تبیان، دستیار زندگی
اثر تازه بهروز افخمی در میان سینمای بی قصه و پر از اطوارهای تصویری خالی از نشانه های برای ارضای میل دنبال کردن قصه در ذهن و روح مخاطب ،مجال تنفسی به شدت متوسط تلقی می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قطره آبی در برهوت سینمای کمدی

نگاهی به «آذر، شهدخت،پرویز و دیگران» ساخته بهروز افخمی


اثر تازه بهروز افخمی در میان سینمای بی قصه و پر از اطوارهای تصویریِ خالی از نشانه هابرای ارضای میل دنبال کردن قصه در ذهن و روح مخاطب ،مجال تنفسی به شدت متوسط تلقی می شود.

آذر شهدخت پرویز و دیگران

«آذر ، شهدخت ، پرویز و دیگران» هر آنچه که یک اثر قصه گو که هدفی جز سرگرم کردن مخاطب در بستر داستان نه چندان عجیب و غریبش دنبال می کند را در سبد دارد؛ به جز یک ویژگی و آن فقدان بازی های یکدست و هم قد و قواره در میان شخصیت های اصلی اثر است.

سینمای ایران اصولا ارتباطی معنادار با سینمای ژانر ندارد. به بیان بهتر شاید بتوان گفت که سینمای ایران شناخت و تمایلی به سینمای ژانر ندارد و اصولا سراغ گرفتن از آثار سینمایی در گونه های مختلف به نتیجه ای ختم نمی شود.

پیگیری طنز و خنده هم در سینمای ایران چندان ربطی به گونه کمدی ندارد و صرفا جنس خاصی از طنز از جمیع شیوه های پرداخت به مقوله کمدی و طنز است که در سینمای ایران رایج بوده. کمدی های بزن بکوب رایج در سینمای ایران را قطعا نمی توان نماینده تام و تمام سینمای کمدی تلقی کرد. اما فقدان زیر گونه های متکثر و متنوع سینمای کمدی در سطح سینمای ایران و غلبه محض زیرگونه کمدی های آبکی و بزن بکوب شاید مخاطب را به این ورطه نادرست هدایت کرده که سینمای کمدی همین است و غیر از این نیست.

بهروز افخمی اما با ساخت اثری همچون «سن پطرزبورگ» و اثرتازه اش «آذر، شهدخت ، پرویز و دیگران » جزو آن دسته از کارگردانان است که جنس دیگری از کمدی را به مخاطب عرضه کرده است. فارغ از کیفیت آثاری که نامشان به میان آمد و جدای از انتقاداتی که ممکن است به کیفیت آنها وجود داشته یا نداشته باشد، باید پذیرفت که سینمایی از جنس «آذر، شهدخت...» گونه ای را نمایندگی میکند که در سینمای ایران کمتر مجال بروزداشته است.

حداقل دستاورد افخمی در «آذر، شهدخت ... » این است که او تلاش کرده رویه ای دیگر از سینمای کمدی را عرضه کند که در عین اینکه تلاش می کند از هجو و شوخی های دم دستی تا حد امکان دور باشد در مسیر داستان گویی کاملا کلیشه ای اش فیلمسازی ژانر را تجربه کند.

آذر شهدخت پرویز و دیگران

فیلمنامه این اثر که بر مبنای داستانی نوشته مرجان شیرمحمدی به رشته تحریر در آمده روایتگر داستان مقطعی از زندگی پرویز دیوان بیگی (مهدی فخیم زاده) و همسرش شهدخت (گوهر خیر اندیش) است. داستان فیلم به رغم روایت سلیس و بی اطوارش از فراز و فرودهای قابل اعتنایی در نیمه نخست بهره می برد و مخاطب را برای همراهی با خودش قاتع میکند. برای نمونه می توان به سکانس افتتاحیه که به نوعی سکانس معرفی پرویز هم تلقی می شود اشاره کرد و شرایطی که پرویز در حال تخلیه خشم و شکستن بشقاب های چینی است در عین حال که راوی داستان فیلم در حال معرفی ابعاد شخصیتی اوست.

یا یکی دیگر از سکانسهای قابل اعتنای فیلم سکانس حضور شهدخت سر صحنه فیلمبرداری است که منجر به پیشنهاد بازیگری به او و ایجاد گره اصلی داستان فیلم می شود. نکته قابل توجه در مورد این دو سکانس نمونه حضور همزمان پرویز و شهدخت در یک فضای مشترک است.

مخاطب توقع دارد بازیگر نقش اصلی (آذر، با بازی مرجان شیرمحمدی) کشش و کیفیت بیشتر و بهتری در بازی اش ارائه کند و بتواند از پس همراهی و بده و بستانهای تکنیکی از حیث اجرای بازی در سکانس هایی که با پدر و مادرش است، بر بیاید.

این روند در ادامه و در طول اثر هم ادامه پیدا میکند و تقریبا می توان ادعا کرد سکانسهای مهم و همراهی برانگیز فیلم که اثر را از سقوط به ورطه بی اعتنایی مخاطب اندکی دور میکند، سکانهایی است که با حضور پرویز و شهدخت برگزار می شود. اثبات این مدعا سکانس درست و دوست داشتنی با خبر شدن پرویز از جدایی آذر از همسر فرنگی اش و البته با اطلاع از اختلالات جنسی او در تفرجگاه خارج شهر است. به بیان بهتر باید گفت «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» هر آنچه داشته را در سبد دیالوگهای دو نفره شهدخت و پرویز قرار داده است.

آذر شهدخت پرویز و دیگران

با این توصیف می توان تفاوت سطح جذابیت و همراهی مخاطب با داستان نه چندان ویژه و ناشنیده فیلم را در سکانسهایی که حضور پرویز و شهدخت را به خود می بیند و سایر سکاسنها حس کرد.

این نکته را اما نباید دور از ذهن داشت که مهدی فخیم زاده در این اثر یکی از بازیهای به یادماندنی خودش را ارائه داده و چه در لحن و بیان و چه از حیث حرکات فیزیکی و میمیک صورت موفق شده با ارائه بازی ای قابل قبول، بخش مهمی از بار فیلم را به دوش بکشد.

پاشنه آشیل «آذر،شهدخت، پرویز و دیگران» اما جدای از فیلمنامه به شدت متوسط (اما بی ادعایش) بازی ضعیف و غیر قابل اتکای بازیگرانش است. تفاوت فاحش میان کیفیت بازی مهدی فخیم زاده و گوهر خیراندیش، با سایر بازیگران تا جایی پیش رفته که در برخی سکانس ها باعث ایجاد حفره و سکته در روایت اثر شده است. قطعا مخاطب این توقع را دارد تا بازیگر نقش اصلی (آذر، با بازی مرجان شیرمحمدی) کشش و کیفیت بیشتر و بهتری در بازی ارائه کند و در سکانس هایی که همراهی پدر یا مادرش را به خود می بیند بتواند از پس همراهی و بده و بستانهای تکنیکی از حیث اجرای بازی در این سکانس ها بر بیاید. این همه باعث شده تا «آذر،شهدخت،پرویز و دیگران» به اتومبیلی شباهت پیدا کند که با چرخ های بی باد و پنچر تلاش می کند بارش را روی دوش تنها دو چرخ سالم مانده اش بگذارد و طی مسیر کند.

بهروز افخمی با ساخت اثری همچون «سن پطرزبورگ» و اثرتازه اش «آذر، شهدخت ، پرویز و دیگران » جزو آن دسته از کارگردانان است که جنس دیگری از کمدی را به مخاطب عرضه کرده است.

در پایان باید گفت که «آذر،شهدخت،پرویز و دیگران» می تواند مجال تنفسی برای سینمای کمدی ایران باشد در عین اینکه می تواند میل تماشای سینمای قصه گو با رگه هایی از کمدی را در مخاطب ارضا کند. نقش این فیلم در سینمای کمدی ایران به مثابه مرد یک چشمی است که در قبیله نابینایان می تواند پادشاهی کند.

آذر شهدخت پرویز و دیگران

شناسنامه فیلم

کارگردان : بهروز افخمی

فیلمنامه : مرجان شیرمحمدی

بازیگران: مهدی فخیم زاده / گوهر خیراندیش/ رامبد جوان / مرجان شیرمحمدی/شهین تسلیمی/ مانی حقیقی/ امیرعلی دانایی/ نعیمه نظام دوست/ یدالله شادمانی

خلاصه داستان: همسر خانه دار یک بازیگر مشهور سینما در آخرین فیلم با او همبازی می شود. بازی اش آنچنان مورد توجه منتقدان قرار می گیرد که منجر به حسادت او می شود. روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر می کند و به باغچه خانوادگی دماوند می رود. با بازگشت دخترشان به ایران روابط آنها دستخوش تحولاتی می شود...

نکته : «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» سیمرغ بهترین فیلم و فیلمنامه سی و دومین جشنواره فیلم فجر را بدست آورد. فیلم همچنین نامزد دریافت سیمرغ بلورین نقش اول مرد، مکمل زن، بهترین کارگردانی و بهترین طراحی صحنه و لباس شد.

محمدرضا مقدسیان

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطلب مرتبط:

مجال عاشقیت