تبیان، دستیار زندگی
به بهانه حضور فیلم ایستاده در غبار در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برای احمد متوسلیان

به بهانه حضور فیلم "ایستاده در غبار" در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر.

زهرا فرآورده- بخش سینما وتلویزیون تبیان
ایستاده در غبار

جشنواره فیلم فجر تقریبا به روزهای پایانی رسیده؛ اگر فیلم های نمایش داده شده را تا اینجا با موضوع شان طبقه بندی کنیم از دو سه عنوان فراتر نمی رود. تفاوت تنها در فیلم های خوش ساختی است که توانستند سوژه های تکراری را با ایده های نو از دیگر کارها متمایز کنند.
اما در کنار این سوژه های تکراری و دستمالی شده "ایستاده در غبار" با اینکه از جنگ می گوید حال مخاطبش را خوب می کند. داستان با نگاه دراماتیک خوبی طراحی شده و اگر کندی ده دقیقه اول داستان که به دوران کودکی متوسلیان پرداخته نادیده بگیریم، تمام جذابیت های لازم را برای دنبال کردن ادامه داستان تا انتها دارد. ده دقیقه ای که یک عده مخاطب عجول را از سالن سینما خارج می کند و هرچه داستان جلوتر می رود فکرمی کنی کاش زود تصمیم به رفتن نگرفته بودند.

فیلم «ایستاده در غبار» راه جدیدی را در ساخت فیلم های دفاع مقدسی در سینمای ایران باز کرده، تجربه ای که در ادامه مجموعه تلویزیونی آخرین روزهای زمستان می آید. کارگردان فیلم کمتر به تخیل و بیشتر به استنادات پژوهشی تکیه کرده و این باعث می شود تصویری واقعی از یک قهرمان ملی را ارائه کند

برای ساخت یک فیلم جنگی خوب هم سینما را باید بلد بود و هم جنگ را شناخت. مهدویان با وجود اینکه سال های جنگ را درک نکرده اما تصویر خوبی را نشان می دهد. جنگ را ندیده اما تحقیق و پژوهش را جبران ندیدنش کرده.
ایستاده در غبار از اتفاقات خوب جشنواره امسال است که نه تنها در تکنیک سینمایی بلکه در انتخاب نوع روایت هم موفق بوده و شاید به شود گفت بخش زیادی از موفقیتش در نوع نگاهی است که به موضوع جنگ دارد. روایت اتفاقات بدون کم و زیاد کردن، درست مانند همان که اتفاق افتاده و به گفته محمد حسین مهدویان نویسنده و کارگردان "درک و فهم ما از این بزرگوار".

روایت کننده ها از همرزمان و خانواده متوسلیان هستند که از خاطرات و لحظات همراهی با حاج احمد می گویند. درست است تصویر واقعی از هیچ کدام نمی بینیم اما مثلا وقتی خواهر متوسلیان از افسردگی بعد از مفقود شدن برادرش می گوید و یا چشم به راه بودن مادرش را تعریف می کند، همراهی اش با تصاویر به شکلی است که به خوبی حسش را به مخاطب منتقل می کند.
ایستاده در غبار در مقام بزرگداشت و تجلیل از متوسلیان نیست، روایتی است صادقانه از زندگی یکی از فرماندهان جنگ؛ به دور از درشت گویی ها و شعار زدگی. قهرمان داستان موجودی دست نیافتنی نیست؛ همان اندازه که تحملش بالاست جایی هم زود عصبانی می شود و همان اندازه که مهربان است جدیت دارد.

ایستاده در غبار

یک قهرمان دست یافتنی

برداشت اول: حاج احمد برای عمل پایش مجبور به بیهوشی است اما قبول نمی کند، از ترس اینکه داروی بیهوشی باعث شود اطلاعات امنیتی را لو بدهد؛ برای همین درد را تحمل می کند و بدون بیهوشی پایش را جراحی می کنند.
برداشت دوم: حاج احمد متوسلیان قبل از عملیات سر موضوعی کوچک با محسن وزوایی که از نیروهای زیر دستش است درگیر می شود و بین شان دلخوری پیش می آید تا جاییکه وزوایی با بچه های گردانش عزم برگشت می کند. خیلی ها از برخورد متوسلیان ناراحت می شوند؛ اما لحظه آخر حاج احمد برای عذرخواهی می آید و وزوایی را در آغوش می گیرد و موضوع حل می شود.
این دو روایت هر دو اصل ماجراست؛ اغراق نیست. و همین توأمان بودن درست و غلط در برخوردها متوسلیان را قهرمان کرده است.
ایستاده در غبار از یک قهرمان می گوید، قهرمانی که افسانه نیست و کاملا حقیقی است. قهرمان حقیقی هم وقتی درک و فهمش شدنی است که درست معرفی شود نه اینکه با نگاه های سلیقه ای و دوره ای فقط همان هایی را بگوییم که می خواهیم.
فیلم «ایستاده در غبار» راه جدیدی را در ساخت فیلم های دفاع مقدسی در سینمای ایران باز کرده، تجربه ای که در ادامه مجموعه تلویزیونی آخرین روزهای زمستان می آید. کارگردان فیلم کمتر به تخیل و بیشتر به استنادات پژوهشی تکیه کرده و این باعث می شود تصویری واقعی از یک قهرمان ملی را ارائه دهد.
برای گفتن از شهدا و فرماندهان جنگ نیاز نیست شعار بدهیم، اغراق کنیم، ناگفته ها مصلحتی را پنهان کنیم؛ متوسلیان هم عصبانی می شود، قهر می کند، زیاده روی می کند اما باز هم برای ما یک قهرمان است قهرمانی زمینی که با مناسبات همین دنیا و اتفاقاتش قهرمان شده و همین برگ برنده فیلم است تا مخاطبش را با هر سلیقه ای راضی کند.