تبیان، دستیار زندگی
نگاهی به فیلم پدر آن دیگری ساخته یدالله صمدی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدری بدون پدرانگی!

نگاهی به فیلم پدر آن دیگری ساخته یدالله صمدی

سید رضا صائمی -بخش سینما و تلویزیون تبیان
فیلم پدر آن دیگری

خیلی عجیب بود! جشنواره پارسال را می گویم. وقتی خسته از تماشای کلی فیلم در شک و تردید این به سر می بری که آیا فیلم ساعت 10 را که خارج از مسابقه است را ببینی یا نه؟ نام یدالله صمدی کمی وزنه را به سمت تماشای فیلم سنگین تر می کند و پای رفتنت سست می شود.حالا کات! ساعت نزدیک 12 شب است و فیلم به پایان رسیده. حالا چهره دوستان و همکاران نه تنها خسته نیست که انگار خستگی از تنشان در رفته و حس خوبی از امید و لذت از تماشای این فیلم را حس می کنند و تنها یک علامت سوال در ذهنشان می نشیند که چرا این فیلم را خارج از مسابقه قرار داده اند.
واقعیت این است که «پدر آن دیگری» حال آدم را خوب می کند اما این به معنای ندیدن ضعف های اثر نیست. گاهی یک فیلم فارغ از ضعف و قوت های تکنیکی و سینمایی، حالت را خوب می کند و قلاب حسی- عاطفی آن به دلت گیر می کند. «پدر آن دیگری» از این جنس است. ضعف دارد، کمی کشدار وطولانی است، فضاسازی ها مثل یک اثر تلویزیونی می ماند ، در شخصیت پردازی ها به ویژه پدر و مادربزرگ پدری اغراق صورت گرفته و چندان منطبق با منطق روانشناختی نیست اما هیچ کدام از اینها تاثیرگذاری حسی ٓ عاطفی اثر و البته پیام تربیتی آن را مخدوش نمی کند و مخاطب را در عین سرگرمی به تامل و توجه بیشتر به بچه ها وامی دارد.

«پدر آن دیگری» فیلمی اقتباسی است که از رمانی به همین نام گرفته شده و صمدی سعی کرده مو به مو آن را به تصویر بکشد و کمتر در آن تصرف کند. همین هم موجب کشدار شدن قصه و زمان طولانی فیلم شده که اگر در تدوین مجدد و با اصلاح زواید دراماتیکی بازسازی شود به اثری شسته رفته تر بدل خواهد شد. فیلم از حیث تربیتی اثر درخوری است اما از حیث روانشناختی اشکالاتی دارد. مهمترین آن تصویری اغراق آمیز است که از پدرمی بینیم. اگرچه در زندگی واقعی کم نیستند پدرانی که دچار بی توجهی و بی مبالاتی به فرزندانشان هستند اما نه در این حد و اندازه ای که در فیلم می بینم. اتفاقا گاهی والدین به دلیل ضعف یا معلولیتی که در یکی از فرزندانشان وجود دارد توجه بیشتری به او کرده و او را طرد نمی کنند اما در اینجا گاه پدر تا حد تخاصم و دشمنی با شهاب می رود و شهاب هم او را پدر آرش صدا می زند. پدر برای متقاعده شدن نسبت به توجه و مراقبت از فرزند نیازمند دلایل عقلانی نیست غریزه و حس پدرانه اش او را به این کار ترغیب می کند غفلت از توجه به فرزند البته وجود دارد اما نه اندازه ای که در فیلم می بینم.

دست مهروز پدر تکیه گاه بزرگی در زندگی فرزند است. پدر آن دیگری باید پدر این دیگری هم باشد تا بنیان خانواده در نوسان تبعیض ها از تعادل خارج نشود. نمی شود از پدر آن دیگری حرف زد و از بازی خوب هنگامه قاضیانی در نقش یک مادر دلسوز سخن نگفت. مادری که پدرانگی هم می کند

«پدر آن دیگری» البته خرده داستان های زیادی هم دارد که بسیاری از آنها واقعا اضافه است و به بسط و پیشبرد درام کمکی نمی کند. مساله قصه فرشته و عمه شهاب اگر حذف شود هیچ لطمه ای به داستان وارد نمی کند و حتی با توجه به اینکه بخشی از مخاطبان این فیلم کودک هستند به مصلحت هم نیست.
پایان بندی فیلم اگرچه دلنشین است اما چندان بنیان منطقی ندارد. اگر قرار بود با ورود مادربزرگ مشکل تکلم شهاب حل شود پس چرا تاکنون نشد؟ آیا مادر بزرگ پیش از این در هفت سال نوه اش را ندیده است؟ اگر محبت و توجه او باعت شد گره از زبان شهاب گشوده شود خب قبل از این، آن پیرمرد و پیرزنی که او را پیدا کرده و به شهاب توجه می کنند می توانست این مشکل حل شود.
با همه اینها اما «پدر آن دیگری» فیلم دلنشینی است و علی رغم محتاط بودنش تلنگری به ذهن پدرانی همچون پدر شهاب می زند که از تبعیض و بی توجهی به فرزندان پرهیز کرده و پدری را در پدرانگی ببینند. دست مهروز پدر تکیه گاه بزرگی در زندگی فرزند است. پدر آن دیگری باید پدر این دیگری هم باشد تا بنیان خانواده در نوسان تبعیض ها از تعادل خارج نشود. نمی شود از پدر آن دیگری حرف زد و از بازی خوب هنگامه قاضیانی در نقش یک مادر دلسوز سخن نگفت. مادری که پدرانگی هم می کند.

شناسنامه فیلم

تهیه کننده و کارگردان: یدالله صمدی
 نویسنده: یدالله صمدی، حسین مهکام
بازیگران: حسین یاری، هنگامه قاضیانی، بنفشه صمدی، مریم سعادت، افشین نخعی، رامونا شاه، سعید کریمی، اکبر عبدی، جمشید مشایخی، ثریا قاسمی، فریده سپاه منصور، شمسی فضل الهی، محمد ابهری، مهدیار عزیزی، پارسا مشیری، سینا محمدی فر، آروند کریمی
خلاصه داستان: داستان این فیلم سینمایی درباره جوانی به نام شهاب است که در بیستمین سالروز تولدش با دیدن عکس هایی از دوران کودکی، خاطرات آن روزها را از نظر می گذراند. او در دوران کودکی برای مقابله با بی توجهی خانواده و سرکوفت های پدرش مبنی بر این که خنگ است تصمیم می گیرد صحبت نکند. از همین روز تا سن مدرسه همگان گمان می بردند که شهاب خنگ و عقب افتاده است و قادر به تکلم نیست تا اینکه روزی مادربزرگ پی به راز شهاب می برد.