تبیان، دستیار زندگی
جبلی در کارگردانی فیلم سراغ زیاده گوی بصری و اغراق و به رخ کشیدن های مقهور کننده نماها نرفته و با حفظ ریتم بصری اثر، به روایت داستانش پرداخته است. جبلی حتی در استفاده از حضور چهره ها و بازیگران متععد در اثر هم در حد کمینه بهره برده و تلاش کرده تا با حفظ ت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی خوابی های تهران

نگاهی به فیلم سینمایی «داره صبح میشه » ساخته یلدا جبلی

یلدا جبلی در کارگردانی فیلم سراغ زیاده گوی بصری و اغراق و به رخ کشیدن های مقهور کننده نماها نرفته و با حفظ ریتم بصری اثر، به روایت داستانش پرداخته است. جبلی حتی در استفاده از حضور چهره ها و بازیگران متععد در اثر هم در حد کمینه بهره برده و تلاش کرده تا با حفظ توازن حضور هر یک از آنها، بار توجه مخاطب روی چهره ها را به صورت متوازن توزیع کند.

محمدرضا مقدسیان - بخش سینما و تلویزیون تبیان
داره صبح میشه

«داره صبح میشه » را میتوان اثری ساده، کم زایده و البته خوش فرم و رنگ و لعاب دانست.حضور بازیگران خوش نام و قاب بندی های کارت پستالی آن باعث شده با فیلمی سالم و بی ادعا و که به هیچ وجه پس زننده نیست روبرو شویم. بزرگترین ویژگی این فیلم در کنار وجوه فنی و زیبایی شناختی آن، بی ادا بودن و سرراست بودن اش است.
در واقع جنس حضوربازیگران در فیلم چندان غلو شده به نظر نمی آید و هر یک در ایفای نقشی که بر عهده دارند، تلاش برای درست ظاهر شدن و اغراق شده نبودن را در پیش گرفته اند.این مسئله زمانی اهمیت پیدا می کند که در نظر داشه باشیم مخاطب بیرونی در مرحله نخست روبرو شدن با نام هایی همچون رویا نونهالی، بابک کریمی، مهدی احمدی و رعنا آزادی ور، انتظار تماشای اثری با تکیه بر حضور متعدد ستاره ها را دارد، ولی پس از روبرو شدن با اثر چیزی غیر از این را می بیند.این را هم نباید از ذهن دور داشت که جنس قاب بندی ها و تصویری که از شبهای تهران ارائه می شود و استفاده حداقلی و پر کنتراست از کارکرد نور و سایه در دل نماهای واسط میان یک داستان با داستان دیگر، با هدف ایجاد وحدت جغرافیایی و نمایش نوعی همزمانی مکانی و زمانی در یک شب مشخص از شبهای تهران، به خوبی به کار گرفته شده است.

«داره صبح میشه » را میتوان اثری ساده، کم زایده و البته خوش فرم و رنگ و لعاب دانست.حضور بازیگران خوش نام و قاب بندی های کارت پستالی آن باعث شده با فیلمی سالم و بی ادعا و که به هیچ وجه پس زننده نیست روبرو شویم. بزرگترین ویژگی این فیلم در کنار وجوه فنی و زیبایی شناختی آن، بی ادا بودن و سرراست بودن اش است

جبلی در واقع با اعتماد به نفس بالایی تلاش کرده تا داستان و موقعیت های فیلم به عنوان موتور محرک اصلی فیلم عمل کنند، نه چهره ها و نماهای بسته از آنها یا هنرنمایی ذاتی و فطری هر یک از انها به شکلی بی ارتباط با روح اثر. این در حالی ست که جبلی هم می توانست به ورطه بازاری پسندی برود و با این تعداد بازیگر خوش نام و کاربلد، تمام ضعف ها و نواقص احتمالی فیلمنامه یا داستان گویی اش را پشت این ویژگی پنهان کند.
اما همین استفده کمینه از بازیگران و تکیه کردن به معنا و مفهوم دورنی اثر یا به بیان بهتر تکیه به فیلمنامه به عنوان ستون اصلی کار، باعث بالا رفتن تقع از فیلمنامه می شود. در واقع وقتی بخش عمده تخم مرغ عها را در سبد فیلمنامه قرار داده باشیم، طبیعیاست که کیفیت فیلمنامه سرنوشت کار را تعیین میکند و هر نوع حسن یا ضعف در آن حوزه منجربه ضعیف یا مطلوب بودن فیلم می شود.
فرق هست بین رسیدن از یک تم و انرژی درونی به فرم و تلاش برای فرم گرایی برای رسیدن به روح و معنا در اثر.در حالت نخست فیلمنامه نویس بعد از درک معنایی که بناست روح کلی حاکم بر داستان را منتقل کند و بر مبنای خودی کردن آن معنا دست به نوشتن فیلمنامه می زند. در ادامه این مسیر شخصیت ها خلق می شوند، موقعیت های تعریف می شود و روابط علی و معلولی و کشمکش در سوطح مختلف پدیدار می گردد.حاصل این درک شدگی و پیگیری کار انتقال معنا از اثر به مخاطب بدون دست و پا زدن و تلاش اضافی است. در حالت دوم اما فیلمنامه نویس در اولین ایستگاه بعد از روبرو شدن با ایده توقف میکند و در اثر مجذوب و مرعوب ایده شدن، مجال خودی کردن روح حاکم بر ایده و تبدیل شدنش به قصه و پرداخت شخصیت و موقعیت و رخدادها را از خودش سلب می کند.در این حالت چیزی تحت عنوان فیلمنامه و لایه درونی و عمق یافتن شخصیت ها و موقعیت ها بی معنا می شود. حتی حداقل های لازم برای درک شدگی اثر هم به کار بسته نمی شود. در واقع ایده با تجربه ها و حالات فکری یا روحی فیلمنامه نویس امتزاج پیدا می کند و برای خودش درک شدنی و جذاب به نظر می آید. غافل از اینکه مخاطب بیرونی لزوما دارای تجربه های مشترک با فیلمنامه نویس نیست و خود اثر باید بتواند محملی برای درک شدن فضا و دریافت منطق کلی حاکم بر اثر را فراهم آورد، تا در بستر آن سرنوشت شخصیت ها و حالات روحی و فیزیکی آنها برای مخاطب اهمیت پیدا کند. در غیر این صورت مخاطب احساس مواجه شدن با مجموعه ای از شخصیت ها و موقعیت های کم عمق و بی روح و غیر قابل درک را می کند و نتیجه شفاف است، ارتباطی بین مخاطب و اثر شکل نمی گیرد یا دست کم ارتباطی عمیق و شایسته رخ نمی دهد.

فرق هست بین رسیدن از یک تم و انرژی درونی به فرم و تلاش برای فرم گرایی برای رسیدن به روح و معنا در اثر.در حالت نخست فیلمنامه نویس بعد از درک معنایی که بناست روح کلی حاکم بر داستان را منتقل کند و بر مبنای خودی کردن آن معنا دست به نوشتن فیلمنامه می زند. در ادامه این مسیر شخصیت ها خلق می شوند، موقعیت های تعریف می شود و روابط علی و معلولی و کشمکش در سوطح مختلف پدیدار می گردد.حاصل این درک شدگی و پیگیری کار انتقال معنا از اثر به مخاطب بدون دست و پا زدن و تلاش اضافی است

داستانک ها و شخصیت های به ظاهر بی ارتباط و در باطن مرتبط باهم در داستان فیلمنامه "«داره صبح میشه » هم از نقصان درونی نشدن سرنوشت ها و کم عمق بودن پرداخت فیلمنامه رنج می برند و در عین جذابیت های دراماتیکی که هر یک از داستانها به صورت ذاتی دارند، مجال بروز کامل و کافی نیافته و به نوعی بهره برداری کامل از پتانسیل های جدی اش نکرده است.داستانک های «داره صبح میشه » هریک کشش دراماتیک بسیاری برای پرداخت شدن و درونی شدن دارند.حتی بعضا به تنهایی قابلیت تبدیل شدن به یک فیلمنامه بلند را دارا هستند.اما گویی میلی برای پرداخت بهتر و کامل آنها وجود نداشته و تمام این داستانک ها در حد ایده باقی مانده اند.این نقیصه تا جایی قابل ردگیری است که حتی هر یک از داستانک ها به عنوان یک فیلمنامه کوتاه هم پرداخت نشده اند.در این شرایط تنها می توان با تکیه بر داشته های ذهنی قبلی دست به پرداخت شخصیت داستان و سرنوشت شخصیت ها زد و تحت تاثیر بازی ها در فیلم و جذابیت های بصری اثر قرار گرفته و تنها چیزی که دستگیر مخاطب می شود، حسرت در مورد خام دستانه رها شدن داستانک هایی که پتانسیل های بالایی برای جذابیت پرداخت و ماندگاری داشته اند. «داره صبح میشه » اثری ساده و سرراست است که می توانست به اثری بسیار بهتر ازاینکه حالا هست بدل شود و نمونه ای از فیلم های ماندنی در سینمایی ایران لقب گیرد.
شناسنامه داره صبح میشه
کارگردان:
یلدا جبلی
نویسنده: یلدا جبلی ، سمیه تاجیک
بازیگران: رویا نونهالی، مهدی احمدی، بابک کریمی، ایرج شهزادی، رعنا آزادی ور،  امیرحسین آرمان، الهه حصاری، فریبا جدیکار، حمیرا نونهالی، ارنواز صفری، گیلدا حمیدی، بهاره مشیری، ارشیا جم، مانی مزکی، زهرا صادقی، سمیه سابقی، مریم نعیم زاده، آرش لاجوردی، نرگس نوظهور
خلاصه داستان: گلی و سامان، یک شب قبل از جشن ازدواجشان، میهمانی دوستانه ای برگزار می کنند، اواخر میهمانی در جمعی صمیمی تر بازی را شروع می کنند که این بازی و شوخی، گلی و سامان را درگیر موضوعی می کند و همین بهانه ای می شود برای ورود به قصه خانواده هایی دیگر در همان شب.