاران است که نامش گیشه را تضمین می کند و چه و چه. اما این هم بدیهی است که یک فیلم باید چند بازیگر شناخته شده داشته باشد تا مخاطب به واسطه «احساس آشنایی» دست توی جیب کند و بلیت بخرد. «ایستاده درغبار» از این فاکتور بی بهره است پس حق بدهید اگر ورود فیلم به باشگاه میلیاردی را یک اتفاق مهم بحساب بیاوریم. تازه در صورت تداوم اکران،می توان فروش دومیلیاردی اش را هم متصور بود.

این چه ساختاری است؟

خودتان فیلم ها پرفروش و حتی آن ها که فروش متوسط داشته اند را مرور کنید. به جز چند مورد (از جمله اژدها وارد می شود!) همگی روایتی کلاسیک دارند.یعنی مخاطب عادت کرده که وقتی در سینما می رود شاهد روابط شخصیت ها باشد ، دیالوگ آن ها را بشنود ، از قصه به نتیجه ای مشخص برسد و با آمدن تیتراژ با بغل دستی درباره کم و کیف داستان حرف بزند.«ایستاده درغبار» اما دست به آشنا زدایی می زند؛ تو به عنوان تماشاچی با فیلمی کلاسیک روبرو نیستی بلکه از همان اول حرف می شنوی و خاطرات دیگران را. محمد حسین مهدویان مشابه چنین کاری را در «آخرین روزهای زمستان»تجربه کرده بود اما شرایط و مخاطب تلویزیون متفاوت از سینما است. شیوه مهدویان اما در این مدیوم هم جواب داد تا معلوم شود اگر خوراک تماشاچی خوب باشد، می توان قالب فیلم ها را بهم ریخت.

کسی فیلم مستند می بیند؟

«ایستاده درغبار» جزو مستندهای داستانی طبقه بندی می شود. کارگردان با بازسازی غالب صحنه ها بیننده اش را وارد فضایی می کند که مجبوراست بپذیرد این همان مسیرهایی است که حاج احمد متوسلیان طی کرده. به جز یکی دو صحنه آرشیوی ، مابقی سکانس های فیلم بازسازی شده .غرض این که فارغ از کیفیت «ایستاده درغبار» ، اکران فیلم های مستند در سینمای ایران تجربه ای شکست خورده است. فیلم های مستند بجز چند مورد مثل «تهران انار ندارد» موجی ایجاد نمی کند وکمتر کسی برای تماشای آن ها به سینما می رود.خودتان وضعیت این گونه فیلم ها را در گروه هنر و تجربه ببنید تا این بار هم حق بدهید که «ایستاده درغبار» در گیشه شگفتی آفریده!

فقط کمدی جنگی!

نه تنها نام بازیگران مطرح ازعوامل موفقیت یک فیلم به شمار می رود که اسم کارگردان هم می تواند متضمن گیشه باشد. برای خیلی از مخاطبان سینما نام مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا، مسعود ده نمکی و چند کارگردان دیگر بهترین بهانه برای رفتن به سینما است.«ایستاده درغبار» از این فاکتور هم بی بهره است!

واقعیت تلخی است که مساله تولید فیلم های جنگی (دفاع مقدسی) برغم پتانسیل بالا مغفول مانده. آن تعداد اندکی هم که ساخته می شوند فاقد استاندارد هستند و به تبع آن گیشه ندارند. فیلمی مثل «چ» و«شیار 143» را استثناء بدانیم و بپذیریم ذائقه مخاطب درفیلم های جنگی به سمت وجه کمدی رفته. این اتفاق که با «لیلی با من است» شکل گرفت توسط اخراجی ها» تثبیت شد و با«ضدگلوله»ادامه یافت. همین حالا اگر کسی از زاویه ای دیگر کمدی جنگی بسازد مخاطبش تضمین شده تر است تا بیننده «ایستاده درغبار». با این حال فیلم مهدویان مخاطب خود را به مرور پیدا می کند وهرچند به پای کمدی جنگی نمی رسد اما گلیم خود را از آب بیرون می کشد.

مهدویان؟ کی هست؟

نه تنها نام بازیگران مطرح ازعوامل موفقیت یک فیلم به شمار می رود که اسم کارگردان هم می تواند متضمن گیشه باشد. برای خیلی از مخاطبان سینما نام مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا، مسعود ده نمکی و چند کارگردان دیگر بهترین بهانه برای رفتن به سینما است.«ایستاده درغبار» از این فاکتور هم بی بهره است! محمد حسین مهدویان با این فیلم اولین تجربه بلند سینمایی اش را پشت سر گذاشته و طبیعی است که برای مخاطب نامی آشنا نباشد. پس «ایستاده درغبار» از پشتیبانی نام ها (بازیگران و کارگردان) بی بهره است و این پیش فرض که نمی تواند در گیشه موفق باشد را تقویت می کند.

چرا موفق شد؟

غوغا در جشنواره

اولین موفقیت«ایستاده در غبار» با تشویق ممتد اهالی رسانه و منتقدان در برج میلاد كلید خورد و خیلی زود جزو غافلگیری های جشنواره سی و چهارم لقب گرفت.«ایستاده در غبار» همزمان به دل مردم هم نشست و رای بالایی در نظرسنجی سینماهای عمومی داشت تا این كه در نهایت با 3/13 چهارمین انتخاب مردمی شد. فیلم هم در بخش نگاه نو حاضر بود و هم بخش مسابقه با دیگر فیلم ها رقابت می كرد. مهدویان در بخش نگاه نو به خاطر كارگردانی«ایستاده در غبار» جایزه ویژه هیئت داوران را گرفت. فیلم در بخش سودای سیمرغ هم خوش درخشید و سه جایزه دست یافت: سیمرغ جلوه های ویژه میدانی (ایمان کرمیان)،سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس (محمد رضا شجاعی) و سیمرغ بلورین بهترین فیلم (حبیب والی نژاد).

ایستاده در غبار

تبلیغات ِ کارآمد

کمی بعد از جشنواره فیلم فجر موج تبلیغات «ایستاده درغبار» شروع شد ؛ از جمله این که فیلم کانالی تلگرامی دارد که در آن همه اخبار، گفت وگوها ، عکس ها ، تیزرها و ... دراختیار کاربران قرار می گیرد و بسرعت دست بدست می چرخد. سازندگان فیلم بخوبی از فضای وب استفاده می کنند و متریال مناسب در اختیار شبکه های مجازی قرار می دهند. تیزرهایی که محمد حسین مهدویان برای تلویزیون ساخته هم ذهن مخاطب را به تماشای «ایستاده درغبار» قلقلک می دهد. بویژه تیزری که از صحنه معرفی به عنوان بهترین فیلم جشنواره استفاده کرده و آن که فیلم را به «آخرین روزهای زمستان» پیوند می زند. پرهیز از کلیشه ها برگ برنده تیزرهای تبلیغی «ایستاده در غبار» است.

اکران گسترده

اشاره کردیم که اکران آثار مستند در سینماهای ما تجربه ای موفق نبوده. از سرنوشت فیلم های گروه هنر و تجربه هم گفتیم و حالا لازم است تکمله ای به این موضوع اضافه کنیم: یکی از دلایل ناکامی فیلم های مستند در گیشه،اکران به شکل معدود است.«ایستاده در غبار» اما این شانس را بدست آورد که درغالب پردیس های و سینماهای ممتازسانس داشته باشد. یعنی هرعلاقمندی می تواند «ایستاده درغبار» را مثل دیگر فیلم ها به تماشا بنشیند وکابوس سینماهای هنر و تجربه را تجربه نکند! هماهنگی کار روزانه برای تماشای فیلم دراین گروه به دلیل معدود بودن سینماها و سانس بد نمایش یکی از سخت ترین کارها است.

شوق دیدن

خیلی از چهره های هنری و سیاسی از«ایستاده درغبار» گفته و درباره اش نوشته اند. غالب منتقدان و نویسندگان آن را تمجید کرده اند، در بیشتر سایت ها و مجلات ردی از آن یافت می شود، تلویزیون به انحاء مختلف فیلم را برجسته کرده و... . این ها در کنار تبلیغات خود عوامل شوق تماشای «ایستاده درغبار» را بالا می برد. نکته مهم تراین که فیلم از برگ برنده ای به نام تبلیغ دهان به دهان بهره می برد ؛ غالب کسانی که فیلم را می بینند تماشایش به دیگران را توصیه می کنند. همین شوق تماشا است که باعث شده در برخی سازمان ها بلیت رایگان و یا تخفیف خورده «ایستاده در غبار» توزیع شود.

و ناگهان حاج احمد

در گیر و دار اکران «ایستاده درغبار» زنده بودن حاج احمد متوسلیان موجی فراوان دررسانه ها ایجاد کرد. سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح  در سوم خرداد گفت که چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی در اسارت رژیم صهیونیستی بوده و زنده هستند. (حاج احمد متوسلیان ، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) تقارن خبر زنده بودن حاج احمد با نمایش عمومی «ایستاده درغبار» به کمک فیلم آمده ؛ خاصه آن که سازندگان فیلم بعد از حضور در برنامه «ماه عسل» کمپین آزادی دیپلمات های ایرانی را راه انداختند که با استقبال مواجه شده است. طبیعی است که فراگیر شدن نام حاج احمد متوسلیان وماجرای زنده بودنش بر تعداد علاقمندان به تماشای نسخه تصویری زندگی اومی افزاید.