برای پایتخت 4
پایتخت تمام شد و حالا همان هایی که موافق ساخت سری بعد آن نیستند از همین حالا منتظر اخبار ساخت سری بعد هستند.
حالا دیگر هیچ سریالی نمی تواند با این پایتخت و خاطراتی که در این چند سال ساخته است برابری کند . پایتخت رفت به کلکسیون ماندگاری خاطره بازی ها . شد پز آن هایی که پایتخت را دیده اند و نوروزهایی که به مدد همین پایتخت بقیه ی خاطراتشان هم با آن زنده می ماند .
پایتخت نمونه ی بهترین کار سرگرم کننده ای است که یک جامعه شناسی خودمانی هم محسوب می شود . پشت سرهم صفحه گذاشتن هایمان . پنهان کاری ها و دروغ گفتن ها و اسم گذاشتن های مصلحتی به این فقره عادت ها . پایتخت جامعه شناسی خودمانی بود از مردمی که با وجود برخی خلق های معمول ، مهر ورزیدن را هم بلدند و در میان کودکی هایی که حفظ کرده اند ، آشتی خصلت مرسومشان است .
پایتخت نمونه ی بهترین کار سرگرم کننده ای است که یک جامعه شناسی خودمانی هم محسوب می شود . پشت سرهم صفحه گذاشتن هایمان . پنهان کاری ها و دروغ گفتن ها و اسم گذاشتن های مصلحتی به این فقره عادت ها . پایتخت جامعه شناسی خودمانی بود از مردمی که با وجود برخی خلق های معمول ، مهر ورزیدن را هم بلدند و در میان کودکی هایی که حفظ کرده اند ، آشتی خصلت مرسومشان است
اصلا برگ برنده ی پایتخت نقی و ارسطو و عمو پنجعلی نیست . بازی ملموس و شیرین و نمکی و همه طعم های خواستنی بازی گرانش نیست . پایتخت چون زندگی مارا به خود ما طوری نشان می دهد که بهمان بر نمی خورد، این همه طرفدار پیدا کرده .
کسانی که شما و بنده می شناسیم و با تلویزیون قهرند هم آن را نگاه می کردند و برای تک تک آدمی های پایتخت دلشان تنگ می شود . هنر پایتخت نشینان هم این بود که برای هر گروهی ، با هر سواد و خواسته ای چیزهایی داشت که بهانه ی این دل تنگی بشود و همه بخواهند که این پایتخت هم مثل کلاه قرمزی بشود سریال هر ساله ی تلویزیون .
مردم دوست دارند که با نقی و ارسطو پیر بشوند . دوست دارند که مثلا اگر حالا جوانند، بازهم ده سال بعد سارا و نیکا اگر بزرگ می شوند عمو پنجعلی هنوز زنده باشد و خیال کند که لیلایش کنارش است .
دوست دارند که باز هم خلق و خوی خودشان را در قهر و آشتی های ارسطو ونقی ببینند و یاد بگیرند که حسود نباشند
تا سال ها بعد این پایتخت می شود معیار بقیه ی سریال هایی که ساخته خواهند شد . مثل تاثیری که کارهای مهران مدیری و یا رضا عطاران در تلویزیون و داوری های مردم داشته است .
عده ای معتقدند که پایتخت باید همین جا تمام شود . باید تمام شود و خاطره ی خوش این چند سال را حفظ کند . این مطلب را در محفل های عمومی مردم می شود شنید . هرچند که بسیاری از عوامل پایتخت نیز به این نکته اعتقاد دارند . شاید تکرار جندباره ی پایتخت نوعی دم دستی کردن تکنیک ها و تیپ هایی باشد که همه ی نمک و شیرینی شان به گزیده بودن است .
در این میان گروهی هم هستند که ادامه ی ساخت نسخه های پایتخت را اشتباه نمی دانند . مثل اتفاقی که برای کلاه قرمزی افتاده است .
مجتبی شاعری
بخش سینما و تلویزیون تبیان