تبیان، دستیار زندگی
داود میرباقری با فاصله بسیار، توانمندترین کارگردان سریال های تاریخی – مذهبی است. او با پشتوانه سریال های «امام علی(ع)» ،«معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» خود را برای ساخت سریال «سلمان فارسی» آماده می کرد. بحران مالی تلویزیون راه او را به شبکه نمایش خانگ
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : منیژه خسروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عیار «دندون طلای»ی میرباقری

داود میرباقری با فاصله بسیار، توانمندترین کارگردان سریال های تاریخی ٓ مذهبی است. او با پشتوانه سریال های «امام علی(ع)» ،«معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» خود را برای ساخت سریال «سلمان فارسی» آماده می کرد. بحران مالی تلویزیون راه او را به شبکه نمایش خانگی کج کرد که نتیجه اش شد دو سریال «شاهگوش» و «دندون طلا». حالا هم در تدارک ساخت سومی یعنی «ماه تی تی» است

منیژه خسروی -بخش سینما و تلویزیون تبیان
دندون طلا

پرونده مینی سریال«دندون طلا»  هفته پیش بسته شد. داود میرباقری با دومین سریال خانگی اش نشان داد در این شبكه به پختگی رسیده و حالا بلد است طوری گام بردارد كه هم ذائقه مخاطب را تامین كند و هم اعتباری دوباره به شبكه خانگی ببخشد. او همان طور كه بارها قول داده ، مخاطبش را بیهوده منتظر نگذاشت و سر وقت سریال را بدستش رساند. درست مثل كاری كه در «شاهگوش»  كرد؛ این بار اما كنار این خوش قولی باید «كیفیت» را كنار اسم میرباقری نوشت. بر خلاف سریال قبل ، غالب رسانه ها ، منتقدان و مخاطبان خیلی زود با سریال كنار آمدند و تا آخر با آن ماندند. انتظار خارق العاده ای هم نداشتند و گویی «دندون طلا» همانی بود كه منتظرش بودند. فروش آن از «شاهگوش» كم تر بود ؛ خود میرباقری هم به این نكته اشاره كرد اما به درصد رضایتمندی بالاتر. حالا می توان با صراحت گفت كه «دندون طلا» بهترین سریالی است كه تاكنون در شبكه نمایش خانگی توزیع شده. دلیل آن چیست؟

اگر خیلی عقب نرویم ، به «شاهگوش» می رسیم. سریالی كه برغم خیلی ها در نهایت آن چیزی نبود كه از داود میرباقری انتظار می رفت. با این حال كسی نمی تواند حتی در این سریال ، از نگاه خاص میرباقری در كارگردانی خرده بگیرد. به عقب تر كه برویم فقط یك «مختارنامه» كافی است كه برای او كلاه از سر برداریم.

کارگردانی و بازیگری

اگر خیلی عقب نرویم ، به «شاهگوش» می رسیم. سریالی كه برغم خیلی ها در نهایت آن چیزی نبود كه از داود میرباقری انتظار می رفت. با این حال كسی نمی تواند حتی در این سریال ، از نگاه خاص میرباقری در كارگردانی خرده بگیرد. به عقب تر كه برویم فقط یك «مختارنامه» كافی است كه برای او كلاه از سر برداریم. دیگر چه نیازی است كه بقیه كارهای تلویزیونی و سینمایی و تئاترهای میرباقری را مرور كنیم. آخرین كار میرباقری بدون دخیل دانستن آثار قبل ، واجد ویژگی های فراوانی است كه از قضا نشان از پختگی و تكامل او در كارگردانی دارد. شاهد مثال ، بازی های خیره كننده «همه» بازیگران است. كمی مرور كنیم تا یادمان بیاید ستاره اسكندی كی و كجا به قدرت «نیر» حاضر شده. یا مهدی فخیم زاده با این سریال تولدی دوباره داشت. حمید رضا آذرنگ این بار رویی دیگر از خود نشان داد و حامد بهداد بعد از مدت ها یك نقش درست و درمان بازی كرد. ارزش كار میرباقری وقتی دوچندان می شود كه بدانیم غالب بازیگران در دو نقش كاملا متفات حضور داشته اند. حاصل این بازی ها ، منجر به شخصیت هایی شده كه گاه پس نقش ، ورای چهره اصلی بازیگرش رخ نموده.

قصه

چه آنهایی که تئاتر «دندون طلا»ی میرباقری را سالها قبل دیده بودند و چه آنهایی که برای اولین بار مخاطب این سریال شدند به اتفاق معتقد بودند که داستان جذاب و گیرایی دارد. «دندون طلا» درواقع عشق، خیانت، فقر و بدبختی، اعتیاد و خلاصه هر آنچه مخاطب از یک قصه جذاب انتظار دارد را داشت. این نکته را فراموش نکنیم که با وجود اینکه انتظار می رفت با 10 قسمت کاملا چکیده و پراتفاق روبه رو باشیم داستان در برخی قسمت ها بیش از اندازه کش می آمد. می شود گفت که میرباقری می توانست همین سریال را در شش یا هفت قسمت جمع کند و حتی نیازی به 10 قسمت هم نداشت. برگ برنده اما به پایان سریال مربوط است. یکی از مشکلات اصلی سریال «شاهگوش» پایان بندی نه چندان جذاب آن بود. سریال خیلی ناگهانی و اتفاقی به پایان رسید و به خیلی از سوالات جواب مهمی داده نشد. مخاطبان آن زمان نسبت به این پایان بندی بدجوری معترض شدند. پایان «دندون طلا» اما این انتقادات را به همراه نداشت.

دندون طلا

نكات فنی

اجازه دهید از تجربه آخر میرباقری در تلویزیون یعنی «مختارنامه» وام بگیریم. این سریال از معدود آثار تاریخی است كه رنگ و لعاب به اندازه كافی دارد و تصویربرداری اش ركن اصلی آن است. میرباقری در سریال قبلی یعنی «شاهگوش» بیش از پیش به تصویربرداری اهمیت قائل شد. الزام قصه هم هلی شات می طلبید و هم پن و هم تراولینگ آن هم بیش از اندازه های معمول. موسیقی هم یكی از فاكتورهای موفقیت آن بود.پایه اصلی سریال «دندون طلا» موسیقی است و آیین های نمایشی. میرباقری تاكید دارد كه اثرش را نمی توان موزیكال نامید اما یكی از فاكتورهای موفقیت سریال استفاده از تصنیف های خاك خورده است. میرباقری این بار از موسیقی ها برای پیشبرد درام استفاده كرد برای همین در مجموع تصاویر ساز ناكوك و وصله ناجور نبود. در خیلی از سكانس ها حالت درونی كاراكترها را از سریق تصانیف آشنا به تصویر كشید. تصویربردای «دندون طلا» هم فاكتوری برای بالا بردن جذابیت بصری سریال بود. درست مثل دیالوگ های ریتمیك و گریم های متنوع. خوبی سریال در استفاده از گریم ، قاعده مندی اش است كه این بار بر خلاف «شاهگوش» موجب دگرگونی چهره بازیگران نشد و بیش از همه به هنر بازیگرها كمك كرد.

فضا سازی

یكی از برگ برنده های داود میرباقری در فیلم و سریال های تاریخی اش ، این بوده كه عناصر را به گونه ای می چیند كه برای  مخاطب باور پذیر باشد. نه تنها باور پذیر كه براحتی او را به فضای مورد نظر می رساند. او تنها كارگردانی است كه در طراحی گریم ، لباس و فضاسازی مورد اتهام قرار نگرفته كه اثرش با نقطه مورد نظر فاصله دارد.  میرباقری با پشتوانه آثاری مثل «امام علی (ع)» ، «مختارنامه» و ... به «دندون طلا» رسید. این بار داستان در تاریخ معاصر می گذرد و سختی های فضا سازی دوچندان است. بعد از یكی دو قسمت اما مشخص شد كه او این بار هم حواسش به چهار گوشه تصویر است و جلوی عناصر غیر مرتبط با تاریخ روایت قصه را می گیرد.

توزیع

میرباقری همان اندازه که زمان تولید «شاهگوش» به زمان بندی منظم قائل بود و سعی می کرد قسمت های مختلف سریال را درست به موقع به دست مخاطبان برساند اینبار هم دقیقا همین روش را پی گرفت. حتی تهیه کننده سریال مدتها قبل از توزیع قسمت اول سریال، در گفت وگویی اعلام کرده بود تا زمانی که تمام قسمت ها آماده نشود و مجوز توزیع نگیرد، هیچ کدام از قسمتها را برای توزیع نمی فرستند. دقیقا همین اتفاق هم افتاد. درواقع زمانی که عوامل تصمیم گرفتند قسمت اول سریال را به بازار بفرستند، تا قسمت دهم به طور کامل آماده بود. حتی بسته بندی های هرکدام از قسمتها هم مشخص شده بود و مخاطبان می توانستند از همان ابتدا، طرح جلد قسمت دهم را هم ببینند.